eitaa logo
محمدصادق
152 دنبال‌کننده
665 عکس
124 ویدیو
23 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 لوح | شبنم اشک... ▪️ رهبرانقلاب: این اشکها، دور هم نشستنها، ذکر مصیبت کردنها، این محرّم و #عاشورا، در روحیه و فضای زندگی مردم ما تأثیر میگذارد. آن خشکی و بیروحىِ بعضی از جوامع ضدّشیعی - متأسفانه بعضی حکومتها، مردمشان را نه غیرشیعی، بلکه ضدّشیعی بار می‌آورند - بحمدالله، در جامعه ما نیست. جامعه ما، جامعه‌ای منعطف، با حال، با روحیّه، اهل عاطفه و تعطّف است. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸ 🖨 نسخه چاپ👇 http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43429
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• 🏴سوره‌ی قیام *بسم الله الرحمن الرحیم* 🏴حتی اگر به ما خبر نداده بودند که «ان الحسین *مصباح الهدی* و سفینه النجاه» سمت راست ِ عرش خدا را زینت بخشیده، ما زمینی‌ها باز هم می‌توانستیم دل خوش کنیم به تصوّرات کودکانه‌ای از این حقیقت بزرگ که حسین، *چراغ هدایت* است. چون خودمان هر سال می‌بینیم که چه‌طور چشم‌ها را تر و قلب‌ها را ذوب می‌کند و زنگارهایی را که کفر و نفاق بر دل مومنین حکّ کرده‌اند، می‌شوید و بر پیشانی ِ کید ابلیس، مُهر «هباء منثورا» می‌زند.  🏴«چراغ هدایت» همان چیزی است که خدا برای روشن‌ماندن آن، انبیائش را فرستاده و اوصیائش را جایگزین آنها کرده و کتاب‌هایش را در میان آنها به یادگار گذاشته. بعد هی نهیب زده که هدایت من از همین مسیر می‌گذرد: «آیه فرستاده‌ام و نشانه نشانتان داده‌ام.» انگار که به انسان‌ها و امّت‌ها گفته: همه‌ی شما محکوم قدرت قدرتمندان هستید و چاره‌ای جز تبعیت از روابطی که آنان رقم زده‌اند ندارید. اما من آیه‌هایی می‌فرستم که همین قدرتمندان به خاک مذلّت بیفتند و به عجز برسند و مجبور شوند ناتوانی‌شان را فریاد بزنند؛ آن‌هم در مقابل همه‌ی مردم نگون‌بختی که توانایی حاکمان خود را با تمام وجود حس کرده‌اند. آن‌وقت است که حتی برای ضعیف‌ترین عقلانیت‌ها هم حجّت تمام می‌شود؛ چون غافل‌ترین‌ها هم تازیانه‌ی زور حکّام را بر گرده‌های خودشان حس می‌کنند اما بعد از نزول آیات، قدرتی غیرمادّی را می‌بینند که روی دست همه‌ی قدرتمندان بلند شده و خودش یک قطب جدید از قدرت را ایجاد کرده. هر چند راه انکار و عناد باز است و اشقیاء بعد از دیدن عجز و ناتوانی خود، باز هم به سراغ یک فریب جدید و یک طرّاحی نو خواهند رفت؛ اما حجّت بر همه تمام شده و هیچ عذری برای کسی باقی نمانده است.    🏴 از همین جاست که آیه و نشانه و اعجاز دست به دست هم می‌دهند: معجزه یعنی به عجز درآورنده‌ی اهالی باشگاه ِ قدرت و  به خفّت کشاننده‌ی ملأ و مترفین و اکابر مجرمین و نابود کننده‌ی ابهّت مادّی ِ ائمّه‌ی کفر و پیشوایان نفاق؛ که اگر اینها بشکنند و زنجیر اقتدارشان پاره شود، مستضعفین و محرومین و مغلوبین جرأت رهایی خواهند یافت و از میانه‌ی ظلمات ِ «واللیل اذا عسعس»، روزنه‌هایی از نور ِ «والصبح اذا تنفّس» بر آنها خواهد تابید. 🏴پس اگر حسین چراغ هدایت است و هدایت نیز از مسیر معجزه و آیه عبور می‌کند و معجزه نیز اثری جز خُردشدن استخوان‌های قدرت‌مندان ندارد، عاشورا و مقدمات و موخراتش باید در چارچوبی از «اعجاز» معنا شود و تک‌تک افعال حسین همانند «آیه‌« های غیرقابل تحدّی ِ قرآن تفسیر گردد و هر حلقه از زنجیره‌ی مصبیت‌های راتبه‌ی او از «نشانه» ‌های الهی به حساب بیاید. 🏴 و من شهادت می‌دهم که عقل جمعی ِ و حتی همکاری سازمانی ِ هزاران فقیه نیز نمی‌تواند ادعایی در این وادی داشته باشد و سلمان‌ها و مقدادها و اباذرها حتی در بهشت هم به حقیقتِ این حقائق دست پیدا نمی‌کنند. پس این چند آیه از را بگذارید به پای جسارت‌های بچه‌گانه و اطوارهای کودکانه؛ آن هم با فاصله‌ای به اندازه‌ی صدها سال‌ها نوری از گسترده‌ترین کهکشان هدایت و بزرگترین معجزه‌ی تاریخ ...  *سیریکم آیاته فتعرفونها .... فأیّ آیات الله تنکرون* 🏴 پی نوشت: از خطوط پایانی متن واضح است که این نوشته‌ها هیچ ادعایی ندارند. پس استفاده از عباراتی مثل «سوره‌ی قیام» و «آیه‌ی اول» و «آیه‌ی دوم» و ... ـ که اگر توفیق تفکر و فرصت نوشتن بود، در شبهای آینده به اشتراک گذاشته خواهد شد ـ صرفاً یک قالب ادبی است برای تأکید بر مضمون این پست؛ یعنی رفتار و یارانش در عاشورا و قبل و بعد آن، باید به عنوان آیات و معجزات الهی تحلیل شود.  ••─━⊱✦🏴✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *آیه‌ی دوم: و اُلقی السحره ساجدین قالوا آمنا برب العالمین*  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🏴 هنوز هم که هنوز است، نظامیان با همه‌ی کسانی که برای حکومت‌ها کار می‌کنند، فرق دارند و قوانین و مقررات و مجازات و تشویق‌های‌شان با تمامی کارکنان دولت‌ها تفاوت دارد. چون هر حکومتی ـ حق یا باطل ـ به ناچار روی موجی از خون بنا شده و ـ به عدل یا ظلم ـ لاجرم باید بکشد و کشته بدهد تا باقی بماند. این وسط، نظامیان و لشگریان هستند که ریسک می‌کنند و خطر می‌پذیرند و جان می‌دهند و فداکاری می‌کنند و بالاترین مراتب تعلّق و طرفداری از هیأت حاکمه را به نمایش می‌گذارند تا ائمّه‌ی نار یا ائمّه‌ی نور، سریر سلطنت مادّی یا خرقه‌ی خلافت الهی را از دست ندهند. 🏴  ریاحی هم همین بود و فراتر از این؛ چون به نفع امیری شمشیر می‌زد که تا چند روز قبل از آغاز محرّم، در تندترین طوفان‌های سیاسی دست‌وپا می‌زد اما وفاداری‌ حرّ به امیر متزلزل نشده بود و نام او پای هیچ‌یک از هزاران نامه‌ی کوفیان به حسین‌بن‌علی دیده نمی‌شد. قاعدتاً همین وفاداری قرص و قطعی بود که عبیدالله را قانع کرد تا یک مأموریت بی‌سابقه را به عهده‌ی او بگذارد: اولین کسی که بعد از سال‌ها دوریِ اهل‌بیت پیامبر از جنگ و کارزار، در مقابل آنها شمشیر بکشد و برق تیغ را به سوی چشمان اهل حرم رسول‌الله روانه کند؛ آن هم در حالی که کاروان امام، نشانی از آرایش نظامی به همراه ندارد. راستش را بخواهید وقتی کسی مثل عبیدالله برای کاری مثل شمشیر کشیدن بر نوه‌ی پیامبر، سرداری را به پیش‌قراولی سپاهش انتخاب کند، باید آن شخص را فداکارترین فداییِ امیرکوفه به حساب آورد. مخصوصاً این‌که امراء در جنگ‌های حیاتی، پیش‌آهنگیِ سپاه را به هر کسی نمی‌دهند؛ مثل علی که در صفین، مالک اشتر را برای این منصب انتخاب کرده بود. 🏴من حتی حدس می‌زنم که حرّ وعده‌های بسیاری از عبیدالله شنیده بود و قول‌های زیادی گرفته بود تا چنین کاری را در چنان شرایطی به عهده بگیرد؛ مثل سحره‌ی فرعون که زبونی و ذلّت او را در مقابل موسی دیده بودند و در روزگاری که طبق روایات، قدرت فراعنه بر سحر استوار بود، اصرار کرده بودند تا بیشترین امتیازها را بگیرند: «أ إنّ لنا اجراً ان کنا نحن الغالبین؟» و فرعونِ کوفه مثل فرعون مصر، مجبور بوده به خواسته‌ی تکیه‌گاه حکومتش تن دهد و در مقابل حرّ حرفی جز این نداشته: «نعم و إنکم لمن المقرّبین»  🏴اما صحنه‌ی بزرگترین معجزات الهی است و کدام معجزه بالاتر از ذوب‌کردنِ قلب فداییان اهل طغیان و دست‌گیری از غرق‌شدگان در امواج عصیان با همه‌ی تعلّقی که به روسای خود دارند و با تمام عادات دنیایی و محاسبات مادّی که گرفتارش شده‌اند؟ فقط کافی است تا طرف پشت نکند و رو برنگرداند و بی‌ادبی را کنار بگذارد. آن‌وقت است که مظلومیت حسین و مروّت او به سپاه تشنه‌ی حرّ و انتساب او به تک‌دختر پیامبر و دهها چیزی که شاید بین حر و حسین گذشته و ما نمی‌دانیم، دست به دست هم می‌دهد و سردار سپاه کوفه را نه تنها از اردوگاه مقابل به کناره‌ای می‌کشاند بلکه او را به لشگری پیوند می‌دهد که نه تنها هیچ احتمالی از پیروزی و غلبه‌ی نظامی برایش متصوّر نیست که مُردن و تکه‌تکه‌شدن، حاصل قطعیِ همراهی با آن است.  🏴ولی حرّ همان کاری را کرد که سحره‌ی فرعون، وقتی قدرت عصای موسی را دیدند و آیه‌ی الهی برای هدایت را چشیدند، انجام دادند: «و ألقی السحره ساجدین قالوا آمنّا برب العالمین رب موسی و هارون» البته حرّ در میدان جنگ بود و الا بعید نبود که به سجده بیفتد. شاید هم دست‌گذاشتن بر سر یا آویزان کردن چکمه‌ها از گردن در وسط معرکه، چیزی از قبیل سجده حساب شود. به هرحال فکر می‌کنم ذکر زیبایی برای سجده‌اش انتخاب کرده بود: ـ «جعلت فداک... هل تری لی من توبه؟» + نعم. یتوب الله علیک. فأنزل! ـ انا لک فارساً خیر لک منّی راجلاً و الی النزول یصیر آخر امری...   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🏴پ.ن: وقتی سحره‌ی فرعون در برابر معجزه‌ی موسوی به سجده افتادند، خیلی‌ها در کفرشان به تزلزل افتادند و بعضی‌ها هم ایمان آوردند، اما هنگامی که اباعبدالله سردار وفادار عبیدالله را به دستگاه الهی جذب کرد و حرّ را به سجده انداخت، سپاه کوفه تکان نخورد و به این آیه‌ی الهی و معجزه‌ی حسینی پشت کرد. بالاخره اشقی‌الاشقیاء باید یک جایی از تاریخ، عمق عناد و انکار خودشان را نشان دهند دیگر... 🏴تقدیم به حضرت ، ابرمردی که نشان داد اختیار مؤمن می‌تواند مستحکم‌ترین زنجیرها را پاره کند و تن به جبر محیط ندهد؛ به کسی که ما در شب‌های ابتدائی محرّم، کودکانه خود را به جای او جا می‌زنیم و مثل او توبه می‌کنیم؛ غافل از این‌که او بعد از توبه، به معرکه رفت و برای حسین شمشیر زد... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• ▪️قبح الله العیش بعدک▪️    🏴شب عاشورا؛ صحبت‌های عباسش که تمام شد، رو کرد به پسران عقیل و گفت: «شهادت مسلم برای شما بس است؛ بروید که اذن رفتن‌تان دادم» همین جا بود که چند تا از حقیقت‌های محض ِ محض، در قالب چند جمله‌ی طلایی دوید روی زبان‌شان که آخرین‌اش این بود::                            قبّح الله العیش بعدک ... زندگی ِ پس از تو را، خداوند زشت گردانیده یا اباعبدالله! ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• یا اباعبدالله! شما که هیچ؛ امام حیّ و حاضر و ناظر در عصر خودمان هست و انگار نه انگار که ما با او زندگی نمی‌کنیم. برعکس؛ صبح تا شب، دنبال زندگی زیبا و زیبایی‌های زندگی هستیم! هزار و چند ده سال است که جای زیبایی و زشتی برایمان عوض شده، عقل‌مان زنگار گرفته، روح‌مان کرخت شده و مریضیم ... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• آیه نهم: «لا قوّة الا بالله»(کهف/39)  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• یادتان هست که چند آیه قبل و موقعی که می‌خواستم معجزه‌ی اصحاب حسین را توضیح دهم، چه گفتم؟ گفتم باید ماشین‌حساب دست گرفت و هفتاد و دو نفر یار حسین را بر سی هزارنفر سرباز سپاه کوفه تقسیم کرد تا به عدد اعجاز آمیز 416 برسیم و معلوم شود که هر یک یار اباعبدالله به طور متوسط در مقابل چهارصد و شانزده نفر ایستاده و جنگیده. اما برای آیه نهم، نیازی به ماشین‌حساب نیست و اعجاز خیلی واضح‌تر از این حرفهاست. عصر وقتی حسین مجبور شد عباس را در علقمه جا بگذارد، تاریخ به اوج خودش رسیده بود: تنها مردی که حاضر شده بود یک‌نفره در مقابل بیست‌سی هزار نفر بایستد و بجنگد، داشت به مسندِ «حاکمیت بر تاریخ» می‌نشست و به موحدین می‌آموخت که چطور می‌شود به قدرت خدا تکیه زد و شمشیر را مغلوب خون کرد. من که نمی‌توانم حتی اصل «مواجهه و ایستادن یک نفر در روی بیست هزار نفر» را تصور کنم چه برسد به این‌که درباره جنگ بین آنها حرف بزنم. اما بُرندگی یقینِ حسین، کاری به این محاسبات شکست‌خورده نداشت و اعجاز جدیدش را شروع کرده بود:  «پس مردم را به مبارزه طلبید و هر کسی به جنگش می‌رفت را می‌کشت تا کشتار بزرگی به راه انداخت و در میانه‌ی این پیکار می‌گفت: الموت اولی من رکوب العار/و العار اولی من دخول النار.»  و این قدر ادامه داد که خطوط مقتل را با نور آیات قرآن ترکیب کرد و قدرت خدا را به رخ زمین و زمان کشید و راوی دشمن هم برای باوراندن معجزه او به آیندگان، به قسم و آیه متوسل شد: «به خدا قسم هیچ مرد محاصره شده‌ای را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از حسین باشد. چون لشگر پیاده به او حمله می‌بردند، با شمشیر به آنان حمله می‌کرد و آنان همانند گله گوسفندی که از شیر فرار می‌کند، از چپ و راستش می‌گریختند. سپس به مرکزش باز می‌گشت و می‌گفت: لا حول و لا قوّة الا بالله»   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• شاید بپرسید پس چطور شهید شد؟ حداقل من یکی که دوست ندارم روضه مکشوف بخوانم اما کسی که با جنگیدن معجزه‌گون اش، قدرت خدا را دوباره اثبات کرده، به خاک‌افتادنش هم یکی دیگر از اوصاف خدا را ثابت می‌کند و باز هم راوی را مجبور کرده تا به قسم و آیه بیفتد: «به خدا قسم هیچ کشته‌ای را از او نورانی‌تر ندیدم تا جایی نور صورتش و زیبایی ِ حالتش مرا از فکرکردن درباره کشته‌بودنش غافل کرده بود» آن روز، وسط گودال صوت قرآن می‌وزید و صورت پر خون اباعبدالله جلوی وحشی‌گریِ شمر و سنان بیکار ننشسته بود و داشت «الله نور السماوات و الارض» را برای بشریت تلاوت می‌کرد... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• _ تقدیم به معجزه دوران، «خمینی کبیر» که با دست خالی و بدون حزب و رسانه و بی سلاح و چریک، همه قواعد مبارزه‌ی دنیاپرستان را زیر پای جرأت روحی خود و غیرتش برای پرستش خدای متعال لِه کرد و ملت ایران را به اعجازهای الهی عادت داد و با اقتدا به مولایش حسین، قدرت خدا را با پیروزی خون بر شمشیر اثبات کرد. و تقدیم به «حججی بزرگ» که در غیاب کسانی که باید بر حقانیت انقلاب «احتجاج» می‌کردند، شعاعی از نور حسین را در صورت نورانیش انعکاس داد و چشمانش این‌قدر نور و طمانینه داشت که ما را از شهادتش غافل کرد و دل یک ملت (و حتی قلب هنرپیشه‌های غرب‌دوست) را تکان داد و نشانه‌ای برای عظمت ِ «منزلت نیابت عامّه‌ی حضرت ولی‌عصر» و «حجتی» بر حقانیت ِ «خامنه‌ای عزیز» شد. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
کربلایی حسین طاهری1400052116(1).mp3
زمان: حجم: 15.1M
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله 🔊 صوت های مجلس روضه امروز رو با حال مناسب و در خلوت گوش کنید 🦠 هر روز ساعت ۱۹، هیئتی مجازی و مختصر را فراهم کردیم تا عزیزانی که امکان حضور فیزیکی در مراسم عزاداری را ندارند نیز بهره‌مند شوند. شب (امام حسین) وعدهٔ ما هرروز ساعت ۱۹ در خیمهٔ مجازی اهل‌بیت‌مدیا👇 @AhleBeytMedia
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* آیه نهم: «لا قوّة الا بالله»(کهف/39)  🏴یادتان هست که چند آیه قبل و موقعی که می‌خواستم معجزه‌ی اصحاب حسین را توضیح دهم، چه گفتم؟ گفتم باید ماشین‌حساب دست گرفت و هفتاد و دو نفر یار حسین را بر سی هزار نفر سرباز سپاه کوفه تقسیم کرد تا به عدد اعجاز آمیز 416 برسیم و معلوم شود که هر یک یار اباعبدالله به طور متوسط در مقابل چهارصد و شانزده نفر ایستاده و جنگیده؟ اما برای آیه نهم، نیازی به این ‌حساب‌کتاب‌ها نیست و اعجاز خیلی واضح‌تر از این حرفهاست. عصر عاشورا وقتی حسین مجبور شد عباس را در علقمه جا بگذارد، تاریخ به اوج خودش رسیده بود: تنها مردی که حاضر شده بود یک‌نفره در مقابل بیست‌سی هزار نفر بایستد و بجنگد، داشت به مسندِ «حاکمیت بر تاریخ» می‌نشست و به موحدین می‌آموخت که چطور می‌شود به قدرت خدا تکیه زد و شمشیر را مغلوب خون کرد. من که نمی‌توانم حتی اصل «مواجهه و ایستادن یک نفر در روی بیست هزار نفر» را تصور کنم چه برسد به این‌که درباره جنگ بین آنها حرف بزنم. اما بُرندگی یقینِ حسین، کاری به این محاسبات شکست‌خورده نداشت و اعجاز جدیدش را شروع کرده بود:  «پس مردم را به مبارزه طلبید و هر کسی به جنگش می‌رفت را می‌کشت تا کشتار بزرگی به راه انداخت و در میانه‌ی این پیکار می‌گفت: الموت اولی من رکوب العار/و العار اولی من دخول النار.»  و این قدر ادامه داد که خطوط مقتل را با نور آیات قرآن ترکیب کرد و قدرت خدا را به رخ زمین و زمان کشید و راوی دشمن هم برای باوراندن معجزه او به آیندگان، به قسم و آیه متوسل شد: «به خدا قسم هیچ مرد محاصره شده‌ای را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از حسین باشد. چون لشگر پیاده به او حمله می‌بردند، با شمشیر به آنان حمله می‌کرد و آنان همانند گله گوسفندی که از شیر فرار می‌کند، از چپ و راستش می‌گریختند. سپس به مرکزش باز می‌گشت و می‌گفت: لا حول و لا قوّة الا بالله»   ▪️شاید بپرسید پس اباعبدالله چطور شهید شد؟ حداقل من یکی که دوست ندارم روضه مکشوف بخوانم اما کسی که با جنگیدن معجزه‌گون اش، قدرت خدا را دوباره اثبات کرده، به خاک‌افتادنش هم یکی دیگر از اوصاف خدا را ثابت می‌کند و باز هم راوی را مجبور کرده تا به قسم و آیه بیفتد: «به خدا قسم هیچ کشته‌ای را از او نورانی‌تر ندیدم تا جایی که نور صورتش و زیبایی ِ حالتش مرا از فکرکردن درباره کشته‌بودنش غافل کرده بود» آن روز، وسط گودال صوت قرآن می‌وزید و صورت پر خون اباعبدالله جلوی وحشی‌گریِ شمر و سنان بیکار ننشسته بود و داشت «الله نور السماوات و الارض» را برای بشریت تلاوت می‌کرد... ▪️_ تقدیم به معجزه دوران، «خمینی کبیر» که با دست خالی و بدون حزب و رسانه و بی سلاح و چریک، همه قواعد مبارزه‌ی مادّی را زیر پای جرأت روحی خود و غیرتش برای پرستش خدای متعال لِه کرد و ملت ایران را به اعجازهای الهی عادت داد و با اقتدا به مولایش حسین، قدرت خدا را با پیروزی خون بر شمشیر اثبات کرد. و تقدیم به «حججی بزرگ» که در غیاب کسانی که باید بر حقانیت انقلاب «احتجاج» می‌کردند، شعاعی از نور حسین را در صورت نورانیش انعکاس داد و چشمانش این‌قدر نور و طمانینه داشت که ما را از شهادتش غافل کرد و دل یک ملت (و حتی قلب هنرپیشه‌های غرب‌دوست) را تکان داد و نشانه‌ای برای عظمت ِ «منزلت نیابت عامّه‌ی حضرت ولی‌عصر» و «حجتی» بر حقانیت ِ «خامنه‌ای عزیز» شد. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: علیه السلام سروش splus.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
دامن کشان رفتی… دلم زیر و رو شد… چشم حرامی با… حرم رو به رو شد… بیا برگرد خیمه… ای کس و کارم… من و تنها نگذار … ای علمدارم… آب به خیمه نرسید… فدای سرت فدای سرت فدای سرت… حسین قامتش خمید… فدای سرت فدای سرت فدای سرت… اَلسَّلامُ علی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ایام شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)، و ی حسینی را تسليت عرض میکنم التماس دعا ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *سوره قیام* آیه نهم: «لا قوّة الا بالله»(کهف/39)  🏴یادتان هست که چند آیه قبل و موقعی که می‌خواستم معجزه‌ی اصحاب حسین را توضیح دهم، چه گفتم؟ گفتم باید ماشین‌حساب دست گرفت و هفتاد و دو نفر یار حسین را بر سی هزار نفر سرباز سپاه کوفه تقسیم کرد تا به عدد اعجاز آمیز 416 برسیم و معلوم شود که هر یک یار اباعبدالله به طور متوسط در مقابل چهارصد و شانزده نفر ایستاده و جنگیده؟ اما برای آیه نهم، نیازی به این ‌حساب‌کتاب‌ها نیست و اعجاز خیلی واضح‌تر از این حرفهاست. عصر عاشورا وقتی حسین مجبور شد عباس را در علقمه جا بگذارد، تاریخ به اوج خودش رسیده بود: تنها مردی که حاضر شده بود یک‌نفره در مقابل بیست‌سی هزار نفر بایستد و بجنگد، داشت به مسندِ «حاکمیت بر تاریخ» می‌نشست و به موحدین می‌آموخت که چطور می‌شود به قدرت خدا تکیه زد و شمشیر را مغلوب خون کرد. من که نمی‌توانم حتی اصل «مواجهه و ایستادن یک نفر در روی بیست هزار نفر» را تصور کنم چه برسد به این‌که درباره جنگ بین آنها حرف بزنم. اما بُرندگی یقینِ حسین، کاری به این محاسبات شکست‌خورده نداشت و اعجاز جدیدش را شروع کرده بود:  «پس مردم را به مبارزه طلبید و هر کسی به جنگش می‌رفت را می‌کشت تا کشتار بزرگی به راه انداخت و در میانه‌ی این پیکار می‌گفت: الموت اولی من رکوب العار/و العار اولی من دخول النار.»  و این قدر ادامه داد که خطوط مقتل را با نور آیات قرآن ترکیب کرد و قدرت خدا را به رخ زمین و زمان کشید و راوی دشمن هم برای باوراندن معجزه او به آیندگان، به قسم و آیه متوسل شد: «به خدا قسم هیچ مرد محاصره شده‌ای را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از حسین باشد. چون لشگر پیاده به او حمله می‌بردند، با شمشیر به آنان حمله می‌کرد و آنان همانند گله گوسفندی که از شیر فرار می‌کند، از چپ و راستش می‌گریختند. سپس به مرکزش باز می‌گشت و می‌گفت: لا حول و لا قوّة الا بالله»   ▪️شاید بپرسید پس اباعبدالله چطور شهید شد؟ حداقل من یکی که دوست ندارم روضه مکشوف بخوانم اما کسی که با جنگیدن معجزه‌گون اش، قدرت خدا را دوباره اثبات کرده، به خاک‌افتادنش هم یکی دیگر از اوصاف خدا را ثابت می‌کند و باز هم راوی را مجبور کرده تا به قسم و آیه بیفتد: «به خدا قسم هیچ کشته‌ای را از او نورانی‌تر ندیدم تا جایی که نور صورتش و زیبایی ِ حالتش مرا از فکرکردن درباره کشته‌بودنش غافل کرده بود» آن روز، وسط گودال صوت قرآن می‌وزید و صورت پر خون اباعبدالله جلوی وحشی‌گریِ شمر و سنان بیکار ننشسته بود و داشت «الله نور السماوات و الارض» را برای بشریت تلاوت می‌کرد... ▪️_ تقدیم به معجزه دوران، «خمینی کبیر» که با دست خالی و بدون حزب و رسانه و بی سلاح و چریک، همه قواعد مبارزه‌ی مادّی را زیر پای جرأت روحی خود و غیرتش برای پرستش خدای متعال لِه کرد و ملت ایران را به اعجازهای الهی عادت داد و با اقتدا به مولایش حسین، قدرت خدا را با پیروزی خون بر شمشیر اثبات کرد. و تقدیم به «حججی بزرگ» که در غیاب کسانی که باید بر حقانیت انقلاب «احتجاج» می‌کردند، شعاعی از نور حسین را در صورت نورانیش انعکاس داد و چشمانش این‌قدر نور و طمانینه داشت که ما را از شهادتش غافل کرد و دل یک ملت (و حتی قلب هنرپیشه‌های غرب‌دوست) را تکان داد و نشانه‌ای برای عظمت ِ «منزلت نیابت عامّه‌ی حضرت ولی‌عصر» و «حجتی» بر حقانیت ِ «خامنه‌ای عزیز» شد. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• علیه السلام ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
🏴 ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من بوسه باید به روی گونه نشیند اما چاره ای نیست، رگ حنجر تو مانده و من تو و عباس که رفتید… از آن روز به بعد زخم های بدن دختر تو مانده و من باورم نیست که تنها به سفر خواهم رفت همه ی دلخوشی ام! باور تو مانده و من ‌ ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به سمت گودال از خیمه دویدم من؛ شمر جلوتر بود دیر رسیدم من…
🏴 اعمال روز ⚫️مستحب است در روز عاشورا این اعمال به جا آورده شود . @msnote