🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
⭕️ #شهید_عبدالصالح_زارع
🔶قسمت بیست وپنجم
🔶 #معلم_و_شاگردانش
بعد از عقد برای اولین سفر به مشهد رفتیم.
مسئول آموزش در پادگان بود و دلش راضی به مرخصی زیاد نبود. میگفت مثل این است که یک معلم، دانش آموزانش را رها کند و به سفر برود ! اگر من زیاد دلتنگ خانواده می شدم و قرار به سفر تهران بود ، چند روز را هم به قم می رفتیم وبرمی گشتیم.
سفر هایمان اغلب محدود بود به دیدار با خانواده ها . اصفهان وقم وتهران
🔶 #قول_و_قرار
اگر قولی به همسرش می داد به هر قیمتی بود عمل می کرد.
یک بار باهم قرار گذاشته بودیم شب برویم مجلس روضه در هیئت یا فاطمه الزهرای بابل.
یک مرتبه یادش آمد قولی به همسرش داده . گفت: میروم تا خلف وعده نشود کارم که تمام شد زود برمیگردم.
رفت بابلسر . اواخر سینه زنی بود دیدم خودش را دوباره به بابل رسانده و گوشه ای از هیئت ، مشغول عزاداری است.
👉 @mtnsr2
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱