🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔸قسمت سیزدهم
🔸 #جهالت_و_هدایت
#ابراهیم برای برخی از رفقایش که در دوران جهالت طاغوتی غرق بودند خیلی دل می سوزاند
اما برخی تعصبات قومی ومحله ای در بعضی جوانهای بی سواد و ورزشکار باعث شده بود دعوا وچاقوکشی🗡 در جوان ها زیاد دیده شود😟 #ابراهیم رفیقی داشت بنام محمد، فرهنگ وخانواده او با اهالی محل ما تناسبی نداشت اما چندین بار با #ابراهیم تمرین کرده وحتی به زورخانه حاج حسن آمده بود او کشتی گیر موفقی در باشگاه ابومسلم بود
محمد در مسابقات قهرمانی خوش درخشید ومسافر مسابقات جهانی کانادا شد😳 قبل از عزیمت با دعوت #ابراهیم به زورخانه حاج حسن آمد.
ساعتی بعد من وعلی نصرالله راهی زورخانه شدیم همین که میخواستیم وارد شویم صدای #ابراهیم را شنیدیم که فریاد میزد من را بزنید اما با محمد کاری نداشته باشید او مهمان ماست😨 . همینکه وارد شدیم دیدیم سه نفر چاقو🗡 به دست منتظر فرصت حمله هستند ،محمد هم پشت #ابراهیم پناه گرفته بود😨 من یکی از آنها را گرفتم وچاقو را از دستش خارج کردم علی نصرالله هم یکی دیگر را گرفت سومی هم با حمله به #ابراهیم روی زمین افتاد اونها بعد کتک خوردن فرار کردند😏 آن روز به خیر گذشت محمد آن سال قهرمان مسابقات جهانی شد وپله های پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرد😊 وقهرمان ملی ما شد در سالهای اخیر هم سرمربی کشتی ملی فرنگی را عهده دار شد☺️ او کسی نبود جز #محمدبناء😳
🍃سراغش را از برخی دوستان گرفتم میخواستم خودش را ببینم واز حرفهایی که پشت سرش بود مطمئن شوم . در مسجد او رادیدم واحوالپرسی کردم با تعجب گفتم شما آقای .....هستید؟سر را تکان داد وگفت بفرمایید
با کمی مکث چهره اش را بر انداز کردم گَرد پیری بر سر وصورتش نشسته بود با توصیفاتی کا از او شنیده بودم با اخلاق ورفتارش جور در نمی آمد چون شنیده بودم #ابراهیم بارها وبارها به خاطر او سند گذاشته بود تا از زندان آزاد شود وشنیده بودم از افراد چاقوکش بود وشنیده بودم #ابراهیم را با کارهایش اذیت کرده بود اما حالا......
این بنده خدا چندین سال است نماز اول وقت می خواند☺️ ونماز اول وقتش ترک نمی شود😊 حتی نماز صبح را در مسجد به جماعت می خواند😳 از لحاظ شغلی باشگاه ورزشی در محل دارد وبرای جوانان محل زحمت زیادی کشیده واز معتمدین محل واز افراد هیئتی ومذهبی است 😍
گفتم میخواهم در مورد #ابراهیم باهم صحبت کنیم
نفس عمیقی کشید وگفت نمیدانید چه ورزشکاری بود توی فن لنگ استاد بود یکبار در مسابقات پنج مسابقه را پشت هم برد که همه را با فن لنگ شکست داد حتی وقتی برای مسابقات می رفتم مثل یک مربی به من راهنمایی میکرد
حرفش را قطع کردم وگفتم من شنیدم #ابراهیم برای هدایت امثال شما خیلی زحمت کشیده و....
لحن صحبتش تغییر کرد ولبخند تلخی🙂 زد واشک در چشمانش😢 جمع شد مکثی کرد وگفت خدا می داند چقدر زحمت کشید وبعد ادامه داد من به خاطر رفقای بدی که داشتم همیشه دنبال چاقو وچاقو کشی⚔ بودم البته شرایط آن روزگار اینطور بود ومن دست کمی از بقیه نداشتم. بارها به خاطر چاقو کشی زندان رفتم و #ابراهیم باسند آزادم کرد باره به محله ما می آمد ومن را نصیحت میکرد اغلب نصیحت هایش دعوا نکردن بود ماهم در اوج جوانی وجهالت😤 نمی فهمیدیم . اما #ابراهیم آنقدر برای ما وقت گذاشت تا مسیر زندگی ما تغییر کرد روزهای اول انقلاب را فراموش نمیکنم یکبار زیر باران سرتا پا خیس شده بود آمده بود درب منزل ما چقدر با من حرف زد ونصیحت کرد که دنبال درس ویا دنبال کار بروم . من هم که اهل کار نبودم برای همین خودش دست به کار شد و در حوزه هنری که تازه آغاز به کار کرده بود من را مشغول کرد خلاصه قبل شهادتش ما را مشغول کار وکاسبی کرد وخودش رفت . کمی مکث کرد واشکهایش را پاک نمود وادامه داد #ابراهیم را خدا فرستاده بود تا دست ما را بگیرد من الان در خدمت یکی از قهرمانان وپیشکسوتان کشتی کشور کار میکنم وبه جوانتر ها آموزش میدهم ولی در کنار کار همیشه برای آنها از #ابراهیم میگویم اینکه چگونه در کنار کشتی به مردم خدمت کنید وسعی کنید مانند #ابراهیم بنده خوب خدا باشید
البته مثل من زیاد بودند کسانی که #ابراهیم برایشان وقت گذاشته بود #حمدالله_مرادی که در وزن ۶۲حریف نداشت رفت جبهه وعاقبتش به شهادت ختم شد
#قاسم یکی دیگر از رفقای من بود او همیشه چاقو داشت واهل دعوا بود او بهتر از من تغییر کرد وپله های سعود به سوی خدا را یکی پس از دیگری طی کرد وشنیدم در اواخر فرمانده گردان شده بود که شهید شد
😭خدا همه شان را رحمت کند وما را به آنها ملحق کند وخدا از سر تقصیرات ما بگذرد😔 . ایشان این جملات را گفت وبلند شد در حالی که حال منقلب😞 وچشمانی بارانی😢 داشت خدا حافظی کرد ورفت
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃