🌷امروز در خدمت سربدارانی هستیم، که بی سر به ملاقات خدا رفتند👇
🔰فرازی از مناجات نامه "شهید مدافع حرم سردار عبدالله اسکندری":
✨...خدایا❗️ یک تحولی در ما ایجاد کن و نامه اعمال ما را سفید کن، خدایا گناهان را نزد ما زشت و اعمال نیک را نزد ما شیرین قرار بده، خدایا گناهان را نزد ما دور کن و عبادت را نزد ما نزدیک کن؛
✨خدایا❗️ پدران ما همسایگان، دوستان و نزدیکان ما رفتند ولی بیدار نشدیم.
✨خدایا❗️ما را از خواب غفلت هوشیار و بیدار کن. هنوز غافل هستیم هنوز قلب ما پاک نشده است، هنوز غفلت وجودم را فرا گرفته هنوز ارتباط وصل نشده. خدایا گناهان برتنم سنگینی می کند و تنم سنگین شده، خدایا قلبم کدر شده پس قلبم را صیقل کن، خدایا قلبم را از سیاهی پاک کن.
✨خدایا❗️ ماه رجب بگذشت و من از خود نگذشتم!!!! پس تو از ما بگذر؛
✨خدایا❗️ موها و محاسنم سفید شد عمری را پشت سرگذاشتم. بدنم ضعیف شد؛ چشمانم ضعیف شد؛ توان جسمانیم کم شد؛ ولی بیدار نشدم! غافل بودم غفلت سرپایم را فرا گرفته بود. چه کنم امیدم به مولایم است تنها و تنها امید به تو دارم، ای پروردگار جهانیان! فقط به بخشندگی به مهربانی تو به بزرگی تو فکر می کنم و امیدوار می شوم.
"ذبیح مدافعان حرم, شهید محسن حججی"
محسن حججی در جریان حملات انتحاری داعش ابتدا از ناحیه کتف مجروح و در ادامه هم در درگیری های مستقیم و با شلیک های ممتد تروریست ها از سمت پهلو هدف قرار گرفته و به شدت زخمی شد. اما با این وجود تا آخرین لحظه مقاومت کرد... عناصر تروریستی داعش با کمک مستقیم نیروهای آمریکایی موفق شدند در منطقه الجمونه صحنه گردانی کنند و در نهایت محسن توسط عناصر تروریستی به اسارت درآمد. داعش به سرعت محسن را به مناطق اشغالی در استان الانبار عراق انتقال دادند و ساعاتی بعد با بریدن سر و مثله کردن این رزمنده دلیر، او را به شهادت رساندند... به نقل از "مشرق"
#شهید بیسر مدافع حرم حزب الله لبنان👇 #ذوالفقار حسن عزالدین:
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطره شهید عزالدین را گفت که بغض گلوی خود و حاضرین در مراسم را گرفت... ایشان گفتند: شهید هجده سالهای که در آبان سال 92 به اسارت تروریستهای تکفیری داعش در میآید و تروریستها پس از اسارت دقیقاً مانند شهید حججی سر از تنش جدا میکنند و او را به شهادت میرسانند و پس از 5 سال پیکرش را حزب الله برمی گرداند.... ذوالفقار عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان و متولد یازدهم اردیبهشت ماه سال 1374 بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه سوریه توسط اصابت مین مجروح شد و به اسارت تکفیریها درآمد و تروریست ها او را به شهادت میرسانند. تروریستهای تکفیری قبل از به شهادت رساندن ذوالفقار چندین سؤال از او میپرسند و پس از آن, ذوالفقار را مانند سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع), سر از تنش جدا کرده و او را به شهادت میرساندند...
عزالدین خواب را برای مادرش تعریف می کند, وبه مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم... اما مادر اجازه تعریف خواب را نمیدهد... اما خودش برای دوستانش این گونه تعریف کرده بود... ذوالفقار قبل از شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده میشود.او بیدار میشود و مجدداً به خواب میرود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که ایشان به ذوالفقار میفرماید:
"عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت..." چندی بعد, خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(ع)...
🌷ماجرای شهادت اولین شهید فاطمیون که توسط داعشیها سربریده شد... او یک جوان افغانستانی ساکن مشهد بود. یک جوان ورزشکار و نائب قهرمان وزن 55 کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی بود. حدودً 19 سال داشت و در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل بود. رضا در نبرد با تکفیریها نمونه نداشت، بسیاری از دشمنان را به جهنم فرستاده بود. بی سیم چی بود و فرکانس را طوری تنظیم کرده بود که می شنیدم آنچه بین او و داعشی ها اتفاق می افتاد... آنها گفتند به مقدسات شیعه باید توهین کنی... اما او زخمی و اسیر, شجاعانه مقاومت کرد و با ذکر یا علی و امیرالمومنین (ع) با شجاعت به شهادت رسید... پیکرش را برادران همرزمش بعد از مدتها آوردند... اما هنوز سرش در سوریه است و نمی داند کجاست... خواهر شهید به مادرش بی تابش گفت, "خیال کن مادر ام وهب هستی... ما سری را که برای خدا دادیم, دیگر پس نمی گیریم..."