eitaa logo
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث
1.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
786 فایل
اخبار مرتبط با مجتمع عالی قران و حدیث، در این کانال در ج می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
💠 هجرت از علم به معلوم ▪️ سالروز ارتحال ملکوتی امام راحل (قدس سره) را گرامی می ‌داریم. سالروز 15 خرداد, شهادت بسیاری از شهدای این سرزمین را داریم که حشر آنها و امام شهدا با انبیا و اولیای الهی باشد! امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در آن کتاب مصباح مرقوم خودشان فرمودند: ، مفتاحِ مفاتیح و مصباحِ مصابیح است.[1] هجرت از جهل به علم و عالم شدن این هجرت صغرا و جهاد اصغر است; اما عمده است, نه هجرت از علم به علم. ▪️ ما یا از جهل به علم حرکت می ‌کنیم می ‌شویم عالِم یا از علمی به علم دیگر حرکت می ‌کنیم می ‌شویم اعلم. عالِم از جهل نجات پیدا کرده و یک سلسله مطالبی را فهمید, اعلم آن فهمیده‌ ها را مبادی قرار داده, مطالب مجهولی که برای دیگران روشن نیست را کشف می‌ کند, می ‌شود اعلم; ولی هر دو در مفاهیم و مبادی و منابع معرفتی سیر می‌ کنند, هیچ کدام به خارج راه پیدا نمی‌ کنند، بخشی از آن چه را خواندند عمل می ‌کنند; اما کسی که دارای هجرت وسطاست و است, این از علم به معلوم می‌ آید; به این فکر نیست که چیزی یاد بگیرد یا اگر یاد گرفت و عالم شد بشود اعلم; او با مفاهیم کار ندارد، با صُور ذهنی کار ندارد، با علوم کتاب کار ندارد, بلکه می ‌خواهد آن چه را که این الفاظ و مفاهیم از او حکایت می ‌کنند آن را بیابند; این می ‌شود هجرت از علم به معلوم که این هجرت وسطاست و جهاد اوسط است; مثلاً ما احکام فقهی را می ‌دانیم بر فرض شدیم مجتهد مطلق; اما آن کسی که با تقواست, آن کسی که با عدالت است, آن کسی که با عفت است با سخاوت است و مانند آن, اینها وجود ذهنی نیست, تقوا وجود ذهنی نیست, عدالت وجود ذهنی نیست, اینها است، منتها جای‌ آن در نفْس است. عدالت یک وجود عینی است نه وجود ذهنی. هر چه که در نفْس است وجود ذهنی نیست, آن چه که مفهوم است بله، وجود ذهنی است؛ مثل مفهوم درخت که در ذهن هست و اثری هم ندارد; اما عدالت وجود خارجی است, جای آن نفْس است. آن کسی که درس اخلاق می‌ گوید، بحث اخلاقی دارد، عدالت را معنا می‌ کند, اقسام عدالت را ذکر می ‌کند, او هم در هجرت صغرا و جهاد اصغر به سر می ‌برد, او با مفهوم کار دارد; اما کسی که واقعاً عادل شد او یک تلاش و کوشش کرد، جهاد کرد و هجرت کرد از علم به معلوم. ▪️ این کار را در همان اوایل جوانی کرد و اگر کسی چهل روز با اخلاص حرکت کند، از قلب او بر زبان او جاری می ‌شود. حالا اگر چهل سال این طور بود چطور؟ مرحوم آیت الله بهجت این ‌چنین بود, امام (رضوان الله علیه) این ‌چنین بود; اینها هستند; منتها هر کدام در رشته خاص خودشان، اگر طبق آن روایت «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏»؛[2] نتیجه چهل روزه هست از دل بر قلم و بنان و بیان; اگر کسی چهل سال این طور زندگی کرد همین طور است. از دوران جوانی تا دوران سالمندی از این بزرگوار جزء چیز دیگری نداشتیم. آن وقت که صحنه مبارزه بود به این فکر نبود ما در این بخش موفق شدیم, خودی نشان بدهد. از اعلامیه‌ های شان, از بیاناتشان, از قلم و آثارشان پیدا بود به اینکه دارد خدا را شکر می ‌کند که بندی از بندهایی که دست و پای اسلام است او باز کرد. [1]. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص18؛ «معرفة النفس فعلیک بتحصیل هذه المعرفة؛ فإنّها‏‎ ‎‏مفتاح المفاتیح و مصباح المصابیح... ». [2]. جامع الأخبار(للشعیری)، ص94. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/03/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معرفت نفس 🔹 ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾،[1] قرآن كریم نه تنها به ما می‌ گوید كه هر كسی بررسی كند ببیند برای فردای او چه فرستاده است، بلكه بهترین راه را همین و سیر و سلوك نفس می ‌داند. آیه 105 سوره مباركه «مائده» هم كه از غرر آیات آن سوره است این است كه: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ این ﴿عَلَیكُمْ﴾ اسم فعل است؛ یعنی «الزموا»، تكان نخورید! سرِ جایتان باشید، جایمان كجاست؟ ﴿أَنْفُسَكُمْ﴾ از جانتان تكان نخورید بیرون نروید! ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾، «الزموا أنفسكم»، اگر خواستید سفر كنید كنید نه سفر بیرونی! ﴿لاَ یضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ﴾؛ اگر شما نجات پیدا كردید ضلالت دیگران به شما آسیبی نمی ‌رساند، شما وظیفه‌ تان را انجام بدهید؛ اگر وظیفه را انجام دادید و به مقصد رسیدید گمراهی دیگران به شما آسیب نمی ‌رساند. 🔹 یك وقت كسی در اولِ راه می ‌گوید به من چه دیگران گمراه شدند، یك وقت در آخر راه می‌ گوید نه در اول راه. هیچ كس در اول راه حق ندارد بگوید به من چه دیگران چه می‌ كنند، چون یكی از مهم ‌ترین وظایف دینی، همان است. اگر كسی در اول راه گفت به من چه و احساس مسئولیت نكرد، این اصلاً در وارد نشد. اگر كسی هم به ، هم به پرداخت و دیگران را با امر به معروف و نهی از منكر هدایت كرده است عده‌ ای مُهتدی شدند و عده ‌ای مهتدی نشدند؛ آن‌گاه در پایان راه این شخص می‌ تواند بگوید به من چه چون من وظیفه ‌ام را انجام دادم تا آنجا كه باید بگویم یا بنویسم یا بحث كنم كه كردم، از این به بعد به من مربوط نیست. این ﴿لاَ یضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ﴾ برای آغاز راه نیست، نمی‌ فرماید شما اگر به مقصد رسیدید، ضلالت دیگران به شما آسیب نمی ‌رساند، شما اگر امر به معروف یا نهی از منكر نكردید كه نیستید. اگر كسی این دو واجب مهم را عمل نكرد كه هدایت نشد و به وظیفه خود عمل نكرد. پس اگر این دو واجب مهم را عمل نكرد، او هم مانند دیگران به دام ضلالت افتاده است مهتدی نیست، اگر به این دو واجب مهم عمل كرده است و خود شد ، دیگران عده ‌ای هدایت شدند و عده ‌ای هدایت نشدند، اینجاست كه در آخر راه هم خدا می ‌فرماید تو مسئول نیستی، هم انسان مجاز است بگوید به من چه! ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾.[2] [1] . سوره حشر، آیه18. [2] . سوره مائده، آیه105. 📚 سوره مبارکه حشر جلسه 17 🆔 @a_javadiamoli_esra
🔹روز اوّل ذى‌القعده مربوط به ولادت حضرت معصومه عليها السلام است و جمهورى اسلامى، اسم آن را روز دختران گذاشته است. يعنى دختر شايسته؛ و اين جمهورى اسلامى بايد دختر شايسته را معنا كند و قرآن شريف، دختر شايسته را معنا كرده و پسر شايسته را معنا كرده است و مى‌فرمايد: «مُحْصَنٰاتٍ‌ غَيْرَ مُسٰافِحٰاتٍ‌ وَ لاٰ مُتَّخِذٰاتِ‌ أَخْدٰانٍ‌» «مُحْصِنِينَ‌ غَيْرَ مُسٰافِحِينَ‌ وَ لاٰ مُتَّخِذِي أَخْدٰانٍ‌» مرد و زن شايسته كسى است كه پاكدامن است و عمل منافى با عفّت ندارد و دوّم اينكه دوست نامحرم هم ندارد. 🔸لذا قرآن مى‌فرمايد اگر دخترى يا خانمى دوست نامحرم پيدا كرد، ناشايسته است. اين از نظر اسلام، ولو اينكه از نظر حسب و نسب و علم و همه چيز بالا باشد، امّا از نظر قرآن يك دختر ناشايسته يا يك خانم ناشايسته است. همچنين آقا هم همينطور است. 📚برگرفته از ، ج 1، ص 229. 💠ولادت حضرت فاطمه معصومه«سلام‌الله‌علیها» مبارک باد 🆔 @almazaheri