استحقاق شفاعت [2]
💠درنتیجه از روایات گذشته و اخراج برخی دسته ها از مستحقین شفاعت، معلوم شد شفاعت برای رفع عقاب فقط به مؤمنین تعلق میگیرد و ازآنجا که محسنین برای عذاب نشدن نیازی به شفاعت ندارند، مشخص است که این نوع شفاعت به مؤمنین گناهکار اختصاص دارد، حتی اگر هیچ حسنه ای نداشته باشند و بزرگترین واجبات الهی را ترک و مرتکب بزرگترین حرامها شوند. این معنا با صراحت در برخی روایات ذکرشده است: دستهای از روایات دلالت دارند که اگر مؤمنی هیچ حسنه ای هم نداشته باشد، به خاطر کوچکترین خیری که به یکی از شیعیان رسانده مورد شفاعت قرار میگیرد[12]. روایات فراوان دیگری هم نشانگر آن هستند که شفاعت مخصوص مؤمنینی است که مرتکب گناهان کبیره شده اند[13].
البته تأکید میشود گناه این افراد نباید از روی سرکشی و طغیان در بندگی باشد، بلکه باید صرفاً یک ضعف عملی محسوب شود، ازاین روست که امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه فرموده اند: إلهی لم أعصک حین عصیتک وأنا بربوبیتک جاحد، ولا بأمرک مستخف، ولا لعقوبتک متعرض، ولا بوعیدک متهاون، ولکن خطیئة عرضت، وسولت لی نفسی، وغلبنی هوای، وأعاننی علیها شقوتی، وغرنی سترک المرخی علی فَقَدْ عَصَیتُک وَخالَفْتُک بِجُهْدی
اما روایت مشهوری که از امام صادق علیه السلام نقل شده و ایشان سبک شمارنده نماز را محروم از شفاعت خویش دانسته اند[14] با روایاتی که دلالت دارند حضرت رسول صلی الله علیه و آله شفاعت خود را برای افرادی از امت خود که اهل گناه کبیره هستند ذخیره کرده است تعارض ظاهری دارد، در مورد حل این تعارض چند احتمال مطرح است:
۱. مراد از سبک شمارنده نماز، کسی است که از روی عناد و لجاجت در مقابل خداوند ایستاده و صرفاً یک ضعف عملی نداشته است. این احتمال با توجه به خطر غلو و اباحه گری در میان شیعیان، احتمالی قوی محسوب میشود.
۲. مجلسی اول احتمال دادهاند مراد از عدم استحقاق شفاعت این است که بدون در نظر گرفتن رحمت پروردگار او مستحق شفاعت نیست، اما با در نظر گرفتن آن رحمت ویژه الهی در روز قیامت، شفاعت شامل حالش خواهد شد[15].
این احتمال قوی به نظر نمیرسد چون شفاعت بدون در نظر گرفتن رحمت الهی بیمعناست، همانگونه که برخی روایات به این مطلب اشاره دارند[16].
۳. احتمال دیگر آن است که شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله شامل این مورد خاص نشود و در حقیقت این روایت شفاعت عام ایشان را تخصیص بزند.
مجلسی اول این احتمال را با توجه به گستره رحمت الهی مناسب نمیداند[17].
۴. احتمال دارد شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله مخصوص آخرین مرحله از قیامت باشد یا مانع از خلود در جهنم شود و شفاعت مدنظر حضرت صادق علیه السلام، شفاعتی باشد که مانع از ورود در آتش جهنم است. این احتمال با اطلاق کلام حضرت و استفاده ایشان از لفظ مضارع برای نفی شفاعت که سبب تأکید در کلام میشود سازگار نیست.
۵. این احتمال هم وجود دارد که حضرت صادق علیه السلام خبر از عدم وقوع فعلی شفاعت برای چنین شخصی داده اند؛ درحالیکه روایات دال بر مقام شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله صرفاً اثبات چنین مقامی برای ایشان است و دلالتی بر وقوع فعلی آن برای همه گناهکاران ندارد.
این احتمال هم با توجه به اینکه در برخی روایات تصریح شده که جز شاک و کافر و منافق شامل شفاعت نمیشوند[18] صحیح به نظر نمیرسد.
📚 منابع:
[1] المحاسن، ج ۱، ص ۱۸۴/ تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۳۱۴/ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۰۲
[2] التوحید، ج ۱، ص ۴۰۷
[3] تفسیر نمونه، ذیل آیه ۴۸ سوره بقره
[4] المیزان، ج ۱، ص ۱۶۹
[5] بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶
[6] کافی، ج ۸، ص ۱۰۱/محاسن ج ۱ ص ۱۸۶
[7] کافی، ج ۲، ص ۲۳۲
[8] التوحید، ج ۱، ص ۴۰۷
[9] امالی طوسی، ج ۱، ص ۳۶۶
[10] بحارالانوار، ج ۱، ص ۵۸
[11] بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۷/ همان، ج ۸، ص ۴۰
[12] کافی، ج ۸، ص ۱۰۱/ بحار الانوار، ج ۸، ص ۴۴
[13] من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۷۴
[14] من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۶
[15] لوامع صاحبقرانی، ج ۳، ص ۷۸
[16] بحارالانوار، ج ۸، ص ۴۴
[17] لوامع صاحبقرانی، ج ۳، ص ۷۸
[18] بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۱
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
❇️ بارقه ای از الطاف جلی و خفی امام رضا (ع) به بزنطی
⬅️ احمد بن محمد بن ابی نصر معروف به بزنطی یکی از یاران با عظمت و جلیل القدر امام رضا (ع) بوده است و روایات زیادی را از امام رضا (ع) و دیگر معصومان نقل کرده است.
⬅️ وی در کوفه زندگی می کرده و اصالتا غیر عرب بوده است. برخی وی را ایرانی و برخی نیز بیزانسی دانسته اند.
🔰 بزنطی پس از شهادت امام کاظم(ع)، مدت کمی در امر امامت دچار تحیر شد. اما بعد از مکاتبه با امام رضا (ع)، به امامت ایشان هدایت گردید. بزنطی میگوید: «من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر (ع) اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا (ع) در حال تردید بودم. نامهای به امام (ع) نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم، ولی مهمترین مسئلهای که در نظر داشتم، از یادداشت آن غفلت نمودم. نامه را به امام (ع) رساندم و ایشان در نامهای جواب همه آن مسائل را آورده بودند و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهمترین مسئله خود را فراموش کرده بودی، ایشان هم سؤال فراموش شده من و هم جواب آن را مرقوم داشتند. این چنین شد که به امامت ایشان معتقد شدم.»
🔰 احمد بن محمد بزنطی می گوید یک بار که به مدینه رفته بودم افتخار داشتم تا پاسی از شب مهمان امام رضا (ع) باشم. اواخر شب امام می فرماید: فكر نمی كنم در این موقع شب بتوانى به منزل خود باز گردى، امشب را نزد ما بمان و صبح به یارى خداى ـ عزّ و جلّ ـ حركت كن. آنگاه امام کنیز خود را صدا می زنند و به او می گویند: بستر خواب مرا براى وى بگستران، و ملحفه مرا كه در زیر آن می خوابم بر آن بستر بیفكن، و بالش مرا زیر سر او بگذار.
بزنطی که از این همه موهبت و لطف امام بهت زده می شود، اندکی به خود مغرور می شود. او می گوید:
در ذهن خود گفتم: كیست كه این مقدار مقام و منزلت که اکنون نصیب من گشته او را نصیب شده باشد؟!
این خیالات را در دل مى گذراندم كه ناگهان امام به سوی من آمد و رو به من فرمود:
اى احمد! امیر مؤمنان علىّ بن ابى طالب(ع) از صعصعه عیادت كرد و به او گوشزد كرد كه این عیادت را سبب فخر و مباهات خود بر خویشانت نگیر و تواضع پیشه كن.(۱)
(۱) عيون اخبار الرضا(ع) ج ۲، ص ۲۱۲.
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔰حمایت از تولید ملی: بایدها و نبایدها [1]
📝به قلم استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین #میثم_رستمی
(منتشر شده در روزنامه فرهیختگان)
هیچ کشوری نمیتواند به رشد پایدار و طولانیمدت برسد مگر از مسیر تولید داخلی و افزایش آن. بنابراین حمایت از تولید داخلی یک ضرورت انکارنشدنی است. این حمایت هم باید از سوی دولت انجام بگیرد و هم از سوی نخبگان و اثرگذاران بر جامعه و هم از سوی مردم. یکی از نمونههای معروف و جالب حمایت از تولید داخلی توسط دولت را میتوان در دوران انقلاب صنعتی در انگلستان مشاهده کرد. به صورت خیلی خلاصه ماجرای صنعت نساجی انگلستان به این صورت بود:
💠صنعت اصلی انگلستان از قرون وسطی تا قرن هجدهم، صنعت نساجی بود و از این جهت دولت انگلستان بیش از هر صنعت دیگری، در کنار کشاورزی، به آن توجه میکرد. با توسعه تجارت انگلستان با هند، منسوجات پنبهای هند به بازار انگلستان سرازیر شد و صنعت نساجی انگلستان را که چندان توسعهیافته نبود، مورد تهدید قرار داد. درنتیجه، دولت قوانینی در سالهای 1719 تا 1721 وضع کرد تا ابتدا ورود کالاهای پنبهای را به انگلستان محدود و درنهایت ممنوع کند. در نتیجه تقاضا برای منسوجات انگلستان مجددا رشد کرد و سبب شد این صنعت برای برآورده کردن این تقاضاها از عقبماندگی خارج شده و گسترش یابد و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه تولید را به دنبال داشته باشد. حالا دیگر منسوجات انگلستان قادر بود با منسوجات هر کشوری ازجمله هند رقابت کند و از این به بعد خواهان بازار آزاد و تجارت بینالمللی شود و دخالتهای دولتها در تجارت را امری مذموم نشان دهد!۱
اما این داستان همه ماجرا نیست و حمایت از تولید داخلی تنها در حمایت سیاسی دولت به واسطه مالیات بر واردات یا ممنوعیت آن خلاصه نمیشود. باید در کنار چنین حمایتی، بایدها و نبایدهای متعددی را ملاحظه کرد تا بتوان از تولید داخلی حمایت واقعی کرد. از این رو در این نوشتار برخی از الزامات حمایت از تولید داخلی را بیان میکنیم تا بتوان با نگاهی جامعتر و کارشناسیتر به مساله حمایت از تولید ملی پرداخت.
واقعبین باشیم، نه ایدهآلگرا: معمولا هر تصمیم اقتصادی و سیاسی دارای مجموعهای از منفعتها و ضررهاست و نوعا با اجرای یک سیاست عدهای ذینفع شده و عدهای دیگر متضرر خواهند شد. بنابراین سیاستگذار در اجرای سیاستهای حمایتی خود، باید اولا به روند بلندمدت اقتصاد و ثانیا منافع اکثریت مردم توجه کند. هرگونه ارادهای بر نفعرسانی به همه مردم و همه گروهها در کوتاهمدت و بلندمدت، ناشی از انگارههای غلط یا پوپولیستی خواهد بود. بهطور مثال اگر سود بانکی زیاد باشد، در بلندمدت به کسبوکارها ضرر میرساند، هرچند کسانی که در بانکها پسانداز کردهاند در کوتاهمدت از این سود منتفع خواهند شد و در نتیجه با هرگونه کاهش نرخ سود بانکی مخالفت خواهند کرد؛ چراکه با کاهش سود، متضرر خواهند شد. پس بالا یا پایین بودن سود بانکی همواره عدهای ذینفع و عدهای متضرر خواهد داشت. یک دولت کارآمد و مقتدر با رعایت مصالح عمومی از فشار گروههای ذینفع نمیهراسد و جنجالهای آنان را به معنای بد شدن اوضاع تفسیر نمیکند.
شاید مساله فوق در نگاه اول بدیهی به نظر برسد. ولی به نظر نگارنده یکی از مهمترین خطاهای شناختی سیاستمداران در طول سالیان متمادی همین مساله بوده است. تغییر متعدد سیاستها و جهتگیریها در بسیاری از موارد ناشی از این انگاره است که میتوان تصمیماتی گرفت که دردی برای کسی ایجاد نکند حتی برای بانکهای آینده! از مهمترین چالشهای این مساله تعارضهای زیستمحیطی و رشد اقتصادی است. اگر کسی هم خواهان حفظ محیطزیست باشد و هم خواهان حفظ جنگلها و هم معتقد باشد نباید از سوختهای کثیف مثل زغالسنگ استفاده کرد و هم بخواهد منابعی چون نفت و گاز را برای نسلهای آینده باقی بگذارد و هم به فکر سوراخ لایه اُزون باشد و در کنار آن هم بخواهد رشد اقتصادی ایجاد کند، دچار همین انگاره غلط شده است...
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔰حمایت از تولید ملی: بایدها و نبایدها [۲]
📝به قلم استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین #میثم_رستمی
(منتشر شده در روزنامه فرهیختگان)
... بهتر است یکبار دیگر به انگلستان برگردیم. تا قبل از بهرهبرداری گسترده از معادن زغالسنگ، سوخت اصلی عمده کارخانهها و کارگاههای ریز و درشت تولیدی در انگلستان چوب بود. از 69 جنگلی که در قرون وسطا در انگلستان وجود داشت، در پایان قرن هجدهم (دوران انقلاب صنعتی) فقط چهار جنگل باقیمانده بود.۲ بدیهی است منظور نویسنده این نیست که از فردا جنگلها و مراتع کشور را نابود کنیم. شرایط حال حاضر کشور ما بسیار متفاوت از دوران قرن هفدهم و هجدهم انگلستان است. بگذارید یک مثال امروزی بزنم. کشوری مانند آلمان که از انرژی پاک دم میزند و زبانزد شده است که حدود نیمی از انرژی خود را از خورشید و باد تامین میکند، با ورود به بحران انرژی، تامین انرژی خود از سوخت زغالسنگ را بهشدت افزایش داده است؛ یعنی بدترین و آلودهترین منبع انرژی دنیا در عصر حاضر! همان زغالسنگی که سوخت کثیف بود و سالهای سال به دیگر کشورها، توصیه به کنار گذاشتن استفاده از این منبع انرژی را داشتند! البته که با استفاده کشورهای اروپایی طبعا در ماهیت زغالسنگ استحاله صورت گرفته است و از پاکترین انرژیها به حساب میآید. هرچند این شدت یافتن استفاده از زغالسنگ مختص آلمان نیست و کشورهای دیگر اروپایی و چین نیز به این روند پیوستهاند.
💠سخن اصلی بر سر اولویتها و پذیرش ریسک و مضرات جانبی تصمیمات صحیح اقتصادی است. مثلا ممکن است استفاده بهینه و بیشتر از نفت در کشور، نفع نسلهای آینده از نفت را کاهش دهد، اما رشد پایدار اقتصادی برای نسل حاضر، زندگی بهتری را حتی برای نسلهای بعدی رقم میزند و درنتیجه اکثریت نسل حاضر و نسل بعد، از این تصمیم منتفع میشوند. درنتیجه سیاستمدار بعد از وزنکشی و انتخاب اولویتها باید بهعنوان مغز متفکر جریان اقتصادی، پای لرز آن بنشیند و با اولین لرز و لرزهها عقبنشینی نکند. اگر منابع انرژی در ایران موجود است باید تبدیل به توسعه و رشد اقتصادی شود تا برای نسلهای آینده نیز رفاه اقتصادی ایجاد کند. بعد از این تصمیم، باید از برخی اولویتهای دستچندم چشم پوشید و آنها را بعد از مسلم انگاشتن چنین تصمیمی، بهعنوان مساله و چالش پیش رو قرار داد.
البته این فقط یک مثال بود و نه راهکاری جامع و مانع. بدیهی است ظرافتهای تصمیمگیری برای منابع انرژی و کمک به تولید از طریق آن، باید مورد ملاحظه و دقت کارشناسی قرار گیرد. از همین قبیل است مشکل انرژی در تابستان. اگر اولویت تولید است و حمایت از تولیدکنندگان، باید تامین سوخت آنها در اولویت باشد و مشکلات بعدی بهعنوان چالش در نظر گرفته شود و راهکارهای حل آن مورد بررسی قرار گیرد. «قطع سوخت کارخانهها، شاید تابستان بهتری نصیب خانوارها کند، اما یقینا زمستان گرانتری برایشان رقم خواهد زد.»
ادامه دارد...
📚 منابع
1- به نقل از کتاب آدام اسمیت و ثروت ملل نوشته محمدعلی کاتوزیان، ص 41
2- تاریخ تمدن نوشته ویلیام دورانت، ج9، ص 70
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
گزارش بازی در سال 1400.pdf
3.17M
🎮 آمار game در ایران که حرف های زیادی دارد ...
▫️این گزارش میتواند پایه ای برای تحلیل های مختلف فرهنگی اجتماعی قرار بگیرد.
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
✍️ اعتبارسنجی روایات؛ «سندی» یا «فهرستی»؟!
📝 تقریر نشست علمی استاد حیدری فطرت برای اعضای اندیشکده مستعدان به قلم آقای #امیررضا_ملکی
💢رویکرد رایج در اعتبارسنجی روایات، رویکرد «سندی» بوده، که با ابزار «علم رجال» به بررسی راویان احادیث و ثقه یا ضعیف بودن آنها میپردازد و بر اساس آن، روایات را قبول یا رد میکند.
⭕️ رویکرد دیگری که در اعتبارسنجی روایات وجود دارد، تحلیل «فهرستی» اسناد روایات است.
👈این رویکرد، احادیث را بر پایه داده های کتاب شناسی منابع فهرستی بررسی میکند. آنچه در این رویکرد مهم است، این است که حدیث مدنظر از چه کتابی نقل شده است.
🔹به عنوان مثال ممکن است روایتی در اصول کافی وجود داشته باشد که یکی از راویان آن، ضعیف باشد؛ این روایت در رویکرد «سندی» ضعیف بوده و فقیه نمیتواند به آن تمسک کند.
🔹اما در رویکرد «فهرستی» ممکن است احراز شود که مرحوم کلینی، این روایت را از روی یکی از کتب همان راوی نوشتند که آن کتاب، مورد اعتماد اصحاب است. در این صورت، سند روایت بی اشکال بوده و می توان به آن تمسک کرد.
♦️قائلین به رویکرد «فهرستی» معتقدند اصحاب ائمه علیهم السلام و فقهای متقدم، اعتبارسنجی روایات را بر همین مبنا انجام میدادند.
1️⃣ یکی از شواهد آنها، فرمایش مرحوم شیخ صدوق در مقدمه من لایحضره الفقیه است.
▪️ایشان میفرمایند قصد من در این کتاب، ذکر تمام روایات نیست، بلکه روایاتی را نقل میکنم که طبق آن فتوا میدهم و اعتقاد به صحت آنها دارم.
▪️سپس میفرمایند: «و جَمِيعُ مَا فِيهِ مُسْتَخْرَجٌ مِنْ كُتُبٍ مَشْهُورَةٍ عَلَيْهَا الْمُعَوَّلُ وَ إِلَيْهَا الْمَرْجِع»، یعنی تمام روایات این کتاب، از کتب مشهور استخراج شده است که مورد اعتماد بوده و محل رجوع است.(1)
2️⃣ از شواهد دیگر آنها بر این مطلب، فرمایش مرحوم شیخ طوسی است.
▫️ایشان میفرمایند علمای شیعه اجماع دارند بر اینکه طبق روایاتی که اصحاب در تصانیف و نوشته هایشان نقل کرده اند، فتوا میدهند.
▫️سپس میفرمایند: «اگر یکی از فقها فتوایی دهد که سایر فقها آن را نمیشناسند [و برای آنها جدید است]، از او میپرسند که از کجا چنین حرفی را زدی؟ و اگر آن فقیه، آنان را به کتاب یا اصل(2) مشهوری ارجاع میداد و راوی آن کتاب نیز ثقه بود، ساکت می شدند و قول او را قبول میکردند.»
▫️سپس میفرمایند عادت اصحاب از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز همین بوده است.(3)
🟢 قائلین به رویکرد «فهرستی» معتقدند طبق این شواهد، رویکرد اصحاب ائمه علیهم السلام و فقهای متقدم در اعتبارسنجی روایات، رویکرد «فهرستی» بوده و حدیث منقول در کتاب مورد اعتماد و معروف را میپذیرفتند.
📚منابع و توضیحات:
1- من لایحضره الفقیه، ج1، ص3
2- منظور از ـ«اصل»، کتابی است که نویسنده آن، احادیث آن را به طور مستقیم از امام معصوم علیه السلام شنیده و نوشته است.
3- العدة فی اصول الفقه، ج1، ص127
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔰 نقد ترجمه ای رایج از حدیث معروف
📝 به قلم آقای #امیررضا_ملکی
📣 حدیث مشهوری پیرامون حسن خلق وجود دارد که غالبا اشتباه ترجمه میشود. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «أَكْمَلُكُمْ إِيمَاناً أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً»(1) که ترجمه رایج آن این است: «کامل ترینِ شما از نظر ایمان، خوش اخلاق ترینِ شماست.»
❌ اشتباه این ترجمه، آنجاست که معنا و مفهوم «اخلاق» در عرف رایج زبان فارسی، با معنای آن در زبان عربی و روایات متفاوت است.
▪️کلمه «اخلاق» در زبان فارسی، انصراف به اخلاق اجتماعی و چگونگی برخورد و مواجهه با دیگران دارد.
▪️در حالیکه این کلمه در روایات، اعم از اخلاق اجتماعی است.
♦️لذا «خوش اخلاقی» در زبان فارسی، مترادف با «خوش برخوردی» بوده، در حالیکه در روایات، اعم از «خوش برخوردی» است.
🔹در زبان فارسی، به کسی میگویند «خوش اخلاق»، که رفتار و برخورد خوبی با دیگران داشته باشد، هرچند باطن او مملوّ از حسادت، بغض و کینه، حرص و طمع، بدخواهی، محبت به دنیا و ... باشد.
🔹اما در روایات، به کسی «خوش اخلاق» گفته میشود که علاوه بر خوش برخورد بودن با دیگران، سایر صفات اخلاقی مانند زهد، خیرخواهی، حیا و ... را داشته باشد.
♦️با توجه به این مطلب، اگر در توضیح روایت فوق، به همان ترجمه رایج اکتفا شود، مخاطب چنین برداشت میکند که: «هر کس خوش برخوردتر باشد، ایمانش کامل تر است» در حالیکه معنای روایت چیز دیگری است.
👈لذا هنگام توضیح این روایت به دیگران، اگر توجه به این نکته داده نشود، مخاطبِ فارسی زبان برداشت اشتباهی از معنا و مفهوم روایت میکند.
📚 منبع:
1- عیون اخبار الرضا، ج2، ص38
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🌺 حدیث جلسه: "ایمان کامل در گرو اخلاق نیکو"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ [صَالِحٍ خ ل] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «إِنَّ أَكْمَلَ اَلْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 این یک نمونه از ارزشگذاریهای دین مقدّس اسلام است.
از جمله چیزهایی که کمال ایمان به آن وابسته است، عبارت است از اخلاق نیکو.
❌ این تصوّر که اگر عقاید و معارف الهی در قلب انسان مستحکم بود، اعمال شرعی و وظایف معمولی زندگی را هم انجام داد، ایمانش کامل است،
اگرچه به فضایل اخلاقی توجّه نکند و آنها را مهمّ نشمرد، و در خودش آنها را به وجود نیاورد، از اخلاق بد اجتناب نکند، این یک تصوّر غلط و باطلی است.
🍃 بنابراین، اخلاق یک رکن اصلیِ ایمان است که موجب کمال ایمان میشود،
و اگر کسی آن را نداشته باشد، ایمان او کامل نیست؛
🍂 مثلاً تواضع نکردن، حرام فقهی و شرعی نیست، یا سخاوت و جود مثلاً، یا برخورد خوب با انسانها و بِشر در صورت، نبودن اينها فعل حرامی نیست،
یک کسی جوانمردی نداشت، ترحّم نداشت، محبّت به دیگران نداشت، اينها به احکام فقهی ارتباطی پیدا نمیکند،
امّا نبودن آنها نقص ایمان است.
🍃 پس ایمانِ یک مؤمن آن وقتی کامل است که این خصوصیات اخلاقی را هم داشته باشد.
🍃 البته اخلاق در این روایات، به معنای خُُلق خوش در اصطلاح فارسی نیست (خوشرو بودن و خوشاخلاق بودن با این و آن)
بلکه مراد، فضائل نفسانی است، که یکی از آنها هم البته همین خوشخلق بودن و بداخلاقی نکردن است.
اینها پایههای اصلی دین محسوب میشوند.
در کنار معارف حقّه ی الهیّه و فرایض و محرّمات که تکالیف انسان است، تحلّی و آراسته بودن به اخلاق خوش و فضائل اخلاقی هم یکی از ارکان ایمان است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۴۴؛ فیض کاشانی
📆 ۱۰ آذر ۱۳۸۷ (جلسه ۲۵۲ مکاسب محرّمه).
به نقل از کانال استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین اصغری:
https://eitaa.com/doros_howze_asghari
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔰 نقد تصور رایج از نقل احادیث
📝 برگرفته از نشست علمی استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین دهبان برای اعضای اندیشکده مستعدان، به قلم آقای #امیررضا_ملکی
روزی معلمی شاگردان خود را جمع کرد. درِ گوش شاگرد اول، به آرامی جمله ای گفت که شاگردان دیگر نشنوند. سپس به او گفت که همین جمله را به آرامی درِ گوش شاگرد دوم بگوید. شاگردان یک به یک جمله معلم را همینطور به یکدیگر میگفتند تا اینکه به شاگرد بیستم (آخرین نفر) رسید. معلم به او گفت که جمله را بلند بگوید. شاگرد آخر چنین کرد، اما جمله ی او، تفاوت زیادی با جمله معلم پیدا کرده بود.
‼️سپس معلم گفت: «دین نیز همینگونه به ما رسیده است!»‼️
👈هدف معلم از این کار، القای این شبهه به ذهن شاگردان بود:
«دینی که اکثر آن توسط روایات به ما رسیده، بسیار متفاوت از دین واقعی است که امامان علیهم السلام بیان فرموده اند.»
✅ اما پاسخ به این شبهه:
🔷 تصور رایجی که پیرامون نقل احادیث وجود دارد، این است که احادیث موجود در کتب روایی، به طور «شفاهی» در میان راویان نقل شده است.
🔹یعنی تصور میکنیم فردی در محضر امام علیه السلام حضور داشته و حدیثی را از لسان مبارک ایشان شنیده است و سپس به شخص دیگری گفته، و او نیز به شخص دیگری گفته، تا اینکه بعد از چند مرتبه انتقال شفاهی در میان راویان، نفر آخر آنها را نوشته است.
🔶در حالیکه واقعِ ماجرا چیز دیگری است و آن اینکه ائمه علیهم السلام از همان ابتدا اصحاب خود را تشویق به نوشتن احادیث کرده و آنها را طوری تربیت کردند که نظام نقل احادیث، «کتاب محور» باشد تا علاوه بر ماندگاری، مصونیت بیشتری از خطا داشته باشد.
🔸لذا اکثرِ قریب به اتفاق احادیثی که به دست ما رسیده است، بدین صورت بوده که شخصی در محضر امام علیه السلام حضور داشته و حدیثی را از لسان مبارک ایشان شنیده و آن را نوشته است. سپس آن را (به منظور نسخه برداری یا ...) به نفر دیگری داده و او نیز چنین کرده تا اینکه نفر آخر (همچون مرحوم کلینی) بسیاری از این کتب را جمع آوری کرده و جامعِ روایی خود را از روی نسخه های کتب اصحاب ائمه علیهم السلام نوشته است.
♦️با این توضیح، اشکال مطرح شده در ابتدای مطلب به احادیث شیعه پاسخ داده میشود. زیرا نظام انتقال احادیث در شیعه، شفاهی و گفتاری نبوده، بلکه «کتاب محور» بوده است، و اشکال فوق فقط در فرض اول وارد است.
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
◾️مختصری درباره امام حسن عسکری علیه السلام
📝به قلم آقای #یاسین_نوراهان
امام حسن عسکری علیه السلام در عصری زیسته اند که دشمنان، هر کسی را شیعه بدانند به قتل می رسانند، هرکس نام پسرش را علی بگذارد، خونش را می ریزند، شاعر شیعه چون در مناقب وصی (علی) و معجزات نبی شعر بگوید، زبانش را می برند و دیوانش را پاره می کنند، عباسیان در صورتی به کسی بخشش می نمودند که به آل أبی طالب دشنام گوید، علویان را از یک وعده خوراک منع می کنند، یک جرعه آب را از اولاد فاطمه (س) دریغ می دارند، تا جاییکه یکی شمشیر خود را گرو می گذارد و دیگری پیراهنش را میفروشد. (ابوبکر خوارزمی، الرسائل، ص129- 130)
اما آن امام بزرگوار با وجود تمام مشکلات، از روی محبت و درایت توانستند نظام شیعه را حفظ کرده و میراث امامت را از گردباد حوادث نجات دهند.
💠در احوالات ابوهاشم جعفری نقل شده که خدمت حضرت رسید و نگینی برای تبرک می خواست اما غرق حضور شد و فراموش کرد، حضرت هنگام وداع انگشتری کامل به او بخشیدند و فرمودند نگین و مزد ساخت را هم سود کردی. (کافی ج۱، ص ۵۱۲). جالب تر اینکه نقل شده ابوهاشم یک زمان در تنگ دستی شدید بود ولی حیاء مانع درخواست می شد، وقتی به منزل رسید امام کمکی برایش فرستاد بودند و در نامه ای مرقوم کردند:
<<إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَلاَ تَسْتَحْيِ وَ لاَ تَحْتَشِمْ وَ اُطْلُبْهَا فَإِنَّكَ تَرَى مَا تُحِبُّ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ>> (کافی، ج۱، ص ۵۰۸)
♦️حال امروز ما از جهاتی بدتر از شیعیان عصر امام است؛ آنها جانشان در خطر بود و ما دینمان(۱)؛ شاهدم کلام خود امام عسکری علیه السلام است که فرمودند:
ناگوارتر از نداشتن پدر و مادر، یتیمی آن کسی است که از امام خود دور افتاده و توان وصول به او را ندارد و پاسخ مسائل مورد نیازش را نمی داند. (طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۱۶)
🔹اگر روزی مسیحیان استخوان پیامبری را از خاک بیرون کشیده و با استجابت دعای باران خود تیشه به عقاید مردم زدند (طبرسی، احتجاج)، به خدا قسم امروز هر فرقه ای برای خود چشم بندی می کند و هر روز سیلی از شبهات به راه می اندازد؛ فرقی که دارد آن است که آن زمان، امام عسکری ناجی عقاید مردم و حافظ دین الهی بودند؛ اما امروز دسترسی به امام حی مستقیم نیست و هدایت ایشان خیلی کمتر از آنی است که لازم داریم.
اگر چه ما شاید مقام قرب ابو هاشم جعفری را نداشته نباشیم که حضرت هادی علیه السلام ما را مومن واقعی بخوانند و آتش را بر ما حرام بدانند (امالی، صدوق، ص 336 و 337)؛ اما نستجیر بالله ناصبی هم نیستیم؛ پس رواست از امامی که علی بن نارمش را نیز از قعر ضلالت به بلندای معرفت می رساند (۲)، بخواهیم به ما هم علم نافع و معرفت به اباء طاهرین و یوسف گمشته اش اشراب نماید و از شیعیانی قرار دهد که به فرمایش خودشان یتیمان دورافتاده از امام را در کنف حمایت خود قرار داده و با تعلیم علوم اهل بیت علیهم السلام در اعلی علیین جای میگیرند. (طبرسی، احتجاج، ج۱، ص ۱۶).
🔸در کنار امید به الطاف امام، ما هم اراده جدی داریم که به سفارش امام حسن علیه السلام درباره دین و آخرت کوتاهی نکنیم، تقوای الهی داشته باشیم، راستگو و امانت دار باشیم، سجده های طولانی انجام دهیم، به همسایگان نیکی کنیم، به بستگان خود احسان و محبت کرده و آنان را به خوش اخلاقی دعوت نماییم، زینت اهل بیت باشیم و مایه ننگشان نباشیم و خدا را ناظر بر اعمال خود بدانیم. (ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۸۷.)
📚پی نوشت
(۱) البته امروز هم بسیاری از شیعیان در یمن و افغانستان و سوریه و بحرین و ... در معرض قتل و غارت هستند.
(۲) اشاره به روایت:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ اَلْعَلَوِيِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ اَلنَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ اِفْعَلْ بِهِ وَ اِفْعَلْ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلاَّ يَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّيْهِ لَهُ وَ كَانَ لاَ يَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَيْهِ إِجْلاَلاً وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ اَلنَّاسِ بَصِيرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِيهِ قَوْلاً. (کافی، ج ۱، ص ۵۰۸)
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
اندیشکده مستعدان
🔰حمایت از تولید ملی: بایدها و نبایدها [۲] 📝به قلم استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین #میثم_رستمی
🔰حمایت از تولید ملی: بایدها و نبایدها (قسمت دوم)
📝به قلم استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین #میثم_رستمی (منتشر شده در روزنامه عصر اقتصاد در تاریخ ۳ مهر)
اگر خصوصی سازی از سیاست های کلان جمهوری اسلامی است که هست، و سیاست درستی هم می باشد، لوازمی دارد که بدون تحقق آن لوازم، خصوصی سازی واقعی و مردمی سازی اقتصاد محقق نمی شود.
💠یکی از مهمترین لوازم آن، پایان مداخله دولت در قیمتگذاری اکثر کالاهای تولیدی است. دولت باید با یک ساز و کار مناسب و زمان بندی معقول، دست از قیمت گذاری دستوری بردارد و آن را به ساز و کار بازار و عرضه و تقاضا بسپارد.
قیمت گذاری دستوری یک حرکت قسری است و به قول فلاسفه «القسر لایدوم»، یعنی حرکت قسری قابل تداوم نیست. حرکت قسری به حرکتی گفته می شود که بر خلاف طبیعت باشد. مثلا حرکت سنگ از زمین به آسمان یک حرکت قسری است و چون بر خلاف طبیعت سنگ است، دوام نمی یابد و به پایان می رسد.
برای دوام حرکت قسری همواره باید انرژی مضاعفی خرج کرد. قیمت گذاری دستوری همان حرکت بر خلاف مسیر طبیعی اقتصاد است. مسیری که خریدار و فروشنده خود تصمیم می گیرند با چه قیمتی معامله کنند. علاوه بر آن که بر اساس فتوای بسیاری از فقهاء از جمله امام خمینی(ره) قیمت گذاری از ناحیه ی حاکم، به حکم اولی جایز نیست.
حتی قیمتگذاری کالاهای احتکار شده نیز به فتوای امام و بسیاری از فقها جایز نیست و حاکم تنها اجازه دارد محتکر را الزام به عرضه ی کالای احتکاری نماید و حق تعیین قیمت ندارد.
وقتی تعیین قیمت از ناحیه ی حاکمیت باشد، باید دستگاه های عریض و طویلی برای نظارت بر قیمت ها ایجاد شود.
🔻قیمت گذاری دستوری مفاسد متعددی دارد که مهمترین آنها به صورت خلاصه از این قرار است:
الف- همانطوری که گفته شد نیازمند نظارت های پیاپی و طاقت فرساست و ناظران متعددی را می طلبد که علاوه بر تحمیل هزینه ی اضافی بر دولت، زمینه ی رشوه و رانت و سوء استفاده های فراوان را فراهم می آورد.
ب- از آنجا که دولت در زمان کاهش کالا و یا افزایش تقاضا توان کنترل قیمت ها را ندارد، نگاه مردم به دولت منفی شده و موجب کاهش سرمایه اجتماعی دولت می شود. به تعبیری اقتدار دولت ها شکسته خواهد شد. این کاهش سرمایه اجتماعی مانع از این خواهد شد که دولت بتواند به اصلاحات ضروری در اقتصاد و اجتماع بپردازد.
ج- قیمتگذاری دستوری به انتخاب شغل های بدون بازده یا واقعا زیانده برای جامعه منجر می شود و توازن درآمدی شغل ها را بر هم می زند. مثلا با پایین نگه داشتن قیمت سوخت، شغل هایی که سوخت زیادی مصرف می کنند بیشتر می شود و درآمدش از برخی شغل های دیگر برای فرد به صرفه تر می گردد. اما برای کشور هزینه ی بیشتری ایجاد می کند. چرا که دولت باید یارانه ی بیشتری به سوخت بدهد و یا با قیمت بیشتری به واردات آن اقدام کند و در نتیجه فشار تورمی در میان مدت بر کل جامعه تحمیل شود.
د- انگیزه تولید به هنگام افزایش تقاضا را از بین می برد. یکی از مهمترین آثار قیمت بازاری این است که وقتی کالایی با افزایش تقاضا مواجه می شود، قیمت کالا بالاتر رفته و به تولیدکنندگان و خدمات دهندگان این علامت را می دهد که به سوی تولید این کالا یا خدمت روی بیاورند و تقاضای مردم را تامین کنند. در قیمت گذاری دستوری، به هنگام افزایش تقاضا نسبت به یک کالا، تولیدکنندگان رغبتی برای تولید بیشتر ندارند و در نتیجه جامعه با کمبود کالا مواجه می شود. تازه این همه ی ماجرا نیست. بگذارید یک فرض ذهنی را بیازماییم که نمونه هایش در کشور ما متعدد اتفاق افتاده است.
🔸فرض کنید سه شرکت دارویی روی هم، تعداد یک میلیون «داروی الف» را تولید می کنند. به دلیل شیوع یک بیماری، تقاضای آن دارو، در کشور از یک میلیون تقاضا به یک و نیم میلیون افزایش می یابد ولی قیمت آن ثابت باقی می ماند. در این صورت چند اتفاق ممکن است رخ دهد:
اول: تولیدکنندگان از عرضه داروها خودداری کنند تا دولت را تحت فشار قرار دهند که قیمت افزایش پیدا کند. در این صورت کشور با کمبود داروی شدید مواجه می شود. چرا که عرضه از روزهای معمولی نیز کمتر اتفاق می افتد؛ در حالی که تقاضا بیش از روزهای عادی شده است.
دوم: تولیدگنندگان بخشی از عرضه خود را به بازار سیاه ببرند و در آنجا به قیمت های بالاتر بفروشند. نتیجه این می شود که با به وجود آمدن اختلاف بین قیمت بازار غیررسمی و بازار رسمی، تقاضای کاذبی در بازار رسمی ایجاد می شود و دلال ها برای خریدن به قیمت پایین در بازار رسمی و فروختن آن در بازار غیر رسمی وارد میدان می شوند. در نتیجه تقاضای دارو به بیش از یک و نیم میلیون افزایش می یابد. نتیجه ی چنین عملکردی آن است که دسترسی به دارو برای نیازمندان واقعی سخت تر می شود.