eitaa logo
🌾بانک محتوای مهدوپیش دبستانی امین قم🌾
67 دنبال‌کننده
176 عکس
10 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ مشخصات معصوم اول نام:محمد،احمد(ص) لقب:رسول الله،مصطفی کنیه:ابوالقاسم شهرت:امین مقام:خاتم الانبیاء نام پدر:عبدالله نام مادر:آمنه تاریخ ولادت:12یا17ربیع الاول عام الفیل محل ولادت:مکه معظمه آغاز نبوت:27رجب سال 40عام الفیل مدت نبوت:23سال مدت عمر شریف:63سال تاریخ رحلت:28صفر سال رحلت:11هجری محل رحلت:مدینه قاتل:پیرزنی از یهود محل دفن:مسجدالنبی،مدینه طیبه،کشور عربستان تعدادفرزندان:3پسر و 4دختر پادشاه زمان ولادت:انوشیروان پادشاه زمان شهادت:هرقل پادشاه روم پیغمبر خوب ما نور خدا محمّد (ص) چراغ راه مردم رهبر ما محمّد (ص) ما کودکان همیشه گوییم یا محمّد (ص) ما پیرو تو هستیم صل علی محمّد ای پیرو محمّد ای کودک مسلمان قلب تو پاک و روشن از نور دین و ایمان یارو نگهدار تو باشد خدا و قران بگو تو ،یا محمّد صل علی محمّد 🌺#دبستانی🌺 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
بر شیعیان خود آقا تو برتری هستی امام ما هستی تو عسکری(ع) بعد از تو آمده مولای دیگری هستی امام ما هستی تو عسکری(ع) ما خاک پای آن خورشید سَروری هستی امام ما هستی تو عسکری(ع) مانند مصطفی(ص) مانند حیدری(ع) مهدی وحیدی صدر 🌺#دبستانی🌺 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
گَر چه او بود جوان عالمی بود بزرگ در کمینش بودند دشمنانی چون گرگ از وجود پاکش سامرا روشن بود یک طرف یارانش یک طرف دشمن بود داشت فرزندی پاک کودکی زیبارو دشمنانش بودند در پی کشتن او در چنان دورانی زندگی مشکل بود همه جا در پیشان دشمنی بد دل بود مؤمنان میگفتند راه او راه خداست او دراین عصر خزان نو بهار دل ماست جعفر ابراهیمی(شاهد) 🌺#دبستانی🌺 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
شعر امام حسن علیه السلام بر امام من عسکری درود آنکه با خدا بود و بنده بود بوده چون نبی بوده چون علی بر جهانیان بوده او ولی بوده چون چراغ در مسیر دین دارد احترام بین مسلمین بوده او شریف بوده او امام نزد خالقش دارد احترام 🌺#دبستانی🌺 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
قناری آی قناری عجب صدایی داری بخون بخون برامون ترانۀ بهاری صلِّ علی محمد صلوات بر محمد قناری آی قناری کوچیک و بزرگ نداره صلوات بر پیغمبر شادی و شور می‌یاره صل علی محمد صلوات بر محمد قناری آی قناری وقتی می‌خوای بخوابی یواشکی چی می‌گی به من بده جوابی صل علی محمد صلوات بر محمد 🌺.دبستانی.امین 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
﷽ 🌺 پاسخ به پرسشهای خداشناسی کودکان من از کجا بدونم خدا فقط یه دونه است؟ اگر خدا دوتا بود همه چی ناجور می شد دقت و نظم و ترتیب از این جهان دور می شد خدای اول می گفت: خورشید باید بتابه خدای دوم می گفت: خورشید باید بخوابه! خدای اول می گفت: دونه بزن جوونه خدای دوم می گفت: دونه بمون تو خونه! اگر خدا دوتا بود همه چی جابجا بود پرنده توی دریا ماهی توی هوا بود! خدا فقط یه دونه خدای مهربونه دوستش داریم یه دنیا خودش اینو می دونه 🌺#دبستانی🌺 🆔 https://eitaa.com/mvpamin
- مذهبی جهانی_قدس👇👇👇تقدیم همه شما همکاران گرامی می شود💐 : بادبادک، باد، تکه ابر سفید، محمد پسربچه کوچولوی ناز ، راوی راوی: یک بادبادک بود که دنبال دوست می‌گشت. اون به آسمون نگاه کرد. با یک باد آشنا شد. اون روز اونها باهم از دور صحبت کردن. یک روز گذشت، دو روز گذشت، روز سوم اونها باهم قرار گذاشتن، کنار یک ابر پنبه‌ای سفید که شکل بره بود همدیگر رو از نزدیک ببینن. بعدش برن به فلسطین. باد به بادبادک گفته بود فلسطین یعنی سرزمین مهربونی، می تونیم تو سرزمین مهربونی با دوستم کلی باهم بازی کنیم. بادبادک: آخ جووووون هورررااااااا ...... خیلی خوشحالم.... باید برم حمام. خودمو تمیز بشورم.... میخوام تمیز و مرتب پیش دوستم برم. راوی: بادبادک از حمام برگشت. موهاشو شانه کرد. با مداد زرد و نارنجی و قرمز برا دست و صورتش کرم مالید. لباس دراز دنبال دارش رو اتو کشید. اونو پوشید. رفت و رفت و رفت تا کنار ابر سفید کوچولو رسید. ابر سفید کوچولو، گوشه‌ی آسمون برای خودش می‌چرید. وقتی بادبادک زیبا رو دید گفت: ابر سفید کوچولو: سلام! خوبی؟ تو چقدر قشنگ و نازی، چه لباس خوشکلی پوشیدی! اسمت چیه؟ میشه باهام دوست بشی؟ راوی: بادبادک که منتظر دوستش بود و هی این ور و اون ور رو نگاه می‌کرد. حواسش به ابرسفید کوچولو نبود. ابرکوچولو حرفاشو تکرار کرد.... اینبار بادبادک با تعجب به ابرکوچولو نگاه کرد و گفت: بادبادک: سلام اسم من بادبادکه، آخه من یه دوست دارم، الانم منتظرشم تا بیاد باهم بریم سرزمین مهربونی بازی کنیم. راوی: ابرکوچولو لبخند زد و گفت: ابر کوچولو: خب با منم دوست بشو، دوتایی منتظر دوستمون بمونیم. راوی: بادبادک از ابر کوچولوی مهربون خوشش اومد و گفت: بادبادک: چقدر تو نازی، چقدر سفیدی مثل بره کوچولوها می مونی، حالا که اینقدر مهربونی با توام دوست میشم. راوی: بله بچه ها! بادبادک و ابرکوچولو باهم دوست شدن اونها منتظر باد وایساده بودن که یک‌هو صدای هوهوی خیلی بلندی به گوش شون رسید. بادبادک با تعجب به اینور و اونور نگاه کرد. ابرکوچولو گفت: ابرکوچولو: خودشه. باد داره میاد، اون خیلی سرعت رو دوست داره..... راوی: باد! هوهوهووووووووو صدا کرد و مثل یک توپ قلقلی چرخید و با سرعت جلو اومد. بادبادک ترسید و گفت: بادبادک: «وای چه بادی! حالا چی کار کنم؟» ابرکوچولو گفت: «برو پشت من قایم شو.» راوی: بادبادک تندی پشت ابر قایم شد. باد که تازه از راه رسید بود. این طرف و اون طرف رو نگاه کرد و از ابر کوچولو پرسید: باد: «ببینم... نم... نم... تو یه بادبادک ندیدی... دی... دی...» ابر کوچولو: «چرا، چرا دیدم. اون دوستمه، تا حالا از نزدیک تو رو ندیده، خیلی با سرعت اومدی، از صدات ترسید، الان پشت من قایم شده....» باد: با صدای بلند خندید. دستش رو آورد بالا ابرکوچولو رو نازکرد.... راوی: بادبادک با دیدن دست باد، لبخند زد و از پشت ابرکوچولو اومد بیرون..... بادبادک: آخیش.... نفس راحتی کشید. راوی: باد بادبادک و ابرکوچولو رو برداشت به سرزمین مهربونی برد...... وای بچه ها! چقدر سرزمین مهربونی قشنگ بود..... باد به بادبادک و ابرکوچولو گفت: باد: میخوام یه دوست خوب بهتون معرفی کنم، بابا و مامانشو آدم بدا شهید کردن. اون با پدربزرگش زندگی می کنه. میخواین همه باهم بازی کنیم؟ بادبادک و ابرکوچولو گفتن: بله که میخوایم. راوی: باد و بادبادک و ابرکوچولو دست همدیگه رو گرفتن رفتن پیش محمد، محمد تا اونها رو دید سلام کرد و گفت: محمد: چقدر شما قشنگین؟! چه دوستای نازی داری باد زرنگ و مهربون.... راوی: باد با سرعت هووووووو کرد و گفت: باد: محمد عزیزم الان همه باهم دوستیم.... میخوایم بازی کنیم. میای باهم بازی کنیم؟ محمد: « بله که میام. از خدامه.» راوی: بله بچه ها! اونها دستای همدیگه رو گرفتن و یه عالمه وقت باهم بازی کردن و موقع بازی این زیبا رو باهم می خوندن: یه روزی میشه وقت پیروزی مهدی ظهور می کنه دشمن رو دور می کنه جهان میشه پر از گل نرگس و یاس و سنبل روز و شبا که میشه دعاکنیم همیشه باهم بگیم: خدایا بیار امام ما را
این اشعار صرفاً برای بچه هاسروده شده تا بتوانند موقع خواندنش، بزرگترها رو یاری کنند و تکرارش براشون راحت باشه . پیشنهادما: میتوان این اشعار رانوشته وبه یکی ازبچه هاکه علاقه به مداحی دارد ،داد تادر کلاس بخواند ☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️ سقای دشت کربلا؛ اباالفضل اباالفضل ای پهلوان؛کربلا اباالفضل اباالفضل ای مهربان عموی ما؛ اباالفضل اباالفضل ای باوفا عموی ما؛ اباالفضل اباالفضل ای نازنین برادرم؛ اباالفضل اباالفضل ای تک سوار لشکرم ؛ اباالفضل اباالفضل ای پاسدار خیمه ها؛ اباالفضل اباالفضل ای پسر شیر خدا؛ اباالفضل اباالفضل عباس علمدار حسین؛ اباالفضل اباالفضل میر و سپهدار حسین؛ اباالفضل اباالفضل همراه و غمخوار حسین؛ اباالفضل اباالفضل ساقی و سردار حسین؛ اباالفضل اباالفضل برادر و یار حسین؛ اباالفضل اباالفضل