eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
256 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 8⃣1⃣هجدهمین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 21 اردیبهشت ماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام "" 🌷🌷🌷 معرف: آقای امیری 🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
شهید مدافع حرم حاج حبیب بدوی 🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۴۹/۱/۱ محل ولادت: خوزستان تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۰ محل شهادت: بوکمال_سوریه مزار: گلزار شهدای اهواز_قطعه ۲ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید مدافع حرم حاج حبیب بدوی 💐🍃شهید بدوی در تاریخ یکم فروردین ماه سال 1349 دیده به جهان گشود و در دوران هشت سال دفاع مقدس در کنار دیگر رزمندگان اسلام در جبهه‌ های حق علیه باطل حضور یافت و به دفاع از دین و میهن پرداخت. ایشان در دوران دفاع مقدس چند بار مجروح شدند ولی باز هم سعی داشت به هر نحوی که شده و با رشادت‌ها و مجاهدت‌های زیاد دین خود را به اسلام و نظام اسلامی ادا کند. 🌹🍃حاج حبیب یک انسان اجتماعی بود و با اطرافیان سریع ارتباط برقرار می‌کرد، از خصوصیات بارز ایشان کارگشایی و گره باز کردن از کار مردم است که به خاطره این ویژگی بین اقشار مختلف مردم شهره بود. 🌺🍃سردار عباس یوسفی در خصوص شرکت شهید بدوی در صحنه‌های مختلف از جمله دفاع مقدس و جبهه مقاومت گفت: این بزرگوار از لحاظ مادی و زندگی دنیوی هیچ کم کسری نداشتند، این موضوع را همه می‌ دانند چه آنها که از قبل با حاج حبیب آشنا بودند و چه کسانی قبل از شهادت با ایشان رابطه برقرار کردند و از زندگی ایشان خبر دارند. وی تاکید کرد: همه می‌ دانند که حاج حبیب از نظر تمکن مالی هیچ مشکلی نداشتند اما چه باعث می‌شود که با وجود اینکه هیچ مشکل مالی ندارند و در زندگی کم و کسری ندارد در شرایط سخت جبهه مقاومت قرار بگیرد و به دفاع از حرم اهل بیت(ع) بپردازد. 🦋 می‌توانیم بگوییم که جنبه تکلیفی، ولایتمداری و اعتقادی در وجود ایشان بود به همین خاطر نیز برای دفاع از حریم آل الله به سوریه رفت و با تکفیری‌ها به مبارزه پرداخت و مزد همه تلاش‌ها و مجاهدت‌هایش را در دوران مقدس و پس از آن را گرفت زیرا شهادت بالاترین اجر و منزلتی است که خداوند متعال به همه مجاهدان فی سبیل الله می‌دهد که نصیب شهید حاج حبیب بدوی نیز شد. 🌷🍃پس از هجوم تکفیری ها به کشورهای اسلامی شهید بدوی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت و در روز شنبه بیستم آبان ماه سال 1396 مقارن با 22 صفر سال 1439 هجری قمری در شهر البوکمال در استان دیرالزور این کشور به شهادت رسید. 🥀🍃پیکر مطهر شهید حبیب بدوی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان روز دوشنبه 22 آبان ماه به کشور انتقال یافت و خانواده معظمش در معراج شهدای تهران با او وداع کردند. پیکر مطهر شهید حبیب بدوی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان روز چهارشنبه 24 آبان ماه مقارن با 26 صفر سال 1439 هجری قمری با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌ های شهدا، رزمندگان اسلام و دوستان و همرزمانش در اهواز و دیار سردار سرلشکر شهید علی هاشمی، فرمانده قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام جعفرصادق(ع) تشییع شد. 🕊🌷مراسم تشییع پیکر مطهر شهید حبیب بدوی از حسینیه ثارالله اهواز واقع در چهار راه آیت‌ الله طالقانی آغاز شد و همشهریان سردار شهید مجید سیلاوی و سردار شهید سید مهدی نجم‌السادات این دلیرمرد سپاه اسلام را بدرقه کردند. شهید حبیب بدوی از دوستان و همرزمان نزدیک هنرمند بسیجی سردار شهید سعید سیاح‌ طاهری از شهدای مدافع حرم آبادان است که پس از چند سال در بهشت میهمان او شد. برادر دیگر شهید بدوی که شهید عبدالزهرا بدوی نام دارد نیز در تاریخ پنجم مرداد ماه سال 1367 در اسلام آباد به فیض شهادت نائل آمد. 🌹🌿تربت پاک شهید حبیب بدوی در کنار مزار برادرش شهید عبدالزهرا بدوی و پسر عمویش شهید قاسم بدوی و در نزدیکی مزار شهید سید مهدی موسوی نخستین شهید مدافع حرم استان خوزستان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز قرار دارد که زیارتگاه عاشقان قرار دارد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شهید میلیاردر 💠 🕊 ✳️نوجوانی اش، همه روزهایی که باید در کوچه ها پی توپ می دوید، در جبهه گذشت. در جنگی تحمیلی. آخر می دانی اهل اهواز که باشی، انگار زودتر مرد می شی. هوای رزم زودتر به سرت می افتد، لباس جهاد را زودتر از همسالانت تن می کنی. پلاک می اندازی گردنت و از همان زمان می شوی مجاهد، رزمنده. نامش حبیب بود. حبیب با لباس بسیجی به میدان جنگ رفت، بعد سپاهی شد؛ اما وقتی زمان درجه دادن رسید، زمان اینکه شأن و منزلت اجتماعی داشته باشد و پشت میز نشیند، از سپاه رفت. حرفش یک چیز بود: «ما برای این مرحله نیامده بودیم». 🌀معمارشد. خانه می ساخت، آپارتمان و برج. نان حلال به دست می آورد، قناعت می کرد، کارش رونق گرفته بود. وضع مالی اش روز به روز بهترشد. کار آباء و اجدادی اش بود. یکی از دوستانش می گوید: «دنیا همه جوره به او رو کرد. متنعم بود. دنیا به صورت تمام عیار به او رو کرد و همه چیز داشت. در یک کلام، میلیاردر بود». ♨️سال ۱۳۷۹ ازدواج کرد، خدا خیلی زود نعمت پدر شدن را به او چشاند، حاصل ازدواجشان، دو دختر بود به نام های مهربان و آسمان؛ اما نه پول و شغل، نه همسر و زندگی، نه مهربان و آسمان، نتوانست رزمنده بودن را از او بگیرد. 💟خبرهای جبهۀ مقاومت که رسید، چشم روی زندگی اش بست. دوباره شد همان نوجوان بی پروای اهوازی. دلش می خواست سربند ببندد و کوله بردارد و برود سوریه و همسرش می گوید: «من هیچ وقت نمی توانستم با او مقابله کنم. اگرچه قلباً راضی به حضورش نبودم؛ اما پس از اینکه بی قراری او را در رابطه با دفاع از حرم دیدم، متقاعد شدم. ممکن است خیلی ها بگویند که این افراد برای پول یا مال به آنجا رفته اند؛ اما این گونه نبود. حتی حبیب از ایران، اقلام فرهنگی تهیه می کرد و به سوریه می برد و پس از سومین اعزام، آقا حبیب از ناحیۀ شکم به شدت مجروح شد. 📌آقا حبیب دست‌ به‌ خیر بود و اگر می‌توانست گرهی از مشکل کسی باز کند، کوتاهی نمی‌کرد. با اطرافیان سریع ارتباط برقرار می‌کرد، در گره‌گشایی‌اش شهره بود؛ اما از وقتی فرمانده‌اش «سیاح طاهری» شهید شد، دور کار اقتصادی را خط کشید. بعد از دوره نقاهت، راهی سوریه شد. می‌گفت: «ما نباید اجازه بدهیم دشمن به خاکمان نفوذ کند و نباید آنها از اختلاف سلیقه‌ها بهره‌برداری کنند». 🥀🌿بیستم آبان ماه سال ۹۶ خبر شهادت آقا حبیب در شهر البوكمال در استان دیرالزور سوریه به خانواده اش رسید. خبر که به خانه رسید، مهربان و آسمان مدرسه بودند. وقتی آمدند و قاب عکس پدر را دیدند، متوجه ماجرا شدند. مادر بی‌قرار بود و دخترها شده بودند مادر مادرشان. دلداری‌اش می‌دادند و او را به صبوری دعوت می‌کردند. 🌱✨همسر شهید می گوید: «حبیب برای بچه‌ها الگو بود و همواره سلامتی جسم و روح آنها را می‌خواست. بچه‌ها نیز ارتباط نزدیکی با پدرشان داشتند. هم‌رزمان حاج حبیب به خانه ما می‌آمدند و بچه‌ها با شهادت و جهاد ناآشنا نیستند». 🦋حالا آقا حبیب بدوی به آرزویش رسیده و توصیه‌اش برای ما مانده: ✅«قدر امنیتی را که در کشور است را بدانید. به‌خاطر این امنیت، افراد بسیاری به شهادت رسیده‌اند». ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🟢خاطره کاظم فرامرزی از همرزمان شهید حاج حبیب بدوی: 🔆بعد از جنگ،زمانی که بحث درجات در سپاه مطرح شد،از سپاه رفت و گفت ما برای این مرحله نیامده بودیم.بعد از آن رفت دنبال امورات زندگی اش و دنیا هم همه جوره به او رو کرد .متنعم بود دنیا به صورت تمام عیار به او رو کرد و همه چیز داشت.از شهدای میلیاردر است.وضع مالی اش خوب بود.معمار بود و در کار ساخت و ساز بود.شغل پدری اش بود.اما خصلت اولیه اخلاقی اش این بود که غرق و جذب دنیا نشد. 🔹دنیا به او رو آورد ولی او خیلی به دنیا میدان نداد.زندگی می کرد و ساده زیستی جزو زندگی اش بود.وقتی بحث جهاد و سوریه پیش آمد،خیلی علاقه داشت که دوباره به منطقه برود و علتش همان خوی رزمی گری او بود.اهل جهاد و مبارزه بود.خیلی تقلا کرد اما راه پیدا نکرد. 🔘شهادت سعید سیاح طاهری او را دوباره متحول کرد.بعد از شهادت او حبیب دیگر قرار نداشت.دیگر کل فعالیت های اقتصادی اش را کنار گذاشت.در این دوسال بعد از شهادت شهید سیاح طاهری هیچ کار اقتصادی نکرد. ♻️همه اش در تقلا بود به مناطق عملیاتی سوریه برود و آخرش هم راه را پیدا کرد.چند نوبت رفت.در نوبت سوم مجروح شد و اعزام پنجمش بود که ختم به شهادت شد و این نشان دهنده ی ثبات قدم او بود که به این راه داشت.امده بود که آخرش برود. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند شهید حبیب بدوی/ میلیاردی که شهید مدافع حرم شد 🖇از تمام تعلقات دنیا دل بریدند و چه سبکبال به سوی معبود خویش شتافتند چه عاشقانه و چه عارفانه! شهدا دست ما را بگیرید که فرسنگها با شما فاصله داریم😔😢 ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" حبیب بدوی " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 🕯️به نیت شهید "حبیب بدوی" 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧ صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🎙با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود. @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ سلام ممنونم بابت کانال بسیار خوبتون الهی شهدا شفیع شما و ما و متوسلین در دنیا و آخرت باشن من دقیقا سال گذشته چله کلیمیه رو برا شهید نوید صفری گرفتم و امسال به حاجت دلم رسیدم با کلی رضایت و خوشحالی از برآورده شدن حاجتم ان شالله امسال میخوام دو تا چله براش بگیرم به دو حاجت دیگم ان شالله برسم 💚💚 خوابی رو شاید ۱۰ سال پیش از گلستان شهدا دیدم ان شالله سر فرصت براتون تعریف خواهم کرد که از اون سال به بعد عشق و ارادت من بشهدا بیشتر و بیشتر شد همیشه براشون ختم قرآن داشتم ذکر و توسل و چله تا اینکه با شروع چله ۱۸ دهم با کانال شما آشنا شدم خدا رو شکر کردم و ممنونم بابت این کار خوبتون الهی ذخیره آخرتتون باشه ان شالله 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام علیکم بزرگوار الهی هر چی از خدا میخواهید نصیب و روزیتون بشه یه مشکل خیلی بزرگ در خانواده ما پیش اومده بود که آرامش را شب و روز از ما گرفته بود با توسل به شهید حمید قبادی نیا نذر صلوات کردم و از او خواستم آرامش به زندگی ما برگردد.. به لطف خدا و روح پاک این شهید حاجتم را گرفتم 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام ، صبح بخیر من یک خانم دزفولی هستم که در همسایگی ما یه خانم مسنی زندگی میکنه ک ایشون مادر شهید هستن ، زمستان ۱۴۰۲ بارش باران زیادی نداشتیم ، یه روز من و شوهرم نشسته بودیم و افسوس نداشتن بارون رو می‌خوردیم ، یه لحظه از ذهنم گذشت و به شوهرم گفتم نذر میکنم بارون بباره و من آش ارده ( یه غذای محلی هستش ک با برنج و ماش و ارده درست میشه ) درست بکنم و یه بشقاب هم ببرم برای مادر شهید شیرزاد ، همون روز بعد از ظهر هوا ابری شد و تا شب بارون بارید و من هم نذرم رو ادا کردم . و من این رو یکی از کرامات شهدا میدونم ک خدا به احترام این شهید و مادرشون به شهر من بارون هدیه داد . باز هم از همین مادر شهید بگم . ایشون پیر و افتاده هستن و من و شوهرم به احترام سن بالای ایشون و به احترام فرزند شهیدش و برای رضای خدا اگه کاری داشته باشه براش انجام میدیم ، یه روز از ما خواست بریم خرید بهشون گفتم اگه چیزی نیاز داری بگو تا برات بگیرم و ایشون چند چیز در خواست کرد و ما هم براشون خریدیم ، فردای اون روز ک به مسجد رفتیم یکی از دوستان گفت خودتو شوهرت چ کار خیری انجام دادین گفتم چطور ؟چیزی شده ؟ گفت دیشب خواب دیدم ک دارین میرین مکه در حالی ک شوهرت سرکاروان و خودت هم معاونش هستی ، و همونجا من خدا رو شکر کردم ک خدا عمل ما رو پذیرفته . 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 با سلام و عرض ادب من با همسرم همیشه سر تحصیلات مشکل داشتم ایشون دکترا بودند و خیلی دوست داشتند من هم حداقل فوق رو داشته باشم چند بار کنکور شرکت کردم قبول نشدم سال ۹۴ باز نتیجه اومد و قبول نشده بودم با اینکه رتبه ام صد و خورده ای شده بود ما داخل شهرمون یه تپه هست که همیشه برای تفریح می رفتیم ولی من تا حالا بالای اونجا رو نرفته بودم مثل همیشه رفتیم و خسته و خورد رسیدیم بالای تپه وقتی رسیدیم دیدم اونجا مزار چند تا شهید گمنام هست خستگی و ناراحتی از عدم قبولی یکدفعه بغض من رو ترکوند و تا می تونستم گریه کردم و گفتم من اولین بار میام پیش شما و ازتون میخام که حاجتم رو روا کنید تا پایین تپه باهاشون حرف میزدم و گریه می کردم شاید باورتون نشه من همون سال توی تکمیل ظرفیت رشته مرتبط با کارم و شهر خودم فوق قبول شدم و الان هم که دارم این رو میگم اشک امونم نمیده همیشه به پسرم میگم این فوق رو شهدا به من دادن و الانم ازشون یک عروس خوب و شایسته خواستم ان شاا... که هوامو داشته باشن و با شفعت و وساطتشون نصیبم کنن و خاطرش رو براتون بفرستم. خوشحالم که عضو این گروه هستم و صبحم رو بایاد شهدا شروع می کنم. 💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ زیبای "مدال افتخار" به مناسبت ولادت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و روز دختر😍🤩 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚معرفی کتاب: 《》 🖇این کتاب زندگینامه شهید مدافع حرم و خاطرات این شهید را به تصویر می کشد. این جوان به شهید ابراهیم هادی علاقه بسیاری داشت. 💕 ابراهیم هادی جوانی با اخلاق بود که زندگی و شهادت او برای همه ما الگو شد. کتاب پسرک فلافل فروش را بخوانید تا بیشتر با شخصیت و روحیات یک شهید جوان آشنا شوید. ♻️کتاب شهید هادی ذوالفقاری؛ کتاب حاوی مجموعه خاطراتی از خانواده و جمعی از دوستان و آشنایان این شهید در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است . 📝نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهیم هادی ندارد، جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ ایران و عراق هستند، کپی برابر اصل شهید هادی. اما حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید داشت. همیشه سعی میکرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از او را جلوی موتورش و در اتاقش زده بود. با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت. 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 ✳دوكوهه به عنوان خادم راهيان نور فعاليت ميكرديم. در آن ايام هادي با شوخ طبعي هایش خستگي كار را از تن ما خارج مي كرد. 🔶يادم هست كه يك پتوي بزرگ داشت كه به آن ميگفت: (پتوي اِجكت) يا پتوي پرتاب! 🔆كاري كه هادي با اين پتو انجام ميداد خيلي عجيب بود. يكي از بچه ها را روي آن مي نشاند و بقيه دورتادور پتو را مي گرفتند و با حركات دست آن شخص را بالا و پايين پرت مي كردند. 💟يك بار سراغ يكي از روحانيون رفت. اين روحاني از دوستان ما بود. ايشان خودش اهل شوخي و مزاح بود. هادي به او گفت: حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد❓ ❇بعد توضيح داد كه اين پتو باعث پرتاب انسان مي شود. حاج آقا كه از خنده هاي بچه ها موضوع را فهميده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو. 🔷هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. خيلي سخت ولي جالب بود. بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض🌊 معروف دوكوهه. 🌀بعد از آن خيلي از خادمان دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند! 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ✍ ادامه دارد ...