اینجا مرگ، قانون است و زندگی، استثنا... کودک هنوز «بابا» نگفته بود، که گلوله‌ها، اول پدر و بعد جانش را گرفتند آیا جز سرزمین فرعون جایی را سراغ داری که کودک بودن، جرم باشد؟ در کدام دین، در کدام مکتب، کشتار شیرخوارگان، نامش «دفاع» است؟ به چشمان آبی کودک نگاه کنید من در این چشمان آبی آسمان را می بینم که از زمین می‌پرسد: آیا انسان، هنوز «انسان» است؟ یا تمدن، تنها پوستینی‌ست بر تنِ حیوانی خوش‌لباس، که می‌تواند در یک سو، کنفرانس صلح بگیرد و در سویی دیگر، کودک بکُشد؟ آری... غزه، تنها یک سرزمین نیست. غزه، آینه‌ای‌ست که تصویر تاریک تمدن امروز را نشان می‌دهد. و هر کودکِ شهید، یک آیه است در کتاب رسوایی جهانی که با نوبل صلح خواب می‌بیند و با بمب‌های هدایت‌شونده، کودکان را از رؤیا جدا می‌کند. و در این جهان مرده باید به غزه گفت : ای خاکِ غزه، ای زمینِ مقدسی که فرزندان‌ات با استخوانشان از تو حراست می‌کنند، تو هنوز زنده‌ای… با رگ‌هایی که در هم تنیده و میله ی پرچم شده‌اند، و با گام‌هایی که روی آوار هم راست‌قامت‌اند. و ما می‌دانیم، ما ایمان داریم، که روزی، در سرزمینی که اکنون به خون خفته، کودکی به دنیا خواهد آمد که اولین واژه‌اش، «آزادی»‌ست. و این‌بار، جهان چاره‌ای جز شنیدن ندارد... #آقای_تحلیلگر @mrtahlilgar1

نه از باران، نه از زلزله، بلکه از فهم غلط واژه‌ها بود که ویرانی آغاز شد. تاریکی، سال‌ها در سایه‌ی کلمات مقدس پنهان شده بود؛ در فهم غلط از آیات، در صدایی که شریعت را اشتباه روایت میکرد، و در زهدی که بوی باروت می‌داد. و ناگهان، در صحرایی از تاریخ، چیزی برخاست که نه انسان بود، نه حیوان؛ نه خدا را می‌شناخت، نه شیطان یک تاریکیِ خالص بود که نام خود را خلافت اسلامی نهاد، تا به اسم الله سر ببُرد. و اینجا بود که خاورمیانه، به خوابِ مرگ فرو رفت. خورشید، دیگر جرات طلوع نداشت. و خاک، کودکان را دفن می‌کرد پیش از آن‌که فرصت رؤیا دیدن داشته باشند. آنگاه که هیچ‌کس نمانده بود که امید را حتی فریاد کند، زمینیان برای اولین بار، نور امید را دیدند که میگفت: «و نور، نازل خواهد شد… نه با صدای طبل، بلکه با سکوت مردانی که دیده نمی‌شوند، اما جهان بر شانه‌ی ایمان‌شان خواهد ایستاد.» و اینجا بود که چشم منطقه به جمال مردانی روشن شد که به عشق سوگند خوردند. و خون‌شان، چون آب در رگ‌های تاریخ جاری گشت؛ و از هر قطره ی خونشان که بر زمین ریخت نقطه ای در عراق و سوریه آزادی یافت و امروز، ما در آسودگی نفسی می‌کشیم که آنها، با جان خویش به ما هدیه داده‌اند. آنان نجات‌دهندگان سرزمین نبودند، بلکه نگهبانان نوری بودند که اگر خاموش می‌شد، تمدن، تنها یک جسد مانده از گذشته بود. نام آن نور ایستادگی و مقاومت بود ای وارثان نور ان را در سینه هایتان نگه دارید که مسیر طولانی است و حرف بسیار #روحیه‌ی_گردان #شهید_مسعود_عسگری #آقای_تحلیلگر ☕️ در تحلیلگر پلاس همراه ما باشید 👇👇👇 @TahlilgarPlus

روزی روزگاری، در سرزمینی که خورشیدش از دود بمب‌ها شرم می‌کرد، دخترکی به دنیا آمد با پاهایی برای رسیدن به آرزوهایی بلند. البته دخترک نمی‌دانست دنیا دو دسته است؛ کودکانی که می‌دوند و کودکانی که می‌دوانندشان. او نمی‌دانست زمینِ او، محاصره شده البته نه با سیم‌خاردار و بمب، بلکه با سکوت. یک روز که دخترک خوابیده بود در آغوش مادر، صدایی آمد که بیش از آنکه شبیه به لالایی باشد شبیه به صدای مرگ بود و بعد… وقتی چشم باز کرد، دو پایش نبود. تنها چیزی که مانده بود، لبخندی بود که انگار داشت به تروریست‌ها می‌گفت: من هنوزم هستم. و هنوز، بزرگ‌ترین شکست شما، همین ناتوانی‌تان در کشتن امید من است. دخترک، حالا با زخم‌هایی که دیگر عضو تنش شده‌اند، دروغِ تمدن را تماشا می‌کند. جهانی که برای یک سگ زخمی در پاریس هزار دوربین می‌فرستد، اما برای او فقط یک پرونده‌ی «خسارت جانبی» باز می‌کند در دفتر سازمان ملل. اما این فصل آخر نیست. این روایت‌گر فصلی تازه است؛ فصلی که در سطر های بعدی آن نوشته خواهد شد که دخترکان چگونه با پاهای نداشته‌شان بر سینه‌ی ظلم راه خواهند رفت. فصلی که در آن کودکان، شهرهایشان را نه با مصالح، که با امید بازمی‌سازند. و روزی… در همان خاکی که امروز بوی خون می‌دهد، باغی خواهد شکفت که گل‌هایش از قطره قطره خون شهدا آب خورده و ساقه ی گیاهانش با تکیه بر استخوانِ پاکِ شهدا رشد کرده اند و در آن روز، دخترک، روی صندلی چرخ‌دارش نخواهد بود بلکه بر سکویی بلند خواهد ایستاد، و به دنیا خواهد گفت: ما از خاکستر برخاستیم و تو، ای دنیا، تو را بخشیدیم اما فراموش نه… #آقای_تحلیلگر... @mrtahlilgar1

«آن‌سوی دیوارهای فراموشی» گرد و غبار هنوز در هوا معلق است. از پشت دیوار نیمه‌فروریخته‌ی مسجدی در فلوجه، صدای اذان نه چندان رسا به گوش میرسد، موذنی در کار نیست، صدا از ضبط‌صوتی خاک‌گرفته کنار ویرانی هاست ویرانی هایی که صاحبینش همین چند وقت قبل داشتند چیزی را صدا می‌زدند. شاید خدا را، شاید پدر را، شاید کسی را که هنوز تصمیم نگرفته به تماشا بسنده کند. در نبل و الزهرا، که همه در محاصره بودند پیرمردی به نوه اش میگفت ببین، اگر خدا بخواهد از همین‌جا فرشته‌ها به کمک ما خواهند آمد پیرمرد درست میگفت و فرشته‌ها آمدند. اما با بال‌هایی خاکی، و پوتین‌هایی خسته... و این‌ها... مدافعان حرم نبودند فقط. مدافعان حقیقت بودند. مردانی که اجازه ندادند انسان، خودش را فراموش کند. حالا تو، اگر در آرامش، فنجان چایت را سر می‌کشی، از خودت بپرس: و اگر هیچ‌کس برای انسانیت نمی‌ایستاد… ما امروز داشتیم از کجا فرار می‌کردیم؟ #روحیه‌ی_گردان #شهید_مسعود_عسگری #آقای_تحلیلگر ☕️ در تحلیلگر پلاس همراه ما باشید 👇👇👇 @TahlilgarPlus

در جهان تاریک خدا را نمی بینی؟ خدا هست اما، در دل روشن زنی که سرِ شهیدش را بر زانو گرفته بود بشر گم شده است. در لابه‌لای تیترهای سانسور شده. پشت درهای بسته‌ی شورای امنیت. عجیب معتقدم که در غزه قصه، قصه‌ی محاصره نیست. قصه‌ی تماشا است. تماشای سردِ جهانی که خواب است و گم شده و در برابر چشمانش سرزمینی که امید مردمانش در جهانی که جهان گم شده هاست جهان تاریکی هاست خدا هست خدایی که نرفته ، خدایی که هست، در دل روشن زنی که سرِ شهیدش را بر زانو گرفته است در دل دختری که با چشمان باز کنار جنازه نشسته و فریاد میزد حسبی الله اینجا غزه است جایی که تروریست ها میکشند اما نمی‌توانند دفن کنند چون در هر جسد، امیدی جا مانده که حتی تانک هم نمی‌تواند له‌اش کند. و دنیا؟ دنیا فقط سکوت... کسی چه میداند شاید برای آن‌که خدا دیده شود، دنیا باید سکوت می‌کرد. شاید تقدیر آن است که روزی فریاد از گلوی کودکی بیرون آید که هنوز نام سازمان ملل را نشنیده، اما خوب می‌داند که عدالت، سال‌هاست پشت میز مذاکره جا مانده است. کودکی که زبانش را جهان نمی فهمند اما خدا چرا و روزی خواهد رسید، که نسلی برخیزد و کودکی که امروز کنار پدر شهیدش نشسته، فردا بر ویرانه‌ها گلدسته بسازد تا آسمان، دوباره در اذان بشنوند که خدا از همه چیز بزرگتر است حتی از مکر شیطان و جنایات اسرائیل #آقای_تحلیلگر @mrtahlilgar1

هر ظلمتی، هرچقدر هم که تاریک باشد، توسط روشنایی صبح تهدید خواهد شد... روزی در جهان ما افسانه ای نوشته خواهد شد مبتنی بر واقعیت که آغاز داستانش درباره ی عصر کنونی ما چنین خواهد بود: سالیان پیش، در میانه‌ی دنیا، جایی میان دجله و شام، تاریکی برخاست. چون زخم، که جز درد نمی‌زاید. چهره‌اش از آتش ساخته شده بود، و نامی بر خودش نهاده بود را هم از خدا دزدیده بود. شهرها را می بلعید، کودکان را با نام خدا ذبح میکرد، و تاریخ را با چاقوی ویرانی پاره می نمود. در الرقه، در تدمر، در موصل... در نُبُل، در الزهراء... هیچ کجا از آن بی نصیب نبود گفته بودند افسانه‌ها پایان یافته‌اند، اما کسی حساب این فصل را نکرده بود. و آنجا بود که جهان نا امید شد، روی خود را برگرداند، و چشم‌ها تنها نظاره‌گر سقوط شدند، اما در همین لحظه آنان برخاستند. از کوچه‌های ساده‌ی شهرهایی بی‌نام. با پیراهن‌هایی خاکی و دل‌هایی از یقین. آنان مدافعان بودند. اما مدافعان حقیقت گمشده‌ی انسان. و اکنون، باید یاد کنیم از مردانی که نامشان را تاریخ ننوشت، اما سایه‌شان، بر صورت ظلم افتاد، و تاریکی را به عقب راندند. آری... هر ظلمتی، هرچقدر هم که تاریک باشد، توسط روشنایی صبح تهدید خواهد شد اما فقط اگر کسانی باشند که پیش از طلوع، شمعی روشن کرده باشند در دل طوفان. #روحیه‌ی_گردان #شهید_مسعود_عسگری #آقای_تحلیلگر ☕️ در تحلیلگر پلاس همراه ما باشید 👇👇👇 @TahlilgarPlus

آیا بشر هنوز می‌فهمد درد یعنی چه؟ وقتی نوزاد مرده است و پدرش بی‌جان، و تصویرشان، سانسور می‌شود، تا "آرامش غربی‌ها" بر هم نخورد؟ این عکس پایان نیست شروع داستان است در همین اتاق، جایی که جسد پدر هنوز گرم بود، کسی نفس میکشد. البته آن نوزاد و پزشک و پدر نبود بلکه چیزی فراتر: غیرت بود... هر ظلماتی، هرچقدر هم که تاریک باشد توسط روشنایی صبح تهدید خواهد شد... و خورشید این بار نه از کاخ سفید، و نه از شورای امنیت، بلکه از دل خاک، از کف اتاقی که در آن، نوزادی بی‌نام در آغوش پدر خوابیده بود. طلوع خواهد کرد و روزی، کسی خواهد پرسید: این عکس از کیست؟ و تاریخ پاسخ خواهد داد: از ملتی که هرگز زانو نزد. حتی وقتی هیچ‌کس صدایش را نمی‌شنید. حتی وقتی هیچ‌کس اسم نوزاد را نمی‌دانست. حتی وقتی تاریکی خود را در استانه ی پیروزی تصور میکرد تاریکی هرچقدر هم فراتر برود اما واقعیت این است که هر ظلماتی، هرچقدر هم که تاریک باشد، توسط روشنایی صبح تهدید خواهد شد... #آقای_تحلیلگر @mrtahlilgar1

سقف خونه که میاد پایین، روی سر همه خانواده خراب میشه. دیگه نمی‌پرسه کی کاره‌ای بوده، کی نبوده... همین‌که ستون‌ها بشکنه، دیوار فرو بریزه، و صدای فروپاشی بیاد، فرقی نمی‌کنه شاعر باشی یا سرباز، کودک باشی یا فیلسوف. سقف که بریزه، همه آسیب می بینن منطقه ی ما هم شبیه به یه خونست یه زمانی در منطقه همین سقف شروع کرد به لرزیدن. تَرک‌ها از شام شروع شد... از جایی که مردان سیاه‌پوش با پرچم‌هایی سیاه‌تر، از دوزخ بیرون اومدن. و نام خدا رو فریاد زدن، اما شمشیرشون، گلوی بندگان خدا رو برید. کودکان رو سوزوندن، مادران رو در بازارها حراج کردن، و روی چشم‌ جهان، پرده‌ای از ترس کشیدن. و اینجا بود که سقف، بر سر آدمیت ترک برداشت. و در میانه‌ی کوچه‌های خونین حلب، در سنگرهای غبارگرفته‌ی تدمر، در زخم‌های نبل و الزهرا، وقتی همه از زیر سقف گریختند، عده ای بر سر آوار خراب شدند تنها کسانی بودند که ایستادند. تا سقف نریزد. رحمت خدا بر آنها و آن ایستادگی #روحیه‌ی_گردان #شهید_مسعود_عسگری #آقای_تحلیلگر ☕️ در تحلیلگر پلاس همراه ما باشید 👇👇👇 @TahlilgarPlus

این تصویر مربوط به همین حالاست در سالی که تکنولوژی به اوج رسیده، اما انسان، به قهقرا. روی این تخت، مردی خوابیده… و کنار پایش، خون نه از تن، که از وجدان این دنیا جاری‌ست. ما جهان را دیدیم، وقتی که تصمیم گرفت چیزی نبیند. وقتی که "حقوق بشر" را در پرانتز گذاشت. وقتی که دوربین را خاموش کردند به کسی برنخورد. شاید روزی کسی از خود بپرسد: چرا در آن سال‌ها دنیا ساکت ماند؟ تا جایی که تنها صدای باقی‌مانده، صدای خون بود، که روی زمین می‌چکید؟ این، پرسشی است از وجدان بشری. پرسشی بی‌کلام، که پاسخ نمی‌خواهد... بلکه بیداری می‌خواهد. و روزی خواهد رسید که همین خون، بر خاکی که سنگدل بود، گل خواهد داد. و همان کودکی که امروز بی‌پناه است، پرچم حقیقت را بر بلندترین قله‌ی زمان خواهد کوبید. #آقای_تحلیلگر @mrtahlilgar1

یک آتش بس و هزار نکته / جنگ خواهد شد؟ / خوشحال باشیم؟ / نتیجه دقیقا چه شد؟/ آقای تحلیلگر #نشر_حداکثری #جهاد_تبیین یک ماه قبل از حمله به ایران، روس ها یک روز صبح درحالی از خواب بیدار شدند که چند ده ریزپرنده از داخل خاک خودشان به پرواز در امده و بخشی از دارایی های هوایی روسیه از جمله بمب افکن ها را زدند. با وجود آنکه اوکراین مسئولیت را بر عهده گرفته بود و روسیه وعده داده بود که پاسخی ویرانگر خواهد داد اما هیچ وقت مشخص نشد که واکنش روسیه در برابر چنین حمله ای چه بود. آن به کنار، روسیه هیچ وقت نتوانست مقابله ی درستی با آن غافلگیری داشته باشد. حالا با آن مقدمه به این موارد دقت کنید 1- از زمان جو بایدن آموزش حمله به ایران توسط رژیم صهیونیستی و ارتش آمریکا برگزار شد 2- عملیات در دوره ی ترامپ با یک غافلگیری با تزریق مقادیر زیادی ترس به مردم ایران از بابت کشتن سرداران و زدن مراکز نظامی آغاز شد 3- مسئله ی ریزپرنده ها که یک روز تمام روسیه را به بازی گرفت 12 شب تمام علیه ایران عملیاتی شد. دشمن از این اقدامات چه مطالباتی داشت؟ 1-نابودی توان هسته ای ایران 2-تحت فشار قرار دادن حاکمیت ایران توسط مردم 3-نابودی توان موشکی ایران 4-هدایت ایران به سمت براندازی و تجزیه 5-حمله به زیرساخت های اتمی ایران با هدف غافلگیری 6-تلاش برای تسلیم ایران با وادار کردنش به بی خیال شدن غنی سازی چه رخ داد؟ چیزی که در عمل رخ داد این بود که: 1-زیر ساخت های ایران به ویژه در حوزه ی پدافندی و هوایی و موشکی مورد هدف قرار گرفت. 2-ایران با زیر ساخت های باقی مانده 130 پهپاد و 1000 ریز پرنده دشمن را منهدم شد. 3-نزدیک به هزار جاسوس و همکار رژیم را بازداشت کرد. 4-ایران پاسخ های ویرانگر به تلاویو و حیفا را طوری روی میز گذاشت که به اعتراف دوست و دشمن اسرائیل علاوه بر تلفات بالایی که داد معنای غزه را به درستی درک کرد. و... این جنگ به کجا رسید و چه شد؟ دیشب جنگ به ایستگاه آتش بس رسید و اسرائیلی که بعد از هر حمله ی ایران در لحظه میکوشید یک حمله در تهران انجام دهد از ساعت 6 صبح تا 7.30 بامداد که ایران به موشک باران ادامه داد و 30 صهیون را هلاک کرد هیچ واکنشی نشان نداد. (در ساعت 14 یک حمله نمایشی انجام داد که قطعا بی پاسخ نمی ماند) ایران از مسئله ی هسته ای کوتاه نیامد و بخش اعظمی از دارایی هسته ای خود از جمله 400 کیلوگرم اورانیوم و بخش قابل ملاحظه ای از سانترفیوژها را به محلی امنت منتقل کرد. تا لحظه ی آخر موشک ها را زد. چیزی که رخ داد حمله نبود، بلکه یک کودتا بود از سوی یک کشور اتمی (آمریکا) و یک رژیم اتمی (اسرائیل) که بعد از 12 روز وادار به کوتاه آمدن براربر ایران شدند. پیامد ها چه بود؟ 1-جمهوری اسلامی نزد حتی تندرو ترین مخالفنش محبوب شد 2- مردم ایران یکپارچه شدند 4- مردم ایرانی حامی موشک و منطقه و هسته ای شدند 5- مردم ایران حامی سرسخت تنبیه اسرائیل شدند چند نکته: تمام ویرانی ها جبران خواهد شد. ایران کشوری نفت خیز است و با ذخائر ارزشمند لیتیم، بهتر از چیزهایی که اکنون داریم ساخته خواهد شد. بماند که به لحاظ وسعت فلسطین خیلی بیش از این به دشمن ضربه وارد شد. مهم! دشمن قطعا بازخواهد گشت چون خلبان هایش نیاز به تنفس جنگنده هایش نیاز به تعمیر پدافندش نیاز به بازسازی و تهیه موشک مقابله کننده دارد ایران چه باید بکند؟ 1-به شدت بر روی آماده سازی موشک برای دور بعد حملات کار کند. 2-منتظر غافلگیری ویژه از درون ویژه از نوع خرابکاری باشد 3- ویژه برای نفوذی ها و خرابکارها کار کند. 4-برای "خاک اسلام" (باکو و ناپاک زاده ی علیف" فکری اساسی کند. 5-به لحاظ پدافند و در حوزه هواگرد تا حد امکان چالش هایی که دارد را بر طرف کند. و آماده ضرباتی دردناک و ویرانگر در صورت حمله مجدد شود. آنچه رخ داد یک پیروزی بزرگ بود. حتی روس ها و چینی ها در برابرچنین جنگی با این حجم از غافلگیری دوام نمی آوردند. ملت ایران به زودی درک خواهد کرد. و در پایان مهم مهم مهم جنگ قطعا ادامه خواهد داشت. همه به هر شکل ممکن خودتان را برای ادامه نبرد با همه توان اماده کنید. هرگونه تردید یا خام شدن، پذیرش فریب خوردن از دشمن است. #آقای_تحلیلگر @mrtahlilgar1

سلام به همه یه سری سوال دارید، من به ترتیب شروع میکنم جواب دادن (تا جایی که میدونم اینا سوالات عموم هست) تا انتها بخونید و بعد هرچی سوال داشتید بفرستید همه رو جواب میدم / آقای تحلیلگر الان یه بحث هست بر سر اینکه ما این سال‌ها روی پرتاب شونده تمرکز کردیم در صورتی که باید جنگنده می.خریدیم و اشتباه کردیم و ... و بعضی ها هم میگن: اگر روس ها سوخوهایی که دادن عملیاتی میشد وضع این نبود و بعضی.ها هم میگن: ایران رفته از چین جنگنده بخره و همه چیز درست میشه با این جنگنده و ... چند نکته؛ اولا جنگنده اگر همین الان بخری باید آواکس و رادار برای مدیریت صحنه نبرد آسمانی داشته باشی، دوما جنگنده بخری به اجازه ی سوریه و عراق و اردن برای پرواز در آسمان اونها نیاز داری (و شک نکن با اجازه پایگاه های آمریکا و اردن جنگنده هات رو در آسمان اونها میزنن )... جنگنده اگر داشته باشی، اردن و سوریه و عراق باهات هماهنگ باشن و آواکس و رادار داشته باشی عمرا نمیتونی به فلسطین به این راحتی برسی چون سوخت رسان هم نیاز داری! اما بیایید فرض کنیم روسیه و چین همین الان جنگنده هاشون در خاک ایران باشه و هیچ کدوم از مشکلات فوق رو نداشته باشی: نیروی هواییت باید مبتنی بر جنگنده ای که تحویل گرفته آموزش دیده باشه، آیا اکنون فرصت مناسب برای آموزش داری؟ اما بیایید فرض کنیم: شما جنگنده داشتی، آموزش دیدی، آواکس و سوخت رسان و رادار هم داشتی، اجازه ی سوریه و اردن و عراق رو هم داشتی و تو خاک فلسطین هم میتونستی عملیات کنی، آیا مشکلت حل میشد؟ پاسخ: این ریزپرنده ها و هواگردها که فرستادن جلوی درب شهرهای موشکی که نتونی شلیک کنی رو یادت هست؟ اینا رو جای شهرهای موشکی می.فرستادن تو پایگاه‌های شکاریت و باند فرودگاه هات رو میزدن که جنگنده نتونی بلند کنی! به زبان ساده: اصلا جنگ شروع نشد که؟! غافلگیری شروع شد که اگر علیه روسیه و چین و فرانسه و خود آمریکا هم رقم میخورد اینها در ساعات اول نمی‌دونستن چه باید بکنن پس این از وضع جنگنده الان باید چه کنی؟ الان شما و دشمن در حال بازیابی خودتون هستید. دشمن نیروهای خرابکارش رو در ایران بازیابی میکنه، 20 تا هواپیمای نظامی هم از اروپا تو فلسطین نشسته که نقطه زنن و تسلیحات پدافندی بهش بدن که بتونه جلوی شما بایسته / شما باید چه کنی؟ شما باید اولویت بندی کنی اولویت های اول مقابله با شبکه خرابکار و تمرکز صد در صد بر همین برنامه ی موشکی هست که داره جور پدافند و جنگنده و همه چیز رو یه جا میکشه، در فاز بعدی چی؟ در فاز بعد رفتن سراغ جنگنده و .... پس تمرکز شما بر موشک بسیار دقیق بوده و اصلا مردد نشید و از طرفی در ادامه مسیر هم فعلا (بنا به وضعیت کنونی) ناچارید با همین فرمون برید جلو و درست هم هست / اما میپرسن: روسیه و چین به ما خیانت کردن یا نه؟ اولا روسیه و چین وظیفه ای نسبت به شما نداشتن / ممکنه بگید ما در جنگ اوکراین کمک کردیم / پاسخ : پولش رو گرفتی رفیق ! چندین تن طلا گرفتی ! تعهد مکتوب دفاع مقابل با هم نداشتید که؟ شما طلا گرفتی سلاح دادی / این از این... جدای از اون روسیه و چین در حوزه ی دیپلماسی برای ایران سنگ تموم گذاشتن به ویژه در جلسه ی سازمان ملل که بحث بالا هم گرفت و طرف روس رسما گفت: اصلا نمی دونم نماینده ی اسرائیل چرا تو این جلسه نشسته، باید از این جلسه برید بیرون و ... ضمن اینکه کمک هایی روس ها به ما کردند که نظامی نبود اما بی تاثیر هم نبود و شاید بعدا بتوان در خصوصش حرف زد... اما از سوالات دیگری که ممکن است در ذهن شما باشد: وضعیت چطور خواهد شد و چه کسی پیروز شد و ما چه کردیم؟ در پاسخ باید عرض کنم: دشمن 99 درصد ضربه را با خرابکار ها زد. بخشی از اینها هم وطن های خودمان هستند. بخشی از اینها شاخه ی اطلاعاتی و نظامی دولت اشرف غنی که بعد از سقوط کابل به ایران آمدند (به بهانه ی دعوت به جنگ در اوکراین با فراخوان هایی که سفارت خانه ها در تهران زدند به آنجا رفتند و در این جنگ به کارگیری شدند) این شبکه ی دشمن تقریبا فروپاشیده اما دشمن به دنبال غافلگیر کردن ما با این شبکه یا برپا کردن شبکه ای مشابه خواهد بود. اما تا اینجا چه شد و بعد از این چه خواهد شد؟ آنها همدلی ما را نشانه خواهند رفت. بر شبکه خرابکار متمرکز خواهند شد. خود را تجهیز خواهند کرد و باز خواهند گشت. ما باید چه کنیم؟ بر خلاف همه تاکید میکنم موشک موشک موشک فقط رو همین باید تمرکز کنیم. شیوه های ضربه زدن با این سلاح در زمانی که با ریزپرنده روی سرمان هستند را باید به روز رسانی کنیم، به همدلی جامعه کمک کنیم و همه یکپارچه اطلاعاتی شویم و هرچه دیدیم گزارش دهیم. خداوند حافظ ایران است ذره ای شک نکنید. سوالی بود بفرستید در حد فهمم پاسخ میدهم، اگر بلد نبودم برایتان می‌پرسم. #آقای_تحلیلگر @TahlilgarPlus

فوق مهم / بخوانید / شوکه شوید / وسیع پخش کنید / جلسات سران قوا این طور لو رفت ... یا نخوانید یا با دقت بخوانید/ متاسفانه مسئله نفوذ از یه جایی به بعد اگر زیاد مطرح شود مثل مسئله جن و جنگیری باعث میشود شما توان دشمن را نبینید و همه چیز را به آن ربط دهید / نفوذ مهم است ولی اگر زیاد تکرار شود میتواند حقیقت های دیگر را پنهان کند / فرض کنید این واقعا ورودی جلسه سران قواست که مورد هدف قرار گرفته / چطور شناسایی شده؟ ترامپ دور اول ریاست جمهوری این را پخش کرد. این میگوید: ماهواره ای داریم که نشان داده آزمایش موشکی ایران شکست خورده / آن زمان ترامپ از بابت انتشار این عکس متهم شد به اینکه حقیقتی را گفته که آمریکا نمیخواسته فرض کنید ما منظومه ای یا مجموعه ای از ماهواره های رصدی را در آسمان ایران داریم که عکس با کیفیت میگیرند و این مجموعه و کنار هم قرار دادن تصاویرش کمک میکند تا این طور به نظر برسد که ما یک فیلم (حالا با یک ثانیه یا 3600 ثانیه اختلاف از زمین ایران داریم) ولی به هر جهت فیلم از رفت و امدها و اتفاقات ایران داریم. اگر سه نقطه ی پاستور، مجلس و قوه قضائیه را با ماهواره با کیفیت رصد کنید و به کمک هوش مصنوعی و ماهواره بخواهیم (برای مثال) 100 خروج خودرو و فرد از قوه قضائیه، 100 عدد از پاستور، 100 عدد از مجلس را نقطه گذاری کنیم و رصد کنیم تا مشخص شود به کجا میروند و بعد سیستم متوجه شود که از این 300 خروج فقط سه عدد آن به یک نقطه ی واحد رفته اند (وقتی میگیم سه عدد یعنی فرض ما این است که خودروهای سران قوا حتی اسکورت هم ندارند(فرض محال ) و فقط سه عدد خودرو هستند) به همین سادگی و از همین روش بدون کوچک ترین نفوذ محل جلسه ی سه نفر لو رفت و مشخص شد که این سه وارد این کوه شدند و مشخص شد این ورودی است. بعد همین روش با رصد خودروهای ورودی فردا صبح به همان سه محل (یا محل خواب و استراحت سه فرد) و عقب زدن فیلم (مثل همین فیلم های دوربین های مدار بسته که آرشیو دارد) ورودی و خروجی جلسه ی مخفی لو میرود ... سوال : چه باید کرد؟ پاسخ: باید مقامات ممنوع المشاهده شوند به این معنا : سران قوا ورود و خروج رسمی به محل کار نداشته باشند و ورود و خروج به پارکینگی در زیر محل کار باشد. آن هم نه از درب ورودی بلکه از جایی زیر زمین در نزدیکی محل کار (که البته آنجا هم قابل افشا است و من در خصوص جزئیات و ... اینجا نمی توانم بگویم) / حالا فهمیدید تکرار مکرر کلمه ی "نفوذ" (که البته حقیقت است) چه خیانتی است؟ تکرار مکرر باعث میشود شما تکنولوژی را ندید بگیرید. در خصوص محل حضور سرداران هم: شما اگر بتوانید جامعه ی ایران را شنود کنید (به روش های مختلف / که به نظر میرسد اینها می توانند) از هوش مصنوعی میخواهید صدای سه فرد را برای شما (و مشابه صدای هر سه فرد را) رهگیری کند....(که البته چگونگی احتمال شنود عموم جامعه هم از مواردی است که توضیح ندهم بهتر است) جمع بندی: تکنولوژی دشمن را بپذیریم، مبتنی بر آن مسائل حفاظت را رعایت کنیم و شانس عملیات خود را پایین بیاوریم / تاکید: نفوذ را منکر نمیشود (که خودم سال هاست از نفوذ میگویم) اما اصل ماجرا تکنولوژی است که ما نمی خواهیم قبولش کنیم و هوشمندانه دورش بزنیم... #آقای_تحلیلگر @TahlilgarPlus