هدایت شده از کانال تربیتی یک مربی
4_5913582316281659421.apk
1.81M
#نرم_افزار
شوخی های جبهه🌹
#راهیان_نور
🌸یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇
http://eitaa.com/joinchat/3796762624C4e2e9e1bb2
هدایت شده از کانال تربیتی یک مربی
4_5913582316281659472.apk
1.7M
#نرم_افزار
وصیت نامه شهیدان🌹
#راهیان_نور
🌸یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇
http://eitaa.com/joinchat/3796762624C4e2e9e1bb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وهابیها دست به دامان شهید مطهری شدند!
🔹️ درحالی که علمای وهابی همواره شیعیان را تکفیر کرده و آنها را مسلمان نمیدانند، "ملازاده" از مفتیهای وهابی به مردم توصیه میکند برای پاسخ به شبهاتی که علیه اسلام وارد میشود کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" آیتالله شهید مطهری و کتاب "دین ستیزی نافرجام" استاد سید مصطفی حسینی طباطبایی را مطالعه نمایند.
هدایت شده از شوق پرواز🕊
✅«همسر #شهید_یوسف_سجودی می گوید: یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: "خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟" هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: "چشم…" مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم.
هدایت شده از شوق پرواز🕊
ادامه⬇️⬇️⬇️
کلی خجالت کشیدم. اما یوسف میخندید و میگفت: "فدای سرت خانوم!"»✅
هدایت شده از شوق پرواز🕊
💜 همسرم هیچوقت به من دستور نداد!
🌸 همسر شهید مطهری میگوید: یکبار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز که به تهران برگشتم، نزدیکهای سحر بود که به خانه رسیدم.
🌸 وقتی وارد خانه شدم، بچهها همه خواب بودند؛ ولی آقا بیدار بود. چای و میوه و شیرینی آماده بود و منتظر بودند!
🌸 بعد از احوالپرسی، با تأثر به من گفتند: میترسم یکوقت نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید! بیشترِ صبحها چای درست میکردند. در تمام مدت زندگی یادم نمیآید که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم!
📚 منبع: مجله طوبی، اسفند ٨۴
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
هدایت شده از شوق پرواز🕊
👌ببینید #شهید_عبدالله_میثمی شب ازدواجش چگونه ظرف طلایی زندگی اش را آماده دریافت برکت الهی کرد:
✅« همسر شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی می گوید: مراسم عقد انجام شد، بعد از مراسم آقا عبدالله خواست تا با من حرف بزند، اولین برخورد زندگی مشترکمان بود. قبل از صحبت از من خواست تا یک مهر برایش بیاورم. چون روحیه ایشان را میشناختم، از باب شوخی گفتم:" مهر؟ مهر برای چی؟ مگر حاج آقا تا این موقع نمازشان را نخ
هدایت شده از شوق پرواز🕊
مگر حاج آقا تا این موقع نمازشان را نخوانده اند؟! " دیدم حال عجیبی دارد، نگاهی به من کرد و گفت: "حالا شما یک مهر بیاورید" اما من دست بردار نبودم. گفتم:" تا نگویید مهر را برای چه می خواهید، نمی آورم!". گفت: "می خواهم نماز شکر بخوانم و از این که خداوند چنین همسری به من داده از او تشکر کنم". وقتی این جمله را از او شنیدم، دیگر حرفی نزدم و با دو جانماز به اتاق برگشتم. »
https://eitaa.com/pardekhanyshohada
هدایت شده از شوق پرواز🕊
#مرثیه_امام_سجاد
قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی
حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی
هدایت شده از شوق پرواز🕊
همسر شهید نوروزی می گوید: «همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد. به خاطر دل همسرش، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد.»
https://eitaa.com/pardekhanyshohada