🔰 | #نظرات_شاخص
📍خوندن «بابارجب» رو از خودتون دریغ نکنید!
✍ #سید_بشیر_حسینی / استاد دانشگاه و فعال رسانهای
کتاب بابارجب رو نمیشه بدون اشک خوند! نمیشه وسطش چشمها رو نبست و آتیش نگرفت! نمیشه این همه مظلومیتِ همراه با عزت و عظمت رو دید، ولی خجالت نکشید! نمیشه که نمیشه که نمیشه.
خوندن و خلوت کردن با این حسّ عجیب رو از خودتون دریغ نکنید.
__
📕 #کتاب_بابارجب
✍ نویسنده: #نسرین_رجب_پور
💢 مسئول بازرگانی: 09213780739
ایدی @setarehashop (تلگرام، بله، ایتا)
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📣 | #اخبار_ستاره_ها
گفتگوی خانم #نسرین_رجب_پور (نویسنده کتاب بابارجب) با روزنامه قدس
📍با خاطرات خانم زرندی و زندگی شهید محمدزاده مأنوس و در آنها ذوب شدم.
درباره این کتاب، جملهای بین نویسندگان هست که میگویند اگر میخواهید کتابتان خوب باشد و مخاطب آن را بپسندد، ابتدا باید خود شما به عنوان نویسنده یک ارتباط خوب و قوی با آن برقرار کنید. در واقع ما باید با خاطرات این افراد زندگی کنیم. زمانی که در این فضا قرار گرفتم، نوشتن برایم خیلی راحتتر شد. با خاطرات خانم زرندی و زندگی شهید محمدزاده مأنوس و در آنها ذوب شدم. وقتی این ارتباط قوی شده بود، من هر روز و هر لحظه به آنها فکر میکردم و در فضای ذهنی خودم مسائل را برانداز میکردم و در مواقع متعدد خودم را جای آنها میگذاشتم. همه اینها برای من سؤال میشد و وقتی سراغ آنها میرفتم از آنها میپرسیدم؛ همین سختگیریها و دقت به جزئیات بود که موجب شد مخاطب کتاب را بپسندد. چون واقعاً سوای اینکه نویسنده بودم، سعی کردم با این ماجرا زندگی کنم.
🔗 گفتگو کامل را در سایت قدس آنلاین میتوانید مطالعه کنید.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📣 | #اخبار_ستاره_ها
گفتگو #سودابه_حیدری (یکی از نویسندگان کتاب دور از جان» با روزنامه قدس
📍امیدوارم مردم و به خصوص کادر درمان کتاب "دور از جان" را بخوانند و آن را به عنوان یک «خسته نباشید» و قدردانی از ما قبول کنند.
من معتقدم به بهانه این ویروس همه ما مورد آزمایش قرار گرفتیم و محک خوردیم. بنابراین هنوز حرفهای بسیاری در حوزههای علوم اجتماعی و انسانی وجود دارد که میتوان به آنها پرداخت. انواع و اقسام شخصیتهای مستبد، خودمحور، فداکار و ایثارگر در کرونا وجود دارند و ما میتوانیم از زاویههای مختلف به این افراد و این ماجراها توجه کنیم و داستان آنان را بنویسیم. فقط هم منحصر به داستان نیست، بلکه دیگر متفکران علوم اجتماعی و انسانی هم میتوانند به این مسائل فکر کنند و حرف بزنند. در واقع نویسنده و متفکر دستش کاملاً باز است و میتواند از زاویههای مختلف به کرونا و رابطه آن با مردم و جامعه بپردازد. امیدوارم مردم و به خصوص کادر درمان این کتاب را بخوانند و آن را به عنوان یک خسته نباشید و قدردانی از ما قبول کنند.
🔗گفتگو کامل را در سایت قدس آنلاین میتوانید مطالعه کنید.
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
📕 #کتاب_دور_از_جان
✍گروه نویسندگان به دبیری: #سعید_تشکری
✉️قیمت: 25000 تومان
💢مسئول بازرگانی: 09213780739
ایدی @setarehashop (تلگرام، بله، ایتا)
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📌 #روایت_بی_قراری با "طرح جلد جدید" به #چاپ_سوم رسید
📕 کتاب "روایت بیقراری"
روایت زندگی مرضیه بلدیه همسر شهید حسین محرابی
✍ نویسنده: #بتول_پادام
📑 تحقیق و پژوهش: #زهرا_احسن_مقدم #زینب_آخوندی
🖋 طراح جلد: #حسین_براتی
🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد)
مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت میرفتیم. توی راه، حسین طوری رانندگی میکرد که پشت اتوبوسها باشیم، این طور هم باد کمتری میخوردیم و هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان میشد. اتوبوس سر هر ایستگاه که میایستاد ما هم توقف میکردیم تا باز اتوبوس راه بیفتد. بعد از هیئت و کمی موتورسواری، آخر شب که خانه میرسیدیم خسته و هلاک بودیم. ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار میشد.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📑 #برشی_از_کتاب
📕 #دور_از_جان
شنیدم: جریان این گلگلیها چیه؟
مغزم سرجاش آمده بود.
گفتم: پنجاه تا ماسک ماماندوز.
نگاهی به ماسکها انداخت و چیزی نگفت.
گفتم: ببین من میدونم این ماسکها به درد نمیخوره. فقط نتونستم دل ننه رو بشکنم، چون تمام سیزده روز عید پارچه چادری تبرکی کربلاش رو که خیلی دوسش داشت بریده و اینها رو دوخته. ازم قول گرفت بیارم و به تو برسونم.
___
📕 #کتاب_دور_از_جان
مجموعه داستانهای کرونا
بر اساس خاطرات جهادگران
✍ مجموعه نویسندگان به دبیری #سعید_تشکری
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
🔰 | #نظرات_شاخص
📍با «خاتون و قوماندان» ساعتها آروم و قرار نداری!
✍ #ابوالفضل_حاجتمند / تهیهکننده سینما
خاتون و قوماندان داستاني پر از فراز و نشيب؛ روايت صادقانه از مظلوميت مدافعان حرم علل خصوص خانوادههايشان دارد. قطعاً خواندن اين كتاب برا خواننده ساعتها آرام و قرار نميگذارد. از مظلوميت مهاجرين افغانستانی عاشق امام روح الله ميگوید تا شهادت مدافعين حرم.
اين كتاب به روايت سيده امالبنين حسينی (همسر شهید علیرضا توسلی) و قلم شيوا و روان سركار خانم مريم قربان زاده به نگارش در آمده است.
خدا كمك كند وخود شهيد رخصت بدهد توفيق داشته باشيم سريال زندگي پركشش سردار شهيد عليرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده دلاور لشکر فاطميون رو توليد كنيم.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #ستاره_ها_تی_وی
فیلم کمتر دیده شده انتشار به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_محمود_کاوه
📍مجید ایافت (همرزم شهید کاوه) از کار بزرگ فرمانده بزرگش میگوید. (خودتون ببینید)
🔻برشی از کتاب #حماسه_کاوه:
شش دانگ حواسم به اطراف بود که یک دفعه صدای سوت خمپاره ای آمد و بعد صدای انفجار و ناگهان همه چیز ریخت به هم. از شدت انفجار، حدس زدم گلوله باید خورده باشد چند قدمی مان. با این که این انفجارها در جبهه، یک چیز طبیعی بود، ولی نمی دانم چرا گرفتار دلهره و تشویش شدم. بیشتر نگران کاوه بودم تا بقیه. سر که بلند کردم، دیدم کاوه به پهلو روی زمین دراز کشیده. اولش فکر کردم شاید با شنیدن صدای سوت خمپاره، درازکش شده، اما زود یادم آمد که تا به حال از کسی نشنیده ام او با سوت خمپاره و یا تیر قنّاسه، حتی سر خم کند؛ چه رسد به این که بخوابد روی زمین.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📑 | #برشی_از_کتاب
#خاتون_و_قوماندان
(روایت زندگی امالبنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی)
📍بیتابی دختر و معجزه حضرت رقیه!
علیرضا کارت پرواز نداشت، اما تا آخرین مرحلۀ ورود به محوطۀ فرودگاه با ما آمد. طوبی رهایش نمیکرد. گوشۀ کت پدرش را چسبیده بود و نمیگذاشت از ما جدا شود. علیرضا نگران طوبی بود. پیوسته به من و پدرم اشاره میکرد که جدایش کنیم، اما طوبی ماجرا را فهمیده بود. حاضر نبود چند میلیمتر هم از پدرش فاصله بگیرد. خوراکی و شیرینی هم فایده نکرد. رزمندهها منتظر علیرضا بودند. مستأصل شده بودیم. تأخیر چندساعته برای پروازهای منطقۀ جنگی طبیعی بود و ما میدانستیم که باید چند ساعتی منتظر باشیم. اما علیرضا بیش از این نمیتوانست بماند. متوسل شدم به حضرت رقیه. علیرضا ناچار بهانه کرد که باید برود سرویس. طوبی گفت: «نه! تو میخوای فرار کنی!»
- نه! برو بغل آقاجونی. من زود بروم و برگردم.
راضی شد و پدرم او را بغل گرفت. به محض اینکه پدرم طوبی را بغل گرفت، گردنش کج شد روی شانۀ پدرم و خوابش برد. هنوز پاهای طوبی در آغوش علیرضا بود که خوابش برد! معجزۀ حضرت رقیه را اینجا دیدم. سه سالۀ امام حسین طاقت بیتابی یک دختر سه ساله برای پدرش را نداشت.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
💫 #ستاره_های_دنباله_دار
🔹کتابهای نذری شما ستارههای دنبالهداری هستند که دلهای کادر درمان را روشن می کند.
میشود تلخی این روزها را به شیرینی این اتفاق ها گذر کنیم. از کرونا همین مهربانیهایش میماند...
🔹شما نذر میکنید و کتاب نذری شما با نبات و نمک تبرکی آقا امام رضا سلام الله علیه به علاوه یک ماسک طرحدار را خادمان امام رئوف میرسانند به دست صاحبانش.
🔹اگر هم خودتان عزیزی را در کادر درمان دارید و میشناسید کتاب را به نام و نشانیاش نذر کنید تا ما تقدیمشان کنیم.
🔺سفارش از طریق:
۱. دایرکت اینستاگرام Instagram.com/n_setareha
۲. پیامرسانهای بله ایتا تلگرام به آیدی: @setarehashop
۳. تماس، پیامک و واتسآپ:
09213780739
🔺درضمن درصدی از فروش کتاب دور از جان صرف خرید دستگاه اکسیژن برای بیماران نیازمند کرونایی میشود.
کتاب دور از جان
مجموعه داستان کرونا
بر اساس خاطرات جهادگران
🔻گروه نویسندگان به دبیری: سعید تشکری
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha