eitaa logo
ماه دوازدهم
53 دنبال‌کننده
4هزار عکس
9هزار ویدیو
17 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آیت الله حائری شیرازی: این خیال محالی است که انسان بتواند با حفظ آبرو قدمی برای اسلام بردارد! در جنگ گرم انسان باید جمجمه‌اش را به خدا عاریه دهد و در جنگ نرم باید آبرویش را بدهد. ✍ میدان جهاد تبیین و مجاهدت مجازی ، رزمگاه جنگ نرمیست که سربازان آخرالزمانی امام عصر أرواحنا فداه را یکی یکی گلچین میکند ... بشرط آنکه مسیرت را با نور ولایت روشن کرده باشی ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️تا کجا اجتماع باید فدای خودخواهی جاهلانه ی فردی شود؟؟!!! 🔺من سیگار می‌کشم، شما بینی‌ات رو بگیر! 🔺من بوق می‌زنم، شما گوشِت رو بگیر! 🔺من بی‌حجابم، شما چشمت رو ببند! 🔰 از فراجا تشکر می‌کنیم که ما را حفظ می‌کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️تا کجا اجتماع باید فدای خودخواهی جاهلانه ی فردی شود؟؟!!! 🔺من سیگار می‌کشم، شما بینی‌ات رو بگیر! 🔺من بوق می‌زنم، شما گوشِت رو بگیر! 🔺من بی‌حجابم، شما چشمت رو ببند! 🔰 از فراجا تشکر می‌کنیم که ما را حفظ می‌کند.
💠آیت الله حائری شیرازی: ⬅️ [ ««این قرارِ ما با شما! »» ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) پیوستن به لشکر حضرت دیگه ممکن نیست! ⬅️ کجای پازل ظهور ایستاده ایم؟ یار میشویم یا بار؟! برای سربازی ات، ما را هم بخر ...
✅👈 استاد شهید مطهری و تعطیلی جمعه 1️⃣ اساساً جمعه و حتی اسم هم اسم اسلامی است، یعنی قبل از اسلام این روز به نام‌ روز جمعه نامیده نمی‌شد، اسم‌های دیگری ذکر کرده‌اند. خود اسلام این اسم «جمعه» را گذاشت و چه اسم خوبی است. 2️⃣ در میان اسم‌های هفته کلمهٔ (شنبه) ریشه‌ی یهودی دارد و کلمهٔ «جمعه» یک لفظ عربی است و عربی‌الاصل است و این نشان می‌دهد که چرا این روز به نام جمعه‌ نامیده شده است، به این دلیل که روز اجتماع مردم بوده است. 3️⃣ شبانه‌روز جمعه اختصاصاتی دارد و برای یک سلسله عبادات اولویتی نسبت‌ به سایر شب و روزها دارد که معمولاً در کتاب‌هایی که برای دعوات و زیارات‌ نوشته‌اند ذکر شده است. برای هم یک روز خاص روز هفته است که‌ روز است و برای مسیحی‌ها روز یکشنبه. 4️⃣ قهراً این یک است برای همه مسلمین که این اختصاص و خصوصیت جمعه را حفظ کنند. 5️⃣ در همهٔ دنیا در هر هفته یک روز است و یک چنین تعطیلی‌ای ضرورت‌ دارد. البته ما در اسلام تصریحی نداریم که حتماً شبانه‌روز جمعه را تعطیل‌ کنیم... ولی قهراً دستورهای خاصی که در روز جمعه هست مثل عبادت‌های‌ بدنی یا رفت و آمدها و صله رحم‌ها که اگر در جمعه صورت گیرد اجر و ثواب‌ بیشتری دارد، اقتضا می‌کند که آن روزی که مسلمان‌ها می‌خواهند تعطیل هفتگی‌ خود قرار دهند همان روز جمعه باشد. 6️⃣ امروزه در دنیا به یک سلسله مسائل که از بعضی جهات هیچ فرقی ندارد ولی از این نظر که عنصری از آن مردم است و در روحیهٔ آن مردم اثر می‌گذارد و بلکه‌ روحیهٔ آنان را تشکیل می‌دهد، فوق‌العاده اهمیت می‌دهند... شما اگر سراغ همین فرنگی‌ها بروید می‌بینید برای یک سنت بسیاربسیار کوچک، خود را به کشتن می‌دهند. ببینید همین ایرانی‌های‌ خودمان برای این‌که سنت‌های ایرانی و به قول خودشان فرهنگ ایرانی را بخواهند زنده کنند، کوشش می‌کنند کارهایی را که از اول خرافهٔ محض‌ بوده است زنده کنند، چون فکر می‌کنند که ملیت ایرانی را بدون این‌ها نمی‌توان نگه داشت. ولی همین آقایان وقتی که پای تاریخ به میان‌ می‌آید می‌گویند حالا چه فرق دارد که ما مبدأ تاریخ را مبدأ مسیحی بگیریم یا مبدأ اسلامی ؟! 7️⃣ مسألهٔ تعطیلی جمعه هم از آن مسائلی است که در بعضی کشورهای اسلامی از وقتی که آمد آن را تغییر داد. مثلاً در پاکستان انگلیسی‌ها از زمان‌ ورودشان به هند سعی کردند همهٔ سنت‌های آن‌ها را به سنت‌های خودشان تبدیل‌ کنند. از جمله این‌که روز تعطیل را از جمعه به یکشنبه تبدیل کردند. هنوز هم در پاکستان همین‌طور است، اگر یک چیزی برگشت، عود دادنش به حالت‌ اول بسیار مشکل است... 8️⃣ این را عرض می‌کنم برای این‌که ما باید توجه داشته باشیم به نغمه‌هایی‌ که کم و بیش در مجله‌ها و در مقالات ادبی و به‌اصطلاح علمی و نیمه‌علمی‌ شنیده می‌شود. می‌نویسند این برای ایران سبب رکود کارهاست که تعطیلات‌ خودمان را جمعه قرار بدهیم در حالی‌که اکثریت مردم دنیا که ما با آن‌ها سر و کار داریم تعطیلات‌شان یکشنبه است. آن‌وقت ما مجبوریم که در هفته دو روز تعطیل داشته باشیم، روز جمعه به‌خاطر خودمان و روز یکشنبه برای‌ این‌که دنیا تعطیلی دارد. پس ما برای این‌که کارمان بیشتر جریان داشته‌ باشد، بیاییم تعطیلی جمعه را تبدیل به یکشنبه کنیم! 9️⃣ دربارهٔ تاریخ هم‌ می‌گویند: اکثریت مردم دنیا سال مسیحی را انتخاب کرده‌اند ولی ما سال‌ هجری را انتخاب کرده‌ایم و این اسباب زحمت است که ما تاریخ خودمان را به هجری بنویسیم و آن‌ها به مسیحی، پس بیاییم تاریخ هجری را به تاریخ‌ مسیحی تبدیل کنیم. 🔟 این‌ها همه مقدمهٔ و مقدمهٔ فرهنگی در هاضمهٔ دیگران است. 📚 منبع: استاد شهید آیةالله مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ٧، صفحات ٨٣-٨٧ با تلخیص. 🇮🇷 مجمع فرهنگی عاشقان حضرت مهدی عجل الله دارالمومنین کاشان 🇮🇷
. ▪️ هیچکس نمیداند در اراک چه گذشت و او چه کرد.... ✍🏼 گزارش از معلم محترم اراکی سرکار خانم پرستو علی‌عسگرنجاد من بیست سال در اراک زندگی کردم. وقتی می‌گویند من دقیقاً می‌دانم دارند از چه حرف می‌زنند. افتخار مدرسهٔ دولتی من این بود که هر سال ما را ببرد اردوی بازدید . من خیلی کوچک بودم که فهمیدم هپکو اولین و بزرگ‌ترین کارخانهٔ تولید تجهیزات سنگین، نه فقط در ایران، که در کل خاورمیانه است. موقع بازدید هپکو محو عظمتش شده بودم. در ۱۳سالگی بابت گزارشی که از آن بازدید نوشتم، در مدرسه تقدیر شدم، تازه گزارشی که مال سال ۸۳ بود، قبل عصر اینترنت، قبل این همه رشد و بالندگی صنایع کشور. مادر شاگردم طلاق گرفت و رفت. پدر دوستم از فرط غم، سرطان گرفت. یکی از آشناهایم از شدت استیصال درگیر اعتیاد شد. همه‌شان کارگر هپکو بودند و همهٔ این بلاها، طی چهار سال اتفاق افتاد، از ۹۴ تا ۹۸ که بزرگ‌ترین کارخانهٔ تجهیزات سنگین خاورمیانه با سر زمین خورد. کارگران هپکو در دولت مردی که برای بازدید از کارخانه‌ها از اتومبیل ضدگلوله‌ پیاده نمی‌شد، به خاک سیاه نشستند. دولت بنفش، هپکو را دو بار به ثمن بخس، به بی‌تعهدترین و غیرمتخصص‌ترین گزینه‌های غیربومی واگذار کرد. هم‌زمان، تمام قطعاتی را که پیش از آن کارگران اراکی با دست هنرمند خودشان در هپکو می‌ساختند، وارد کرد!!! تولیدات هپکو ماه‌ها خاک می‌خورد و بازار پر از قطعهٔ خارجی بود… به همین سادگی، صنعتی‌ترین شهر که سهم مردمش از همهٔ ثروتش فقط دود و سرطان و کمبود بوده و هست، به آشوب کشیده شد. فضا امنیتی شد. اعتصاب پشت اعتصاب. بی‌فایده. هپکو شده بود درد لاعلاج، اسباب نفرت کارگرانی که روزگاری وقتی آرم کارخانه را می‌دیدند، سینه‌شان را جلو می‌دادند و به آن افتخار می‌کردند… سیدابراهیم رئیسی هپکو را نجات داد. امید را به کارگران اراکی برگرداند. رئیسی یکی از مهم‌ترین کارخانه‌های ایران را احیا کرد. رئیسی نان گذاشت سر سفرهٔ رئیسی با همان صبر و آرامش و تقوا و متانت عجیبش، درد کارگران هپکو را شنید و خودش آستین بالا زد تا دوباره چراغ کارخانه روشن شود. این فیلم را خودم همین امروز گرفته‌ام، در خیابان آزادی تهران، هنگام عبور تابوت شهید سیدابراهیم رئیسی، وقتی کارگران هپکو با صدای بلند زار می‌زدند و به سر و سینه می‌کوفتند. روی برگه‌ای نوشته بودند: «جامعهٔ کارگری ایران داغدار شد». کارگرهای هپکو، رئیس جمهور مملکتشان را یکی مثل خودشان و از خودشان می‌دانستند. من تا آخر عمر، هروقت آرم هپکو را ببینم دلتنگ مردی می‌شوم که توهین شنید و قضاوت و تمسخر شد اما آن‌قدر بی‌خوابی کشید و دوید تا کارگران هپکو، شب راحت بخوابند.
. ▪️ هیچکس نمیداند در اراک چه گذشت و او چه کرد.... ✍🏼 گزارش از معلم محترم اراکی سرکار خانم پرستو علی‌عسگرنجاد من بیست سال در اراک زندگی کردم. وقتی می‌گویند من دقیقاً می‌دانم دارند از چه حرف می‌زنند. افتخار مدرسهٔ دولتی من این بود که هر سال ما را ببرد اردوی بازدید . من خیلی کوچک بودم که فهمیدم هپکو اولین و بزرگ‌ترین کارخانهٔ تولید تجهیزات سنگین، نه فقط در ایران، که در کل خاورمیانه است. موقع بازدید هپکو محو عظمتش شده بودم. در ۱۳سالگی بابت گزارشی که از آن بازدید نوشتم، در مدرسه تقدیر شدم، تازه گزارشی که مال سال ۸۳ بود، قبل عصر اینترنت، قبل این همه رشد و بالندگی صنایع کشور. مادر شاگردم طلاق گرفت و رفت. پدر دوستم از فرط غم، سرطان گرفت. یکی از آشناهایم از شدت استیصال درگیر اعتیاد شد. همه‌شان کارگر هپکو بودند و همهٔ این بلاها، طی چهار سال اتفاق افتاد، از ۹۴ تا ۹۸ که بزرگ‌ترین کارخانهٔ تجهیزات سنگین خاورمیانه با سر زمین خورد. کارگران هپکو در دولت مردی که برای بازدید از کارخانه‌ها از اتومبیل ضدگلوله‌ پیاده نمی‌شد، به خاک سیاه نشستند. دولت بنفش، هپکو را دو بار به ثمن بخس، به بی‌تعهدترین و غیرمتخصص‌ترین گزینه‌های غیربومی واگذار کرد. هم‌زمان، تمام قطعاتی را که پیش از آن کارگران اراکی با دست هنرمند خودشان در هپکو می‌ساختند، وارد کرد!!! تولیدات هپکو ماه‌ها خاک می‌خورد و بازار پر از قطعهٔ خارجی بود… به همین سادگی، صنعتی‌ترین شهر که سهم مردمش از همهٔ ثروتش فقط دود و سرطان و کمبود بوده و هست، به آشوب کشیده شد. فضا امنیتی شد. اعتصاب پشت اعتصاب. بی‌فایده. هپکو شده بود درد لاعلاج، اسباب نفرت کارگرانی که روزگاری وقتی آرم کارخانه را می‌دیدند، سینه‌شان را جلو می‌دادند و به آن افتخار می‌کردند… سیدابراهیم رئیسی هپکو را نجات داد. امید را به کارگران اراکی برگرداند. رئیسی یکی از مهم‌ترین کارخانه‌های ایران را احیا کرد. رئیسی نان گذاشت سر سفرهٔ رئیسی با همان صبر و آرامش و تقوا و متانت عجیبش، درد کارگران هپکو را شنید و خودش آستین بالا زد تا دوباره چراغ کارخانه روشن شود. این فیلم را خودم همین امروز گرفته‌ام، در خیابان آزادی تهران، هنگام عبور تابوت شهید سیدابراهیم رئیسی، وقتی کارگران هپکو با صدای بلند زار می‌زدند و به سر و سینه می‌کوفتند. روی برگه‌ای نوشته بودند: «جامعهٔ کارگری ایران داغدار شد». کارگرهای هپکو، رئیس جمهور مملکتشان را یکی مثل خودشان و از خودشان می‌دانستند. من تا آخر عمر، هروقت آرم هپکو را ببینم دلتنگ مردی می‌شوم که توهین شنید و قضاوت و تمسخر شد اما آن‌قدر بی‌خوابی کشید و دوید تا کارگران هپکو، شب راحت بخوابند.