⭕️ #شهید_عبدالصالح_زارع 🔶قسمت بیست وششم 🔶 #توکل_به_خدا 👉 @mtnsr2

🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ⭕️ #شهید_عبدالصالح_زارع 🔶قسمت بیست وششم 🔶 #توکل_به_خدا خیلی ها عادت کرده اند که لا به لای حرفهای خود یابعد شنیدن سخن شما بگویند. توکل بر خدا، هرچه خدا بخواهد ، انشاءالله درست میشود ، امیدت به خدا باشد و از این جور عبارت. گاهی آدم احساس می کند این حرف ها، فقط لقلقه زبان است و از باور قلبی شان ریشه نمیگیرد. سرمای این کلمات را گاهی میتوان راحت احساس کرد. صداقت این افراد را باید در زبان بروز مشکلات زندگی محک زد . آن موقع هم آیا دلشان به یاد خدا گرم ومحکم است؟ صالح هم زیاد میگفت: توکل بر خدا. خیلی تاکید میکرد که برای حل مشکات وعبور از سختی ها فقط باید به خدا توکل کرد. مادرش بیماری سختی داشت. او را برای جراحی به اتاق عمل بردند . عمل سنگین وخطرناکی بود . دل توی دلم نبود . بی تاب و مضطرب ، پشت در اتاق عمل ، قدم میزدم و زیر لب دعا می خواندم. گاهی احساس میکردم گلویم خشک شده دستانم می لرزد ونفسم سنگین شده است . یک آن به صالح نگاه کردم. او به مادرش دلبستگی عجیبی داشت. انتظار داشتم او را بی تاب تر و پریشان تر از خودم ببینم. گمان میکردم که الان گوشه ای می نشیند ، سرش را لای دستانش میگیرد و با چشمانی اشکبار به حرکت عقربه های ساعت چشم می دوزد. صالح آرام بود انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است . انگار نه انگار که هر لحظه ممکن است با خبری غیر منتظره مواجه شود . رفتم نزدیکش . خواست مرا هم آرام کند . گفت : چیزی نیست. توکلت فقط به خدا باشد. 👉 @mtnsr2 🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱