📚 #تجدید_چاپ
📕 #شهربانو به چاپ یازدهم رسید
رمانی بسیار خواندنی که به زیبایی احساسات مادرانه را به تصویر میکشد. حس مادری که با وجود دلبستگی و وابستگی شدید به فرزندش، او را راهی جبهه میکند و...
______
#کتاب_شهربانو
نویسنده: #مریم_قربان_زاده
قیمت: ٣٣٠٠٠تومان
خرید از: @kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
#تجدید_چاپ
📍«بابامحمد» به چاپ ششم رسید
کشش این داستان خواننده را تا انتها رها نمیکند. حادثهای که در همان ابتدای کتاب رخ میدهد از نقاط جذاب کتاب است. بابامحمدرستمی در کنار دکتر مصطفی چمران از ارکان جنگ در سالهای اولیه بود. مجاهدتهای او در گنبد و غرب کشور و حتی سرخس و... فرصت عرض اندام از ضدانقلاب را گرفت. بابانظر، سیدعلی حسینی و علیمردانی از جمله نیروهای تحت امر او بهشمار میآیند.
پ ن: حضرت آیتا... خامنهای درباره شهید بابارستمی فرمودهاند: شهید رستمی، یک فرد روستایی و به ظاهر عامی، توی جمعی که فرماندهان نشسته بودند، فرماندهان درجه یک نشسته بودند، رئیسجمهور وقت آن روز هم نشسته بود، صحبت کرد. گزارش میدان جنگ داد، جوری که همه فرماندهان نظامی مبهوت شدند! یعنی استعداد انقلاب برای پرورش افراد تا این حد است. اینها را نباید دستکم گرفت، اینها اهمیت و عظمت و عمق انقلاب را نشان میدهند.
پ ن٢: ١٧دی ماه، سالروز آسمانی شدن محمد بابارستمی گرامی باد.
_______
#کتاب_بابامحمد
نویسنده: #حسین_فتاحی
قیمت: ١١٠٠٠ تومان
خرید از: @kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
#تجدید_چاپ
📍«نگین تخریب» به چاپ سیزدهم رسید
این کتاب شامل دستنوشتهها، خاطرات و حماسههای سردار شهید علیرضا عاصمی، فرمانده تخریب قرارگاه خاتم الانبیاء است. طعم تلخ و حلوایی نقدهای او در دست نوشتههایش مخاطب را جذب خودش میکند. بعضی از حرفهای دیروز او همان حرفهای جوان امروز است.
____________
#نگین_تخریب
نویسنده: #مجید_جعفرآبادی
قیمت: ١٩٠٠٠ تومان
خرید از: @kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📕چاپ هفتم «سربدار» با طرح جلد جدید
کتابی که سالهای سال توقیف بود! زندگینامه داستانی شهیدی که از سپاه اخراج شد! شهید محمد فرومندی
✍ نویسنده: #داود_امیریان
🖋طراح جلد: #حسین_براتی
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
نشر ستاره ها
@n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📗 #حماسه_کاوه به چاپ ششم رسید
✍نویسنده: #حمیدرضا_صدوقی
🖋طراح جلد: #حمیدفخار
📑صفحهآرا: #حامد_امامی
🔻درباره کتاب و شهید کاوه به قلم مخاطبین(خانم طوسی):
وقتی میخواهیم از یک شخصیت، قهرمان بسازیم، نباید برویم در متن کتاب بنویسیم او قهرمان بود. حتی نباید بگوییم چه کار کرد! باید بگوییم شرایطی که وجود داشت چی بود.
کتاب حماسه کاوه داستان نیست. تاریخ شفاهی به روش مستند نگاری هست. راویهای سالمی که در بطن حادثهها بودند و نویسندهی مستندنگار (نه داستانپرداز) و سوژهای که عملکرد قوی و پر از جزئیات دارد ،نتیجه.اش میشود کتابی که یک جلدش هم کم است!
اگه بدانی کردستان کجا بوده، بدانی سر پاسدارها را میبریدند، انقلابیها رو شکنجه میکردند، همزمان کوموله و دموکرات و منافق در جادهها جولان میدادند، اتوبوسها رو نگه میداشتند، مردم را پیاده و غارت میکردند، زنها و بچهها را میدزدیدند، مردها را میکشتند...
خلاصه داعش داشتیم وقتی داعش مُد نبود.
همین که بدانی یک نفر آنجا میجنگد، برات میشود قهرمان. نیازی نیست ازش الگو بگیری.
اصلا نمیتوانی. نخواهی توانست از این فرد الگو بگیری. فقط باید بخوانیاش تا هویت ایرانیت را از توی جادههای کردستان پیدا کنی. از زیر گرد پاهایش. یکی مثل حاج قاسم. یکی به اسم کاوه.
کاوه معلم اخلاق نیست. کاوه حماسهساز هست. او مایه غرور ماست نه معلم اخلاق.
کتاب هم با این رویه نوشته نشده که بخواهی یاد بگیری "چگونه میتوانیم کاوه باشیم!" گرد پای کاوه هم نمیشویم. حتی اگر مثل ما معمولی بوده باشه... نه مثل ما معمولی نبوده. او از اولش هم با ما فرق داشته...
🎉 #تولدت_مبارک شهید والامقام محمود کاوه. حماسهساز کردستان.
اول خرداد ۱۳۴۰ سالروز ولادت محمود کاوه
https://www.instagram.com/p/CPLfCf9pbVF/?utm_medium=copy_link
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📕 #کتاب_بابارجب به چاپ هفتم رسید.
و اما بابارجب
خیلیهایمان بلدیم به زبان بگوییم "راضیام به رضای خدا" اما در واقعیت اینطور نیست. آدم خوبهای کار درستمان از خدا شهادت میخواهیم و گاهی شهادت سفارشی هم طلب میکنیم. اگرچه خدا آنقدر ارحم الراحمین است که بنده اگر خوب باشد از همان شهادت خوبهای سفارشی هم نصیبش میکند.
ولی بعضیها مرضی رضای خدایند و بابارجب از همانهاست. از همانهایی که سالهای سال شربت شهادت را قطرهقطره نوشید. چون خدا اینطور برایش خواسته بود و او خوب بلد بود مرضی رضای خدا باشد.
وقتی کتاب مصائب شیرین بابارجب را میخوانی لحظهلحظه بزرگ شدن طوبی در سایه بندگی بابارجب را با چشم میبینی.
کتاب بابارجب روایتی است از بانو طوبی زرندی که عشق از جمال را به کمال رساند در سالها صبوری و پرستاری از شهید رجب محمدزاده...
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📌 #روایت_بی_قراری با "طرح جلد جدید" به #چاپ_سوم رسید
📕 کتاب "روایت بیقراری"
روایت زندگی مرضیه بلدیه همسر شهید حسین محرابی
✍ نویسنده: #بتول_پادام
📑 تحقیق و پژوهش: #زهرا_احسن_مقدم #زینب_آخوندی
🖋 طراح جلد: #حسین_براتی
🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد)
مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت میرفتیم. توی راه، حسین طوری رانندگی میکرد که پشت اتوبوسها باشیم، این طور هم باد کمتری میخوردیم و هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان میشد. اتوبوس سر هر ایستگاه که میایستاد ما هم توقف میکردیم تا باز اتوبوس راه بیفتد. بعد از هیئت و کمی موتورسواری، آخر شب که خانه میرسیدیم خسته و هلاک بودیم. ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار میشد.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
دریادل با #طرح_جلد_جدید به چاپ سوم رسید
📕 #کتاب_دریادل
روایت زندگی فاطمه_دهقانی
همسر فداکار شهید ابوالفضل رفیعی
✍ نویسنده: #مریم_قربان_زاده
🖋طراح جلد: #حسین_براتی
🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد):
موقع خداحافظی مجال نبود که تنها باشیم و خداحافظی کنیم. تا سر کوچه بدرقهاش کردم. وقتی از شلوغی و سروصدای بچهها و آبجیها و بقیه دور شدیم، دستش را دراز کرد و گفت: «هوای خودت و بچهها و خانمبزرگ رِ داشته باش.» دست که دادم، متوجه شدم انگشتر سر عقدمان توی انگشتش نیست! گفتم: «ابوالفضل انگشتر فیروزهت کو؟» جاخورد. خندید و دستش را از دستم کشید بیرون و گفت: «ای وای! بالاخره فهمیدی؟ نمدِنم! توی آموزش گمش کردم. نفهمیدم کجا افتاد. خیلی هم دنبالش گشتم، اما توی بیابونا مَگه پیدا مِِره!» سری تکان دادم و گفتم: «دِگه انگشتر بختمان رِ گم کردی، بختمان هم گم مِشه.» زد زیر خنده و گفت: «ای چه حرفیه؟! خرافاتی نشو فاطمه. برمِگردم مِرِم یکی دگه مِخرِم. فعلاً که بختمان خوشوخرم دره جیکجیک مُکنه.»
کانال #نشر_ستاره_ها | @N_setareha
📚 #تجدید_چاپ
شرح آسمان با #طرح_جلد_جدید به چاپ سوم رسید
📘 #کتاب_شرح_آسمان
زندگی و خاطرات خلبان #شهید_ابراهیم_فخرایی
✍ نویسنده: #محمد_خسروی_راد
🖋طراح جلد: #محمود_بازدار
🔻برشی از کتاب:
اولین مشت ابراهیم باعث شکستن دندان استاد آمریکایی شد. درست همان وقت هم تیمسار خسروداد فرمانده وقت هوانیروز همان حوالی مشغول سرکشی و بازدید از کلاسها بود. برای همین هم ماجرا خیلی زود به گوش خسروداد رسید. پای ابراهیم به محاکمه و دادگاه باز شد. همه میدانند درگیری با استاد آمریکایی میتوانست در آن زمان چه گرفتاری برای آدم درست کند.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha