eitaa logo
⚑🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
257 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
17.3هزار ویدیو
109 فایل
اینجا برای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز و بر شهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت و همه محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد مکی زاهدان، لانه اشرارِ عبدالحمید در حال بیعت و رجز خوانی و یارگیری و... زمان نماز جمعه را هم به تاسی از مولای‌شان جابجا کرده اند و به انتقال داده اند ! 👤 آنتی صهیون @madare0120
ش✨﷽✨ داستان بسیار جذاب مذاکره معاويه با 💠✨براى امير المومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : " از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على : اى على ! در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين : عايشه و اصحاب رسول خدا : طلحه و زبير كردى اكنون مهياى جنگ باش " 💠✨حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت : از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند من آماده جنگ هستم به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم " 💠✨سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟ كسى جواب نداد دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : 💠✨طرماح ! به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش طرماح گفت : سمعاً و طاعةً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد دستور انجام شد 💠✨طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت ، خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه " پاهايت را جمع كن " اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد 💠✨عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟ طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم 💠✨طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم معاويه گفت : نامه را به يزيد بده گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش معاويه پرسيد : پس چه كنيم ؟ گفت : همانكه گفتم 💠✨بالاخره معاويه نامه را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد " على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است مهياى نبرد باش " برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم: على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت سپس خواست برود كه معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو " اما بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت 💠✨ رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم 📚 ( الأختصاص ص ١٣٨)
💢 نامی که در عهد عتیق و پیشگویی‌های یهود ذکر شده. وقتی در بین مسلمین و یهودیان مفسد ساکن خیبر، علی علیه‌السلام درب رو از جا کند و یهودیان فتنه‌گر رو ادب کرد، برخی از یهود از مسلمانان پرسیدن که اونی که درب خیبر رو کند اسمش چی بود؟! گفتن ، یهودیان گفتن نه، ما تو پیشگویی‌هامون داریم که اون نفر اسمش حیدر هست! اینا گفتن آره، مادرش اسمشو گذاشته و حیدر صدا میکرد! ⚠️ بله... و قطام و کِندی و عمروعاص و ، همه یهودیانی بودند که نقشه چیدن برای قتل حضرت ❌ قصه‌های تو تاریخ رو رها کنید که سه تا خوارج متحد شدن و همزمان به معاویه و عمروعاص تو شام و در کوفه حمله کردند! اونا همش قصه هست و روایت خود این دو دروغگوی یهودی که آره، خوارج غیر از علی، مارو هم می‌خواستن بزنن!! انقدر زیاده که ما فُزت و رب‌الکعبه امیرالمومنین رو حین ضربت لعین شنیدیم، اما آخر جمله ایشون که فرمودند منو پسر زن کشت، نشنیدیم! یا ای اول مظلوم عالم 🔥 دست یهود در امام علی علیه‌السلام آشکار هست و قطع به یقین، انتقام خون به ناحق ریخته شده و تمامی پیامبران و اولیاء الهی را که با به شهادت رسیدند، با و سپردن به صاحب پرچم، خواهیم گرفت. 💢 شک نکنید✌️ 💥 ⚫️ صلی‌الله علیک يا امیرالمومنین 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩 🇮🇷@GowshaneMoghaavemat
💠 حلم و حکمت مرحوم آیت‌الله سید احمد شبیری زنجانی در "الکلام یجر الکلام" می نویسد:🔻 📝 احنف بن قيس، از بزرگان اهل بصره و بسيار محترم بود و يكى از حكما و عقلا و سياسيّين بود. در حلم، بوده، می‌گفتند فلانى از احنف، حليم‌تر و بردبارتر است. 💠 به گفتند از كجا اين حكمت را اخذ و اين حلم را ياد گرفتى؟ گفت از حكيم عصر و حليم دهر، بن عاصم منقرى. و به قیس گفته شده كه حلم كه را ديدى تا حلم ياد گرفتى و علم كه را ديدى تا علم ياد گرفتى؟ گفت از حكيمى ياد گرفتم كه حكمتش تمام نمى‌شود؛ بن صيفى تميمى. و به او گفته شد حكمت و بردبارى و رياست و بزرگوارى را از كه ياد گرفتى؟ گفت از حلم و ادب و عجم و عرب، بن عبدالمطلب علیه‌السلام. ✅ حليف، به معنى هم قسم كه دو نفر سوگند خورده باشند كه با هم باشند؛ و كنايه از ملازم بودن است، چون جناب خيلى با حلم و وقار بود. 💠مى‌گويند شيخى تناور و خوشرو بود كه در او، جمال پادشاهان و وقار حكيمان بود. ❖ــــــــــــــ❖ در كتاب «اصل الشيعة»، از ابوسعيد منصور بن حسين آبى، متوفّى سنه 422 ، در كتاب «نثر الدرر» نقل كرده كه احنف بن قيس گفت: «وارد شدم بر ؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد که من تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. پرسيدم: اين چيست؟ گفت: اين رودۀ است كه با مخ ، پر كرده و با روغن ، پخته و شكر زده‌اند. من كردم. معاويه گفت: چرا گريه كردى؟ گفتم: علیه‌السلام را ياد كردم كه من در خدمتش بودم؛ وقت طعام و افطارش رسيد، مرا نگه داشت. ديدم براى او انبانى آوردند مُهر زده. عرض كردم: چه در داخل آن است؟ فرمود: جو. عرض كردم: ترسيدى از او بردارند؟! فرمود: نه، ترسيدم كه حسن يا حسين علیهماالسلام، روغنى يا زيتى بمالند. 🔻عرض كردم: حرام است آن يا اميرالمؤمنين؟ فرمود: نه، و لكن بر پيشوايان حقّ، لازم است كه خودشان را در عداد ضعفا قرار دهند تا براى فقير، فقرش دشوار نباشد. معاويه گفت: كسى را ياد كردى كه فضل او انكار نمى‌شود.»
📌 زندگی نامه امام مجتبی(ع) ◀️نام پدر: بن ابیطالب. ◀️نام مادر: . ◀️متولد: ۱۵رمضان سال سوم هجری. ◀️روز هفتم تولد، سر او را تراشیده و هموزن آن را نقره دادند و رسول خدا(ص) به امر خدا نام او را نام گذاشت و برای وی گوسفندی کرد. ◀️به سن ۶سالگی در حضور داشت. ◀️كنيه آن حضرت و شبيه ‏ترين مردم به رسول الله(ص) بود. ◀️ذهبى(م748ق) در وصف آن حضرت نوشته است: «اين امام، بزرگ منش، زيباروى، ، متين، ، ، ، ، با حشمت و از هر كس فاضل تر، و بود. ◀️امام منتقد جدی خلفا بود و از پدر حمایت جدی کرد و مردم را برای کمک به پدرش در جنگ بسیج کرد. ◀️در جهاد علیه و نیز حضور داشت. ◀️بعد از پدر، عموم مردم با وی در کوفه با کردند که خلیفه مسلمانان باشد. ◀️دربرابر نظامی معاویه ایستاد، اما به دلیل سستی یاران و معاویه، برای حفظ اسلام و جان ، اجباری را پذیرفت. ◀️بعد از صلح، به رفت و را در تربیت و احیای نام پیامبر(ص) و علی(ع) آغاز کرد. ◀️امام حسن(ع)با مکر معاویه و به دست همسرش در ۲۸صفر سال۵۱ در سن۴۸ سالگی به شهادت رسید. ◀️زنان بنى هاشم براى شهادت امام حسن(ع) يك ماه مجلس برپا داشتند. 📚ابن اثير، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج1، ص493. 📚ذهبی، سير اعلام النُبلاء، ج3، ص253. 📚ر.ک: ابن سعد، ترجمة الإمام الحسن من کتاب الطبقات. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌اگر مملکت دست بنی امیه بیفته چی می شه؟ امام (ع) بعد از با معاویه فرمود: «اگر یار و یاوری می‌یافتم، حکومت را به واگذار نمی‌کردم؛ زیرا بر بنی‌امیه است. شگفت از ملتی که نه دارند و نه هیچ مرتبه‌ای از مراتب را دارند؛ وای بر شما! به خدا سوگند، معاویه به آنچه برای شما در من ضمانت کرده است، نخواهد کرد. من می خواستم برای شما دین حق را برپا دارم، ولی من را یاری نکردید. اگر من امر را به معاویه تسلیم نمایم، پس به خدا قسم هیچ‌گاه شما در دولت ، گشایشی نخواهید یافت. سوگند به خداوند متعال، با بدترین عذاب و آزار به شما بدی خواهند کرد.» 📚قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص576.
❌گرفتن و پلو چرب معاویه ممنوع؛ 📌با عزت زندگی کنیم. در گزارشی آمده است: در سفری که به داشت، در دیدار خواص با او، روزانه به هر فرد بخششهایی از پنج هزار تا یکصدهزار 💰💰 داشت. معاویه با بر امام- که مادرم هند است- دستور داد برابر همه پرداختی های آن روز، به امام (ع) بپردازند؛ ولی امام، پذیرش آن را با خود ناسازگار دید و ضمن بیانِ برجستگی انتساب خود به حضرت(س) و پیامبر اکرم(ص)، آن پول را نپذیرفت.» 📚شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص77؛ 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص17؛ 📚ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج13، ص166. 👇👇 🌻 @ahlebait110