eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
333 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
845 ویدیو
6 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با مشاوران،تماس بگیرید🙏. 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari @salarimanesh شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
به دنیا آمدن هم زمانِ نوه و فرزند در بیمارستان امام صادق میبد یزد... 😍
📣ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات): هر کس به واسطه دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سقط جنین زن گردد به شش ماه تا یک سال حبس محکوم می شود و اگر عالماً و‌ عامداً زن حامله‌ ای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری نماید که جنین وی سقط گردد به حبس از سه تا شش ماه محکوم خواهد شد مگر این که‌ ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر می باشد و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط داده خواهد شد. ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 همسرداری هیچوقت فراموش نکنید که بی احترامی به همسر، بی احترامی به شما و خانواده ی شماست. توی جمع یه جوری رفتار کنید که هیچکس جرأت نکنه به همسرتون بی احترامی کند اگه این اتفاق افتاد محترمانه از همسرتون دفاع کنید. یادتون نره رفتار خود آدم هست که رفتار دیگران را در برخورد با ما شکل میده. اگر خودتون با همسرتون غیر محترمانه صحبت کنید خب طبیعیه که دیگران هم بدتر از شما با او برخورد میکنن و شأن زندگی مشترکتون میاد پایین. همیشه از خصلت ها و خوبی همسرتون تعریف کنید حتی اگه خصلت مثبت نداره!!!! خیلیم زیاده روی نکنید که زندگیتون تو چشم بیاد در حد معمول باشه. یه جورایی یعنی پشت سر شوهرتون پیش هیچکس حرف نزنید این باعث میشه جایگاه همسرتون پیش دیگران بره بالا و همسرتون هم اعتماد به نفسش بره بالا و در نهایت انرژی های مثبتش وارد زندگی خودتون بشود. ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
✨مرکز مردمی نفس سبزوار✨ 👶ناجی فرزندان سقط👶 در صورت مواجهه با افرادی که قصد سقط جنین سالم خود را دارند این شماره ها را به عنوان مامای مشاور معرفی کنید. 09389803541 09045158764 09153714155 پیام به ادمین @drghazanfari👈 شماره کارت مرکز نیکوکاری نفس👇با کلیک روی آن کپی میشود.
6037997950482761
https://eitaa.com/nafas110530
👆همراهان نفسی،لینک نفس رو در گروههای خانوادگی خود منتشر کنید🌹.
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘☘ داستان 💫💞 قسمت 7
داستان اولین نفس.... روایت یک داستان واقعی.... قسمت هفتم.... (روبروی ضریح آقا ابالفضل العباس نایب الزیاره شماهستم و داستان این قسمت رو روایت می کنم😊) داستان ما به اونجا رسید که برای اصغر آقا و خانواده اش یک منزل به شکل خیلی اتفاقی پیدا شد و صاحبخانه که انشالله هرجا هست خدا برکت به مال و جانش بده با شرایط این خانواده کنار آمد و با اجاره بهای کم منزل دربستش رو در اختیار آنها قرار داد🌸🌸 از اونطرف اصغر آقا مجدد رفت سرکار و با جدیت کارش رو شروع کرد. اصغر آقا الان دیگه مرد یک خانواده ۶نفره حساب میشد و بایستی بیشتر و بهتر از قبل کار کند🥰 دختر ۵ساله و پسر ۲ ساله خانواده هم تاحالا متوجه خبرهای جدید شدند و میدونند که قرار هست صاحب یک خواهر و برادر جدید شوند🥰👨‍👩‍👧‍👦👨‍👩‍👧‍👦👨‍👩‍👧‍👦 ویار مادرمون تقریبا تموم شده و حالا بیشتر هوس یکسری چیزها میکنه که طفلی نمیتونه به زبون بیاره چون میدونه که شاید همسرش توان تهیه اون رو نداشته باشه😔😔 💰💰💰💰💰 با دریافت اولین و دومین حقوق شرایط زندگی یه تکونی به خودش داد و خیلی از کمبود ها جبران شد ولی هنوز زندگی سروسامان درستی نگرفته بود😔 یکروز یخچال دست دوم میسوخت و باید دنبال تعمیرش شد.یکروز زمستان سررسیده بود و بخاری لازم بود و.... اصغر آقا دنبال یک وام کارگشا بود که بتونه بزنه به زخم زندگیش ولی متاسفانه هرچه کردند، ضامن پیدا نکردند. به من زنگ زد و من با مشورت با همسرم تصمیم گرفتیم که ضمانتش رو بکنیم🌟🌟 با این پول تونستند یه یخچال جدید و نو بخرند، اون یخچال قدیمی خیلی دیگه خرج برمیداشت و دائم هم خراب بود. از اول هم دست دوم خریده بودند. اصغرآقا خیلی تشکر کرد و گفت : خونه تلویزیون نداریم من پیگیر بودم با وام یه تلویزیون برای بچه ها بخرم اما قسمت نشد.اگر بشه یکم پس انداز کنیم و بشه یک تلویزیون برای بچه ها بخریم و یک بخاری دیگه خیلی خوب میشه. 🙏🙏 همین روزها بود، که در خبرها شنیدم دولت تسهیلاتی برای فرزند سوم و چهارم در نظر گرفته با همسر اصغر آقا تماس گرفتم و اطلاع دادم بهشون ولی ایشون گفتند:احتمال اینکه بتونیم برداریم خیلی کمه نوبت قبل هم شما ضامن ما شدین بعید میدونم بتونیم ضامن پیدا کنیم😔 بهش گفتم: توکل به خدا فعلا به زایمانت فکر کن انشالله تا اون موقع خدابزرگه🥰 یکی دوبار دیگه هم تا زمان زایمان لازم شد که سونوگرافی برای مادر نفس مون انجام بشه که مسئول کانون زحمت هماهنگی رو کشیدند و طبق قرار قبلی با ۵۰ درصد تخفیف، همکاران رادیولوژیست قبول زحمت کردند. موارد نفس درحال زیاد شدن بود و ما با هماهنگی قبلی خدمت پزشک های عزیزمون، از انها قول ۵۰درصد تخفیف رو گرفتیم، انشالله خدا قبول کنه. 🙏🙏 صبح یک روز سرد پاییزی بود که اصغر آقا زنگ زد و خبر شروع درد زایمان همسرش رو داد، ❤❤ سریعا با رابط مون در بیمارستان مبینی تماس گرفتم و هماهنگی های لازم رو انجام دادم، البته نیازی به اینکار نبود، چون همکاران خوب مبینی نیازی به سفارش ندارند ولی من صرفا بابت راحت شدن خیال خودم و اطمینان خاطر به مادر نفس اینکار رو کردم😊 این روایت ادامه دارد.... 🌸مرکز نفس سبزوار🌸 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا می دانید در زمانی به اندازه یک سیب خوردن🍎 یک جنین به قتل می رسد؟🍂 . ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
کار فرهنگی رو😄😍😍😍 بعضیا چه زیبا مایه میذارن از برخی داشته هاشون ،حتی اگر بدونن اتفاقی برا مال و جسمشان بیوفته .. ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب او‌ن کسی رو غیر از من نداره ..😭 ای کاش همه مامان هایی که قصد سقط عمدی جنین های معصوم خودشون رو دارن یه لحظه به این جمله فکر کنند که جنین ،زمانی که داره مظلومانه جان میده و دست و پا می زنه، جایی غیر از رحم مادر برای پناه بردن نداره ...😭 ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ داستان 💫💞 قسمت 8 و آخر
داستان اولین نفس.. روایت یک داستان واقعی.. قسمت هشتم و آخر.. بین الحرمین هستم و جای همه دوستداران نفس در شب میلاد مسرور امام حسین (ع) خالی. 😍😍😍 گاهی بعضی تقارن زمانها، پیامهایی برای ما دارند. و ما باید دنبال اون پیامی باشیم. 🤔🤔 عجله نکنید. در ادامه متوجه عرایض بنده خواهید شد.😉 ✨✨✨✨✨✨✨✨ داستان ما به اونجا رسید که: اصغر آقا صبح یک روز پاییزی اطلاع دادند که دوقلوها زمزمه آمدن دارند.🥰 و حالا ادامه ماجرا: بالاخره عصر همانروز دوقلوها به دنیا اومدند و من، انگار بار سنگینی رو از پشتم زمین گذاشتم😊 با همکارم که قرار بود هزینه پوشک رو بده تماس گرفتم و گفتم زهراجان الوعده وفا😉 سرقولت هستی؟ گفت از روی احساسات تصمیم نگرفتم که قرار باشه جا خالی کنم😊 بله. با کمال میل 🌸 و ادامه داد: ما آشنایی داریم که مغازه کلی فروشی داره. من آدرس میدم. به پدر دوقلوها بفرمایید به حساب من فعلا اندازه یک ماهش رو بردارند🙏🙏 خب این از پوشک دوقلوها. 😘😘 حالا باید کمی هم به فکر آذوقه مادر بچه ها میبودم. یادمه آخرین باری که براشون کمی مواد غذایی بردم گفت خداخیرت بده هیچی خونه نداشتیم منم هوس داشتم یه آبمیوه نتونستم بگیرم بخورم، (ریا نباشه مدتیه من عضو یک موسسه خیریه هستم که اعضای اون در مسجد شهید اکبری فعال هستند). تماسی با همکارانم در اون موسسه گرفتم و در مورد مادر دوقلو مون صحبت کردم ازشون خواستم مقداری از اندوخته موسسه رو کنار بذارند برای مادرمون بسته غذایی تهیه کنم. یک خبر مسرت بخشی هم که اصغر آقا تقریبا همزمان با تولد دوقلوها به من دادند موضوع استخدامی شون در همون محل کارشون بود👏👏 خدارو شکر رزق و روزی این دوتا نوگل هم رسید🥰 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 یکی دوماه بعد از به دنیا اومدن دو قلوها تماسی با خانواده شون داشتم. مدتی بود ازشون بی خبر بودم گفتند: دنبال دریافت وام فرزند آوری بودند ولی به دلیل پیدا نشدن ضامن دارند امتیاز وام رو به مبلغ ناچیزی میفروشند. چون نوبت قبل ما ضامن شون شده بودیم و یکی دوماه هم قسط ها به تعویق افتاده بود خجالت کشیدند دوباره عنوان کنند😔 با همسرم صحبت کردم، ایشون هم نظر من رو داشتند. میشد مجدد بهشون اعتماد کرد. چون با شرایط جدید کاری، حتما پرداخت به موقع خواهند داشت.😊 ولی متاسفانه هیچکدوم از ما نمیتونستیم ضمانت آنها رو بکنیم. به بانک هم مراجعه کردیم ولی هرکدوم یک مشکل داشتیم. در گروه کاری نفس عنوان کردم و همانطور که حدس میزدم مدیر کانون خودشون داوطلب ضمانت شدند... خیلی خوشحال شدم. کارهای اولیه وام انجام شده بود و فقط امضا و ارائه مدارک لازم بود💰💰💰 با دریافت این وام، زندگی خانواده نفس ما یک تغییر اساسی می کرد اول از همه خرید یک تلویزیون📺 بعد هم فرش و بخاری و .... سال گذشته همین ایام ماه شعبان بود. در مسجد اکبری با دوستان مون سرگرم انجام کارهای جشن روز میلاد امام حسین (ع) بودیم😍😍 (خدمت تون عرض کردم، که در مسجد با گروهی از دوستان یک موسسه خیریه به ثبت رسوندیم بنام منتظران موعود🥰 انشالله قسمت بشه در مورد اون موسسه هم صحبت میکنم😉 ولی چیزی که نقطه اشتراک موسسه و دوقلوهای قصه ماست اینه که: ما در اعیاد مختلف در مسجد و حسینیه شهید اکبری جشن برگزار میکنیم و همه دوستان و آشنایان و اهل محل اون منطقه اطلاع دارند و تشریف میارند)🥰 علاوه بر مردم عادی، یکسری از خانواده های تحت پوشش مون هم میان برای این جشن، به خصوص تعدادی از خانواده های نفس مون هم دعوت کردم از جمله دوقلوها که پیشکسوت و اولین پروژه طرح نفس مون به حساب میومدند🥰 مادر دوقلوها قبلش زنگ زد اشکالی نداره، دوتا بچه دیگه مم بیارم گفتم: نه عزیزم خیلی هم عااالی، جشن اتفاقا برای بچه هاست، خیلی هم بهشون خوش میگذره، تشریف بیارین🥰. من درگیر اجرای برنامه ها بودم که یهو بهم اطلاع دادند خانم...با بچه هاش اومده🥰 من نوزادی بچه هارو دیده بودم، ولی ماشالله هزار ماشالله تو این چندماه بزرگتر شده بودند🥰 جایی برای میهمان ویژه امروز مون باز کردم و رفتم دنبال بقیه کارها... https://eitaa.com/nafas110530
خانم ...استاد اخلاقم یادتونه؟ که اوایل نفس چقدر خوب منو همراهی کرد!! ایشون درحال صحبت بودند.اواخر صحبت شون من بهشون گفتم که دوقلوهامون هم امروز میهمان ما هستند😍😍 چشمان خانم استاد، چنان برقی زد که بی مقدمه از من داخل جمعیت سراغ دوقلوها رو گرفت و با دیدن دوقلو ها آنقدر ذوق زده شد که اصلا نتونست خودش رو کنترل کنه. مجدد تریبون رو بدست گرفت و گفت: امروز آقا اباعبدالله یه عیدی خیلی خوب به من دادند.در بین شماها دوتا بچه هستند که به دلایلی قرار نبود بین ما باشند ولی به لطف خدا و عنایت آقا امام زمان و پیگیری مادرشون و مرکز نفس، الان این عزیزان بین ما هستند.خدا رو بابت این موهبت شکر میکنیم و آرزوی بهترینها رو داریم. حالا از مادرشون میخوام اگر خودشون دوست دارند تشریف بیارن جلو و این هدیه های خداوندی رو به همه نشون بدند. 🥰 مادر دوقلوها خیلی داوطلبانه اومد جلو و کمی در مورد خودش صحبت کرد و اینکه خدا رو شکر میکنه که طرح و مرکز نفس سر راهش قرار گرفته و کمکش کرده.🥰 خلاصه ، چنان شور و هیجانی در حسینیه راه افتاده بود که نگو....😄 همه دوست داشتن بیان لپ دوقلوهای ما رو بکشن🥰 خانم استاد اعلام کردند اگر کسی دوست داره در این روز عید، عیدی به بچه های ما بده هیچ مشکلی نداره و اول از همه هم خودش یه تراول در آورد و تقدیم دوقلوها کرد. 🤗 چندین نفر همینطور پول و تراول آوردند و هدیه دادند. نمیدونم چند تا عروسک و ماشین اسباب بازی، چطوری و از کجا رسید که تقدیم دختر ۵ساله و پسر دوسه ساله خواهر و برادر دوقلوها شد(کار، کار همسایه ها بود. عرض کردم همسایه های مسجد جزو مدعوین ثابت ماهستند😉 فوری رفته بودند از خونه کادو آورده بودند🥰) یکی شون میگفت این کادو رو برای نوه ام خریده بودم ولی دوست دارم به شما بدم. خلاصه اونروز جشن میلاد امام حسین (ع) خیلی خاطره انگیز شد و مراسم مون حال و هوای عجیبی گرفت. و برام جالبه که الان بعد یک سال، باز هم در همین ایام، روایت داستانش انجام شد و دقیقا در روز میلاد هم روایت مون به انتها رسید🥰 و از همه جالبتر اینکه از کنار گنبد و بارگاه آقا ابا عبدلله الحسین ع روایتگری انجام شد🌸🌸🙏🙏 آقا ممنونت هستم بابت این همزمانی های زیبا🌟🌟 کمک مون کن و ما رو در راه پر نشیب و فراز نفس ثابت قدم نگهدار 🙏🙏 و این دوقلوهای پرماجرا و نظر کرده رو عاقبت بخیر کن❤❤ انشالله که در آینده نه چندان دور شاهد موفقیت های این دو عزیز دوست داشتنی باشیم🥰🥰🥰 اعیاد شعبانیه بر شما مبارک.🌸 نایب الزیاره شما در حرم آقا اباعبدلله در سوم شعبان سال ۱۴۰۲ هستیم🌸❤🌸❤ منتظر داستانهای هرشب ما باشید. 🍀🌸🍀 ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530✨
اینم دوقلو های قشنگ ما🥰 که با نفس شون کلی برکت و شور زندگی رو برای خانوادشون به ارمغان اوردن😍🌾
بازم دوقلوهامون بعد از چند ماه.. نمیدونید چه نگاه معصوم و مهربونی دارن😘😍❤️ این نفس ها😘، تا وقتی نفس میکشن، برای تمام ادمهایی که به لطف خدا، کمک کردن به ادامه نفسشون و تقدیرشون، خیر و برکت تو زندگیشون جاری و ساری میکنن انشاالله .خوشا به سعادتشون☘✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا