#یادداشت_های_قرآنی
پیام #قرآن و تفسیر المیزان
صرف نظر از ظواهر آیات قرآن که هرکدام بحثی کلامی تاریخی فقهی داستانی و...را مطرح می کند یک معنویت و باطنیت شگرفی در مجموع فضای قرآن حاکم است که مفسران اندکی متوجه آن هستند. قرآن کریم متن ادبی یا فتوایی یا تاریخی صرف نیست که بازاویه نگاه متخصصان آن رشته خوانده و تمام شود بلکه نوعی رمزگونگی باطنیت و غیب نویسی و شوریدگی در فضای آن وجود دارد و کسی که زاویه دیدش بااین جهت تنظیم نباشد متوجه پیام آن نمی شود. علاوه بر برخی از آیات مبارکه،
روایات فراوانی هم درباره اینکه قرآن کریم چنین جنبه ای دارد با لسان بطون دار بودن آیات و امثال آن اشاره به همین نکته دارد.
این نکته طبعا منافاتی با ارزشمندی تفاسیر ادبی، کلامی، فقهی و..ندارد لکن آنها را باید مقدماتی برای رسیدن به سطح اصلی فهم قرآن قلمداد کرد نه چیز بیشتری. اشکال مفسرانی که به این بعد قرآن دست رسی یا باور ندارند این است که گاهی ربط و نسبت آیات را متوجه نمی شوند و مهمتر اینکه
پیام قرآن را نمی گیرند و به بیراهه می روند.
جادارد از مفسرکبیر قرآن مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی یادکنم که بانگارش المیزان خوش درخشید و گامی بلند در فهم و خوانشی نو در استنطاق آیات مبارکه برداشت.
المیزان تفسیر ادبی یا فقهی یا تاریخی و مانند آن نیست وای بسا نقدهای متعددی هم به این جهاتش بتوان داشت_که گفته شده وباید هم باب نقدش باز باشد_ لکن زاویه دید و نگاه قرآنی درستی دارد و پیام اصلی قرآن را درست گرفته و منتقل می کند. شرح و تطبیق این بحث بوقتش ان شا الله تعالی.
۹۹/۲/۸
#قرآن_و_رمضان۱
ادامه دارد...
@muslims_1
#یادداشت_های_قرآنی
#قران_و_رمضان ۲
"ضرب فی الارض"
خدای متعال در سوره مبارکه مزمل در ضمن آیه۲۰ می فرماید: "...و آخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله.."
ترجمه آیه روشن است. ضرب فی الارض همانطور که از کلمات بزرگان لغت هم استفاده می شود به معنای مسافرت رفتن و حرکت روی زمین است.
مترجم زبردست فارسی مرحوم دکترفولادوند به خوبی نوشته است:
..و عده ای دیگر در زمین سفر می کنند و در پی روزی خدا هستند..."
مرحوم آقای دکترصادقی تهرانی مرقوم کرده اند:
"..و دیگرانی که در زمین پای می کوبند هم هستند حال آنکه از فضل خدا می جویند.."
این ترجمه ناپسند است اولا در فارسی در زمین پای کوبیدن به هیچ وجه معنای سفر رفتن نمی دهد ثانیا خواننده سوال می کند که فضل خدا چیست که انها می جویند؟!
ما اگرعربی دان خوبی نیستیم حداقل فارسی مادری را که متوجه می شویم!
استادخرمشاهی مرقوم کرده اند:
" و دیگران در این سرزمین تلاش می کنند و گام می زنند و روزی خود از فضل الهی می جویند.."
این ترجمه از ترجمه مرحوم دکتر تهرانی رساتر است لکن به رسائی ترجمه مرحوم فولادوند نمی رسد.
گام زدن تاحدی معنای راه رفتن می دهد وباپای کوبیدن فاصله دارد. استاد با اشاره به "روزی" تلاش کرده اند ابهام متعلق طلب فضل را روشن سازند لکن همانطور که دکتر فولادوند متوجه شده اند مراد از فضل خدا در اینجا همان روزی است [همانطور که در آیه ۱۰ سوره جمعه هم روزی مراد است و ابتغوا من فضل الله و باز مرحوم فولادوند درست ترجمه کرده است]
و نیازی نیست که بگوییم روزی خود را از فضل الهی می جویند.
اشکال وجواب
دراینجا ممکن است کسی اشکال کند که شاید مرحوم دکتر تهرانی خواسته اند به الفاظ آیه ملتزم باشند و کمترین تصرف را در ترجمه اعمال نکنند. پاسخ این است که ملاحظه ترجمه ایشان گویای نادرستی این اشکال است چرا که ترجمه ایشان از جمله تراجم لفظ به لفظ قرآنی قلمداد نمی شود.
ابهام در ترجمه اصولا پذیرفتنی نیست چون هدف ترجمه اساسا بازکردن گره از فهم مخاطب فارسی زبان است.
بله برخی از مترجمان بنای ترجمه لفظ به لفظ دارند مانند مرحوم معزی.
منبع اصلی ترجمه ضرب فی الارض به گام زدن و نه پای کوبیدن راغب اصفهانی و امثال اوست که نوشته اند:
" الضرب فی الارض: الذهاب فیها و ضربها بالارجل" مفردات ص۵۰۵ لکن حرفه مترجم همین است که واژه مناسب در زبان مقصد را پیدا کند و نمی توان به صرف ذکر تعبیر "ضربها
بالارجل"در زبان عرب، آن را به فارسی برگرداند. همان ذهاب را برمی داشتند روشن تر بود.
۹۹/۲/۱۱
@muslims_1
#یادداشت_های_قرآنی
#قرآن_و_رمضان ۳
#تراث_قرآنی_مطهری
سه مجلد ضخیم از مجلدات مجموعه آثار استاد شهید آیت الله مطهری(۱۲۹۸_۱۳۵۸) به جمع آوری مباحث تفسیری ایشان اختصاص دارد.
این مجموعه ابتدا به صورت مجزا و با نام "آشنایی با قرآن" توسط انتشارات صدرا مکرر چاپ شده است و تعداد مجلدات آن به ۱۴ عدد رسیده است.
استادشهید چند جلسه قرآنی داشته اند:
یکی در قلهک تهران که در منازل افراد متدین و به صورت سیار برگزار می شده است. این جلسات پس از رحلت مرحوم دکتر آیتی آغاز و تا اوج گیری دوران انقلاب ادامه یافته است. در این سلسله مجالس استاد از نیمه سوره مریم تا پایان سوره توحید را تفسیر کرده اند. لکن متاسفانه بخش زیادی از جلسات ضبط نشده است و آنچه موجود است مربوط به سه سال آخر این جلسات است که پیاده و منتشر گردیده است. بیشترین چیزی که از تراث شهیدمطهری در اختیار ماست محصول همین مجالس است.
دوم جلسات تفسیر قرآن ایشان در سالهای۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ در شبهای جمعه ودر مسجد الجواد تهران(واقع در میدان هفت تیر)است که شامل تفسیر بخشی از سوره های نور، انفال و توبه و نیز برخی سور به صورت انتخابی می باشد.
سوم "جلسه یزدی ها" که استاد شهید در آن سوره حمد و بخش کمی از سوره بقره را تفسیر کرده اند. تاریخ این جلسه۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ و مکان آن نقاط مختلف تهران بوده است.
چهارم بحث شناخت قرآن که باوجود حجم کم دارای نکات خوبی است و تنظیم شده پنج سخنرانی ایشان در دانشگاه صنعتی شریف در سال۱۳۵۲ شمسی است.
فهرست مباحث قرآنی استادمطهری
شناخت قرآن، حمد، بقره تا آیه۲۴، چند آیه از انفال، چند آیه از توبه، نور تا ایه۴۶، چند آیه از زخرف، چند آیه از دخان، چند آیه از جاثیه، چند ایه از فتح، چند آیه از قمر، الرحمن، واقعه(ناقص)حدید(ناقص)حشر(از ایه۵ تا آخر)ممتحنه،صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق،تحریم، ملک،قلم،الحاقه،معارج، نوح، جن، مزمل،مدثر، قیامت، دهر،مرسلات،نبا(ناقص)،نازعات،عبس، تکویر، انفطار،مطففین،انشقاق،بروج،طارق، اعلی،غاشیه، فجر،بلد،شمس، لیل،ضحی،انشراح،تین، علق،قدر،بینه،زلزال،عادیات،قارعه،تکاثر،عصر،همزه،فیل،کوثر،کافرون،نصر،مسد و توحید.
درباره تفسیرمطهری
از آنجا که این تفسیر در جلسات مختلف وبا مخاطبان گوناگون بیان شده است لذا اجمال ووتفصیل دارد و یک دست نیست. هیچ بخش از این تفسیر استاد به قلم خودشان نیست گرچه یادداشت های قرآنی فراوانی در فیش ها مرقوم کرده اند.
از ویژگی های اصلی تفسیر استاد توجه به شبهات و اشکالات زمان و پاسخ به نقدهای مستشرقان است. رویکرد مطهری بیان تفسیری عمومی/اجتماعی اما نکته دار است.
تفسیر استاد مطهری توجه زیادی به اقوال مفسران مختلف و جمع آوری آنها ندارد لکن گاهی و به مناسبت به برخی از تفاسیر مهم همانند مجمع البیان و تفسیر کبیر و تفسیر صافی و بیش از همه "المیزان" اشارتی دارد و مطلبی را نقل و گاهی بررسی می کند. رضوان الله تعالی علیه.
گفتنی است تفسیر آشنایی با قرآن به زبان عربی هم ترجمه و با نام "التعرف علی القرآن الکریم" در تهران و بیروت منتشر شده است.
۹۹/۲/۱۲
#شهید_مطهری
#تفسیر
@muslims_1
#یادداشت_های_قرآنی
قرآن و رمضان ۴
درباره#شدید_القوی
مفسران و به پیروی آنها مترجمان درباره آیه۵ سوره نجم (علمه شدیدالقوی)
اختلاف نظر دارند. آیا مراد از شدید القوی خدای متعال است یا جبرئیل امین؟
یادداشت آینده قرآنی ما دراین باره است...
#یادداشت_های_قرآنی
#قرآن_و_رمضان ۴
درباره#شدید_القوی
مفسران و به پیروی از آنها مترجمان، درباره آیه۵ سوره نجم (عَلَّمَهُ شَدید ُالقُوی) اختلاف نظر دارند.
آیا مراد از شدید القوی خدای متعال است یا جبرئیل امین؟
بسیاری _همانند شیخ طوسی در تبیان ج۹ص۴۲۲
طبرسی در مجمع البیان ج۹ ص۲۶۲، ابوالفتوح رازی در روض الجنان ج۱۸ ص۱۶۰ زمخشری در کشاف ج۴ ص۴۱۸ بیضاوی در انوارالتنزیل ج۵ ص۱۵۷
فخر رازی در تفسیر کبیر ج۲۸ ص۲۳۷ قرشی در احسن الحدیث ج۱۰ ص۳۹۶_
دیدگاه دوم را دارند و برخی_همانند آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و دکتر صادقی در الفرقان و حجة الاسلام قرائتی در نور_نظر اول را تقویت کرده اند.
علامه طباطبائی
مفسرکبیر قرآن مرحوم علامه ترجیحی نداده اند و هردو احتمال را ذکر کرده اند ج۱۹ ص۲۷.
آنطور که قرطبی ذکر می کند تمام مفسران سلف جز حسن بصری مراد را جبرئیل دانسته اند و فقط او معتقد بوده که مراد خداست: الجامع لاحکام القرآن ج۱۷ ص۸۵.
از مترجمان هم مرحوم فولادوند، مرحوم الهی قمشه ای، دکترگرمارودی، انصاریان ودر انگلیسی آربری و قرایی مراد را جبرئیل می دانند
اما دکتر صادقی در ترجمه تاکید دارد که مراد خداست.
بهرحال در تفسیر نمونه ج۲۲ ص۴۸۷ شدیدالقوی را خدای متعال دانسته و چند شاهد ذکر کرده است (نیز بنگرید به تفسیر نور ج۹ ص۳۰۸):
۱_شدیدالقوی به معنی کسی که تمام قدرتهایش فوق العاده است تنها مناسب ذات پاک پروردگار است.
اشکال: شدید به معنای فوق العاده نیست تا تناسب تمامی باخدا داشته باشد بلکه شدید در برابر خفیف یاضعیف است و معنایش روشن است. این معنا در جبرئل هم می تواند وجود داشته باشد چنانکه در کریمه۲۰ سوره تکویر از او به دارای قوت یادشده است ذی قوة عند ذي العرش مكين.
٢_تعبیر به "علمه" یامانند آن در قرآن مجید هیچگاه در مورد جبرئیل به کار نرفته است واین تعبیر در مورد خداوند نسبت به پیامبر اسلام ص و پیامبران دیگر بسیار زیاد است.
اشکال: اینکه درمورد خداوند هم تعبیر به قوی شده باشد در قرآن بی سابقه است. اگرچه در آیات متعددی به خداوند قدیر یا قادر اطلاق شده است اما در همه این تعابیر نوعی وحدت درنیرو وجود دارد و تعبیر به قوی_جمع قوه_ که اشاره به تکثر دارد بی سابقه است.
اما اطلاق تعبیر شدیدالقوی به خدا در دعای ندبه اگر مرجح باشد روایاتی که "علمه جبرئیل" را هم درطرف مقابل باید لحاظ کرد. (با قطع نظر از ضعف استنادی روایات در دوطرف)
۳_مسلما مرجع ضمیر در آیه ۱۰ "فاوحی الی عبده ما اوحی" باتوجه به تعبیر "عبده" به خدا بر می گردد. اگر شدید القوی به معنای جبرئیل باشد تمام ضمیرها به او بر می گردد و برگداندن ضمیر در اینجا به خدا یکنواختی آیات را بهم می زند و این خلاف ظاهر است.
اشکال:
با توجه به تعبیر "ثم دنا فتدلی" در آیه ۸ سیاق و یکنواختی آیات بهم خورده است و اساسا شما به آیه ۱۰ نرسیده ناچار هستید سیاق را تغییر دهید
چراکه بر اساس خود قرآن سوال میشود که پیامبر به چه کسی یاچیزی نزدیک و نزدیکتر شد تا فاصله او به اندازه دوکمان یا کمتر شد؟!
در قرآن کریم متعلق وطرف این نزدیک تر شدن صریحاذکر نشده لکن در روایات متعددی تصریح شده که مراد خداست(برخی از روایات را در تفسیرنمونه ج۲۲ص۴۸۹ ببینید)
و اینجا بحث رویت قلبی خدامطرح است که در ایه ۱۱ صریحا ذکر شده "ماکذب الفواد ما رای"
تمام آیات این بحث را باهم ببینیم:
"علمه شدید القوی۵ ذو مرة فاستوى٦ و هو بالافق الاعلى٧
ثم دنى فتدلى٨ فكان قاب قوسين او ادنى٩ فاوحي الى عبده ما اوحى١٠ ما كذب الفؤاد ما رأى١١ افتمارونه على ما يرى١٢"
ثم به تصریح ادبای عرب برای تراخی و فاصله گذاری است و لذا پیش کشیدن روایات بحث رویت خدا که مربوط به بخش بعد ثم است کمکی به تفسیر نمونه نمی کند تا شدیدالقوی را از جبرئیل منصرف کند.
علاوه اینکه کلید رفع ابهام از "شدیدالقوی" دنباله آن است:
ذومرة فاستوى که بدل از شدید القوی آمده و نیز و هو بالافق الاعلی هردو مرجح این است که شدیدالقوی همان جبرئیل است و نه خدای متعال.
مرّة به معنای تابیده و محکم است که کنایه از قدرت و عقلانیت دانسته شده است و با توجه به تعبیر ذی قوة درمورد جبرئیل در سوره حشر در اینجا هم ذو مرة ظاهرا ایشان است و کجا در قرآن و سنت از خدا باچنین تعبیری یاد شده است؟!
درباره کسی که در افق اعلی مراد است ممکن است از آیه ۲۳ سوره تکویر که به نظر تمام مفسران مراد از آن جبرئیل است استشهاد کرد: ولقد رآه بالافق المبین. اصولا خدا جایی ندارد که باتعبیر هو بالافق الاعلی محدود شود
از آنچه گذشت پاسخ به مطالب تفسیر الفرقان(ج۲۷ ص۳۹۲) هم بدست می آید.
لذا باتوجه به
۱) نکته ای که درباره ذو مرة فاستوى عرض شد
۲) نیز باتوجه به هو بالافق الاعلی
۳)نیز به جهت شهرت بسیار بزرگی که میان مفسران شیعه و سنی از گذشته دور تاکنون بوده است، ارجح تفسیر آن به جبرئیل است ولااقل باید هردواحتمال را برابردانست والله العالم.
۹۹/۳/۳