eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
334 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
879 ویدیو
6 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با مشاوران،تماس بگیرید🙏. 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari @salarimanesh شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨🌹 چیزی تا ۱۵ ماه مبارک ولادت آقاجانمون، کریم اهل بیت امام حسن مجتبی نمونده🥰🌹 حتماً حتماً برای خوشحالی بچه ها یه برنامه کوچولو داشته باشیم 💖🎁 به نظر من هرچی به بچه ها بگیم بیا امام حسن (ع)و دوست داشته باشیم و شب تولدش خوشحال باشیم ،اثرش مثل این نیست که هدیه بدیم و بگیم چون میلاد امام حسن ع هست و همه مون خوشحالیم ،میخوام‌خوشحالتر بشی عزیزم😍😍 بچه ها خیلی دلشون پاکه و با کارهای کوچولو میشه محبت های عمیق براشون ایجاد کنیم💞 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
🔖تربیت فرزندان با بازی 🤹‍♂یکی از بازی‌هایی که می‌توان با فرزندان خود جهت تربیت و تادیب ایشان انجام داد، این است که؛ 👈 از او بخواهید تا هر کار و رفتار شما را تقلید کند و اگر اشتباه انجام داد از او کسر امتیاز می‌شود 💯در بین کارهای شما هم باید آن کاری را تقلید کند که صحیح و درست باشد. ؛ 💡در نتیجه دو اتفاق می‌افتد: ۱:رفتار درست را از غلط تشخیص می‌دهد. ۲: می‌فهمد که نباید رفتار بد دیگران را تقلید کند و بداند که باید از رفتار اشتباه اجتناب کرد. 🔆همانا امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: اِذا رایتَ فی غیرِک خُلقاً ذمیماً، فتجنب مِن نفسکَ امثالَه: وقتی یک اخلاق بدی را از دیگری دیدی، سعی کن امثال آن اخلاق را از خودت دور کنی. 🔆 غرر الحکم و درر الکلم، ج۱،ص ۲۸۸ 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
✅ تاثیر قصه در ذهن کودکان کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند. قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند. موضوع مهم دیگر که تاثیر زیادی بر فرایند اجتماعی شدن کودک دارد این است که قصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیامها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر، جذاب تر و دوست داشتنی تر شود. 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
امام صادق عليه السلام: اَلْبَناتُ حَسَناتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ. فَالـْحَسَناتُ يُثابُ عَلَيْها وَ النِّعْمَةُ يُسْأَلُ عَنْها. [وسائل الشيعة ، ج 15 ، ص 104.] امام صادق عليه السلام: دختران نيكيهايى هستند كه در برابر آن پاداش داده مى شود. و پسران همچون نعمتى هستند كه از آن بازخواست مى شود. ☘مرکز مردمی نفس سبزوارhttps://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ داستان ... 💫💞 قسمت 1
آرزوی من.... قسمت اول.... روبروی ایوان نجف نشسته بودم و محو تماشای زیباترین و دلربا ترین تصویر بودم😍 دوست نداشتم چشم از این زیبایی بردارم.... صدای مادرم من رو به خود آورد که آرزو پاشو بریم اونطرف، نزدیک اذانه و الان همه جاها پرمیشه ، به نماز نمیرسیم... نگاهی به مادرم انداختم ، طبق معمول تسبیح به دست مشغول گفتن ذکر بود... برعکس مادرم که همیشه موقع زیارت حریص خوندن نماز و ذکر و دعا بود من عاشق نگاه کردن به ضریح و ایوان و قبه و گنبد بودم....ترجیح میدادم چشمانم اشباع از زیبایی ها شود که هروقت از این مکانها دور باشم فقط با بستن کوتاه چشمهایم بدون معطلی به اینجا سفر کنم😍😍 بتوانم تمام زوایای اینجا را با کوچکترین جزئیات تصور کنم و از تصورش لذت ببرم🥰 به توصیه مامان از جلو ایوان حرکت کردیم و به سمتی که میشد نماز جماعت خواند منتقل شدیم...رفتم به منتها الیه جایی که بشه حداقل گوشه ای از گنبد و حتی قسمتی از اون خورشید روی گنبد را دید🥰 دستان ایلیا در دستم بود و مواظب بودم از من جدا نشود.. همزمان نیم نگاهی هم به مادر داشتم که از ما خیلی دور نشود.... به نگاه مردم به خودم و پسرم عادت کرده بودم🙄 عده ای از سر ترحم و عده ای متعجب و افرادی هم نگاه عجیبی داشتند انگار من کار اشتباهی کرده ام که کفاره آن داشتن یک پسر سندرم داونی است😔 صد البته در جمع زائران امیرالمومنین تعداد این افراد خیلی کمتر بود تا مکانهای دیگر ولی در کل کم و زیاد داشت و سوخت و سوز نداشت😕 در بین اینهمه آدمهای جور و واجور افرادی هم بودند که هیچ احساس ترحم و تحقیری در چشمانشان دیده نمیشد و فقط میشد مهربانی و لبخند در چشمان و رفتارشان دید🥰😊 پسرم ایلیا در آستانه ۷سالگی بود و برخلاف اکثر هم سالان خودش که در اوج شیطنت هستند خیلی پسر آروم و آقایی بود😊 خیلی پسرم رو دوست دارم ولی منکر این نمیشم که دلم بچه سالم نمیخواد☹ نمازمون که تموم شد متوجه شیطنت چندتا بچه کوچک شدم که پشت سرم با مامان شون نشسته بودند و هم هله هوله هایی که مامان شون آورده بود میخوردند و هم بازی می کردند...سه تا بچه قد و نیم قد و شاد😄 گاهی هم با همون لهجه عربی و شیرینی که داشتند به هم یه چیزی می گفتند🥰 یه نگاهی بهشون انداختم و آهی از ته دل کشیدم🤧 خدایا چی میشد به منم بچه سالم میدادی🙄...مگه من چیم از این خانم عرب کمتره ها؟؟!!😕 نگاه کن چه چشم و ابروهای قشنگی دارن؟!؟! چه پوست روشن و صافی و چه موهای طلایی قشنگی!!!😍 خدایا اینجا تو حرم امیرالمومنین تو بهترین نقطه عالم چرا باید چشمم بیفته به چندتا بچه عرب خوشگل؟؟؟😍☹ میخوای چی رو به من ثابت کنی؟ که من استحقاق بچه خوب و سالم رو ندارم😩 من همینجا جلو همین آقا ازت بچه سالم میخوام🥺 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد و دلم بچه خواست😭😭 از همون بچه های خوشگل که تو حرم بود😭 ایلیا با دستش اشکامو پاک کرد و خودشو انداخت تو بغلم😪 خدارو بابت داشتن ایلیا شکر کردم و خودمو نهیب زدم که آرزو چرا خدارو شکر نمیکنی؟ یادت نمیاد که خدا ایلیا رو دوباره بهت داد؟ بعدم خودت نخواستی ازدواج کنی!! مریم مقدس که نیستی همینجوری خدا بچه بذاره تو دامنت وقتی نه به حرف مامان گوش میدی و نه به حرف بقیه و قید ازدواج مجدد رو زدی چطور دلت بچه سالم میخواد🙄 مامانم ازم پرسید هنوز میخوای بمونیم حرم؟ گفتم چطورمگه؟ _هیچی اگه هستی جامعه کبیره شروع کنم😳 _نه مامان ما دل نمیکنیم ولی ایلیا خسته میشه. باز فردا نماز صبح میایم. با کاروان یکی از دوستان اومده بودیم کربلا ولی اینقدر بهمون خوش گذشت که یک هفته اضافه تر موندیم طفلی دوستمون بقیه زائرها رو با معاون کاروان و بقیه کادر فرستاد سبزوار و خودش موند که ما تنها نمونیم.. دل کندن از حرم امام حسین و حضرت امیر سخت بود ولی چاره ای نبود😔 فردا باید برمی گشتیم🙄 نمیدونستم از خدا چی میخوام؟ رفع مشکلات مادرم؟ سربراهی پدرم؟ شفای پسرم؟ سرو سامان گرفتن خودم؟ ته ته دلم شاااید برای همسر قبلیم هم دعا کردم😞 ولی نه زندگی منو تباه کرد😕 تو اوج جوونی منو گذاشت و رفت... با یک فرزند بیمار.بایک سندرم داونی😔 براش دعا نمیکنم... ولی دوستت داشت آرزو ها!!! نه!!گفتم نه!! به خودم نهیب زدم نباید اونو ببخشی !! تمام بد بختی های تو دلیلش اونه! یه معتاد....یه بی معرفت....یه.... اصلا چرا من چنین جایی باید یادش کنم؟ ها؟ خدایا خودت هرجا هست هدایتش کن... پس بخشیدیش؟ نه؟ والا چرا باید برای هدایتش دعا کنی؟ لا اله الا الله.....استغفرالله... ایلیا جان بریم پسرم بریم یه غذای خوشمزه بخوریم🥰 مامان پاشو عزیزم. پاشو بریم. حتما ایلیا گرسنه شده...خودمونم خسته ایم...یه استراحت کنیم باز فردا میایم.... این داستان ادامه دارد.... 🌿مرکز مردمی نفس سبزوار🌿 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت تلخ ژیلا صادقی از سقط ناخواسته جنین خود و بغض مجری تلویزیون 🥺 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا گُل زدی؟😐💐 این آینده انحرافی در انتظار بچه شما هـم ممکنه باشه.😔👆🏻 والدین نمیدونستن ولی جوونا با جزییاتش خبر داشتن😳😔 آموزش و اطلاع رسانی را زیاد کنید. 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودک پنج ساله چیزی می‌گوید و جوری می‌گوید که چند بار از خودت می‌پرسی چند سالش بود؟ فیلم یا سریالش ۱۳+ می‌خورد اما کودک پنج ساله مثل مردی بالغ و هشیار از آن روز می‌گوید. در توضیح بازنشر نوشته بودند «با عقل جور میاد؟ یه بچه اینجوری قصه‌ی مرگ مامان باباش رو تعریف کنه؟» 🔸مامانم باردار بود. وقتی ما رفتیم به مدرسه وارد سالن مدرسه شدن و به شکم مامانم شلیک کردن. باردار بود. هفت ماهش بود. پدرم خواب بود. بابا مرد، خودش و مامانم، توی یه هفته. توی یه روز. 🔹جلوی خودت؟ دیدی‌شون؟ 🔸آره جلوم. 🔹چی دیدی؟ 🔸اونها رو آوردن توی سالن و جلوی من بهشون شلیک کردن. ☘مرکز مردمی نفس سبزوارhttps://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امام مجتبی به نقل از پیامبر اکرم: اگر کسی گره ای از کار مؤمنی باز کند و مشکل مؤمنی را حل کند مانند آن است که ۹ هزار سال خدا را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه و شب ها را به عبادت خدا مشغول است. 📚 بحارالانوار 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔴 ببینم چقدر به امام حسن ارادت دارید ختم‌های قرآن امروز که روز ولادت کریم اهل بیته، رو هدیه میکنیم به امام حسن مجتبی و همه‌ی شهدا از نسل امام حسن (حضرت قاسم، حضرت عبدالله و...) امروز باید رکورد ختم در یک روز رو بزنیم. تا الان با همین یک آیه یک آیه حدود ١٢۵٠ ختم قرآن انجام شده. تامیتونید لینک ختم قرآن رو منتشر کنید ان شاء الله توجه ویژه‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام شامل حالمون بشه. آیات امروزتون رو شروع کنید. بسم‌الله 👇 https://leageketab.ir/khatme-quran جهت‌اطلاع از ختم‌های روزانه عضوکانال‌شید👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ داستان ... 💫💞 قسمت 2
آرزوی من.... قسمت دوم.... با چشمان اشکبار از حضرت امیرخداحافظی کردم و دست ایلیا رو محکم فشردم😭😭 به امید شفای پسرم اومدم کربلا و الان مصمم بودم که ایلیا هدیه خداست و چه شفا پیدا کنه و چه نکنه باید قدرشو بدونم و یک لحظه از خودم دورش نکنم😊 دیگه اون آرزوی قبل سفر نبودم که گله و شکایت کنم خدا چرا اینکارو کردی ؟؟ چرا اونجوری نعمت دادی؟ چراندادی؟ گفتم به داده و نداده ات شکر به کم و زیادت شکر و به امید کرمت هستم هرچه برام تقدیر کردی قبول🙏 احساس میکنم این زیارت دوهفته ای به اندازه چندسال منو بزرگ کرده... ای کاش زودتر مشرف می شدم🌱 در راه برگشت فرصت زیادی داشتم که کمی در گذشته خودم سیر کنم... شاید هرکسی که منو میشناخت میگفت چرا جوونی خودت رو به پای یک بچه گذاشتی که نمیدونی چه آینده ای داره؟ یه سندرم داونی!!! آخه چرا نذارم؟ مگه ایلیا غیر از من کسی رو داره؟😭 اون پدر بی مسئولیتش که اصلا یادشم نمیاد😠 خب من چرا باید وارد یه زندگی دیگه بشم که معلوم نیست طفلی ایلیا رو قبول بکنه یانه؟ از طرفی مامانم حق داشت تا کی مامانم زنده بود و جور من و باید میکشید؟ به بابا هم که اعتمادی نبود🙄 یک روز رابطه اش با مامان خوب بود و چهار روز بد😐 یاد بچگی ام کردم که مامانم و بابام باهم دعوا می کردند این من و برادرام بودیم که در به در خونه خاله و مادر بزرگ و ....بودیم😭 مامانم وقتی با بابام دعوا میکرد ما بچه بابامون حساب می شدیم و چشم دیدن مارو نداشت و وقتی آشتی می کرد یادش میفتاد که بچه هاش کجا رفتن و از خونه این و اون جمع مون می کرد.... همین احساس بی پناهی و دردی که کشیدم به من آموخت که تا پای جونم باید بچه ام رو به دندون بکشم و پناهگاهش رو خراب نکنم 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ....یکم اومدم جلوتر.... به زمان ازدواجم، وقتی ازدواج کردم یه دختر ۱۷ یا ۱۸ ساله بودم ...خیلی عقلم نمیکشید تو انتخاب باید چشمم رو باز کنم و زن هرکسی نشم☹ بیشتر خوشحال بودم که میتونم از اون جو متشنج خونه راحت بشم... همسرم خیلی باب میلم نبود ولی بازم شاکی نبودم ... سر یکسال باردار شدم...مشکل خاصی حین بارداری نداشتم، فقط یکی دوبار زمان بارداری همسرم بهم شوک عاطفی وارد کرد ولی دکتر گفت بچه سالمه...حتی غربالگری هم چیزی درمورد سندرم داون ایلیا نگفت... ایلیا یکی دو هفته زودتر دنیا اومد... تجربه بچه داری نداشتم و نمیدونستم بچه سالم چجوریه؟ چطور شیر میخوره چطور گریه می کنه؟؟ متوجه نبودم که بچه ام مثل بقیه بچه ها نیست...کم وزن بود و از همون اول گفتند باید بره تو دستگاه🥺 یکمی بیشتر از یک کیلو بود... دو روزه بود که مامانم اومد بالاسرم و انگار میخواست خبر مرگ بچه ام رو بده🙁 گفت آرزو بچه ات گفتند عقب مونده است... بعید میدونم زنده بمونه... میمیره... انگار دنیا رو روی سرم خراب کردند.... ایلیا...ایلیای من عقب مونده اس؟؟؟ دوست داشتم بمیرم و چنین خبری رو نشنوم... خودم رو زدم...چنگ زدم به صورتم.... زمین و زمان رو فحش دادم...چرا باید آخه بچه من عقب مونده باشه؟ چرا باید پاره تن من اینجوری از کار در بیاد؟؟ باوجود وزن کمی که داشت خیلی تو بیمارستان نگهش نداشتند...شایدم امیدی به بهبودش نداشتند😔 شرایط ایلیا مزید علت شد که من افسردگی بعد زایمان گرفتم...و افسردگی بعد زایمانم باعث شد زندگی من ثباتش رو از دست بده☹ همسرم که امیدی به من و بچه نداشت و کلا یاد نگرفته بود که در برابر سختی باید مبارزه کنه ما رو ترک کرد و این باز هم افسردگی من رو تشدید کرد😔... روزهای دردناکی بود... ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ از شدت ناراحتی فرش هارو چنگ میزدم و ... کودکم یک تکه گوشت شل و وارفته جلو چشمانم بود... خدایا چرا باید فرزند من اینطور در برابر چشمانم بی دفاع و بی پناه باشد... یکروز از تلویزیون صحن و سرا و بارگاه امام رضا رو دیدم و دلم پرکشید برای حرم... با خودم گفتم دوای درد من و پسرم امام رضاست... من رو ببرین پیش امام رضا... بچه روی پاهام بود توان راه رفتن نداشتم... سوار ویلچرم کردند و منو بردند پنجره فولاد امام رضا... امام رضا رو به جوادش قسم دادم و با صدای بلند گریه کردم😭😭 به اندازه تمام درد ها و ناکامی ها و اذیت های عمرم گریه کردم...فقط گریه کردم... آنقدر که احساس کردم نای حرف زدن هم ندارم😞 یکی از خانمهای خادم حرم دست روی شانه ام گذاشت و گفت دخترم بلند شو !پاشو! چرا اینقدر خودت رو اذیت می کنی؟ امام رضا همون لحظه که به سمتش میای حاجت آدم رو میده اون کریم تر از این حرفهاست... اگر ظاهر حاجت ما با باطن اجابت آقا یکی نیست این دید ماست که اشتباهه... باید دیدمون رو عوض کنیم... این رو گفت و رفت... من متوجه منظور اون خانوم خادم نشدم ولی .... ولی آرامش عجیبی سراسر وجودم رو گرفت... این داستان ادامه دارد.... 🌿مرکز مردمی نفس سبزوار🌿 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم از دخملای کوچولومون👧👧👧🥰😍 👧مرکز مردمی نفس سبزوار 👧 https://eitaa.com/nafas110530
✨✨✨✨✨✨ 💠 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ✨هر خانه ای که در آن دخترانی باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت آسمانی بر آن نازل می‌شود و زیارت ملائکه از آن قطع نمی شود. 📚جامع الاخبار، ص ۲۸۵ 👧مرکز مردمی نفس سبزوار👧 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 رابرت مرداک( صاحب رسانه صهیونیستی) : در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت می کنند، اگر مادران ایرانی را به لجن بکشیم همه چیز به لجن کشیده خواهد شد! ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ Https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یک نکته از یک جزء 🔻 💢 سقط جنین 🔹 در حرم مطهر رضوی 📝 دریافت فایل متنی ______________ ♦️ شایان ذکر است، این سخنرانی در کل ماه مبارک رمضان، دقایقی پس از اذان صبح تهران به صورت زنده از شبکه یک پخش می‌شود‌.‼️ قطعه قطعه کردن فرزند به دست والدین! 01:42 ♨️ واکنش امام سجاد علیه‌السلام به دیدگاه حسن بصری در رابطه با فرزند! 04:38 ‼️ پاسخ امام کاظم علیه‌السلام به فردی که ۵ سال از فرزنددار شدن جلوگیری کرده بود! 05:13 ❌ آمار وحشتناک قتلِ عمدی در کشور! 08:06 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ داستان ... 💫💞 قسمت 3
آرزوی من... قسمت سوم... متوجه منظور خانم خادم نشدم ولی آرامش عجیبی سراسر وجودم رو فراگرفت... با خودم گفتم... امام رضا که نیازی به گریه و زاری من نداره... چرا نباید حاجتم رو بده... نگاهی به ایلیا کردم طفل معصوم بی صدا فقط نفس می کشید... هیچ وقت ندیده بودم توان گریه عادی مثل بقیه بچه هارو داشته باشه... بی رمق تر از اون بود که گریه کنه که من بهش شیر بدم... افسردگی بعد از زایمان و مصرف دارو های جورواجور خیلی روی شیرم تاثیر گذاشته بود ولی بازهم سعی می کردم همون یکذره شیر هم بهش بدم... ناخودآگاه شروع کردم به شیر دادن به ایلیا🤱 احساس کردم قدرت مکیدن ایلیا بهترشده احساس کردم حجم شیرم بیشتر شده... برق چشمان ایلیا درخشانتر بود و احساس کردم قوای جسمانی ام برگشته.... گردش خون در بدنم رو احساس می کردم و فکر می کردم ضربان قلبم قوی تر و محکم تر از قبل میزند... اون تکه گوشتی که فکر می کردم هیچ واکنشی نداره الان حس می کردم که قوت گرفته و داره جون میگیره☺ اون خادم راست میگفت امام رضا حتما حاجت منو میده! چه دلیلی داره که نده؟ مگه چیزی ازش کم میشه؟ 🤱 👶 🧒 👦🏼 ایلیا کم کم تونست سرشو نگه داره...کم کم دیگه میتونست شیر رو توی دهنش نگهداره و قورت بده...قوت انگشتا و دستش بهتر شده... الان که ۷سال از اون روزها میگذره، میفهمم که معجزه امام رضا واقعا اتفاق افتاده.... من بعد زیارت اون روز کم کم مصرف دارو هام کمتر شد و بعد مدتی کامل قطع کردم🥰 ایلیا که پزشک معالجش گفته بود عقب مونده ذهنی شدیده و زیاد زنده نمیمونه😞... بعد از ویزیت چند پزشک دیگه تشخیص سندرم داون خفیف** گذاشته شد. و گفتند ایلیا میتونه مثل خیلی از بچه های دیگه راه بره حرف بزنه احساسات داشته باشه کسب مهارت کنه... بعدها متوجه شدم که سندرم داون یه اختلال کروموزومی هست که ارثیه و بیشتر برای مادران باردار بالای ۳۵ سال اتفاق میفته...من ۱۸ساله بودم ولی شاید تغذیه خوبی نداشتم خدا میدونه بعید نیست اون شوکهای عصبی که از جانب همسرم به من وارد شد باعث این اتفاق شد...شایدم سوء مصرف موادش💉 الله اعلم. هیچکدوم از اینا رو نمیدونم ولی مطلبی که میدونم و بهش اعتقاد دارم اینه که توکل و اعتقاد به خدا قضا و قدر رو برمیگردونه ... پسرمن زمان تولدش هیچ واکنش طبیعی نداشت....ولی بعد خیلی حرکاتش تغییر کرد...شیرخوردنش تغییر کرد.حرکات اندامهاش بهتر شد...بهم میخندید😊 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ به مرز نزدیک می شدیم تعداد آمریکایی ها و سگ های بد قواره شون بیشتر می شد... کی باشه دیگه عراق از دست این آمریکایی ها خلاص بشه😬 با توقف اتوبوس برای بازدید و دیدن اون سگ ها پسرم ترسید😨 محکم به بغلم چسبوندمش و گفتم نترس عزیزم ما زائر امام حسین هستیم و خودش مواظب ماهست... مامانم زیر لب لعنت شون می کرد و وجعلنا میخوند...هیس ایلیا هیچی نگو .الان رد میشیم.🤫 به خیر و خوشی و سلامتی رسیدیم سبزوار... خیلی احساس سبکی می کردم.. سفر پر برکتی بود و حسابی خوش گذشت... توی دلم احساس خوبی داشتم و فکر می کردم قرار هست اتفاق خوبی برام بیفته🥰 شرایطی نداشتم که زندگی مستقل داشته باشم...ای کاش میشد کاری داشتم که بتونم مستقل از پدر و مادرم و مشکلات و گرفتاری های اونا باشم... یه داداشم در آستانه ازدواج بود و اون برادر دیگه ام مشکلات خودش رو داشت... پدر و مادرم هم از زمانی که یادم میومد در حال ثابت کردن خودشون به همدیگه بودند و باهم زیاد اختلاف داشتند😔 تنها اتفاق نظرشون زمان ازدواج من بود که اونم چه ازدواجی🤦‍♀ خدمت تون عرض کردم که قصد ازدواج مجدد نداشتم. ترجیح میدادم تو خونه پدری همین شرایط خانواده رو تحمل کنم تا برم سر خونه و زندگی که ایلیا رو مجبور بشم یا بذارم بهزیستی یا بسپرم مامانم یا اینکه با سرزنش و نگاه تحقیرآمیز همسر آینده ببرم خونه خودم😞 بنابراین قید ازدواج رو زده بودم و هرکی درب خونه رو میزد جوابم منفی بود....پدر و مادرم و دوست و آشنا تلاش زیادی کردند ولی من جوابم همون بود🙄 ولی.... ولی هنوز یک هفته از اومدنم از سفر عتبات نگذشته بود که خیلی تصادفی همسر سابقم رو دیدم...چشم در چشم شدیم... گذر زمان موهاشو سفید کرده بود... حتما از نظر اون من هم چین های صورتم زیاد شده... حرفی برای گفتن نداشتیم... چشمهامو ازش دزدیدم و راهم رو ادامه دادم...انگار چیزی برای گفتن داشت ولی من گوشی برای شنیدن نداشتم... هنوز ۲۴ ساعت از این اتفاق نگذشته بود که مامانم بهم گفت شهاب یک نفر قاصد فرستاده که بیا باهم دوباره بریم زیر یه سقف😠 این داستان ادامه دارد.... **پ.ن؛(در سندرم داون تعداد کروموزومهای فرد در تمامی سلولهای بدن از حالت عادی بیشتر هست و در نوع خفیف تر همه سلولهای بدن درگیر کروموزوم اضافه نمی شوند. ) ⚜ مرکز مردمی نفس سبزوار⚜ https://eitaa.com/nafas110530