فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷مادر عزیز
🔶جنین از همان روز اول درک دارد
🔶جلوه ای از حیات انسانی دارد
🔶اورا جدی بگیریم
🔶جان اورا فدای منافع شخصی خود ننماییم
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
#دلنوشته
چیزی_شبیه_معجزه ...
رفته بودم تا تمامش کنم.😔
به پایانش برسانم.😔
آن نقشه شوم را ...
بی تفاوت به صدای قلبش
بی تفاوت به لطافت و ظرافتش ...
فقط میخواستم مانع پیشرفت من نشود.
با عقل تصمیم نگرفته بودم.
افکاری شوم و پلید بود که مدام در ذهنم مرور میشد
او نباید باشد ...
چرا او باید باشد ...😔
نمیدانم ...
☘ ☘ ☘
شاید شبیه یک معجزه بود.😍
شاید خودش با خدا حرف زده بود
تا به من الهام شود که دست از این نقشه شوم بردارم...
تا دلم آرام شود و نور رحمت بر دلم بتابد.🍀
خجالت کشیدم.
آخر چرا؟؟
چرا باید آن میوه بهشتي زیبا را از وجودم دور میکردم؟
چرا باید حق زندگی را از او میگرفتم؟
به پهنای آسمان اشک میریختم و طلب بخشش میکردم.
حالا که با گذشت چند ماه، دستان کوچک او را لمس میکنم
گویا در آسمانها به پرواز درآمده ام🌹
چشمانش با من حرف میزند🌹
قلبش انگار در بدن من ضربان دارد.🌹
نفس هایم به نفس او گره خورده ...
کودک من هدیه ای از بهشت است
که میخواستم به تقلید از افکار مزاحم،
او را از بین ببرم.
سقط عمد
واژه ای که میخواهم حتی از این روزگار محو شود ...
فرزندم ..
میوه دل من...
دوستت دارم و پیشرفت و موفقیت هایم را مدیون حضور تو در زندگیم هستم.
همیشه برایم بمان.🌸🌸
برایم از خدا بهترین ها را بخواه.
تو پاکی و محبوب پروردگار.🌸
دلنوشته ای مادرانه با موضوع انصراف از سقط عمدی
توسط سرکار خانم طیبه سالاری منش
بر اساس یک ایده ذهنی از شرایط یک مادر مهربان
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
به همان نسبتی که نیازهای مردم را برطرف می کنید،خداوند نیز نیازهای شما را برطرف میکند، شک نکنید چون با خدا معامله میکنید.
فرزندان نفس را دریابید.👶🤰🤱👧
علل اقتصادی که منجر به سقط میشه.
بسته های معیشتی خانواده های تحت پوشش
و...
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حمایت و اقدامات شهید جمهور در جوان ماندن ایران
🔅•✾•••┈┈•🔅•✾•••┈┈•
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
🌸السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان🌸
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است
روزن دل بر گشا، منتظر یار باش
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
☘مرکز مردمی نفس سبزوار☘
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚مومنین توی بهشت برای ابد دائما ذوق زده هستند💚
اگه اعصاب بچه نداری، به «بهشت» فکر هم نکن!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع: جلسه ۵۵۹ از مبحث خانواده آسمانی
@ostad_shojae I montazer.ir
💚گریه بچه چهارماه اول یعنی لااله الا الله💚
💛چهارماه دوم یعنی محمدرسول الله💛
🧡چهارماه سوم یعنی علی ولی الله🧡
❤چهارماه چهارم استغفار برای والدین❤
💜بچه گریه می کنه😭 ولی پدر و مادر دارند از گناه پاک میشن💜
💙مرکز مردمی نفس سبزوار💙
https://eitaa.com/nafas110530
💯 بسیار #کاربردی
🌿 راهکارهای دلچسبتر کردن زندگی مشترک
❣️ زن و مرد آرامشگر وجود یکدیگرند و خداوند این آرامش را با دو موهبت مودت و رحمت، ضمانت کرده است.
👆👆 راه کارهای مراقبت از این سرمایه های زندگی مشترک را در روایات بخوانید.
@ostad_Mehrfarzi_1
🌼مرکز مردمی نفس سبزولر🌼
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
روز جمعه یادی کنیم ازقتل عام گسترده جنینهای معصوم ایرانی
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
پرواز 1000بادکنک به یاد 1000کودکی که هرروز توسط عزیزانشان با سقط عمدی جنین در ایران به قتل میرسند وآسمانی می شوند
😰😰🇮🇷🇮🇷🏴🏴
#زندگی_حق_اوست
•┈┈••••✾•🔅
•✾•••┈┈•
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 با هر گونه تاخیر در #فرزندآوری، فرصتهای طلایی برای باروری سالم تر را از دست خواهید داد.
#اگـه_بهـ_دنیـا_بیاد
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
موسسه ستارگان درخشان عقیله برگزار میکند:
برنامه تلویزیونی و پویش #شگفتانه
ویژه برنامهی خاطرهگویی مادرانی که سالها پیش صاحب فرزندی شدند که در ابتدا باعث چالش جدی برای والدین شد...
اما اکنون پس از سالها همان نوزاده موجب چشم روشنی، برکت و نعمت در «خانواده» و «جامعه » گردیدهاند.
شما هم میتوانید با بیان خاطرات خود و یا دیگران به صورت مکتوب، صوتی و یا تصویری و یا با معرفی سوژههای مورد نظر برنامه در این پویش و برنامهتلویزیونی شرکت نمایید.
در صورت ضبط موبایلی، حتماً گوشی خود را بصورت افقی نگه دارید.
آیدی ارسال خاطرات و معرفی سوژه در پیام رسان ایتا:
@fereshtehayenejat313
شماره تماس:
09391279081
📢📣📢📣📢📣
گزارش هفته:
✅در هفته ای که گذشت تلاش کردیم برنامه ریزی آموزشی داشته باشیم.محتوا بسازیم.کارمجازی کنیم و ....
آگاهی سازی و فرهنگ سازی خیلی کمک بزرگی می کنه ولی کافی نیست.👌
🌼خواهش میکنم مارو در این امر یاری کنید با به اشتراک گذاشتن مطالب کانال مون😊
✅ برای فرشته چرخ خیاطی مدنظرش رو خریدیم🥰.
🌼توصیه میکنم داستان فرشته رو دوباره بخونید🥰# فرشته
✅ تهیه بسته غذایی برای یه مادر باردار که کاملا داشت به سمت سوتغذیه میرفت.
✅شناسایی یه مادر نفس در بجستان و ارجاع اون به رابط نفس همون شهر
✅ شناسایی یه مورد عروس خانم که دوران عقد باردار شدند. البته هنوز هیچ اقدامی نشده براش😕.
🍂فردا دوباره پیگیری میشه.
✅ لینک یکی از مادران نفس به یه خیر محترم بابت قرض الحسنه
✅ مشاوره به یه مادر با ازدواج موقت که هنوز تصمیم نگرفته...
انشالله با کمک های شما مشکلش حل بشه
✅ شناسایی چندین همکار هنرمند و استفاده از هنرخوب شون در جهت اهداف نفس😊
❌میدونید که در هر روز بطور متوسط ۸جنین تو سطح شهر سقط عمدی میشن😖😭😭
ما نه تونستیم اونا رو شناسایی کنیم و نه تونستیم اونا رو نجات بدیم😣😫
ملتمسانه تقاضا می کنیم به ما در شناسایی و حمایت از این مادران کمک کنید.
کمترین کمک شما ارسال مطالب آموزشی کانال برای سایرین هست.
حتما در جمع های خانوادگی تون از مرکز مردمی نفس صحبت کنید.
اگر متوجه شدین مادری قرار هست از روی ناچاری و نا آگاهی و یا هردلیل دیگه فرزندش رو قربانی کنه، اگر نتونستین خودتون از این تصمیم منصرفش کنید حتما مرکز مارو بهش معرفی کنید🙏🙏
https://eitaa.com/nafas110530
#زندگی مخفی
قسمت بیست و یکم
شایان یه احوالپرسی سردی با من کرد و سعی کرد چشمش رو از من بدزده.
تلاش می کرد رسمی برخورد کنه و گفت که کرمعلی کاری براش پیش اومده و رفته بیرون.
یه فروشنده جدید گرفته بود و مغازه یک کم شلوغ بود.
با اشاره به شایان گفتم که بیاد پشت میزش و باهاش کار دارم.
کمی این پا اون پا کرد و دور و برش رو یه نگاه انداخت و با تاخیر اومد.
اول یک کم به تته پته افتاد و با اشاره بهم فهموند که فروشنده جدید خبرچین خانومش هست و از من خواهش کرد که دیگه اینجا نیام.
از ته دل آهی کشیدم و فقط نگاهش کردم😔.
آهسته گفت: بهت پیام میدم
و بعد هم با صدایی که بلندتر بود و عمدا می خواست فروشنده اش بشنوه، گفت:
متاسفم خانم. ما فروشنده جدید گرفتیم و فعلا نیازی به کار شما اینجا نداریم.
انشالله اگر برای کارگاه نیرو لازم داشتیم بهتون اطلاع میدیم.
از مغازه اومدم بیرون😕
یه شماره ناشناس بهم پیام داد که:
مگه قرار نشد دیگه اینجا نیای؟ یادت رفت؟
بهش پیام دادم که نه یادم نرفته!
فقط اومدم اتمام حجت کنم تا فردا از من شکایتی چیزی نکنی!
چون دارم بچه ای که نصفش به تو تعلق داره رو می بخشم به یه خانواده از استان کرمان!
تو مشکلی با این قضیه نداری؟ بعدا مدعی نمیشی؟
فقط در جواب نوشت: نه.
و بعد هم نوشت که این آخرین تماس ما باشه. هرتصمیمی میخوای بگیر و فقط دور و بر من نیا😔.
برای هردومون بهتره😓
دوست داشتم سر به دیوار بذارم و گریه کنم😭.
تو ذهن من شایان چه مرد مسئولیت پذیری بود و الان ...
دلم برای خودم سوخت که خام چنین آدمی شدم😞
🍂🍂🍂🍂🍂
زنگ زدم به خانم کرمانی و گفتم که با پیشنهاد شون موافقم و بچه رو بعد از به دنیا اومدن میدم به شما.
خیلی خوشحال شد و میشد خوشحالی رو از تون صداش تشخیص داد.
کلی برام دعا کرد و گفت که در اولین فرصت برای صحبت میان پیش من.
به مطب خانم دکتر هم زنگ زدم و موضوع رو بهشون گفتم.
منشی که دوستم بود همچنان فکر می کرد من در حال درمان کیست خودم هستم و متوجه قضایا نشده بود.
خانم دکتر خیلی خوشحال شد که بالاخره تصمیم دارم بچه رو حفظ کنم. ضمنا گفت که در توافق ما باهم هم هیچ دخالتی نمیکنه و مسئولیت توافق با اون خانواده هم با خودمه🙄.
میگفت هرچی دایره افراد در این موارد کمتر باشه بهتره!
🍂🍂🍂🍂
شب ها خونه تنها بودم.گاهی اشرف به من سر میزد و به ندرت هم قاسم داداشم تماس می گرفت و حالم رو میپرسید.
چندباری هم برادرای ناتنی از طرف مادر و ناپدری قاصد می شدند و به زور یه مبلغی می گرفتند🙁
اوضاع خیلی خوبی نداشتم و فقط همون پول رهن رو که گرفته بودم خرج می کردم. تازه هزینه های درمانی هم بود. سونوگرافی، آزمایشات غربالگری و کلی خرج و مخارج دیگه!
اگر وضع به همین منوال میگذشت من تا قبل از زایمان کلی پول کم میاوردم. خونه ای که اجاره کرده بودم گرون و باید برای کم کردن هزینه به جای دیگه ای میرفتم.
خانم کرمانی هرچند وقت یکبار با من تماس می گرفت و شرایطم رو می پرسید و دنبال فرصت بودند که بتونن بیان و از من سر بزنند و بتونیم توافق کنیم که با چه شرایطی من بچه رو بهشون واگذار کنم؟
همسر این خانم کرمانی کشاورز بود و گفتند که الان فصل کارشون هست و شرایط اومدن به سفر رو ندارند.
از دفتر نفس هم چندین بار تماس گرفتند و خواستند در جریان شرایط من قرار بگیرند.
بهشون اطمینان دادم که فعلا و درحال حاضر قصد نگهداشتن بچه رو دارم.
از سقط منصرف شدم و قرار هست به یک خانواده در کرمان بچه رو واگذار کنم.😊
روزهای تنهایی، به سختی می گذشت.
باید صورتم رو با سیلی، سرخ نگهدارم و وانمود کنم که نیاز مالی ندارم و سرکار نمیرم.
تو ماه پنج بودم.
آخرین سونوگرافی که رفتم، خانم دکتر که سونو می کرد ازم پرسید: شکم چندمی؟
_ اولین بارداریمه!
+پسر دوست داری یا دختر؟
و من به این فکر افتادم که واقعا دختر بهتره یا پسر؟
تا حالا به این فکر نکرده بودم که دوست دارم بچه ام چه جنسیتی داشته باشه؟
خانم دکتر منتظر جواب من نموند و گفت: بچه تون پسره!😊
و من هاج و واج فقط نگاهش کردم😦.
_ تعجب کردی؟
نکنه انتظار دختر داشتی؟!
به خودم اومدم و گفتم نه خانم دکتر!
اولین نفری که از خودم زودتر فهمید باردارم، جنسیت بچه رو هم تشخیص داد. تعجب من بابت اونه!
خودم فکر میکردم دختره برای همون تعجب کردم😊
چیزی که گفتم اصلا واقعیت نداشت. من اصلا به چیزی که فکر نکرده بودم دختر یا پسر بودنش بود. هیچ حسی نسبت بهش نداشتم و واقعا برام مهم نبود!
چیزی که مهم بود این بود که زودتر از دست این موجود که دست و پای من رو بسته بود نجات پیدا کنم😓
🧡💛🧡💛💚❤💚❤💚
خانم کرمانی از خبر شنیدن جنسیت بچه خیلی خوشحال شد🥰
گفت که انشالله تا آخر ماه برای دیدن من
میان🥰.
اجازه گرفت که شماره من رو به همسرش هم بده!
گفت ایشون با شما کار دارند.
برام عجیب بود🤔
با من چیکار داشت؟
اجازه دادم ولی نمیدونستم قراره یه پیشنهاد عجیب بشنوم؟😳
ادامه دارد...
https://eitaa.com/nafas110530