♦️ داستان یک هم وطن که دروغ های کانالهای تجزیه طلب باکو را باور کرده بود
🔸 ماجرای حمله به سفارت باکو از عشق 25 سال قبل یاسین و گلنار شروع شد
🔸 هیچکس نگفت که یاسین برای پیگیری وضع گلنار به سفارت باکو رفت، اما کارمندان سفارت این ایرانی را به شکلی بی شرمانه به بیرون پرتاب کردند!
#شبنامه
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
🔺 در هفته ی گذشته یک اقدام مسلحانه در سفارت باکو توجه همه را به خود جلب کرد.
ماجرا برمیگشت به 25 سال قبل که یاسین از مرند و گلنار از باکو عاشق یکدیگر شدند.
یک زندگی مشترک ذیل همین عشق شکل گرفت که البته فراز و نشیب هایی پیدا کرد.
من و شما البته 9 ماه بعد از زمانی در جریان ماجرا قرار گرفتیم که گلنار به سفارت باکو رفته بود.
9 ماه قبل یاسین نگران میشود که نکند ماجرایی شبیه خاشقچی یا هر اتفاق دیگری برای زنش در سفارت باکو رخ داده باشد و متعجب میشود که چرا سفارت باکو درباره همسرش چیزی به او نمیگوید.
🔺 او که بارها در رسانه های تجزیه طلب شنیده بود که ترک های ایران خواهر و برادر ترک های باکو هستند و این را باور کرده و با همین نگاه ازدواج کرده بود اتفاقا با همین نگاه به سفارت باکو در تهران مراجعه میکند.
او تصور میکرد همان طور که باکو در رسانههایش میگوید که ایران 55 میلیون الی 75 میلیون ترک دارد پس این 55 الی 75 میلیون باید زیرِ نظر و تحت رهبریِ ده میلیون ترکِ باکو باشند میتواند روی آنها حساب کند.
یاسین زمانی که به سفارت باکو مراجعه کرده و توضیح میدهد که درباره زنش سوالاتی دارد متوجه میشود که آنها بر خلاف آنچه در رسانههایشان میگفتند او را نه یک "تورک" و نه حتی یک "ترک" و نه حتی یک آذری، بلکه یک ایرانی میشمارند.
🔺 یاسین این را زمانی فهمید که متوجه شد در سفارت باکو به شکل بی شرمانهای تحقیرش میکنند.
او البته ترجیح داد بارها و بارها به سفارت مراجعه کند تا جوابی برای این سوال پیدا کند: «زن من کجاست؟!»
حتما شما میدانید که نه سفارت ایران و نه هیچ سفارت دیگری این جرات را به خود نمیدهد که شهروند کشوری دیگر را به شکل زنندهای از سفارت بیرون پرتاب کند.
حکومت باکو اما این بار به یاسین میفهماند هر آنچه در رسانه های تجزیه طلب میگویند دروغ است. او این را زمانی میفهمد که کارمندان سفارت باکو او را از سفارت به بیرون پرت میکنند.
ظاهرا در آن زمان که یاسین از سفارت به بیرون پرت میشود دختر و پسرش هم نظارهگر بوده اند که کارمندان سفارت پدر را به شکلی بی شرمانه از در سفارت بیرون انداختند (آنها بار آخر که پدر مسلحانه وارد سفارت شد نیز داخل خودروی پراید منتظر بودند که او از آنجا خارج شود...)
یاسین هم بعد از این ماجرا یک فاجعه را رقم میزند و از آنها انتقام میگیرد.
🔺 متاسفانه بعد از این ماجرای مشکوک و سوال برانگیز هیچکس از خود نمیپرسد که قبل و بعد داستان چه بوده است.
در عوض آنچه رخ میدهد این بوده که رسانههای باکو به مخاطبین نا آگاه خود میگویند: این داستان فردی ست که حکومت ایران او را فرستاده تا کارمندان ما را بکشد...
هیچ عاقلی هم در باکو فرصت نمیکند از خودش بپرسد که خب وقتی ایران در کشور ما سفارت دارد ایران چطور میتواند با خودش فکر کرده باشد که به سفارت ما در کشور خودش حمله کرده باشد و آیا نمی دانسته که امکان پاسخ متقابل وجود دارد؟
و آیا ایران نفهمیده که با این کار در عالم انگشت نما شده و متهم میشود؟
یا مثلا ایران این را هم متوجه نشده که میتواند در کشوری ثالث به باکو ضربه بزند؟
🔺 واقعیت این است که باکو آنچنان مخاطب را احمق کرده که مردمش هر دروغی را باور میکنند.
به هر جهت حالا دارد مشخص میشود که ظاهرا ماجرای حمله به سفارت باکو در تهران بیش از حد برای باکو ، اردوغان و نتانیاهو منفعت داشته است.
به عبارتی دیگر حالا این سوال جدی مطرح است که آیا آنچه رخ داده از سوی خود باکو و هدفمند صورت گرفته است؟
ظاهرا پاسخ مثبت است و اردوغان و نتانیاهو آرزوهایی برای آن سوی مرزهای ایران دارند که حالا و پس از مرگ یک کارمند سفارت باکو در ماجرایی تلخ اراده کرده اند تا ببینند میتوانند به سمتش حرکت کنند یا نه ...
ایران البته خط قرمزهایی دارد. که به شدت برایش مهم است و از آنها کوتاه نخواهد آمد. چه یک نفر در سفارت کشته شده باشند چه هزار نفر .../ پایان قسمت اول
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه
#آذربایجان_شمالی
#حمله_به_سفارت_باکو
@mrtahlilgar1