چاه کَن
هر کی زودتر درست کرد یعنی دیگه آخرشه. میثم این را گفت و خندید:« حتما خودم درستش میکنم.»
منصور گفت:« مگه حاجیت مرده که تو زودتر انجام بدی؟!»
علی خندید:« حالا معلوم میشه کی درستش میکنه. الکی مغزمونو برای حرفای الکی به کار نگیرید.»
میثم گفت:« حالا تو که میری روستای پدرت، منصور هم که میره خونهی پدربزرگش، از کجا بفهمیم کی زودتر درست کرده؟»
علی دستش را پشت سرش کشید:« آره راست میگیا. پس باید صبر کنیم تا دوباره دور هم جمع بشیم.»
منصور گفت:« چه کاریه؟ خب عکس میگیریم. میذاریم تو گروهمون دیگه!»
علی گفت:« آهان! راست میگه بچه»
میثم خندید:« یه وقتایی مغزت خوب کار میکنه ها!»
منصور ابروهایش را توی هم کرد.»
میثم زد پشتش:« پشیمونم نکن که دیگه ازت تعریف نکنما»
از همدیگر خداحافظی کردند و رفتند. منصور هر کاری کرد نتوانست درستش کند. علی نصفش را درست کرد و بقیهاش ماند.
میثم کمی روبیک را چرخاند. هر کاری کرد درست نشد. به مکعب خیره شد:« چه خوب! آفرین به مغزت پسر! بهتره برچسب هاشو بکنم و دوباره بچسبونم.»
محدثه وارد اتاق شد:« چیکار میکنی؟»
میثم گفت:« هیچی! دارم برچسبهای مکعب روبیک رو جابجا میکنم. من باید زودتر از بقیه عکس بفرستم.»
محدثه کنار میثم نشست:« ولی اینکه کلک زدنه!»
میثم انگشت اشاره اش را روی بینیاش گذاشت:« هیسس! کلک چیه؟ بعداً دوباره سعی میکنم خودم درستش کنم.»
محدثه بلند شد:« ولی این درست نیست. به قول مامان چاه کن آخر ته چاهه»
میثم به محدثه نگاه کرد:« الان این چه ربطی داشت؟»
محدثه خندید:« آخه فقط همین یه ضرب المثل یادم بود.»
میثم نفسش را محکم بیرون داد:« برو به کارت برس. یکم هم ضرب المثل حفظ کن. شاید به کارت بیاد»
برچسبها را جابجا کرد. از روبیک درست شده، عکس گرفت . توی گروهشان گذاشت.
با لبخند منتظر جواب دوستانش شد.
بعد از چند لحظه منصور نوشت:« خودت درست نکردی!»
میثم نوشت:« خودم درستش کردم.»
با خودش گفت:« خب خودم برچسبا رو جابجا کردم دیگه!»
علی بعد از یکربع نوشت:« خیلی عالیه. فکر نمیکردم انقدر فرز باشی!»
میثم خندید. نوشت:« حالا کجاشو دیدی؟»
با خیال راحت گوشی را بالای سرش گذاشت و دراز کشید. بعد از چند دقیقه صدای پیامش بلند شد. گوشی را روشن کرد. علی نوشته بود:« میثم! عکس روبیکت رو برای عمو محمدم فرستادم. خیلی خوشش اومد. گفت سه روز دیگه توی منطقهاشون مسابقات برگزار میکنن. یه قسمتش ساخت روبیکه. گفت بهت بگم اسمت رو جزء شرکت کننده هامینویسه.»
رنگ از صورت میثم پرید. مثل برق گرفته ها سر جایش نشست. با دست روی پیشانی اش زد:« واااای! بدبخت شدم.»
محدثه جلوی کمدش نشسته بود:« چی شده؟»
میثم گوشی را پرت کرد. دو دستی سرش را چسبید:« باید تو مسابقات ساخت روبیک شرکت کنم »
محدثه خندید:« حالا فهمیدی چاه کن ته چاهه!؟»
میثم با اخم نگاهش کرد:« ربطی نداره . انقدر این ضرب المثل بیمزه رو تکرار نکن.»
میثم سرش را روی زمین گذاشت:« وااای خدا! حالا چیکار کنم؟»
🌼 زاذان گويد: از على (ع) شنيدم كه میفرمود: اگر اين فرمايش را از پيغمبر (ص) نشنيده بودم كه میفرمود مكر، نيرنگ، خيانت، سبب ورود در
آتشند، مكر من از تمام اعراب بيشتر بود.
#خصلتهایشاکلهساز
#العشره
✍نویسنده:خالـقی
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2
#عناصر_داستانی
#زبان
❇️زبان ابزار انتقال اطلاع است.
💢زبان داستانی، با توجه به وظائفی که برای ادبیات داستانی معین و مقدر شده است یا داستان نویسان، در طول هزارهها، برای داستان معین و مقدر کردهاند، وسیلهییست که به همت و توان فرهنگی نویسنده، این وظایف را به بهترین شکل ممکن، با کمک واژهها و جملهها، به انجام برساند و به دیگران منتقل کند.
♻️زبان وسیلهی ارتباط است میان فرستندهی پیام(=نویسنده) و گیرندهی پیام(=خواننده و مخاطب)
♨️زبان، در کل ادبیات، مجموعهای از واژهها، نشانهها و جملههای دارای معناست و نخستین و بنیادیترین ابزار کار ادیب، که در ادبیات داستانی، به صورت یکی از عناصر پایه نیز در میآید.
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2
دانه ای بر زمین افتاد
باران آمد
بهار شد
✍نویسنده:خانم شوشتری
#الکی
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2
#تمرین2
برای تمرین 2 لطفا اشکال هندسی را بکشید
تا دست هایتان عادت کند بدون خط کش و ...صاف و بدون عیبی کشیده شود
در باغچه نقاش باشی، بچه ها مشغول تمرین هستند.😊💐
#عناصر_داستانی
#فضا
🌀فضا، ماده یا مادهگونیست که موضوع در آن جریان مییابد و شخصیتها در آن زیست میکنند، تا وقایع و حوادث و کل ماجرا آنگونه که نویسنده میطلبد و ضرورت داستانی هم ایجاب میکند، حس و لمس شود.
♻️فضا، مادره یا مادهواریست که گرداگرد موضوع را میگیرد تا رنگ و بو و تاریک_روشنی خود را به موضوع و شخصیتهای حاضر در موضوع منتقل میکند؛ یعنی با رنگ و بو و تاریک_روشنی خود بر ویژگیهای شخصیتها تاثیر بگذارد و آنها را دیگرگون کند_همچنان که بر حوادث و وقایع و ماجراها.
فضا، محیطیست که ماجرا در آن غوطه میخورد.
♻️فضا، همچون رنگیست که بر سراسر موضوع و محتوا و ماجراهای داستان پاشیده میشود و رنگ آنها را تحت تاثیر حضور غالبا ناپیدای خود قرار میدهند.
🔆فضا، همچون نوریست که بر موضوع، محتوا و ماجراها تابانده میشود تا داس، تاثیرات مورد درخواست نویسنده را در مخاطب ایجاد کند.
❇️فضا، مجموع مشخصهها و خصیصههای نافذ و موثر در محیطیست که شخصیتها در آن محیط، ایجاد ماجرا میکند.
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2
#داستانک
هر کاری پدر می کرد را تقلید می کرد.
می خواست شبیه پدرش باشد.
از خودگذشتگی را که از پدر آموخت، آخرین قطعه کامل شد.
از کارهای اعضای باغچهی باهمنویسی👆☺️
#حکمت_کودک
(حشره نمیتونست راه بره)
این حشره خرابه برم یه حشره دیگه بردارم.
تو باغ گردو بچهها هم فعالند!
#عناصر_داستانی
#حرکت
♻️حرکت، عمل یا جریابی که باعث تغییر موضع میشود.
♻️حرکت ، تغییر معنی دار، باحالت و لوازم عناصر و سازههاست.
♻️حرکت، هرجابهجا شدن لازم و موثر در داستان است.
حرکت، هر گونه تغییر تدریجی یا ناگهانی شخصیت یا فضای داستان است _که کارآمد و مفید در شکل بخشی به ساختمان آن داستان باشد.
♻️حرکت، دیگرگون شدن مادی و معنوی، عینی و ذهنی شخصیتهای داستانی است.
♻️ حرکت، جابهجا شدنهای هدفمندانهی آن دسته از عناصر داستانیست که ظرفیت و توانایی جابهجا شدن را دارند.
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2
برای این که نویسنده شوید، فقط کافی ست سه کار انجام بدید
نوشتن
نوشتن
و باز هم نوشتن
به همین راحتی💐💐💐
. .:
#آموزش
داستانک تمام قواعد داستان را دارد .
_گره یا تعلیق. بسیار کوتاه
_بدنه
_پایان، گره گشایی یا ضربه
فقط با جملات کمتر
با ضربهی آخر پایان مییابد.
شبنم.:
سلام
چیزی که مندر این مدت فهمیدم داستانک
همان داستان بلنده ولی به خلاصه ترین
شکل ممکن که حتی ذره ای ساختارش
بهم نخوره.
دیدین گاهی برای کسی دارید یک جریانی یا داستاتی رو تعریف میکنید بعد طرف بهتون میگه
اینا رو ولش کن اصل مطلب رو بگو
اون اصل مطلبه داستانک داستان شماست.
وروایت شبیه قصه مادر بزرگا هست.
☺️همهی اعضای باغ گردو استادند👆
#عناصر_داستانی
#محتوا
🔶محتوای هر اثر داستانی_یا به طور کلی، هر اثر هنری_ اندیشه و معنای بنیادی و پایدار جاری در تمامی اجزای آن اثر است.
🔷محتوا، تکیه گاه و انگیزهی اصلی جمیع عملها و عکسالعملها و جهت دهندهی به مجموع حرکتهاست.
🔶محتوا، خمیرمایه یا بنمایه یا فکر اصلی داستان است که از خواست و اعتقاد خالق اثر سرچشمه میگیرد.
🔷محتوا، یک مقولهی کلی مطلقا معناییست که موضوع، ماجرا، فضا، حرکت، زبان، نتیجه و هدف و مجموع عناصر تابع و جزییات اثر بر محور آن تنیده میشود.
محتوا، هستهی مرکزی و معنوی اثر است.
💢محتوای هر اثر، تنها عامل معنایی وحدت بخشنده به کل اثر است.
📚نمایشگاه انجمن باغ گردو
https://eitaa.com/joinchat/2529034310C9799aa0ad2