#ماهور
روزی بالاخره به شرایط ایدهآلت میرسی و فراموش نکن مقابل هرکس که در کمال تعجب، دستاوردهای خودش را با تو قیاس کرد و از رسیدنهای تو و نرسیدنهای خودش و چراهای روزگار حرف زد؛ قاطعانه بایستی و بگویی: "چون من سخت تلاش کردم و به خودم سخت گرفتم و خودم را بیمحابا محدود کردم و تمام وقتهایی که تو به قضاوت و قیاس و تفریح نشسته بودی، داشتم کار میکردم و میجنگیدم و به تنهایی به بنبست میرسیدم و دوام میآوردم و وقتی با من از این پلههای بسیار و دامنهی ناهموار نگذشتهای و ذرهای از دشواریهایی که به جان خریدهام را نچشیدهای و زمانت را به آسایش و راحتطلبی اختصاص دادهای، حق نداری روی قله کنار من بایستی و جوری از سهولتِ رسیدنم حرف بزنی که خستگیهای مسیر به تنم بماند!
آدمها فقط حق دارند خودشان و تلاشها و دستاوردهای خودشان و مسیر زیستیِ خودشان را قضاوت کنند.
تو چه میدانی برای اینکه امروز بتوانم بخندم، چند بار گریستهام و برای نفسهای آسودهی امروزم، چندینبار نفسهایم به شماره افتاده و چندبار به انتهای خطِ طاقتم رسیده و با خستگی و ناکامی بازگشتهام؟
کسی چه میداند در جهانِ دیگران چهها گذشته و آدمهای به مقصد رسیده کدامین مسیرهای صعبالعبور و دشوار را پشتسر گذاشتهاند؟
کسی چه میداند بهای لبخندهای امروز، چندین زخم و آسیب و اندوهِ جانفرسا در دیروز بوده؟
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
کاش اینقدر ادراک و شعور داشتهباشیم که وقتی کسی کاری به کارمان ندارد، کاری به کارش نداشتهباشیم.
کاش بخل و حسادت و بدخواهی وجودمان را مهار کنیم، یا لااقل وقتی کسی در دوستی و معاشرت، به ما اعتماد کرده و ما را انسانِ دلسوز و لایقی دانسته، بدخواهش نباشیم...
نمیدانید چه رنج عظیمیست به خودت بیایی و ببینی تمام مدتی که سرت به کار خودت بوده، دقیقا همان آدمهایی برای تو بد خواستهاند که روی معرفت و شعورشان، حساب میکردی...
@naderi_cafe | ماهور
#مجله_نایت
داشتم یک جزوهای که به دستم رسیده بود رو مطالعه میکردم که توش هفتصدتا از لذتهای رایگان دنیارو جمع کرده بود: بوی بدن نوزاد، خاروندن جای کش جوراب، خنکی اون طرف متکا، وقتی میرسی یکجای شلوغ و همون موقع یکی از پارک در میاد، وقتی میرسی به چراغ راهنما همون موقع سبز میشه، وقتی توو جیب شلوار پارسالت پول پیدا میکنی و...
اما راز پشت تمام این هفتصدتا نکته این بود که تو تووی اون لحظه درگیر لحظههایی؛ اگه در همون لحظه تو به گذشته یا آینده فکر میکردی لذتش خراب میشد؛ زندگی هم همینه؛ زندگی هنر زندگی کردن در لحظهست هیچکس نمیدونه فردا رو میبینه یا نه و اگه کسی اینو بدونه که شاید فردایی نباشه، معنی زندگی رو میفهمه!
دکتر مجتبی شکوری
@night_mag
هیچ زمانی به قدرِ زمانهایی که به مسائل پوچ و بحث و جدالهای پیشپا افتاده و بیاساس، اهمیت میدهم، از خودم بیزار نیستم.
زمانهایی که بیآنکه حواسم باشد، دارم زمانم را بیهوده و برای هیچ، تلف میکنم!
وقتهایی که به خودم میآیم و ناگهان خود را در دل فرایند فرسایشیِ یک بگومگوی احمقانه حس میکنم و از منطق و درایت و هوشمندیِ خودم، احساس شرم میکنم.
@music_mag