eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
471 عکس
317 ویدیو
46 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✅جریان شفاگرفتن محمد بن مسلم از اصحاب امام باقر به وسیله تربت سیدالشهدا َ محمد بن عبد اللّه جعفر حميرى، از پدرش، از علىّ بن محمد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللّه بن حمّاد بصرى، از عبد اللّه بن عبد الرحمن الاصم، وى گفت: مدلج براى ما از محمّد بن مسلم حديثى نقل كرد كه وى گفت: من به مدينه رفتم در حالى كه دردمند بودم محضر امام رساندند كه محمد بن مسلم دردمند است، حضرت ابو جعفر عليه السّلام شربتى برايم فرستادند آورنده غلامى بود كه دستارى به سر بسته بود، بهر صورت غلام شربت را به من داد و گفت:اين را بياشام زيرا حضرت به من امر فرموده‏اند تا تو اين را نياشاميده‏اى من از نزدت نروم، پس شربت را گرفتم، بوى مشك از آن مى‏آمد، شربتى پاكيزه، طعمى خنك داشت وقتى آن را نوشيدم، غلام به من گفت:آقايت فرموده: وقتى شربت را خوردى به نزدش حاضر شو. من در اين گفتار مى‏انديشدم كه پيش از نوشيدن شربت قادر نبودم روى پاهايم بايستم حال چطور حركت كرده و به محضرش بروم، بهر صورت وقتى شربت در جوف من قرار گرفت گويا از بند رها شدم پس درب منزل حضرت آمده از آن جناب اذن خواستم، حضرت با صداى بلند فرمودند:جسمت بهبودى يافت داخل شو! پس داخل شده در حالى كه مى‏گريستم، سلام بر آن حضرت كرده و دست و سر آن سرور را مى‏بوسيدم.حضرت به من فرمودند:اى محمّد، چرا گريه مى‏كنى؟عرض كردم: فدايت شوم گريه‏ام بخاطر اين چند چيز است:الف: غريبم.ب: از شما دور هستم.ج: قدرتم كم و ضعيف مى‏باشم د: قادر نيستم نزد شما رحل اقامت انداخته و به شما بنگرم.حضرت فرمودند:امّا كم بودن قدرت، البته همين طور است، خداوند دوستان ما را اين چنين قرار داده و سريعا بلاء را بر ايشان نازل مى‏كند.و امّا اينكه گفتى:غریبم،َ موءمن در دنيا و بين اين خلق نگونسار غريب مى‏باشد تا از اين دار فانى به رحمت بارى منتقل شود.و امّا اينكه گفتى مكانت دور است و از ما فاصله دارى، بر تو باد به پيروى نمودن از ابى عبد اللّه عليه السّلام (منظور از ابى عبد اللّه خود آن حضرت مى‏باشد) زيرا ما نيز از زمينى كه محبوب و مطلوبمان است (مراد كربلاء مى‏باشد) دور بوده و بواسطه فرات بين ما و آن زمين فاصله افتاده است.و امّا اينكه گفتى دوست دارى نزديك ما بوده و بما نظر افكنى و بر اين معنا قادر نيستى، خداوند متعال بر آنچه در قلب تو است آگاه بوده و تو را بر همان پاداش و جزا مى‏دهد.سپس حضرت به من فرمودند:آيا به زيارت قبر حسين عليه السّلام مى‏روى؟عرض كردم: بلى، منتهى با خوف و هراس.حضرت فرمودند:هر چه در اين زيارت شدت و سختى به بينى و خوف و هراس تو بيشتر باشد، ثواب و اجرت بهمان قدر افزون مى‏گردد، و كسى كه در زيارت آن حضرت خوف داشته و با اين حال آن جناب را زيارت كند حق تعالى او را از وحشت روزى كه مردم براى حساب در مقابل پروردگار عالميان مى‏ايستند (يعنى روز قيامت) در امان نگه مى‏دارد و اين شخص از زيارت بر مى‏گردد در حالى كه حق تعالى گناهانش را آمرزيده و فرشتگان بر او درود و سلام مى‏دهند و پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او و آنچه را بجا آورده ديده و برايش دعاء مى‏فرمايند، و وى به نعمت و فضل خدا روى آورده و هيچ رنج و تعبى به او متوجه نشده و رضايت و خشنودى خدا را پى‏گيرى مى‏نمايد.سپس حضرت به من فرمودند:شربت را چگونه يافتى؟عرض كردم: شهادت مى‏دهم شما اهل بيت رحمت بوده و شما جانشين جانشينان پيامبر هستيد غلامى نزد من آمد و آنچه عنايت كرده بوديد به من رساند، قبل از آن قادر نبودم مستقلا روى پا خود بايستم و از خود مايوس شده بودم، وى شربت را كه به من داد و من آن را نوشيدم بوئى به آن خوشى تا بحال استشمام نكرده و مزه‏اى تا بحال به آن پاكيزگى نچشيده و طعمى به آن مطبوعى تاكنون حس ننموده و بگواراتر از آن هرگز برنخورده بودم، و هنگامى كه آن را نوشيدم، غلام به من گفت:حضرت به من امر فرموده‏اند به تو بگويم: وقتى نوشيدى نزد من بيا.من به وخامت حال و شدّت درد خود واقف بودم، لذا حديث نفس نموده و به خود گفتم.حتما خدمتش مشرّف خواهم شد اگر چه جانم را از دست بدهم، پس به سوى شما روى آوردم ولى گويا از بند رها گشتم، پس حمدو سپاس خدائى را كه شما را رحمت براى شيعيانتان و رحمت براى من نيز قرار داده است.حضرت فرمودند:اى محمّد، شربتى كه نوشيدى در آن تربت قبر حسين عليه السّلام بود ◀️ فَإِنَّا نَسْقِيهِ صِبْيَانَنَا وَ نِسَاءَنَا فَنَرَى فِيهِ كُلَّ خَير▶️ و آن بهترين داروئى است كه به منظور استشفاء مصرف مى‏كنند و با آن هيچ دوائى را برابر و مساوى ندان، ما به اطفال و زنان خود آن را مى‏خورانيم و در آن هر خير و خوبى را دیده ایم. 📖کامل الزیارات @maghtal61
✅روضه خوانی امام باقر برای حضرت سیدالشهداء وقال عليه‏السلام: «ونظر الحسين عليه‏السلام يميناً وشمالاً ولا يرى أحداً، فرفع رأسه إلى السماء فقال: اللّهمّ إنّك ترى ما يصنع بولد نبيّك. وحال بنو كلاب بينه وبين الماء، ورمى بسهم فوقع في نحره وخرّ عن فرسه، فأخذ السهم فرمى به وجعل يتلقّى الدم بكفّه، فلمّا امتلأت لطّخ بها رأسه ولحيته، ويقول ألقى اللّه‏ عزّ وجلّ، وأنا مظلوم متلطّخ بدمي، ثمّ خرّ على خدّه الأيسر صريعاً. وأقبل عدوّ اللّه‏، سنان الأيادي وشمر بن ذي الجوشن العامري في رجال من أهل الشام حتّى وقفوا على رأس الحسين عليه‏السلام. فقال بعضهم لبعض: ما تنتظرون أريحوا الرجل، فنزل سنان بن أنس الأيادي وأخذ بلحية الحسين، وجعل يضرب بالسيف في حلقه، وهو يقول: واللّه‏ إنّي لأحتزّ رأسك، وأنا أعلم أنّك ابن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وخير الناس اُمّاً وأباً». همچنين فرمود: «پس حسينعليه‌السلام به راست و چپ خود نگاه کرد و ديگر کسي از اصحاب و يارانش را نديد. پس سر به سوي آسمان بلند کرد و عرض کرد: خدايا! تو مي‌بيني که با فرزند پيغمبرت چه مي‌کنند و بنوکلاب بين پسر پيغمبرت و آب جدايي افکنده‌اند. در اين هنگام تيري به سوي حضرت رها شد که به گلوي آن حضرت فرو رفت و ايشان از اسب به زمين افتادند. تا تير را بيرون کشيد و به دور انداخت، کف دستش را زير خون گلو گرفت که از خون پر شد و سر و ريشش را با آن خضاب کرد. سپس فرمود: خداي عز و جل را در حالي ملاقات مي‌کنم که مظلومم و در خون خود تپيده‌ام. سپس به گونة چپ به خاک افتاد دشمنان خدا سنان‌بن‌انس ايادي و شمر‌بن‌ذي الجوشن غامري با مرداني از اهل شام پيش آمدند تا اين که بالاي سرش ايستادند درحالي‌که به يکديگر مي‌گفتند: منتظر چه هستيد؟! اين مرد را راحتش کنيد. سنان‌بن‌انس ايادي از اسب فرود آمد و ريش امام حسينعليه‌السلام را گرفت و با شمشير به گلويش زد و گفت: به خدا قسم سرت را از بدنت جدا مي‌کنم درحالي‌که خود مي‌دانم که تو پسر رسول خدايي و از طرف پدر و مادر بهترين مردمي.» 📖📖 الأمالي ـ للشيخ الصدوق ـ : 226 المجلس 30. @maghtal61
✅ازشوق حرم می مردند ونفسهایشان به شماره می افتاد. حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ قُلْتُ وَ مَا فِيهِ قَالَ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ حسن بن عبد اللّه، از پدرش، از حسن بن محبوب، از علاء بن رزين، از محمّد بن مسلم، از حضرت ابى جعفر عليه السّلام، آن حضرت فرمودند:اگر مردم مى‏دانستند كه در زيارت قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام چه فضل و ثوابى است حتما از شوق و ذوق قالب تهى مى‏كردند و بخاطر حسرت‏ها نفس‏هايشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد.راوى مى‏گويد: عرض كردم: در زيارت آن حضرت چه اجر و ثوابى مى‏باشد.حضرت فرمودند:كسى كه از روى شوق و ذوق به زيارت آن حضرت رود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برايش مى‏نويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداء بدر را دارد. 📖کامل الزیارات
🔻 دست‌ها را برگردن‌ها بسته بودند 🔻 ▫️ ▫️ لعنةالله علیه 🥀 شرح الأخبار عن محمد بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب [الباقر] علیه السلام: قُدِمَ بِنا عَلى یَزیدَ بنِ مُعاوِیَةَ لَعَنَهُ اللّهُ بَعدَما قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام ونَحنُ اثنا عَشَرَ غُلاما، لَیسَ مِنّا أحَدٌ إلّا مَجموعَةً یَداهُ إلى عُنُقِهِ، وفینا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام. 🥀 حضرت امام محمدباقر علیه‌السلام: 🥀 پس از کشته شدن امام حسین علیه‌السلام، ما را که دوازده پسر بچّه بودیم، بر یزید بن معاویه که خدا لعنتش کند وارد کردند. هیچ یک از ما نبود، جز آن که دستانش را به گردنش بسته بودند و [پدرم‏] على بن الحسین علیه‌السلام نیز در میان ما بود. 📕 شرح‌الأخبار 🆔 @mosibatoratebah
🔻 ده سال عزاداری 🔻 ▫️ علیه‌السلام ▫️ 🥀 عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السّلام قَالَ قَالَ لِی اَبِی یَا جَعْفَرُ اَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًی اَیَّامَ مِنًی. 🥀 یونس بن یعقوب از امام صادق علیه‌السّلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: پدرم به من فرمود: ‌ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا در ایام حج در مِنا به مدت ده سال برایم نوحه سرائی کنند. 📕 کافی، جلد ۵، صفحه ۱۱۷ 📕 تهذیب‌الاحکام، جلد ۶، صفحه ۳۵۸ 🆔 @mosibatoratebah
| جوان شدن حبابه، با اعجاز عليه‌السلام ⚜ 🔅 در كتاب «بصائر الدرجات» روايت شده كه: حبابه والبيّه تا دوران امامت امام باقر عليه‌السلام در حال حيات بود، روزى خدمت حضرتش شرفياب شد، حضرت به او فرمود: 🔅 اى حبابه! چه شده كه مدّتى است نزد ما نمى‌آيى؟! 🔅 گفت: پير شده‌ام و موهاى سرم سفيد شده و غم و اندوهم زياد گشته است. 🔅 امام عليه‌السلام فرمود: نزديك بيا... 🔅 پس او نزديك آمد، حضرت دست مباركش را روى سرش گذاشت و آنگاه دعايى را خواند كه ما متوجّه نشديم چه دعايى بود، فورى موهاى سرش سياه شده و جوان گشت، پس او از اين امر خوشحال شد و امام باقر عليه‌السلام نيز به خاطر خوشحالى او مسرور گشت. 🔅 حبابه گفت: شما را سوگند مى‌دهم به حقّ كسى كه براى شما از پيامبران عهد و ميثاق گرفته است شما در عالم اَشباح چگونه بوديد؟! 🔅 امام عليه‌السلام فرمود: يا حبابة! نوراً قبل أن خلق اللَّه آدم عليه السلام نسبّح اللَّه سبحانه فسبّحت الملائكة بتسبيحنا ولم تكن قبل ذلك، فلمّا خلق اللَّه تعالى آدم عليه السلام أجرى ذلك النور فيه؛ 🔅 اى حبابه! پيش از آنكه خداوند حضرت آدم عليه‌السلام را بيافريند ما نورى بوديم كه خداى سبحان را تسبيح مى‌گفتيم، از تسبيح ما، فرشتگان تسبيح گفتند، كه پيش از ما چنين نبودند، وقتى خداوند متعال حضرت آدم عليه‌السلام را آفريد، آن نور را در او قرار داد. 📚 اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۳۵۶ 📚 بحارالانوار، جلد ۲۵، صفحه ١٧٧ 📚 بصائرالدرجات، جلد ١، صفحه ٢٧٠ 🆔 @mosibatoratebah 🏷
🩸 🩸 🩸 علیه‌السلام 🩸 علیه‌السلام 🥀‍ اول شعبان‌المعظم، ولادت حضرت عبدالله الاکبر علیه‌السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🥀 چنانچه در بین اولاد امام حسن علیه‌السلام بیش از دو فرزند بنام نقل شده است، پس شاید اقوال نقل شده هر کدام نسبت به یکی از این بزرگواران است، در بیستم ماه ربیع الاول طبق شواهدی ولادت علیه‌السلام شهید یازده ساله کربلا است. 🥀 همچنین طبق نظر یکی از علمای شیعه در زمان شاه عباس صفوی، مرحوم سید احمد بن زین العابدین علوی عاملی متوفی ۱۰۶۰ هجری قمری که داماد و پسر خاله میرداماد نیز بوده است، ولادت عبدالله بن الحسن علیه‌السلام در غره ماه شعبان بیان شده است. 🥀 علیه‌السلام امام حسن مجتبی علیه‌السلام و بزرگوارشان دختر سلیل بن عبدالله بوده است. 🥀 علامه مجلسی در بحارالانوار و جلاءالعیون بعد از حضرت قاسم بن الحسن (علیه‌السلام) می‌نویسد: 🥀 پس علیه‌السلام امام حسن علیه‌السلام قدم در معرکه نهاد و فرمود: 🥀 گر ندانیدم، منم فرزند حیدر (علیه‌السلام)، شیر بیشه هستم و ضرغام نر، بهر دشمن ریشه کن چون باد صرصر 🥀 پس به میدان رفته و به دشمن حمله‌ور شد و به تیغ آبدار چهارده نفر یا تعداد بیشتری از آن کافران غدّار را به درک اسفل نار فرستاد، و بعد از مقاتله بسیار، هانی بن ثبیت حضرمی لعنت‌الله‌ علیه بر او ضربتی زد، و به رسید و به پدر و جد بزرگوار خود ملحق گردید. 🥀 به روایت علیه‌السلام، حرملة بن کاهل ملعون، (علیه‌السلام) را به رسانید، از این عبارات معلوم است که شاید هر دو نفر در قتل حضرت عبدالله‌ الاکبر علیه‌السلام نقش داشته و در شهادتش مؤثر بودند. 📕 بحارالانوار، جلد ۴۵ صفحه ۳۶ 📕 جلاءالعیون، صفحه ۵۶۹ 📕 مناقب ابن شهرآشوب، جلد ۴ صفحه ۱۰۶ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🚩 علیه‌السلام 🚩 📎 در روایت است که: «يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة.» 📎 شدت زهر با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام کاری کرد، که در لحظات آخر آن حضرت از شدت درد به خود می‌پیچید؛ و حالِ آن حضرت همینگونه بود تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد. 📕 العبرة الساکته، جلد ۳ صفحه ۴۶۴ 🏷 🆔 @mosibatoratebah