نشر ستاره ها
🎥 | نقطه ضعف شهید حسین محرابی @n_setareha
#برشی_از_کتاب
همه دورتادور نشسته بودند تا اینکه بعد از صحبتهای رسمی و تسلیت، آقای علیزاده صحبت کردند.
- خانم محرابی، قبل از اینکه اینجا بیایم به من گفتن محیط اونجا به اندازه کافی غم زده هست، شما دیگه روضه نخون. ولی من با شناختی که از خانواده شما دارم، اصرار کردم که روضه بخونم چون میدونستم نظر شما و حسین آقا یکی بوده. گفتم این خانواده فرق میکنن، من باید براشون روضه بخونم. حالا شما خودتون بگین چی روضهای بخونم؟
تشکر کردم و دعا. بعد هم گفتم: خودتون که میدونین آقای علیزاده، همونو بخونین.
آقای علیزاده هم شروع کرد. روضه حضرت رقیه را خواند و خدا میداند که این روضه چهقدر به من و بچهها کمک کرد. یکی از جاهایی که حضور حسین را احساس کردم اینجا بود.
__________
#روایت_بی_قراری
خاطرات شفاهی مرضیه بلدیه همسر شهید مدافع حرم حسین محرابی
بهقلم: #بتول_پادام
قیمت: ۴١٠٠٠ تومان
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
👈تهیه کتاب:
🌏اینترنتی
t.me/kt_setareha
t.me/nodehi_omid
📞 تلفنی
05132217768 / 09352139256
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | #ستاره_ها_تی_وی
انتشار بهمناسبت سالگرد شهید حسین محرابی
📍پدرها میروند
یادگارهایشان میمانند!
یک روزی پدری میرود و غیرت و شرف و لباس رزمش را از میدان نبرد و مبارزهی رو در رو با دشمن را برای پسرش به یادگار میگذارد. #شهید_حسین_محرابی
و روزی پدری دیگر میرود و همت و مجاهدتهای علمی و عملی خود را برای فرزندان ایران زمینش به یادگار میگذارد. #شهید_محسن_فخری_زاده
ما در میدانهای نبرد و جهاد به روشنای این یادگارها راه را از بیراهه میشناسیم...
____
کتاب #روایت_بی_قراری
نویسنده: #بتول_پادام
قیمت: ۴١٠٠٠ تومان
خرید از: @kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📚 #تجدید_چاپ
📌 #روایت_بی_قراری با "طرح جلد جدید" به #چاپ_سوم رسید
📕 کتاب "روایت بیقراری"
روایت زندگی مرضیه بلدیه همسر شهید حسین محرابی
✍ نویسنده: #بتول_پادام
📑 تحقیق و پژوهش: #زهرا_احسن_مقدم #زینب_آخوندی
🖋 طراح جلد: #حسین_براتی
🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد)
مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت میرفتیم. توی راه، حسین طوری رانندگی میکرد که پشت اتوبوسها باشیم، این طور هم باد کمتری میخوردیم و هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان میشد. اتوبوس سر هر ایستگاه که میایستاد ما هم توقف میکردیم تا باز اتوبوس راه بیفتد. بعد از هیئت و کمی موتورسواری، آخر شب که خانه میرسیدیم خسته و هلاک بودیم. ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار میشد.
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha