eitaa logo
نشر ستاره ها
328 دنبال‌کننده
753 عکس
123 ویدیو
13 فایل
با این #ستاره_ها می‌توان راه را پیدا کرد. رهبر معظم انقلاب باشگاه مخاطبین انتشارات ستاره‌ها: @m_setareha ادمین: @seyedsajad35
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | معرفی کتاب رویای بیداری به مبارکی پیوند امیرالمونین علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها 💞 می‌شود جوری زندگی کنی که به زعم خیلی‌ها داری اشتباه می‌کنی و اصلاً داری با سر می‌روی توی چاه یا اینکه دائم بگویند که هنوز عقلت نمی‌کشد و نمی‌فهمی داری با خودت و زندگی‌ات چه می‌کنی. ولی تو خودت بهتر می‌دانی راهی را که می‌روی بهترین است حتی اگر قرار باشد کلی استخوان بترکانی و زیر بار مشکلات کمرت خم شود. خودت بهتر می‌دانی انتخاب درست و عاقلانه همراه با عشق و محبت قلبی، تو و همسفرت را رفیق راهی می‌کند که عاقبتش ختم به خیر است. 📚 کتاب رویای بیداری از مجموعه آثار تاریخ شفاهی مدافعان حریم انتشارات ستاره‌ها، حرف‌هایی دارد که اگر شخصیت‌های داستان در زندگی واقعی نبودند شاید در سبک زندگی رنگارنگ این روزها بیشتر به می‌ماند تا واقعیت. اما این رویا در بیداری اتفاق افتاده و زینب عارفی همسر شهید مصطفی عارفی راوی این کتاب توانسته به‌خوبی این حقیقت را روایت کند و خانم نسرین پرک به بهترین وجه آن را قلمی کند. 🔻خرید با ۳۰درصد تخفیف و امضاء نویسنده در طرح نمایشگاه مجازی ستاره‌ها به مناسبت روز ازدواج از کتابرسان: @ketabresan کانال | @n_setareha
📣 | 📍دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافع حرم از نگاه مخاطبین 📨 جهت شرکت در این نظرسنجی می‌توانید نام کتاب و نظرتان را به سامانه 6600099558 پیامک کنید. 📚تاریخ شفاهی مدافعان حریم: 📕رمان: کانال | @n_setareha
📕 به‌زودی منتشر می‌شود 📚 اولین کتاب از فراخوان با عنوان "دور از جان" به زودی روانه بازار می‌شود. این کتاب بر اساس خاطرات جهادگران توسط گروهی از نویسندگان به دبیر قلمی و تبدیل به داستان شده‌اند. ❤️ان‌شاءالله بلا و مریضی و دوا و دارو و مرض، دور از جان و زندگی‌تان باشد. 📑خاطرات از: مهدی کشاورز، حسین شرفخانلو، بهاره قانع‌نیا، محمود خرقانی، یزدان تولیده ✍نویسندگان: نصرالله قادری، مهدی زارع، مریم رمضانی، اعظم عظیمی، سودابه حیدری کانال | @n_setareha
📕 منتشر شد مجموعه داستان‌های کرونا بر اساس خاطرات جهادگران مجموعه نویسندگان به دبیری: 📝خاطرات از: مهدی کشاورز، حسین شرفخانلو، بهاره قانع‌نیا، محمود خرقانی، یزدان تولیده ✍️نویسندگان: نصرالله قادری، مهدی زارع، مریم رمضانی، اعظم عظیمی، سودابه حیدری 🖋طراح جلد: 📑صفحه‌آرا: کانال | @n_setareha
نشر ستاره ها
📕 #دور_از_جان منتشر شد مجموعه داستان‌های کرونا بر اساس خاطرات جهادگران مجموعه نویسندگان به دبیری: #
📕 منتشر شد مجموعه داستان‌های کرونا بر اساس خاطرات جهادگران مجموعه نویسندگان به دبیری: 📝خاطرات از: مهدی کشاورز، حسین شرفخانلو، بهاره قانع‌نیا، محمود خرقانی، یزدان تولیده ✍️نویسندگان: نصرالله قادری، مهدی زارع، مریم رمضانی، اعظم عظیمی، سودابه حیدری 🖋طراح جلد: 📑صفحه‌آرا: 🔻درباره کتاب به قلم سعید تشکری: موضع من به عنوان دبیر جشنواره "مثل آوینی به روایت تو" در برابر یک رویداد داستانی ملی از نوع واکنشی چه رفتاری است؟ باید عاشقانه علیه این تنهایی مردم، داستان‌های واقعی نوشت و‌ داستان‌نویسانی را پاس داشت که غمِ مردم را دارند. غم مردم یعنی میان مردم در هر شرایطی بودن است. جزییات و نه کلیات! هنر داستان‌نویسی، نوشتن از این حادثه در کوچه‌ها تا گورستان‌ها، در متن یک حرکت جهادی است. نویسندگان این داستان‌ها به مستند بودن رویدادها به شدت وفادار بوده‌اند. داستان‌هایی که به جشنواره ارسال شد و برگزیدگان خود را هم شناخت. وجودشان نعمت بود که حقیقی نوشتند. اما نویسندگان حرفه‌ای که داستان‌های آنها را را می‌خوانید بر اساس همان مستندات، داستان نوشتند. پس دو‌گروه داستان ِنوشتند. گروه اول کسانی که خود کنار مردم ایستادند. کسی آنها را ندید و به لطف رسانه‌ها هنوز هم ندیده است! آنها داستان عاشقیِ خودشان را نوشتند. مردم و زنان امتی. گروه دوم بعد از اعلام برگزیدگان، نویسندگان حرفه‌ای انتخاب شدند تا برمبنای این روایت‌ها، از حضور شیدایی قهرمانانِ صفِ ایثار، داستان‌های ِ حرفه‌ای بنویسند. اکنون در دید ِشماست. اینجا با امر ِ نوشتن قصه روبه‌روییم. کاری مستند داستانی و نه مستند. پس این دفتر قصه در حوزه داستان کوتاه برآیند نخست ما از جشنواره "مثل_آوینی به روایت تو" است که به همتِ‌ نشر ستاره‌ها برپاشد. امید که در دفترهای بعدی به جهان‌های تازه‌تری که یافته‌ایم به شما ارائه کنیم. ✉️قیمت: ۲۵۰۰۰تومان 👤مسئول بازرگانی: 09213780739 ایدی @setarehashop (تلگرام، بله، ایتا) https://www.instagram.com/p/CSMxAzMrUQv/?utm_medium=copy_link کانال | @n_setareha
📚 📕 به چاپ هفتم رسید. و اما بابارجب خیلی‌هایمان بلدیم به زبان بگوییم "راضی‌ام به رضای خدا" اما در واقعیت این‌طور نیست. آدم خوب‌های کار درست‌مان از خدا شهادت می‌خواهیم و گاهی شهادت سفارشی هم طلب می‌کنیم. اگرچه خدا آن‌قدر ارحم الراحمین است که بنده اگر خوب باشد از همان شهادت خوب‌های سفارشی هم نصیب‌ش می‌کند. ولی بعضی‌ها مرضی رضای خدایند و بابارجب از همان‌هاست. از همان‌هایی که سال‌های سال شربت شهادت را قطره‌قطره نوشید. چون خدا این‌طور برایش خواسته بود و او خوب بلد بود مرضی رضای خدا باشد. وقتی کتاب مصائب شیرین بابارجب را می‌خوانی لحظه‌لحظه بزرگ شدن طوبی در سایه بندگی بابارجب را با چشم می‌بینی. کتاب بابارجب روایتی است از بانو طوبی زرندی که عشق از جمال را به کمال رساند در سال‌ها صبوری و پرستاری از شهید رجب محمدزاده... کانال | @n_setareha
🔰 | 📍خوندن «بابارجب» رو از خودتون دریغ نکنید! ✍ / استاد دانشگاه و فعال رسانه‌ای کتاب بابارجب رو نمیشه بدون اشک خوند! نمیشه وسطش چشم‌ها رو نبست و آتیش نگرفت! نمیشه این همه مظلومیتِ همراه با عزت و عظمت رو دید، ولی خجالت نکشید! نمیشه که نمیشه که نمیشه. خوندن و خلوت کردن با این حسّ عجیب رو از خودتون دریغ نکنید. __ 📕 ✍ نویسنده: 💢 مسئول بازرگانی: 09213780739 ایدی @setarehashop (تلگرام، بله، ایتا) کانال | @n_setareha
📣 | گفتگوی خانم (نویسنده کتاب بابارجب) با روزنامه قدس 📍با خاطرات خانم زرندی و زندگی شهید محمدزاده مأنوس و در آن‌ها ذوب شدم. درباره این کتاب، جمله‌ای بین نویسندگان هست که می‌گویند اگر می‌خواهید کتابتان خوب باشد و مخاطب آن را بپسندد، ابتدا باید خود شما به عنوان نویسنده یک ارتباط خوب و قوی با آن برقرار کنید. در واقع ما باید با خاطرات این افراد زندگی کنیم. زمانی که در این فضا قرار گرفتم، نوشتن برایم خیلی راحت‌تر شد. با خاطرات خانم زرندی و زندگی شهید محمدزاده مأنوس و در آن‌ها ذوب شدم. وقتی این ارتباط قوی شده بود، من هر روز و هر لحظه به آن‌ها فکر می‌کردم و در فضای ذهنی خودم مسائل را برانداز می‌کردم و در مواقع متعدد خودم را جای آن‌ها می‌گذاشتم. همه این‌ها برای من سؤال می‌شد و وقتی سراغ آن‌ها می‌رفتم از آن‌ها می‌پرسیدم؛ همین سختگیری‌ها و دقت به جزئیات بود که موجب شد مخاطب کتاب را بپسندد. چون واقعاً سوای اینکه نویسنده بودم، سعی کردم با این ماجرا زندگی کنم. 🔗 گفتگو کامل را در سایت قدس آنلاین می‌توانید مطالعه کنید. کانال | @n_setareha
📣 | گفتگو (یکی از نویسندگان کتاب دور از جان» با روزنامه قدس 📍امیدوارم مردم و به خصوص کادر درمان کتاب "دور از جان" را بخوانند و آن را به عنوان یک «خسته نباشید» و قدردانی از ما قبول کنند. من معتقدم به بهانه این ویروس همه ما مورد آزمایش قرار گرفتیم و محک خوردیم. بنابراین هنوز حرف‌های بسیاری در حوزه‌های علوم اجتماعی و انسانی وجود دارد که می‌توان به آن‌ها پرداخت. انواع و اقسام شخصیت‌های مستبد، خودمحور، فداکار و ایثارگر در کرونا وجود دارند و ما می‌توانیم از زاویه‌های مختلف به این افراد و این ماجراها توجه کنیم و داستان آنان را بنویسیم. فقط هم منحصر به داستان نیست، بلکه دیگر متفکران علوم اجتماعی و انسانی هم می‌توانند به این مسائل فکر کنند و حرف بزنند. در واقع نویسنده و متفکر دستش کاملاً باز است و می‌تواند از زاویه‌های مختلف به کرونا و رابطه آن با مردم و جامعه بپردازد. امیدوارم مردم و به خصوص کادر درمان این کتاب را بخوانند و آن را به عنوان یک خسته نباشید و قدردانی از ما قبول کنند. 🔗گفتگو کامل را در سایت قدس آنلاین می‌توانید مطالعه کنید. 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 📕 ✍گروه نویسندگان به دبیری: ✉️قیمت: 25000 تومان 💢مسئول بازرگانی: 09213780739 ایدی @setarehashop (تلگرام، بله، ایتا) کانال | @n_setareha
📚 📌 با "طرح جلد جدید" به رسید 📕 کتاب "روایت بی‌قراری" روایت زندگی مرضیه بلدیه همسر شهید حسین محرابی ✍ نویسنده: 📑 تحقیق و پژوهش: 🖋 طراح جلد: 🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد) مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت می‌رفتیم. توی راه، حسین طوری رانندگی می‌کرد که پشت اتوبوس‌ها باشیم، این طور هم باد کمتری می‌خوردیم و هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان می‌شد. اتوبوس سر هر ایستگاه که می‌ایستاد ما هم توقف می‌کردیم تا باز اتوبوس راه ‌بیفتد. بعد از هیئت و کمی موتورسواری، آخر شب که خانه می‌رسیدیم خسته و هلاک بودیم. ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار می‌شد. کانال | @n_setareha
📑 📕 شنیدم: جریان این گل‌گلی‌ها چیه؟ مغزم سرجاش آمده بود. گفتم: پنجاه تا ماسک مامان‌دوز. نگاهی به ماسک‌ها انداخت و چیزی نگفت. گفتم: ببین من می‌دونم این ماسک‌ها به درد نمی‌خوره. فقط نتونستم دل ننه رو بشکنم، چون تمام سیزده روز عید پارچه چادری تبرکی کربلاش رو که خیلی دوسش داشت بریده و این‌ها رو دوخته. ازم قول گرفت بیارم و به تو برسونم. ___ 📕 مجموعه داستان‌های کرونا بر اساس خاطرات جهادگران ✍ مجموعه نویسندگان به دبیری کانال | @n_setareha
🔰 | 📍با «خاتون و قوماندان» ساعت‌ها آروم و قرار نداری! ✍ / تهیه‌کننده سینما خاتون و قوماندان داستاني پر از فراز و نشيب؛ روايت صادقانه از مظلوميت مدافعان حرم علل خصوص خانواده‌هايشان دارد. قطعاً خواندن اين كتاب برا خواننده ساعت‌ها آرام و قرار نمي‌گذارد. از مظلوميت مهاجرين افغانستانی عاشق امام روح الله مي‌گوید تا شهادت مدافعين حرم. اين كتاب به روايت سيده ام‌البنين حسينی (همسر شهید علیرضا توسلی) و قلم شيوا و روان سركار خانم مريم قربان زاده به نگارش در آمده است. خدا كمك كند وخود شهيد رخصت بدهد توفيق داشته باشيم سريال زندگي پركشش سردار شهيد عليرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده دلاور لشکر فاطميون رو توليد كنيم. کانال | @n_setareha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| فیلم کمتر دیده شده انتشار به مناسبت سالگرد شهادت 📍مجید ایافت (همرزم شهید کاوه) از کار بزرگ فرمانده بزرگش می‌گوید. (خودتون ببینید) 🔻برشی از کتاب : شش دانگ حواسم به اطراف بود که یک دفعه صدای سوت خمپاره ای آمد و بعد صدای انفجار و ناگهان همه چیز ریخت به هم. از شدت انفجار، حدس زدم گلوله باید خورده باشد چند قدمی مان. با این که این انفجارها در جبهه، یک چیز طبیعی بود، ولی نمی دانم چرا گرفتار دلهره و تشویش شدم. بیشتر نگران کاوه بودم تا بقیه. سر که بلند کردم، دیدم کاوه به پهلو روی زمین دراز کشیده. اولش فکر کردم شاید با شنیدن صدای سوت خمپاره، درازکش شده، اما زود یادم آمد که تا به حال از کسی نشنیده ام او با سوت خمپاره و یا تیر قنّاسه، حتی سر خم کند؛ چه رسد به این که بخوابد روی زمین. کانال | @n_setareha
📑 | (روایت زندگی ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی) 📍بی‌تابی دختر و معجزه حضرت رقیه! علیرضا کارت پرواز نداشت، اما تا آخرین مرحلۀ ورود به محوطۀ فرودگاه با ما آمد. طوبی رهایش نمی‏کرد. گوشۀ کت پدرش را چسبیده بود و نمی‏گذاشت از ما جدا شود. علیرضا نگران طوبی بود. پیوسته به من و پدرم اشاره می‏کرد که جدایش کنیم، اما طوبی ماجرا را فهمیده بود. حاضر نبود چند میلیمتر هم از پدرش فاصله بگیرد. خوراکی و شیرینی هم فایده نکرد. رزمنده‌‏ها منتظر علیرضا بودند. مستأصل شده بودیم. تأخیر چندساعته برای پروازهای منطقۀ جنگی طبیعی بود و ما می‌‏دانستیم که باید چند ساعتی منتظر باشیم. اما علیرضا بیش از این نمی‌‏توانست بماند. متوسل شدم به حضرت رقیه. علیرضا ناچار بهانه کرد که باید برود سرویس. طوبی گفت: «نه! تو می‏خوای فرار کنی!» - نه! برو بغل آقاجونی. من زود بروم و برگردم. راضی شد و پدرم او را بغل گرفت. به محض اینکه پدرم طوبی را بغل گرفت، گردنش کج شد روی شانۀ پدرم و خوابش برد. هنوز پاهای طوبی در آغوش علیرضا بود که خوابش برد! معجزۀ حضرت رقیه را اینجا دیدم. سه سالۀ امام حسین طاقت بی‌‏تابی یک دختر سه ساله برای پدرش را نداشت. کانال | @n_setareha
💫 🔹کتاب‌های نذری شما ستاره‌های دنباله‌داری هستند که دل‌های کادر درمان را روشن می کند. می‌شود تلخی این روزها را به شیرینی این اتفاق ها گذر کنیم. از کرونا همین مهربانی‌هایش می‌ماند... 🔹شما نذر می‌کنید و کتاب نذری شما با نبات و نمک تبرکی آقا امام رضا سلام الله علیه به علاوه یک ماسک طرح‌دار را خادمان امام رئوف می‌رسانند به دست صاحبانش. 🔹اگر هم خودتان عزیزی را در کادر درمان دارید و می‌شناسید کتاب را به نام و نشانی‌اش نذر کنید تا ما تقدیم‌شان کنیم. 🔺سفارش از طریق: ۱. دایرکت اینستاگرام Instagram.com/n_setareha ۲. پیام‌رسان‌های بله ایتا تلگرام به آیدی: @setarehashop ۳. تماس، پیامک و واتس‌آپ: 09213780739 🔺درضمن درصدی از فروش کتاب دور از جان صرف خرید دستگاه اکسیژن برای بیماران نیازمند کرونایی می‌شود. کتاب دور از جان مجموعه داستان کرونا بر اساس خاطرات جهادگران 🔻گروه نویسندگان به دبیری: سعید تشکری کانال | @n_setareha
📣 | گفتگوی سعید تشکری با خبرگزاری هنرآنلاین 📍کافه داش آقا و نوستالژی‌های مشهد تشکری درباره رمان "کافه داش آقا" که نخستین بار حدود پنج سال پیش از سوی انتشارت سپیده باوران نشر یافته بود، توضیح‌ داد: این کتاب با فرم و ویراست جدید کوتاه‌تر و صریح‌تر بازنویسی شده است و نشر ستاره‌ها آن را تجدید چاپ کرده است. ماجرای آن به دهه ۵۰ مشهد برمی‌گردد. کافه داش آقا مانند کافه نادری تهران، محل استقرار نیروهای ضد پهلوی بوده است. در این رمان به روزهای جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و واکنش روشنفکران در مشهد نسبت به این رویداد نیز پرداخته شده است. هم‌چنین وضعیت نوستالوژی مشهد در آن دوران را مورد ارزیابی قرار داده‌ام. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 نویسنده: چاپ دوم قیمت: ۴۱هزار تومن کانال | @n_setareha
هدایت شده از قفسه
کتاب «دور از جان!» مجموعه داستانهای کرونا است. البته این داستانها بر اساس جهادگران نوشته شده است؛ از بیمارستان تا قبرستان! خاطرات دریافتی با هدایت بازنویسی شده‌اند و به تبدیل شده‌اند؛ خواندنی و فنی. البته اگر دنبال تجربه‌نگاری خلاقیتهای مواجهه بسیجیان با کرونا هستید، باید بدانید این کتاب بیش از اینکه روایت فتح مبارزه با کرونا باشد، روایت حواشی آن است که گاه تلخ است و گاه شیرین؛ گاه زشت و گاه زیبا. چاپ، طراحی، قطع و ویژگیهای ظاهری کتاب خوب است؛ خوش دست و زیبا. امید که در ثبت و ترویج فرهنگ پایداری در ابعاد گوناگون آن موفق باشد. www.Qafase.ir | @Qafase با ، تازه بمانید: 👉 ble.ir/join/ZTk3NGIyNT
📕 رونمایی کتاب (مجموعه داستان کرونا بر اساس خاطرات جهادگران) . . 💢 با حضور: و کادر درمان و خانواده شهدای سلامت ⏰ پنج‌شنبه ۸مهرماه۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۰ 📌 مشهد، بلوار وکیل‌آباد، بلوار هفتم تیر، میدان هشتم شهریور، کتابخانه مرکزی امام خمینی 🔗 حضور مجازی از طریق لینک زیر: https://skyroom.online/ch/khrpl/mashadpl 📚 @n_setareha
📕 رونمایی کتاب 💢 با حضور: امیر سرتیپ خلبان ستاد (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) و امیر سرتیپ (راوی کتاب) و (نویسنده کتاب) ⏰ دوشنبه ۱۲مهرماه۱۴۰۰ ساعت ۱۲ 📌مشهد، بلوار وکیل‌آباد، بلوار هفتم تیر، میدان هشتم شهریور، کتابخانه مرکزی امام خمینی 📚 @n_setareha
page 11.pdf
220.1K
📣 | گفتگوی (مدیر مسئول نشر ستاره‌ها) با روزنامه 📍دوست داریم با تولیدِ کتابِ خوب، شناخته شویم. روایت بدون سانسور و بدون روتوش از شهید، مزیت نسبی ستاره‌ها است. کانال | @n_setareha
📚 دریادل با به چاپ سوم رسید 📕 روایت زندگی فاطمه_دهقانی همسر فداکار شهید ابوالفضل رفیعی ✍ نویسنده: 🖋طراح جلد: 🔻برشی از کتاب: (ایده طرح جلد): موقع خداحافظی مجال نبود که تنها باشیم و خداحافظی کنیم. تا سر کوچه بدرقه‌‏اش کردم. وقتی از شلوغی و سروصدای بچه‌‏ها و آبجی‌‏ها و بقیه دور شدیم، دستش را دراز کرد و گفت: «هوای خودت و بچه‌‏ها و خانم‏‌بزرگ رِ داشته باش.» دست که دادم، متوجه شدم انگشتر سر عقدمان توی انگشتش نیست! گفتم: «ابوالفضل انگشتر فیروزه‏‌ت کو؟» جاخورد. خندید و دستش را از دستم کشید بیرون و گفت: «ای وای! بالاخره فهمیدی؟ نمدِنم! توی آموزش گمش کردم. نفهمیدم کجا افتاد. خیلی هم دنبالش گشتم، اما توی بیابونا مَگه پیدا مِِره!» سری تکان دادم و گفتم: «دِگه انگشتر بختمان رِ گم کردی، بختمان هم گم ‏مِشه.» زد زیر خنده و گفت: «ای چه حرفیه؟! خرافاتی نشو فاطمه. برمِگردم مِرِم یکی دگه مِخرِم. فعلاً که بختمان خوش‌وخرم دره جیک‌جیک مُکنه.» کانال | @N_setareha
📚 شرح آسمان با به چاپ سوم رسید 📘 زندگی و خاطرات خلبان ✍ نویسنده: 🖋طراح جلد: 🔻برشی از کتاب: اولین مشت ابراهیم باعث شکستن دندان استاد آمریکایی شد. درست همان وقت هم تیمسار خسروداد فرمانده وقت هوانیروز همان حوالی مشغول سرکشی و بازدید از کلاس‌ها بود. برای همین هم ماجرا خیلی زود به گوش خسروداد رسید. پای ابراهیم به محاکمه و دادگاه باز شد. همه می‌دانند درگیری با استاد آمریکایی می‌توانست در آن زمان چه گرفتاری برای آدم درست کند. کانال | @n_setareha