eitaa logo
محمدصادق
152 دنبال‌کننده
646 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
این نُه دی فتح و یوم الله ماست افتخار مردم آگاه ماست روز خیل رهروان با وفاست جلوه گاه قدرت دست خداست امام خامنه ای: «مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال(سال ٨٨) هم در تاریخ ماند.» نهم دی ماه روز بصیرت و میثاق امت با ولایت و روز اعلام برائت از فتنه و فتنه گران گرامی باد. @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• 🔅فراموش نکرده ایم...🔅 🔹 نه دیِ عزیز دوباره رسید. بله! ما فراموش نمی‌کنیم ضربه‌هایی را که به عزیزترین دارایی‌های‌مان وارد شد اما «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» می‌خواهم بگویم ما یک چیز را فراموش کرده‌ایم و آن پاسخ دقیق و تفصیلی به این سوال است که: چرا این طور شد؟ چرا بخش قابل توجهی از مدیران نظام در مقابل آن قرار گرفتند؟ چه کار باید کرد که دیگر این طور نشود؟ یعنی چطور می‌شود نظام و مدیران نظام را نسبت به بازگشت چنان وضعیتی واکسینه کرد؟ 🔹 همین جا ممکن است بعضی‌ها سریع بگویند: 🔸ـ معلوم است دیگر! این‌ها از اول هم آدم‌های خرابی بودند. اصلا نفوذی بودند و وقتش که رسید، خودشان را افشا کردند. 🔸ـ حالا این طورها هم که نبوده. این‌ها آدم‌های خوبی بودند اما در طول زمان کم‌کم هوای نفس زمین شان زد و در یک بزنگاه مهم نتوانستند وسوسه‌ها را کنار بگذارند؛ چون روی نفس‌شان کار نکرده بودند. چاره هم این است که همه‌ی مدیران نظام تقوا داشته باشند و تهذیب نفس دائمی را فراموش نکنند. 🔹خب احتمال دوم کمی وجیه‌تر به نظر می‌رسد اما مشکلش این است که صرفاً نگاهی انسان‌شناسانه و فردگرایانه به موضوع دارد و چنین نگاهی در مسائل فردی شاید بد نباشد؛ اما در موضوعات حکومتی، یک ساده‌انگاری تمام‌عیار و یک غفلت بچه‌گانه است. واضح است که اینجا جای ردّ و اثبات در این باره نیست اما حداقلش این است که می‌شود به چند خط بعدی، به عنوان احتمال سوم در تحلیل این موضوع نگاه کرد:  ♦️اصولاً شرایط محیطی و ساختارهای اجتماعی هم می‌توانند اخلاق و حساسیتها، طرز تفکر و محاسبات و ایضا عملکردها و موضع‌گیری‌های مدیران نظام را تغییر بدهند یا نه؟ مثلا تا حالا به این فکر کرده‌ایم که سیاست‌ورزی مدرن ـ که از عواملی مثل تحزّب و رسانه و پول تشکیل شده ـ چقدر می‌تواند در وضعیت روحی و جهت‌گیری نخبگان حکومتی تاثیر بگذارد؟ این عوامل گرچه هنوز وضعیت ناقصی در ایران دارد اما چقدر می‌تواند به محیطی برای پرورش مسئولان نظام تبدیل شود و اخلاق خاصی را به آنها القاء کند؟ یا مشاوره‌های علمی که بر اساس علوم اجتماعی و سیاسی مدرن به مدیران نظام داده می‌شود، چقدر می‌تواند محاسبات آنها را تغییر دهد و نظام فکری آنها را رقم بزند یا حتی بر هم بزند؟ و نتیجه‌ی این بررسی‌های تخصصیِ مشاوران، چه نسبتی با مسیری که رهبری برای حرکت نظام ترسیم می‌کند، دارد؟ 🔹 از همین جا می‌توانم به جملاتی از رهبری ارجاع‌تان بدهم: «یک *تقوای جمعی* هم داریم. تقوای جمعی این است که جمع‌ها مراقب خودشان باشند. *جمع به حیث جمع مراقب خودشان باشند* بی‌مراقبتی جمع‌ها نسبت به مجموعه‌ی خودشان، موجب می‌شود که حتّی آدم‌هائی هم که در بین آن جمع‌ها تقوای فردی دارند، با حرکت عمومیِ آن جمع‌ها بغلتند و به جائی بروند که نمی‌خواهند. *در طول این سی سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. یکی از جاهائی که ضعف نشان داده‌ایم، همین بوده ... این خیلی خطر بزرگی است* 🔹حالا می‌شود چند سوال مهم مطرح کرد: با چه نوع مباحثی می‌توان از تعریف «جمع» به «تک‌تک افراد» جلوگیری کرد و جمع را «از حیث جمع» بررسی کرد و «جامعه» را به عنوان هویتی مستقل از فرد مورد ملاحظه قرار داد؟ چه عواملی باید تأمین شوند تا بتوان «تقوا» را به یک «جمع» ـ و نه یک فرد ـ نسبت داد؟ اساسا تقوا و بقیه اوصاف حمیده، چگونه تبدیل می‌شوند به وصفی برای یک جمع یا یک جامعه؟ و آیا دنیاپرستی و اخلاق رذیله و... فقط وصفی برای افراد هستند؟! یا سازوکارهایی اجتماعی وجود دارد که این انحرافات را به وصف یک قشر یا یک جامعه تبدیل می‌کند؟ ساختارهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی چطور زمینه را برای *مغالطه‌ی عینی* ـ و نه فقط شبهات نظری ـ فراهم می‌کنند و چطور می‌شود آنها را اصلاح کرد؟ و... 🔹 تا برای رسیدن به پاسخ علمی و دقیق ِ این سوالات، دغدغه نداشته باشیم و پاسخ منقّح و مفصّلی را از نخبگان ِ معتقد به نظام مطالبه نکنیم و بحث‌های صرفاً احساسی را کنار نگذاریم، هر چند سال یکبار باید ضربه‌های بزرگ به عزیزترین دارایی‌های‌مان را ببینیم و هی تگ‌های جدید بسازیم! 🔹 من در ابن‌باره شکّی ندارم. بفرمایید؛ این خطّ این هم نشان ... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• خُرده‌گمانه‌هایی درباره‌ی «و تحت ظلّ عفوک قیامی» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔸تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه🔸 ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹وسط دلبری‌های «ابوحمزه» در سحرهای ماه مبارک، فرازی بود که چشمک می‌زد و چالش درست می‌کرد و چرا و چطور راه می‌انداخت: «و تحت ظلّ عفوک قیامی... برخاستن و بلندشدن و ایستادن و برپاشدنم زیر سایه عفو توست...» و من لات‌بازی در می‌آوردم و وسط گریه‌های بقیه، توی ذهنم بحث می‌کردم و گیر می‌دادم که: «چیزی که زیر سایه عفو خداست، گناهان ماست و نه ایستادن‌مان. بلندشدن و ایستادن و بقیه‌ی کارهای روزمره‌ی ما بیشتر زیر سایه قدرتی که خدا به ما داده، جا می‌شود تا عفو خدا. مثل نماز که قیام‌مان را به قوّت و قدرت او ربط می‌دهیم و می‌گوییم بحول الله و قوّته اقوم و اقعد. پس عفو این وسط چه کار می‌کند و...» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹 اما کمی که بزرگتر شدم و از اساتید یاد گرفتم که کلمات سیدالساجدین و پدران و فرزندانش، مثل ما عُرف‌زده‌های سطحی‌نگر نیست و چند لایه دارد، گفتم شاید بشود این فراز را هم طور دیگری معنا کرد. مثلا بیایم و حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن را در نظر بگیرم تا شاید نقش «عفو» معلوم شود. حالت‌های غیر از قیام و ایستادن؛ مثل حالت به‌خاک‌افتادن و زمین‌خوردن: «فتری القوم فیها صرعی... (حاقه/7) قوم عاد را بعد از طوفان عذاب می‌بینی که زمین‌خورده و به خاک‌افتاده‌اند.» حالت‌هایی غیر از قیام و ایستادن؛ مثل به‌زانوافتادن و زانو زدن: «فو ربّک لنحشرنّهم و الشیاطین ثمّ لنحضرنهم حول جهنم جثیاً (مریم/68) به پروردگارت قسم که آنها را به همراه شیاطین محشور می‌کنیم و دور و بَر جهنم در حالی که زانوزده هستند، احضار خواهیم کرد» حالت‌هایی مثل به‌خاک‌افتادن بعد از عذاب و زانوزدن در کنار جهنم در آن دنیا، حالت‌های غیر از ایستادن بودند که در سایه دوری از رحمت و عفو الهی و بخاطر دشمنی با خدا شکل گرفته بودند. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹در این دنیا هم، حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن هست که همه‌شان در دوری از عفو خدا و فرار از مهربانی اولیائش ریشه دارند: حالت‌هایی مثل نشستن و خانه‌نشینی: «وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ (توبه/86) و چون سوره اي نازل شود که: به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد کنيد؛ ثروتمندان و قدرتمندان [منافق] از تو اجازه مي خواهند و مي گويند: بگذار که ما با کسانی باشیم که در خانه نشسته‌اند» و خدا هم در پاسخ‌شان می‌گوید: «و طبع علی قلوبهم... بر دل‌های‌شان مُهر زده شده.» حالت‌هایی مثل سنگین‌شدن و به‌زمین‌چسبیدن: «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ‏ إِلَى الْأَرْض‏ (توبه/38) ای مومنان! شما را چه شده که وقتی گفته می‌شود در راه خدا و جهاد بسیج شوید، سنگین شده‌اید و به زمین میل پیدا کرده‌اید؟» و بعد خدا به این سنگین‌های چسبیده به زمین، وعده عذاب می‌دهد و «الَا تنصروه فقد نصره الله» می‌گوید و بی‌نیازیش را از کسانی که در جهاد به یاری رسولش نرفته‌اند، فریاد می‌کند.   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• @msnote ادامه👇👇👇
🔹نشستن و خانه‌نشین شدن در وقت جهاد یا سنگین‌شدن و به زمین‌چسبیدن در هنگامه یاری اولیاء خدا، خیلی‌ها را از «قیام» و بلندشدن و ایستادن و به پاشدن دور کرده و این‌قدر همه‌گیر است که بشریت را بدبخت کرده و کرور کرور آدم‌ها را دچار به‌خاک‌افتادگی در عذاب یا زانوزدن‌ در کنار جهنم کشانده. این مریضی و این فلج خطرناک و همه‌گیر فقط با عفو و بخشش و رحمت خدا درست می‌شود و فقط اوست که می‌تواند مایی که بر سفره دنیا نشسته‌ایم و این‌قدر خورده‌ایم که سنگین شده‌ایم را بلند کند یا به تعبیر دلبری‌های ابوحمزه: «و تحت ظلّ عفوک قیامی»...  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹_ تقدیم به مرد ، ایستاده در غبار قاعدین و استوار در برابر طوفان دنیا برای دفاع از اولیاء خدا، همو که بعد از آن همه مجاهدت در وصیت‌نامه‌ش از این نوشت:  «خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد... اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من... این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم.» و تقدیم به همشهریان غیور و مظلومش که در تشییع جنازه‌اش، که ایستاده در میانه فشار جمعیت جان دادند؛ گرچه خیلی‌ها به یادشان نباشند. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹 از طرف امثال من که با نادانی یا ناتوانی، با معجونی از خلأ تئوریک و فقدان جرأت و جربزه در جهاد فرهنگی و جنگ اقتصادی، قدرت کمتر برای خودی و دست برتر برای دشمن درست کردیم و ناخواسته مانع قصاص خونش شدیم و «تمرین دسته‌جمعی انتقام» را _ که مقدمه بازگشت منتقم است _ عقب انداختیم. اما هنوز به عفو و رحمت و گذشت خدا امیدواریم که به قول اباعبدالله در دعای عرفه: «ام کیف لاتحسن احوالی و بک قامت... چطور حالم خوب نشود در حالی که به لطف تو برپاشده» یا به قول فرزندش در صحیفه سجادیه: «و اجعلنی اسوه من أنهضته بتجاوزک عن مصارع الخاطئین... مرا اسوه‌ی کسانی قرار بده که به خاک‌افتاده‌ ی خطا بودند اما تو با گذشت‌ت، آنها را از خاک بلند کردی.» از طرف به خاک‌افتادگانِ خطا و اهالی دنیا که با امید به عفو خدا، دنبال قیام و پیداکردن راه انتقام هستند؛ تقدیم به سردار نائب عامِ حضرت ولی‌عصر، سپهسالار ولایت‌فقیه؛ به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه، حاج قاسم سلیمانی...  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
از آن بالا لبخند بزن... ما اینجا مانده ایم با دهان هایی بسته و دلهایی شکسته داغی که آرام نمیشود سوز جگری که خاموش نمیشود ماییم و اشک هایی که با هر عکست، داغِ داغ، جاری میشود... ماییم و * یی دیگر...* 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🏴انا لله و انا الیه راجعون ⚫️در سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی، آیت‌الله مصباح‌یزدی هم آسمانی شد. رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می‌کنیم. @msnote
⭕️ چرا را تکریم می‌کنیم؟ پاسخ را از رهبری بخوانید: «تشخیص دقیق خود را در روزی که الزام باشد، بی‌درنگ به میدان می‌آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی‌گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح تکریم و نشان دادن والگوی شایسته است» @msnote
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی 🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راه‌گشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همه‌ی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است. اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه‌ی علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۳ دی ماه ۱۳۹۹ 💻 @Khamenei_ir
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• ▪️ ناموس خدا▪️ 🏴 تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم این که می‌گویند «حضرت زهرا ناموس خداست» یک حرف ذوقی و قشنگ است که مداح‌ها برای ابراز ارادت‌شان، این طرف و آن طرف تکرار می‌کنند. تا اینکه روایات ذیل آیه‌ی «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب» را دیدم. فرموده بود طوبی اسم درختی است در بهشت که ریشه‌اش در خانه‌ی بهشتی علی است و شاخه‌هایش تا خانه‌های بهشتی همه‌ی مومنین امتداد دارد.  وقتی خطبه‌ی عقد بین امیرالمومنین و حضرت زهرا خوانده شد، این درخت درّها و یاقوت‌ها و زمرّدهایش را بر سر چهل هزار فرشته‌ای ریخت که شاهد عقد بودند؛ پیامبر خطبه‌خوان بود و خداوند، ولیّ.  ولیّ در عقد همان کسی است که اجازه‌ی عقد دختر به دست اوست و قبول می‌کند که ناموسش به همسری ِ داماد در بیاید. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ  🏴 چیزی که ما مردها را از خود بیخود می‌کند، هتک ناموس است. دنیا را جلوی چشم‌مان تار می‌کند اما تیره نمی‌کند که سرخ می‌کند؛ چون خون، جلوی چشم‌مان را می‌گیرد. چهارستون بدن‌مان را می‌لرزاند و تن‌مان داغ می‌شود. انگار که هیچ چیز دنیا سر جایش نباشد و تو بخواهی همین وضعیت به هم ریخته را هم زیر و رو کنی. حالا هر چقدر روحیه‌ی زن ظریف‌تر باشد و طرف مقابل لات‌تر و رذل‌تر؛ اوضاع وحشتناک‌تر می‌شود. 🏴شاید برای شما بی‌ربط باشد اما برای من، از همین جاست که توحید به عینی‌ترین‌ شکلش ثابت می‌شود و به خودم می‌گویم پس خدا چیزی هست غیر از همه‌ی ما: ناموسش ـ که همه‌ی زنان عالم لطافت روح‌شان را از او می‌گیرند ـ در مقابل تندخوترین ِ اشقیاء قرار گرفته و .... .... و بعد از این همه، زمین هنوز سر جایش هست و آسمان فرو نیفتاده و این دنیای بی‌غیرت هنوز نفس می‌کشد و کسی آن را به هم نریخته است. 🏴حتماً بخاطر همین بوده که وقتی آن یهودی، علی را دست‌بسته دید، شهادتین را گفت و اعتراف کرد که: این دست‌های بسته، همان دستی است که در خیبر را کَند و راه را برای همین‌ها که الان دوره‌اش کرده‌اند، باز کرد. طوفان قدرت این دست‌ها همه چیز را مثل کاه به هوا می‌فرستاد و الان که با طناب آشنا شده و از طوفان خبری نیست، حتماً به کسی وصل است که صبر او حدّی ندارد. همان کسی که می‌گوید: فمهّل الکافرین أمهلهم رویدا ... ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🏴اما یک حقیقتی این وسط هست که از جنس بی‌غیرتی ماست و ناموس‌خواهی‌مان را بدجور لکّه‌دار می‌کند. ما تازه اگر خیلی خوب باشیم و با دنیا عشق و حال نکنیم، باز هم به این دین‌داری ِکذائی‌مان دلخوشیم و اصلاً برای‌مان مساله نیست که چه سهمی داریم در اینکه: هزار و چهارصد و بیست و پنج سال از آن روزها گذشته و خداوند هنوز انتقام ناموسش را نگرفته  ... خلاصه کنم فرازی هست در دعای ندبه که باید با خجالت و سرافکندگی ِ یک آدم بی‌غیرت خوانده شود؛ همان جایی که می‌گوییم: این ابن فاطمه الکبری ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote