میرزای شیرازی؛ احیاگر حوزه علمیه سیاسی
میرزای شیرازی را شاید بتوان احیاگر حیات سیاسی حوزههای علمیه و از آن مهمتر، تحول در حیات سیاسی ایران معاصر دانست. کسی که با یک فتوای یکخطی، مناسبات جدیدی را در فضای سیاسیاجتماعی جهان تشیع حاکم کرد و جایگاه جدیدی برای روحانیت و مرجعیت شیعه به تصویر کشید.
او مرجعیت شیعه را به مدت ده سال در نجف برعهده داشت؛ اما بهنظر میرسد فضای سنگین و راکد حاکم بر نجف و محدودیتهایی که برای فعالیت سیاسی و اجتماعی وجود داشت، #میرزای_شیرازی را مصمم به ترک نجف کرده بود.
میرزا ابتدا قصد اقامت در مدینه منوره را داشت، یک سال هم در کاظمین توقف کرده بود، ولی نهایتا به سامرا رسید و بیست سال در این شهر ماندگار شد. مهاجرتی که سرفصل جدیدی در حوزههای علمیه شیعی پدید آورد.
احتمالا میرزای شیرازی اهدافی مثل عمران و آبادانی شهر سامرا و اسکان شیعه در این شهر، توسعه تشیع در عراق و در کنارش نزدیکی و وفاق شیعه و سنی، کاهش نزاعهای فرقهای و قومی در منطقه، توجه جامعه به مهدویت و امثال آن را نیز در این مهاجرت دنبال میکرد.
تا پیش از مهاجرت میرزای شیرازی به سامرا، مراکز علمی جهان اسلام، توجه زیادی به جهان پیرامون و تحولات سریعش نداشتند. درسها از بحث الفاظ و متون قدیم فراتر نمیرفت و با مسائل سیاسیاجتماعی و دانشهای جدید بیگانه بود. حتی ورود روحانیت به این حوزهها، بدعت و آلوده شدن دین به سیاست پنداشته میشد.
اما حوزه نوپای میرزای شیرازی در سامرا تلاش کرد این فضا را بشکند. در این حوزه علاوه بر تدریس معمول دروس حوزوی، فروع سیاسی اسلام و عهدنامه مالکاشتر و نهجالبلاغه نیز تدریس میشد.
دوران شکوفایی حوزه سامرا، مصادف بود با نشر کتابها و مقالاتی که استعمارگران انگلیسی در ایران و عراق علیه اسلام ترویج میکردند. در برابر این تهاجم، مکتب سامرا به خطبا و نویسندگان حوزوی بها داد و بزرگانی چون محدث نوری، سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، علامه شرفالدین، محمدجواد بلاغی، آقابزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر، کاشفالغطاء و... را در دامن خود پروراند.
با وجود عمر کوتاه حوزه سامرا، مکتب خاصی در روش تدریس و پژوهش آن شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت یافت. مکتب سامرا بیانی ساده و شیوا در برابر سختنویسی اصحاب مکتب نجف داشت، شاگردمحور بود، به آموزش زبانهای خارجی اهمیت میداد و تعامل دائم طلاب و علمای شیعه با اهلسنت، همزیستی و همبستگی پیروان مذاهب اسلامی را پررنگ میکرد.
تبلور این اهتمام در امر سیاست و اجتماع، در واپسین سالهای حیات میرزا مشاهده شد؛ یعنی #نهضت_تنباکو که حتی به اقرار کسروی، «آغاز بیداری و نخستین تکان در توده ایران» بود. فتوای یکخطی میرزای شیرازی جامعه ایران را به حرکت درآورده و قرارداد استعماری را فسخ کرد: «الیوم استعمال توتون و تنباکو بأینحوکان در حکم محاربه با امام زمان(عج) است.»
میرزا با #تحریم_تنباکو علاوه بر شکست یک قرارداد اقتصادی و پیروزی بر استعمار، جریان روشنفکری را هم به چالش کشید و مقام مرجعیت و رهبری و نفوذ کلام روحانیت را مورد توجه قرار داد. از آن پس بود که #مرجعیت و #روحانیت به عنوان صف مقدم استعمارستیزی شناخته شد و در نهضت #مشروطیت و پس از آن نیز در لبه تیز تهاجمات استعماری قرار گرفت.
#مکتب_سامرا و شاگردان میرزای شیرازی سهم بهسزایی در رویدادها و تحولات سیاسیاجتماعی بعدی ایفا کردند. بسیاری از آنها مثل میرزای نائینی، آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی، شیخ فضلالله نوری، سیدحسن مدرس، سیدعبدالحسین لاری، شیخ عبدالکریم حائری، ملاعبدالله مازندرانی سیدمحمد فشارکی، ناظمالاسلام کرمانی و... در تحولات بزرگی مثل مبارزات ضداستعماری، مشروطیت، مبارزات عراق با انگلیس، تأسیس دارالتقریب، احیای #حوزه_علمیه قم و... را رقم زدند که بخش مهمی از تاریخ سیاسیاجتماعی معاصر را تشکیل میدهد.
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour