eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ #شهید_ابراهیم_هادی 🔸 قسمت هشتم 🔸 #سیلی 👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ ۲ 🔸قسمت هشتم 🔸 اوایل دهه پنجاه ودوران نوجوانی ما بود روزها در چراغ سازی در حوالی مزار چهل تن کار میکردم در اوقات بیکاری با دوست ورفیقا دنبال کفتر🕊 بازی بودم اون موقع همسن وسال های ما با اینکه سرشان گرم بود دنبال فساد وگناه بودند من به خاطر برخی از دوستانم به خیابان عجب گل می آمدم در آنجا با شخصی به نام هادی برخورد کردم که روحیاتش با بقیه فرق میکرد مثل خود ما میخندید وحرف میزد اما اهل گناه نبود از اینکه با او رفیق شدم خیلی خوشحال بودم کشتی گیر بود وبدنی قوی داشت من در آن دوران رفقای زیادی داشتم که بعدها به کاروان شهدا پیوستند اما بین شون چیز دیگه بود یه مثال میزنم تا متوجه بشید 🍃ما عصرهای جمعه دور هم جمع میشدیم گل یا پوچ بازی میکردیم خیلی حال میداد . نیز ما را تشویق به بازی میکرد تا به سراغ کار خلاف نرویم بعد موقع نماز که می شد ما را به مسجد میکشاند از مجالس حاج آقا کافی در مهدیه تهران خیلی تعریف می کرد ومی گفت صبح جمعه بیا بریم دعای ندبه تو مهدیه من هم میگفتم ول کن بابا حال داری! حضور در کنار بسیار لذت بخش بود می گفتیم ومی خندیدیم من وقتی آخر هفته مزد میگرفتم همه رفقا را بستنی مهمان میکردم ناراحت میشد میگفت یه خورده تو کارهات برنامه ریزی داشته باش چرا یکدفعه تمام حقوقت رو خرج میکنی ؟پس انداز داشته باش یک شب باهم اومدیم مسجد من نماز خوندن رو نگاه میکردم چشماش رو می بست😌 بهش اعتراض کردم که این کار درست نیست گفت اگه برای توجه توی نماز بشه اشکالی نداره من هم چشمام رو میبندم تا حواسم بیشتر جمع باشه . نه فقط برای من بلکه برای بچه های دیگه هم وقت میگذاشت البته همه مومن مسجدی نشدند اونهایی که مسجدی نشدند اهل کاسبی شدند در هر صورت دنبال خلاف نرفتند . باور کنید خودم می دیدم آدمهای بزرگسال هم وقتی با بودند به احترام حرف زشت نمیزدند برای همین اعتقاد دارم او یک مومن واقعی بود هیچوقت در کارهایش از عدالت وحرف حق دور نمی شد مثلایکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود ودندان یک نفر را شکست همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمیداد متهم به من گفت برو رو بگو بیاد من هم هر طور شده رو پیدا کردم وآوردم هم شاکی هم متهم به احترام بلند شدند شاکی گفت اگه بگه رضایت بده من رضایت میدم خیلی جدی گفت😠 نه خیر رضایت نده این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه متهم ۲۴ساعت داخل بازداشگاه بود بعد به شاکی گفت حالا برو رضایت بده باید کمی ادب می شد اما ماجرایی که بعد چهل سال یاد آن دلم را می سوزاند یک روز بود حال رفتن به سر کار را نداشتم آن روز سراغ رفتم شروع کردم باهاش صحبت کردن نمیدانید نصیحت وسخنان او چقدر در انسان تاثیر می گذاشت بعد یک ساعت با موتور 🏍آمد جلوی ما وگفت 😡حالا جرات کردی سر کار نیای ودنبال دوست ورفیق بری بعد پیاده شد او که را نمیشناخت یه سیلی محکم به صورت ابراهیم زد ومن را باخودش به محل کار برد اما وقتی به صورت زد بند دل من پاره شد با آن بدن قوی می تونست راحت جوابش رو بده اما چیزی نگفت بعد از اون هم هروقت رو دیدم چیزی در موردش نگفت تا من خجالت بکشم 👉 @mtnsr2 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃