eitaa logo
اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
21 فایل
سلام در صورت داشتن انتقاد و یا پیشنهاد برای غنی سازی کانال لطفا به شماره زیر پیام دهید. تلفن ۰۹۱۹۹۵۲۴۵۲۰ تشکر مهدی رمضانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خوب می‌خواهی؟ نگاه کن. باور کنند یا نه. من، تو را از عمق جان باور دارم. لطفا کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دوستان خود معرفی کنید. @mramezani44    ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما تا انتها ببینید. چرا برای شهید ابراهیم هادی تولد می‌گیریم. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
حتما تا انتها بخوانید. داستانی بسیار زیبا از روایت دوئل تانک‌های ایرانی و عراقی در عملیات فتح‌المبین در روز سوم نبرد در دشت عباس در میان دود و آتش، تانک‌های دشمن نزدیک‌تر آمدند. آن‌ها جسورانه جلو می‌آمدند و گویی از تانک‌های ما واهمه نداشتند. سه تانک ما به دشمن نزدیک‌تر بودند. (لازم به ذکر است تانک‌های ما از دشمن غنیمت گرفته بودیم و بسیجی‌ها از آنها استفاده می‌کردند) به فرمانده دسته گفتم که تانک دشمن را بزنند. او هم گلوله گذاری کرد و شلیک کرد. هدف نزدیک بود، اما گلوله از بالای تانک عراقی عبور کرد. تانک دشمن هم برجکش را چرخاند، لوله‌اش را پایین آورد و تنظیم کرد. به تانک دومی فریاد زدم که تانک وسطی را بزن. او هم گلوله گذاشت و شلیک کرد. دو تانک ما و دشمن، با هم شلیک کردند. گلوله ما از سمت راست تانک دشمن عبور کرد؛ اما گلوله تانک دشمن به برجک تانک ما اصابت کرد، برجک را شکافت و از عقب برجک، زره ذوب شده را به فضا پاشید و سوراخی در تانک به جا گذاشت. خدمه که به علت ضربت گیج و سرگردان شده بودند، از برجک بیرون پریدند. نمی‌دانستند چه شده است. تانک دشمن از گلوله ثابو، گلوله‌ای از جنس فلز سخت تنگستن با خرج پرتاب دو برابری نسبت به دیگر گلوله‌ها و سرعت حرکت هزار و شش صد متر بر ثانیه شلیک کرد؛ درحالی‌که فاصله ما باهم از یک کیلومتر هم کمتر بود. در این صحنه دو تانک دیگر داشتیم. به فرمانده دسته گفتم: اگر نتوانید تیر دقیق و سریع بزنید، صحنه نبرد به نفع دشمن تغییر می‌کند. با دو تانک، حجم آتش ایجاد کنید و به توپچی بگویید با خونسردی هدف‌گیری کند. در این حال، دو تانک دیگر را از مواضع عقب به صحنه درگیری فراخواندم. در اینجا، تانک‌های ما و دشمن در دشت (عباس) بودند و سنگر و موضعی نداشتند. مهارت و سرعت خدمه و دقت تیر تانک‌ها، تعیین‌کننده نیروی برتر صحنه نبرد بود. جز گلوله گذار، توپچی و فرمانده تانک، فرد دیگری نمی‌توانست کاری از پیش ببرد. دو تانک ما با هم شلیک کردند. یکی از گلوله‌ها جلوی تانک دشمن خورد و ترکش‌های آن به بدنه تانک دشمن برخورد کرد، اما معلوم نشد که گلوله دومی کجا رفت. دشمن هم شلیک کرد و گلوله‌اش به همان تانک انهدامی زرهی خورد. حالا فرصت خوبی بود تا بتوانیم تانک دشمن را بزنیم. ناگهان سه خدمه تانک ما بیرون آمدند. یکی از آن‌ها دستش را به پهلویش گرفته بود و به خود می‌پیچید. او هنگامی‌که گلوله گذاشته بود، از پشت توپ کنار نرفته، هنگام عقب‌نشینی توپ، بین کولاس توپ و بدنه برجک گرفتار شد و این تانکمان هم بدون خدمه و معطل ماند. آب دهانم خشک و بدنم داغ شده بود. از بس فریاد زده بودم، صدایم درنمی‌آمد. تانک دشمن که شلیک کرد، اطرافمان تاریک شد. چشمانم جایی را نمی‌دید و گوش‌هایم سوت می‌کشید. دود که فرو نشست، دیدم تانک سالم است. فریاد زدم بزن و نزدیک تانک رفتم. به فرمانده تانک گفتم که اول، لوله توپ را پایین بیاورد و بعد برای تنظیم، لوله را به بالا حرکت دهد تا خلاصی توپ گرفته شود. او همین کار را کرد. کنار تانک بودم که فرمانده تانک گفت الله‌اکبر و توپچی شلیک کرد. @mramezani44 تمام بدنم در لحظه به رعشه افتاد. گلوله با سرعت از لوله تانک خارج شد و بین برجک و بدنه تانک عراقی نشست که دود و آتش از تانک بلند شد. خدمه‌ها را دیدم که از تانک پیاده شده و فرار کردند. صدای تکبیر در جبهه خودی بلند شد. دو تانک دیگر هم شلیک کردند. پرواز موشک مالیوتکا تانک ما را هدف گرفته بود. خوشبختانه موشک از بالای تانک عبور کرد. خدمه تانک گفت که توپ ما به جای خودش برنمی‌گردد. سریع از دهلیز توپچی وارد برجک تانک شدم، دیدم سیستم عاید-دافع تانک عمل نکرده بود. نمی‌دانستم چکار باید بکنم. دو دستگاه از تانک‌هایمان در این موقعیت حساس از کار افتاده بود. توپچی که جوان بسیجی اهل تهران بود، از برجک تانک پایین پرید و گفت: حالا که تانکم از کار افتاد، با آر. پی. جی سراغ همان تانکی می‌روم که تانکم را زد. بعد گفت: در عملیات قبلی، در تیپ کربلا، آر. پی. جی زن بودم. با لهجه تهرانی فریاد زد: آر. پی. جی...آر. پی. جی. @mramezani44 از خاکریز یک قبضه آر. پی. جی برداشت و با خونسردی، موشکی را در آن قرار داد. گفتم: در مسیر شلیک تانک‌ها حرکت نکن. از خاکریز و جوی عبور کرد و در حالی که آر. پی. جی روی دوشش بود، به‌سرعت به‌ طرف دشمن رفت. در میان آن حجم دود و آتش می‌بایست هزار و سیصد متر می‌رفت تا تانک دشمن در برد مؤثر موشکش قرار می‌گرفت.آن جوان شجاع دیگر به محور ما برنگشت. تانک‌ها شلیک می‌کردند. صدای شلیک و انفجار، پشت سر هم می‌آمد. سه گلوله پشت سر هم به خاکریز تازه‌ساز ما فرود آمد و خاکریز را صاف کرد. اگر دود و خاک فضا را نگرفته بود، تانک‌های عراقی می‌توانستند در نیم ساعت، کل تانک‌های ما را منهدم کنند.
به فرمانده تانک‌ها گفتم: دشمن در برد ما قرار گرفته، پشت سر هم شلیک کنید. دو تانک ما از کار افتاده بود که هریک، دست‌کم بیست گلوله داشتند. نمی‌توانستیم آن‌ها را عقب ببریم و این به معنی عقب‌نشینی بود، اما بقیه تانک‌هایمان شلیک کردند و بی‌اثر نبود و از حجم آتش دشمن می‌کاست. تانک‌های ما گلوله‌باران دشمن را ادامه دادند. دشمن هم با امکانات زرهی توانمندش ما را زیر آتش گرفته بود. به فرمانده تانک‌ها گفته بودم که همه گلوله‌ها را شلیک کنید؛ دشت عباس، مرز شکست و پیروزی است، دشمن نباید موفق شود. جایگاه و توان ما خوب بود و می‌توانستیم دشمن بعثی را متوقف کنیم. گلوله‌ای دیگر بر بدنه تانک ما فرود آمد و به برجک آن آسیب رساند. پرسیکوپ فرمانده تانک را از کار انداخته و دقت تیرش را به هم ریخته بود؛ البته، چاره‌ای جز تیراندازی با همین تانک نداشتیم. به توپچی تانک گفتم: لوله را از داخل روی انبوه تانک‌های دشمن تنظیم و شلیک کن. پس از هفت ساعت از شروع درگیری، وضع هنوز عادی نشده بود. حسن باقری درحالی‌که با فرماندهان یگان‌های عمل‌کننده و قرارگاه کربلا در تماس بود، گفت: این حرکت ما به طرف دشت عباس، کار خدا بود؛ چون این ستون عظیم تانک، به طرف عین خوش می‌رفت تا تنگه را باز کند. ما صبح، به آخر این ستون رسیدیم. این ستون، کاری به ما نداشت. هدفش این بود که امروز صبح عین خوش را بگیرد. آتش شدید دشمن در منطقه، تانک‌ها را متوقف کرده بود. صدای جان بخش اذان ظهر، در فضای پر از آتش و دود منطقه پیچید و آرامشی در دلمان به وجود آورد، اما هنوز درگیری شدید بود و آتش دشمن متوقف نشده بود. ماهم بیشتر مهمات تانک‌هایمان را مصرف کرده بودیم؛ آتشی که باعث شد دشمن موفق به پیشروی و انهدام تانک‌های ما نشود. بعدازظهر، با تدبیر حسن باقری، احمد متوسلیان، حاج همت و مجموعه رزمندگان اسلام، به‌ویژه تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، وضعیت صحنه نبرد تغییر کرد. این تغییر، تهدید نیروهای ما از دو جناح جنوب و شمال و توقف دشمن بود. دشمن نمی‌خواست موقعیت مناسب خود را در دشت عباس از دست بدهد. شکست لشکر ۱۰ زرهی، برای سپاه چهارم، به‌خصوص سرلشکر هشام صباح فخری، گران تمام‌شده بود. تلاش می‌کردند به هر نحوی که شده، دشت عباس و در پی آن، توپخانه سپاه چهارم در علی گره زد را که به دست رزمندگان اسلام افتاده بود، پس بگیرند و مسیر عین خوش را نیز باز کنند. همه ما در منطقه وسیع و صاف دشت عباس شاهد رویارویی جدی حسن باقری با هشام صباح فخری بودیم؛ یعنی رویارویی بین بسیجیان سلحشور و تانک‌های دو لشکر زرهی ۳ و ۱۰ از سپاه چهارم عراق.  در این رویارویی، برتری تجهیزاتی و امکاناتی، از آن دشمن بود، اما آنچه می‌توانست ما را بر دشمن برتری دهد، تدبیر فرماندهی در صحنه نبرد و روحیه شهادت‌طلبی بسیجیان بود. این برتری صحنه نبرد را به نفع ما تغییر می‌داد. بزرگواری می‌کنید به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی در ایتا می‌پیوندید. لطفا برای ثوابش به دوستان و آشنایان هم معرفی کنید.   @mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از دلنوشته دختر شهید محمود داسدار از همرزمان شهید تهرانی مقدم. لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید. @mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از واقعیت‌ها نمی‌شه گذشت واقعیت زندگی‌های امروزی لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید. @mramezani44    ایتا
تقريباً مهمات ما تمام شده بود. ابراهيم بچه های بی رمق کانال رو در گوشه اي جمع کرد و براشون صحبت كرد: بچه ها غصه نخورين، حالا كه مردانه تصميم گرفتين و ايستادين، اگر همه هم شهيد بشیم، تنها نيستيم. مطمئن باشين مادرمون حضرت زهرا (س) مياد و به ما سر ميزنه. بغض بچه ها ترکيد. صداي هقهق شون کانال را پر کرده بود. به پهنای صورت اشک می ريختن. ابراهيم ادامه داد: غصه نخورين. اگر در غربت هم شهيد بشیم، مادرمون ما رو تنها نمیزاره. بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری می‌کنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند. @mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر دلتون برای شهدای مدافع حرم تنگ شده این کلیپ رو ببینید. هدیه به روح شهدا با ذکر صلوات نشر دهید. الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ ممنونم از اینکه کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دوستان خود معرفی می‌کنید. @mramezani44    ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمایی از جنگ داخل کانال کمیل لطفا کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را در ایتا معرفی نمایید. @mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر دلش رو دارید ببینید من نمی‌دونم بعد از سالها انتظار مادر شهید لطفی برای دیدن فرزندش، وقتی مقداری استخوان به او تحویل دادند چه حالی پیدا کرد. اگر حال مادر شهید لطفی را نمی‌دانید لطفا کلیپ را ببینید. لطفا عضو شوید و به دیگران معرفی نمایید. ۱. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - خاطرات @mramezani44 ۲.  کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی - کتابخانه حدود ۲۰۰ جلد کتاب الکترونیکی و فایلهای آموزشی در رابطه با تاریخ ایران و جهان، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و خاطرات @mramezani444  خادم کانال مهدی رمضانی
شما هم دعوتید.
این داستان مهم را جهت تبیین بر همه لازم است بخوانند. سپهبد قرنی چه کسی بود؟ چرا بر کنار شد؟ عاقبتش چه شد؟ قرنی در سال 1292 شمسی متولد و از ابتدای کار در ارتش، فعالیت علیه رژیم طاغوت را آغاز کرد. در سال 1337 با عده ای از همکاران خود طرح یک کودتا را علیه رژیم ریخت که بنا به دلایلی کشف شد و به سه سال زندان محکوم شد. سپهبد قرنی پس از آزادی از زندان به فعالیت های خود ادامه داد و در جریان 15 خرداد 1342 پس از دیدار با آیت الله میلانی مجددا دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. به دنبال پیروزی انقلاب، سپهبد قرنی به سمت اولین رییس ستاد مشترک ارتش منصوب شد. @mramezani44 ایتا در شرایطی که عده ای از گروهک های سیاسی به بهانه وضعیت گذشته ارتش شاهنشاهی خواستار انحلال ارتش بودند شهید قرنی تحت فرماندهی امام راحل انجام امور ارتش را بر عهده گرفت و در روز 24 بهمن 57 با حضور در دفتر ریاست ستاد ارتش خطاب به حاضران گفت:"ارتش شاهنشاهی که می گفتند از مجهزترین ارتش های دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود, از آنجا که ایمان و اعتقاد نداشت, ظرف چند ساعت متلاشی شد. افراد ارتش اولا باید مومن باشند , ثانیا آرمان آنها حفظ استقلال میهن باشد نه حمایت از یک فرد". شهید قرنی، فعالیت خود را برای تصفیه و بازسازی و توان مکتبی بخشیدن به ارتش آغاز کرد اما با خشم گروههای چپی و منافقین مواجه شد و از جمله به تصرف پادگان سنندج اقدام کردند که با مقاومت شدید شهید قرنی مواجه شد. پس از این جریان، تنش ها و مخالفت هایی ایجاد شد و گروهک ها با تبلیغات منفی سعی کردند که دولت موقت را وادار به برکناری رییس ستاد ارتش کنند. سرانجام مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در 6 فروردین 1358، ایشان را از ریاست ستاد ارتش برکنار کرد. سپهید قرنی در روز سوم اردیبهشت 1358 در منزل خود توسط چند تروریست از گروهک ضاله فرقان به شهادت رسید. @mramezani44 ایتا بخش هایی از متن استعفای شهید سپهبد قرنی خطاب به امام خمینی ره «دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه‌ترین مرجع ارزیابی کردستان نمایندگانی را به آن صفحات می‌فرستد که با ورود آنها و اولین سخن‌پراکنی که می‌کنند، مردم را به پادگان ریخته و غارت می‌کنند و در جلوی همین هیئت فرمانده پادگان را گلوله باران می‌کنند؛ با این وصف به مردم اجازه خودمختاری می‌دهند که یقینا هیئت بعدی سند استقلال کردستان را تقدیم یاغیان و عده کثیری مزدور اجنبی که از خارج از ایران و شهرهای داخلی کشور به آن صفحات هجوم آورده‌اند، خواهند کرد. @mramezani44 ایتا در حالی که قریب به 30 هزار نفر افراد در کشورهای خارجی آموزش براندازی کشور را دیده و می‌بینند، کشورهای ذی نفع تا حدود 600 میلیون دلار خرج آموزش و اعزام آنها به ایران نموده‌اند؛ معلوم نیست که چرا دولت باز هم اجازه می‌دهد مراجع رسمی بر پیکر علیل و از پا افتاده ارتش بیش از پیش ضربه وارد آورند و روشن نیست در حالی که پلیس و ژاندارم نداریم با ارتش نیز چنین می‌کنند با این افراد ورزیده و مأمور چه کسی باید مقابله کند و جلوی کشتار بی‌رحمانه آنها را بگیرد. کتاب (ترکیب، التقاط و ترور، صص93-91) بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری می‌کنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند. @mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر درس گرفتن خوب است همین یک درس ما را بس است. کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی @mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتما تا انتها بخوانید. معجزه‌ای که باعث شد در پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ ش، عملیات نیروهای آمریکایی به نام پنجه عقاب، در صحرای طبس شکست بخورد. این واقعه، پس از آن روی داد که جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده، تصمیم گرفت تا به ایران حمله نظامی کند. بهانه این هجوم، آزادی جاسوسانی بود که در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ ش. به اسارت دانشجویان پیرو خط امام درآمده بودند. برنامه نیروهای آمریکا این‌گونه بود که در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیکر C-۱۳۰ در عمق خاک ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوخت‌گیری و به نقطه‌ای در نزدیکی تهران پرواز کنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود که شب دوم گروه‌های ویژه‌ای به سفارت حمله کنند و همراه گروگان‌ها، به ورزشگاهی نزدیکی سفارت ( امجدیه ، شیرودی فعلی ) بروند لازم بذکر است توسط عوامل داخلی چراغ های ورزشگاه امجدیه به عمد تا صبح روشن مانده بود که نیروهای امریکایی به همراه اسرا از انجا پرواز کرده تا از ایران خارج شوند . سپس به‌طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی که آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند.سپس طرح پایانی اجرا می‌شد که شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیت‌های مؤثر و کلیدی و در نهایت کودتایی با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام کارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام می‌کرد. @mramezani44 ایتا طبق برنامه، چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ش، هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-۱۳۰ و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی که نیروهای ویژه عملیات، تجهیزات پیشرفته نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیکلت‌های تندرو و مخصوص عملیات و... همراه داشتند.آنها از جنوب کشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنی صدر پس از طی حدود یکصد کیلومتر، بدون اینکه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروکه، نزدیک رباط‌خان طبس فرود آمدند.بنی صدر، پیش‌تر دستور داده بود که تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمه شب بود که نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. @mramezani44 ایتا یکی از بالگردها از هواپیمای c-۱۳۰ سوختگیری کرد و از زمین برخاست که ناگهان بر اثر اشتباه خلبان به خاطر طوفان شن با هواپیما برخورد کرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکایی‌ها از بیم آنکه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده کردند و فرار کردند. آنان، آن‌قدر برای فرار عجله کردند که هشت مزدور کشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگرد‌های به جا مانده را باقی گذاشتند. @mramezani44 ایتا صبح هنگام به وقت آمریکا، هنگامی که کارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشکار بود که شب را نخوابیده است. وی اعلام کرد که عملیات «پنجه عقاب» شکست خورده است. سپس اظهار کرد که اسناد طبقه‌بندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است.در واقع این پیام، برای بنی صدر، صادر شده بود. بی‌درنگ، بنی صدر دستور داد چند بمب افکن، بالگردهای به‌جا مانده را بمباران کنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بود به شهادت رسید. لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید. @mramezani44 ایتا