او در میان دیگران حضور دارد، اما به دلیل نداشتن امکانات، در حاشیه است. مثل پرنده زخمی است که از گروه پرندگان جدا میافتد.
فقیر، تو گویی گلدانی است در سایه که هرگز شکوفا نمیشود. یا ماهیای که در حوضچهای محدود است و مجالی برای رشد ندارد.
«والمُقِلُّ غریبٌ فی بلدته.»
مقل، یعنی کمبهره و کمبرخوردار. غریب، یعنی بیگانه. فی بلدته، در وطن و دیار خود.
نتیجهگیری:
بخل، ترس و فقر سه دشمن بزرگ انسانیت هستند که عزت، آرامش و رشد را از انسان میگیرند. عالم بر پایه سخاوت و شجاعت بنا شده و هر کس بخواهد با بخل، ترس و فقر زندگی کند، از مسیر طبیعی و کمال انسانی دور خواهد شد.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. سخاوتمند باشیم:
بخشیدن و کمک به دیگران را تمرین کنیم، حتی اگر کوچک باشد.
به طبیعت و نعمتهای خداوند نگاه کنیم و الهام بگیریم.
۲. بر ترسها غلبه کنیم:
به خداوند توکل کرده و ریشههای اعتقاد خود را تقویت کنیم.
از تجربههای جدید نترسیم و به جای ایستادن، حرکت کنیم.
۳. برای کاهش فقر تلاش کنیم:
از مهارتها و تواناییهای خود استفاده کنیم تا بهرهوری بیشتری داشته باشیم.
به نیازمندان کمک کنیم و فرصت رشد را به دیگران هدیه دهیم.
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و هفتاد و هفتم
#قیامت
#صفحه- ۵۷۷
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
تفسیر گزیده ۵۷۷.mp3
13.78M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و هفتاد و هفتم
#قیامت
#صفحه- ۵۷۷
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
به رضایت خدا دل بسپار!
حکمت ۴
وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى.
امیر گل ها که درود خدا بر او باد، فرمود:
ناتوانی، زخم جان است. آفتی است که جان و اراده را میفرساید. صبر، نمایشی از اوج شجاعت و دلیری است و نشانه بزرگی دل. پارسایی، گنجی بی زوال و گنجینهای بینهایت است که دل را از هر نیازی بینیاز میکند. تقوا، سپری محکم و استوار است که انسان را از گزند سختیها و تیرهای بلا و عذاب مصون میدارد. و خشنودی به خواست و تقدیر الهی، دلنشینترین همراهی است که آرامش و امنیت و اطمینان را به زندگی میبخشد و زندگی را از تلاطم به ساحل امن و امان میرساند."
واژه ها:
الْعَجْزُ: ناتوانی، درماندگی، عجز
آفَةٌ: آفت، بلا، آسیب
وَ: و، همچنین، نیز
الصَّبْرُ: شکیبایی، تحمل، بردباری
شَجَاعَةٌ: شجاعت، دلیری، بیباکی
وَ: و، همچنین، نیز
الزُّهْدُ: پارسایی، قناعت، سادهزیستی
ثَرْوَةٌ: ثروت، دارایی، توانگری
وَ: و، همچنین، نیز
الْوَرَعُ: تقوا، پرهیزگاری، خویشتنداری
جُنَّةٌ: سپر، محافظ، پناه
وَ: و، همچنین، نیز
نِعْمَ: چه نیکوست، چه خوب است، پسندیده است
الْقَرِينُ: همدم، همراه، همنشین
الرِّضَى: رضایت، خرسندی، خشنودی
شرح:
یک گل، یک گیاه، یک درخت، هرکدام آفت خود را دارند و آفت، گل را و گیاه را و درخت را میخشکاند و از پا درمیآورد. انسان هم عین همین گل، عین همین گیاه، عین همین درخت، آفت خود را دارد. همانطور که یک باغبان ابتدا آفتشناسی میکند و بعد آفتزدایی، آدمی هم بایست آفتشناسی کند و آفتزدایی. امیرالمؤمنین آفت آدمی را در یک کلمه خلاصه میکند: العَجز آفة؛ میفرماید: ناتوانی آفت است.
آفت چیست؟ به آنچه آسیبرسان و زیانآور باشد آفت میگویید. در طبیعت، خشکسالی، سیل، ملخها، سرمازدگی، و یخزدگی آفتاند، چراکه به محصول آسیب و زیان وارد میکنند. امیرالمؤمنین فرمود: ناتوانی با انسان کاری میکند که خشکسالی و سیل با محصول، که ملخها با مزارع، که سرما و یخزدگی با باغهای میوه.
این ناتوانی هم معلوم است نتیجه بیعملی است، حاصل تنبلی، سستی و کسالت است و محصول اهمالکاری و به تعویق انداختن و امروز و فردا کردنها. ناتوانی ریشه تمامی ناکامیهاست. در طبیعت، موجودات تنبل بهراحتی شکار میشوند، حتی منقرض میشوند. جنگل را ببینید؛ درختانی که بهموقع آب و آفتاب نگیرند یا شاخههای ضعیف و بیجان داشته باشند، نمیتوانند در برابر بادهای تند و طوفانهای سهمگین ایستادگی کنند و زودتر از دیگران از پا درمیآیند.
یک باغ زیبا حاصل کار مداوم و عاشقانه یک باغبان است. العَجز آفة؛ امیرالمؤمنین با این سخن، ما را تحریک میکند به تحرک و حرکت.
العَجز آفة؛ ناتوانی آفت است. ریشه ناتوانی هم کار نکردن است. با کار نکردن ممکن است زنده بمانی اما زندگی نمیکنی. لذا در جایی فرمود: العمل العمل؛ کار، کار. و بعد هم فرمود: النهایة النهایة؛ یعنی کار را هم که میکنی به سرانجام برسان و نیمهکاره رها نکن.
الصبر شجاعه؛
حلزون نماد کندی و آرامش است، اما همین حلزون همیشه به مقصد خود میرسد. چرا؟ بهخاطر صبر. یک دانه، درختی تنومند و تناور میشود. چرا؟ بهخاطر صبر. یک شکارچی به شکار خود میرسد. چرا؟ بهخاطر صبر.
در نگاه امیرالمؤمنین، صبر نه تنها یک فضیلت اخلاقی است بلکه ضرورتی است برای رسیدن به هر فضیلتی. صبر در نگاه نافذ او، یک شاهکلید است. شاهکلید، در طراحی ساده به نظر میرسد اما ساختار آن دقیق است و با همه قفلها سازگار و هماهنگ است. با شاهکلید هیچ دری بسته نیست و در بستهای نیست که با آن باز نشود. صبر شاهکلید است؛ تمام درهای موفقیت را روی شما خواهد گشود.
امیرالمؤمنین تمامی موفقیتها را در یک کلمه یاد میکند و آن هم شجاعت است. ببینید: شجاعت یعنی توانایی و اراده در روبهرو شدن با ترسها، چالشها و سختیها بدون فرار و بدون تسلیم. یعنی جرأت انتخاب و اقدام در شرایطی که دیگران عقبنشینی میکنند. ما به چنین ویژگیای شجاعت میگوییم.
فرمود: الصبر شجاعه؛ یعنی صبر است که شما را به این شجاعت میرساند. اگر کسی توانایی مقابله دارد و میتواند رفتار قاطع و جسورانهای از خود نشان دهد و سینه سپر کند، این زور و توانایی به آسانی به دست نیامده است. او روزها، هفتهها، ماهها تمرین و ممارست داشته، عضلات خود را تقویت کرده، سختیها و دردها را تحمل کرده است. در نتیجه به این شجاعت دست پیدا کرده است. پس ریشه، صبر است.
یا اگر کسی در مناظرات علمی شجاعانه ورود میکند و فائق میشود، به این دلیل است که روز و شب پای کتاب بوده، در مکتبه و مکتبخانه زحمت کشیده و سختیها را تحمل کرده است. الصبر شجاعه؛ در نگاه امیرالمؤمنین، توانا بود هرکه شکیبا بود. شکیبایی شما را به خیلی چیزها میرساند، یکی هم دانایی است.
الزهد ثروه؛
درخت را ببینید؛ هر درختی، مثلاً درخت انار، هر شاخهای از آن به یک سمت است، انگار دستهایی به اینسو و آنسو دراز شده است، دستهای نیاز. اما سرو را ببینید؛ شاخههای آن به اینسو و آنسو روانه نیستند. به حداقل آب اکتفا میکند، سر به آسمان دارد، سربلند است و همیشه سبز است.
انسان زاهد نیز چنین وصف و حکایتی دارد. زاهد یعنی بیتعلق. زاهد، عین نسیم است؛ مظهر بیتعلقی. نسیم نه جایی دارد برای ماندن، نه چیزی دارد برای انباشتن، اما همین نسیم، غنچهها را شکفته میکند و شکوفهها را گردافشانی. اگر نسیم نباشد، درخت سیب، سیب نمیدهد و درخت بادام، بادام نمیدهد. نسیم هوا را جابهجا میکند، آلودگیها را کاهش میدهد و عطر خوش گلها را به مشام میرساند. زاهد همچون نسیم است. و کسی هست که از نسیم بدش بیاید؟
فرمود: الزهد ثروه؛ زهد ثروت است، چون زهد از آدمی نسیم میسازد. از نگاه علی، ثروت آن نیست که در جیب توست یا در گاوصندوق تو؛ ثروت آن است که در دل تو جای دارد. ثروت در مالکیت نیست، در بینیازی است، در بیتعلقی است.
چرا زهد ثروت است؟ روشن است. چون زاهد هیچ تعلقی به مال و منافع ندارد، روابط او بر اساس صداقت است. آدمها هواخواه او میشوند و چه ثروتی بالاتر از هواخواه و هواخواهی.
الورع جنه؛
غنچه را تماشا کن. گرداگرد آن برگ سبزی میبینی که کاسبرگ است؛ سپر گل. کاسبرگ گلبرگها، پرچم و مادگی را از آسیبهای خارجی مثل باد، باران، حشرات، تابش مستقیم آفتاب و رطوبت حفظ میکند.
در نگاه امیرالمؤمنین، آدمها عین همین گلبرگاند. ورع که به معنای پرهیز و پرهیزکاری است، عین کاسبرگ است. اگر نباشد، آسیب میبینی. الورع جنه؛ ورع، عین پوست تنه درخت است که اگر نباشد، درخت میخشکد. عین صدف است که سپر مروارید است و در کشاکش دریا آن را حفظ میکند.
ورع یعنی هر کاری نکردن، هر جایی نرفتن، هر چیزی ندیدن، هر چیزی نگفتن. اگر چنین باشی، سپر داری و در امانی. شأن و شخصیتت حفظ میشود. محترم و معتبر میشوی.
ونعم الرفیق الرضا؛
این برگهای پاییزی را دیدهای؟ چه زیبا از درخت جدا میشوند و با چه رقصی فرود میآیند. رقصکنان سقوط میکنند. رضا یعنی این؛ یعنی حتی در افتادنها هم رقصان باشی، در ورشکستگیها هم نشکنی.
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
ممکن است بگویی: چه کنم که به رضا برسم؟
خودت را نهال ببین و خدا را باغبان. باغبان هرچه با گل و نهال میکند به خیر آن است. اگر آب میدهد خیر آن در آن است، نمیدهد خیر آن در آن است. کم میدهد، زیاد میدهد، هرس میکند، جابهجا میکند، همه برای خیر اوست. امیرالمؤمنین میفرماید: بهترین رفیق و همنشین همین رضاست. رضا از که؟ از خدا. از چه؟ از زندگی.
نتیجهگیری
زندگی انسان همچون باغی است که اگر به آن رسیدگی نشود، آفتها آن را از بین خواهند برد. امیرالمومنین (علیهالسلام) ما را به باغبانی خردمندانه فرا میخواند؛ باغبانی که با شناسایی آفتهای درون، همچون ناتوانی و بیعملی، و با ابزار صبر، زهد، ورع و رضا، باغ وجودش را از آسیبها حفظ کرده و آن را به ثمر میرساند. در این مسیر، هر فضیلت، همچون گلی ارزشمند، به مدد تلاش، صبوری و بیتعلقی شکوفا میشود و انسان به رفیعترین جایگاه انسانی خود دست مییابد. این سخنان، چراغی است که به ما میآموزد چگونه در هر قدم، در مسیر رشد و شکوفایی گام برداریم و در سختیها نیز آرامش و امید را از دست ندهیم.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. ناتوانی را با اقدام و عمل جایگزین کنید:
برای غلبه بر تنبلی، کارهای روزانه را اولویتبندی کنید.
اهداف کوچک و قابل دسترس تعیین کرده و گامبهگام پیش بروید.
۲. صبر را تمرین کنید:
در مواجهه با مشکلات، به جای ناامیدی، به راهحلها فکر کنید.
صبر را همچون کلیدی برای باز کردن قفلهای سخت زندگی در نظر بگیرید.
۳. زهد را در رفتار خود وارد کنید:
به جای انباشتن مال، به سادهزیستی و قناعت بیندیشید.
به ارزشهای معنوی بیشتر از امور مادی اهمیت دهید.
۴. ورع را سپر خود قرار دهید:
از هر کاری که شایسته شأن انسانی نیست دوری کنید.
روابط خود را با دقت و صداقت مدیریت کنید.
۵. رضا را در قلب خود پرورش دهید:
به حکمت خداوند ایمان داشته باشید و در هر اتفاقی، خیر را جستجو کنید.
حتی در سختیها، راضی و آرام بمانید.
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و هفتاد و هشتم
#انسان
#صفحه- ۵۷۸
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3
تفسیر گزیده؛ ۵۷۸.mp3
7.87M
☘ محمدرضا رنجبر
🌒 شب پانصد و هفتاد و هشتم
#انسان
#صفحه- ۵۷۸
✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر مهر و رحمت
@mrranjbar3