eitaa logo
کانال اشعار محمدتقی گلچین
351 دنبال‌کننده
527 عکس
92 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من رقیه گُلِ باغ حسینم من مَلول از غم و داغ حسینم خرابه جایم غم مبتلایم من دخترِسه ساله ی درد آشنایم یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه ★★★★★★★ من که دارم فغان از سینه یارب همصدا می شوم با عمه زینب تاب و توانم آرام جانم کو باب تاجدارِ خوب و مهربانم یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه ★★★★★★★ ایخدا بابم از سفر نیامد آنکه بوده مرا یاور نیامد خونْ دل من شد حاصل من شد دوری رُخسارِ پدر شامل من شد یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه ★★★★★★★ گر پدر آید و من بی نهایت میکنم از عدو بَسی شکایت اشکْ ببارم چاره ندارم غُصّه و اندوه زِ کف بُرده قرارم یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه ★★★★★★★ من نشانش دَهم چهره یِ نیلی یر رُخم آمده ضَربه یِ سیلی طَعنه شنیدم ستم بدیدم به رویِ خارها پیاده من دَویدم یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه ★★★★★★★ میزدم ناله از دل غُربتانه میزدند بر تنِ من تازیانه آتش بیداد بردلم اُفتاد (گلچین)بُوَد نغمه گرم تا صَفِ میعاد یارقیه یارقیه یارقیه یارقیه مُحَمَّد تقی گلچین 💎کانال اشعار کربلایی محمدتقی گلچین 💎 @mtgolchin
در کنج خرابه کودکی آزاده بر سینه یِ خود سَرِ پدر بِنهاده ای وای... رَوید عَمّه اش را گوئید زهرایِ سه ساله یِ حُسین، جان داده مُحَمَّد تقی گلچین 💎کانال اشعار کربلایی محمدتقی گلچین 💎 @mtgolchin
سه ساله ای جان داد-بکنج ویرانه کبوتری عاشق-پریده ازلانه شبانه جسمش دفن-شده غریبانه چه سرگذشتی داشت-دختری دردانه ☆☆☆☆☆☆☆ زمان بجان بسپرد-حکایت گل را به قله اش افراشت-چو رایت گل را بدیده عشق بی-نهایت گل را حدیث غم دارد-زِ شمع وپروانه ☆☆☆☆☆☆☆ چه دیدنی بودند-دخت و پدر هر دو نموده اند بس طی-راه سفر هر دو چه مُرتکب گشتند... ؟-چنین مگرهردو که روبرو باهم-شدند عَجیبانه ☆☆☆☆☆☆☆ شبی که آوردند-سر پدر بهرش لِقاء شیرینِ-پدر شده زَهرش دقیقه ای راحت-نبوده در دَهرش چها کشیده او-ز دست بیگانه ☆☆☆☆☆☆☆ رقیه گُلْ اشک از-دو دیده میبارید به یکطرف زینب-ز هجر، مینالید به عمه اش قاتل-ز سویی میخندید به پیکرش میزد-آتشِ خصمانه ☆☆☆☆☆☆☆ خرابه از حال-خراب او بگریست دوچشمش از قلب-کباب او بگریست به سینه یِ بی صبر و تاب او بگریست مُحیط و اَطرافش-شده عزاخانه ☆☆☆☆☆☆☆ به مَقدم مهمان-رقیه گُل پاشید مقابل چشمش-سر پدر را دید مکان بداد از مِهر- بدامنش، خورشید غُبار غم می شُست-ز روی جانانه ☆☆☆☆☆☆☆ به اشکْ،دُرمی سُفت-زحَجم غمهایش لب به گله وا کرد-حضور بابایش زِخار رَه گفت و-داده نشان پایش چه بیکران دَردش-نداشت پایانه ☆☆☆☆☆☆☆ زبان شیرینش-داد سخن میداد لَحن پُر از سوزش-بویِ مِحَن میداد رقیه یکباره-جان ز بدن میداد خموش میشد بلبل از گلستانه ☆☆☆☆☆☆☆ سرحسین یکسو-رقیه هم یکسو سینه زنان زینب-بوده زغم یکسو آل علی گریان-به این اَلَم یکسو که جان فدا کرده-گوهر یکدانه ☆☆☆☆☆☆☆ شمیم زهرایی-ز باغ بیرون رفت به نزد بابایش-رقیه...دلخون رفت بکوی او(گلچین)-بِسان مجنون رفت کجا بَرَد از یادْ-لطفِ کریمانه مُحَمَّد تقی گلچین 💎کانال اشعار کربلایی محمدتقی گلچین 💎 @mtgolchin