eitaa logo
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث
1.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
782 فایل
اخبار مرتبط با مجتمع عالی قران و حدیث، در این کانال در ج می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
💠 هنر متعالی 🔹 مرحوم شهید آوینی از دوستان ما بود که دیدارهای مكرّری با هم داشتیم، یاد این شهید بزرگوار را گرامی می ‌داریم و از خدای سبحان مسئلت می‌ كنیم با اجداد گرامی ‌شان محشور باشند! 🔹 اول انقلاب، هنر به نیمه شكوفایی خود رسید، بعد كم كم رشد نكرد، ایستا شد یا ركود كرد. بعد از جنگ جهانی اول و دوم و كودتای ننگین 28 مرداد ملّت پِرِس شدند و در 22 بهمن 1357 آزاد شدند، تمام هنرهای هنرمندان در راستای بود و هیچ كار مثبتی درباره اینكه كجا برویم ارائه نكردند. حرف جناب مولوی این است كه از بند كشیدن هنر نیست, كجا خود را بند كنیم هنر است: خود هنر دان دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان 🔹 آن ‌كه می‌ گوید خدایی هست و قیامتی هست و بهشت هست این گپ می زند، این هنر ندارد، هنر این است كه آدم چشمِ جان را باز كند؛ بهشت كه هست, جهنم كه هست, شعله که هست، خب ببین! در خطبه نورانی حضرت امیر آمده است كه كسانی هستند كه «هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا»؛ این خطبه نورانی علوی (سلام الله علیه) مولوی تربیت می ‌كند. مولوی می ‌گوید: خود هنر دان، دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان # آن ‌كه می‌ گوید خدا هست و حكیم است و یك روز به كیفر می رساند این دارد گپ می ‌زند؛ مثل كسی كه آتش را ندیده، دود را می ‌بیند و می ‌گوید چون دود هست آتش هست؛ این گپ زدن است، دود كه آدم را متأثر نمی ‌كند، آتش اثر می ‌كند، آتش را ببین! اگر در آن چند ماه هنر شكوفا شد، هنر رهایی بود؛ بله همه نجات پیدا كردیم اما كجا برویم؟ به چه كسی باز گردیم؟ با چه كسی سخن بگوییم؟ نماز ما چیست؟ با چه كسی داریم حرف می ‌زنیم؟ روزه ما چیست؟ این حرف ها برای هنرمندان مطرح نبود. 🔹 هنرمند آن است كه بفهمد که مرگ را می‌ میراند! هنر این نیست كه آدم بمیرد, هنر این نیست كه بپوسد, این است كه از پوست به در بیاید؛ هنر آن است كه انسان بگوید ما یك دشمن داریم به نام مرگ و من كسی هستم كه مرگ را می‌ میرانم؛ هنر یعنی این! مرگ را می ‌میرانم یعنی چه؟ یعنی من هستم كه هستم! 📚 دیدار سازمان بسیج هنرمندان سپاه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (علیه‌السلام) با حضرت استاد تاریخ: 1393/01/20 🆔 @a_javadiamoli_esra