🌺🍃 نامه ۶۶ نهجالبلاغه:
(نامه به عبد الله بن عباس)
پس از ياد خدا و درود همانا انسان از به دست آوردن چيزى خشنود مىشود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد، و براى چيزى اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، ❗️پس بهترين چيز نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها، يا انتقامگرفتن نباشد، 😊 بلكه هدف تو خاموش كردن باطل، يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشهاى كه از پيش فرستادى خشنود باش، و بر آنچه بهجاىمىگذارى حسرت خور، و ❗️همّت و تلاش خود را براى پس از مرگ قرار ده.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۵ نهجالبلاغه:
(نامه ديگرى به معاويه پس از جنگ نهروان در سال 38 هجرى)
1️⃣ افشاى علل گمراهى معاويه
پس از ياد خدا و درود معاويه وقت آن رسيدهاست كه از حقائق آشكار پندگيرى، تو با ادّعاهاى باطل همان راه پدرانت را مىپيمايى، خود را در دروغ و فريب افكندى، و خود را به آنچه برتر از شأن تو است نسبت مىدهى، و به چيزى دست دراز مىكنى كه از تو بازداشتهاند، و به تو نخواهد رسيد. اين همه را براى فرار كردن از حق، و انكار آنچه را كه از گوشت و خون تو لازمتر است، انجام مىدهى، حقايقى كه گوش تو آنها را شنيده و از آنها آگاهى دارى،
❓آيا پس از روشن شدن راه حق، جز گمراهى آشكار چيز ديگرى يافت خواهد شد و ❓آيا پس از بيان حق، جز اشتباه كارى وجود خواهدداشت ❗️از شبهه و حقپوشى بپرهيز، فتنه ها ديرزمانى است كه پردههاى سياه خود را گسترانده، و ديدههايى را كور كردهاست.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۵ نهجالبلاغه:
(نامه ديگرى به معاويه پس از جنگ نهروان در سال 38 هجرى)
2️⃣ پاسخ به ادّعاهاى دروغين معاويه
✔️ نامهاى از تو به دست من رسيد كه در سخنپردازى از هر جهت آراسته، امّا از صلح و دوستى نشانهاى نداشت، و آكنده از افسانههايى بود كه هيچنشانى از دانش و بردبارى در آن بهچشمنمىخورد.
در نوشتن اين نامه كسى را مانى كه پاىدرگلفرورفته، و در بيغوله ها سرگردان است، مقامى را مىطلبى كه از قدر و ارزش تو والاتر است، و هيچعقابى را توان پرواز بر فراز آن نيست و چون ستاره دور دست «عيّوق» از تو دور است.
پناه بر خدا كه پس از من ولايت مسلمانان را برعهدهگيرى، و سود و زيان آن را بپذيرى، يا براى تو با يكى از مسلمانان پيمانى يا قراردادى را امضا كنم. از هم اكنون خود را درياب، و چارهاى بينديش، كه اگر كوتاهى كنى، و براى در هم كوبيدنت بندگان خدا برخيزند، درهاى نجات بروى تو بسته خواهدشد، و آنچه را كه امروز از تو مىپذيرند فردا نخواهندپذيرفت، با درود.
@nahgolbalagh
سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🌺🍃 نامه ۶۴ نهجالبلاغه:
نامهاى در جواب معاويه
1️⃣ پاسخ تهديدات نظامى معاويه
پس از ياد خدا و درود چنانكه ياد آور شدى، ما و شما دوست بوديم و هم خويشاوند، امّا ديروز ميان ما و شما بدان جهت جدايى افتاد كه
#ما_ايمان_آورديم_و_شما_كافر_شديد، و امروز
ما در اسلام استوار مانديم، و شما آزمايش گرديديد،
اسلام آوردگان شما با ناخوشنودى، آن هم زمانى به اسلام روى آوردند كه بزرگان عرب تسليم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شدند، و در گروه او قرار گرفتند.
در نامهات نوشتى كه طلحه و زبير را كشته، و عايشه را تبعيد كردهام، و در كوفه و بصره منزل گزيدم،
⛔️اين امور ربطى به تو ندارد، و لازم نيست از تو عذر بخواهد. و
نوشتى كه با گروهى از مهاجران و انصار به نبرد من مىآيى، هجرت از روزى كه برادرت «يزيد» در فتح مكّه اسير شد پايان يافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب دارى، دست نگهدار، زيرا اگر من به ديدار تو بيايم سزاوارتر است، كه خدا مرا به سوى تو فرستاده تا از تو انتقام گيرم، و اگر تو با من ديدار كنى چنان است كه شاعر اسدى گفت: «تندباد تابستانى سخت مىوزد و آنها را با سنگريزه ها، و در ميان غبار و تختهسنگها، درهم مىكوبند»
@nahgolbalagh
سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🌺🍃 نامه ۶۴ نهجالبلاغه:
نامهاى در جواب معاويه
2️⃣ ياد آورى سوابق نظامى در پيروزيها
💢 و در نزد من همان شمشيرى است كه در جنگ بدر بر پيكر جدّ و دايى و برادرت زدم. به خدا سوگند، مىدانم تو مردى بىخرد و دلتاريك هستى
بهتر است در باره تو گفتهشود از نردبانى بالا رفتهاى كه تو را به پرتگاه خطرناكى كشانده، و نه تنها سودى براى تو نداشته، كه زيانبار است، زيرا تو غير گمشده خود را مىجويى، و غير گلّه خود را مىچرانى. منصبى را مىخواهى كه سزاوار آن نبوده، و در شأن تو نيست،
چقدر گفتار تو با كردارت فاصله دارد چقدر به عموها و دايىهاى كافرت شباهت دارى
شقاوت و آرزوى باطل آنها را به انكار نبوّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وا داشت، و چنانكه مىدانى در گورهاى خود غلتيدند، نه در برابر مرگ توانستند دفاع كنند، و نه آنگونه كه سزاوار بود از حريمى حمايت، و نه در برابر زخم شمشيرها خود را حفظ كردند، كه شمشيرها در ميدان جنگ فراوان، و سستى در برابر آن شايسته نيست.
تو در باره كشندگان عثمان فراوان حرف زدى،
ابتدا چون ديگر مسلمانان با من بيعت كن، سپس در باره آنان از من داورى بطلب، كه شما و مسلمانان را به پذيرفتن دستورات قرآن وادارم، امّا آنچه را كه تو مىخواهى، چنان است كه به هنگام گرفتن كودك از شير، او را بفريبند، سلام بر آنان كه سزاوار سلامند.
@nahgolbalagh
سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🌺🍃 نامه ۶۳ نهجالبلاغه:
بازداشتن ابوموسى از فتنه...
(در آستانه جنگ جمل، در سال ۳۶ هجرى به امام گزارش رسيد كه ابوموسىاشعرى، فرماندار كوفه مردم را از پيوستن به امام بازمىدارد، امام اين نامه را به او نوشت)
✍️ از بنده خدا على امير مؤمنان به عبد اللّه بن قيس (ابو موسى اشعرى)
پس از ستايش پروردگار و درود سخنى از تو به من رسيده كه هم به سود، و هم به زيان تو است، چون فرستاده من پيش تو آيد. دامن همّت به كمر زن، كمرت را براى جنگ محكم ببند، و از سوراخ خود بيرون آى، و مردم را براى جنگ بسيج كن. اگر حق را در من ديدى بپذير، و اگر دودل ماندى كناره گير. به خدا سوگند هر جا كه باشى تو را بياورند و به حال خويش رها نكنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشكت در هم ريزد، و در كنار زدنت از حكومت شتاب كنند، چنانكه از پيش روى خود همانگونه بترسى كه از پشت سرت هراسناكى . حوادث جارى كشور آنچنان آسان نيست كه تو فكر مىكنى، بلكه حادثه بسيار بزرگى است كه بايد بر مركبش سوار شد، و سختىهاى آن را هموار كرد، و پيمودن راههاى سخت و كوهستانى آن را آسان كرد،
پس فكرت را به كار گير، و مالك كار خويش باش، و سهم و بهرهات را بردار، اگر همراهى با ما را خوش ندارى كناره گير، بى آنكه مورد ستايش قرار گيرى يا رستگار شوى، كه سزاوار است تو در خواب باشى و ديگران مسئوليّت هاى تو را برآورند، و از تو نپرسند كه كجا هستى و به كجا رفتهاى به خدا سوگند اين راه حق است و به دست مرد حق انجام مىگيرد، و باكى ندارم كه خدا نشناسان چه مىكنند با درود.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۲ نهجالبلاغه:
(نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال ۳۸ هجرى فرستاد)
1️⃣ مظلوميّت امام در خلافت
پس از ياد خدا و درود خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا بيمدهنده جهانيان، و گواه پيامبران پيش از خود باشد. آنگاه كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در كار حكومت با يكديگر درگير شدند.
سوگند به خدا نه در فكرم مىگذشت، و نه در خاطرم مىآمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اهل بيت او بگرداند، يا مرا پس از وى از عهدهدار شدن حكومت باز دارند، تنها چيزى كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود كه با او بيعت كردند. من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مىخواهند دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سخت تر از رهاكردن حكومت بر شماست، كه كالاى چند روزه دنياست و به زودى ايّام آن مىگذرد چنانكه سراب ناپديد شود، يا چونان پارههاى ابر كه زود پراكنده مىگردد. پس درميان آن آشوب و غوغا بهپاخاستم تا آن كه باطل ازميانرفت، و دين استقرار يافته، آرام شد.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۲ نهجالبلاغه:
(نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال ۳۸ هجرى فرستاد)
2️⃣ شجاعت و دشمنشناسى امام عليه السّلام
به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى كه آنان تمام روى زمين را پر كردهباشند، نه باكى داشته، و نه مىهراسم. من به گمراهى آنان و هدايت خود كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به يقين رسيدهام، و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم. لكن از اين اندوهناكم كه بىخردان، و تبهكاران اين امّت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دستبهدست بگردانند، و بندگان او را به بردگى كشند، با نيكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زيرا از آنان كسى در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جارى شد، و كسى كه اسلام را نپذيرفت امّا بناحق بخششهايى به او عطا گرديد .
اگر اينگونه حوادث نبود شما را برنمىانگيختم، و سرزنشتان نمىكردم، و شما را به گردآورى تشويق نمىكردم، و آنگاه كه سرباز مىزديد رهاتان مىكردم.
❓آيا نمىبينيد كه مرزهاى شما را تصرّف كردند و شهرها را گشودند و دستآوردهاى شما را غارت كردند و در ميان شهرهاى شما آتش جنگ را برافروختند. براى جهاد با دشمنان كوچ كنيد، خدا شما را رحمت كند،
❗️ در خانه هاى خود نمانيد، كه به ستم گرفتار، و به خوارى دچار خواهيدشد، و بهره زندگى شما از همه پستتر خواهدبود، و همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آنكس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد با درود.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۱ نهجالبلاغه:
نكوهش از فرمانده شكست خورده
(نامه به #كميل بن زياد نخعى ، فرماندار «هيت» و نكوهش او در ترك مقابله با لشكريان مهاجم شام كه در سال ۳۸ هجرى نوشته شد)
پس از ياد خدا و درود سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهده اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار، و انديشه ويرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا» در مقابل رها كردن پاسدارى از مرزهايى كه تو را بر آن گماردهبوديم و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دورسازد، انديشه اى باطل است.
تو در آنجا پلى شدهاى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند،
نه قدرتى دارى كه با تو نبرد كنند، و
نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند،
نه مرزى را مىتوانى حفظ كنى، و
نه شوكت دشمن را مىتوانى در هم بشكنى،
نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مىكنى، و نه امام خود را راضى نگهمىدارى.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۰ نهجالبلاغه:
جبران خسارتها در مانورهاى...
(نامه به فرماندارانى كه لشكر از شهرهاى آنان عبور مىكند)
از بنده خدا، على امير مؤمنان، به گرد آوران ماليات و فرمانداران شهرهايى كه لشكريان از سرزمين آنان مىگذرند.
پس از ياد خدا و درود همانا من سپاهيانى فرستادم كه به خواست خدا بر شما خواهند گذشت، و آنچه خدا بر آنان واجب كرده به ايشان سفارش كردم، و بر #آزار_نرساندن به ديگران، و پرهيز از هر گونه شرارتى تأكيد كردهام، و من نزد شما و پيمانى كه با شما دارم از آزار رساندن سپاهيان به مردم بيزارم، مگر آن كه گرسنگى سربازى را ناچار گرداند، و براى رفع گرسنگى چارهاى جز آن نداشته باشد. پس كسى را كه دست به ستمكارى زند كيفر كنيد، و دست افراد سبك مغز خود را از زيان رساندن به لشكريان، و زحمت دادن آنها جز در آنچه استثناء كردم باز داريد. من پشت سر سپاه در حركتم، شكايتهاى خود را به من رسانيد، و در امورى كه لشكريان بر شما چيره شدهاند كه قدرت دفع آن را جز با كمك خدا و من نداريد، به من مراجعه كنيد، كه با كمك خداوند آن را بر طرف خواهم كرد. ان شاء الله
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۹ نهجالبلاغه:
(نامه به أسود بن قطبه فرمانده لشكر حلوان در جنوب شهر سر پل ذهاب امروزى)
پس از ياد خدا و درود. اگر رأى و انديشه زمامدار دچار دگرگونى شود، او را از اجراى عدالت بسيار بازمىدارد. پس بايد كه كار مردم در آنچه حق است نزد تو يكسان باشد، زيرا در ستمكارى بهايى براى عدالت يافتنمىشود.
🔴 از آنچه كه همانند آن را بر ديگران نمىپسندى پرهيز كن، و نفس خود را در حالى كه اميدوار به پاداش الهى بوده و از كيفر او هراسناكى، به انجام آنچه خداوند بر تو واجب گردانيدهاست، وادار ساز. و
♦️بدان كه دنيا سراى آزمايش است، و دنياپرست ساعتى در آن نمىآسايد جزآنكه در روز قيامت از آن افسوس مىخورد، و هرگز چيزى تو را از حق بىنياز نمىگرداند.
و از جمله حقّى كه بر توست آن كه نفس خويش را نگهبان باشى، و به اندازه توان در امور رعيّت تلاشكنى، زيرا آنچه در اين راه نصيب تو مىشود، برتر از آن است كه از نيروى بدنى خود ازدستمىدهى. با درود.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۸ نهجالبلاغه:
(نامه به شهرهاى دور براى روشنساختن حوادث صفین)
آغاز كار چنين بود كه ما با مردم شام ديداركرديم، كه درظاهر پروردگار ما يكى، و پيامبر ما يكى، و دعوت ما در اسلام يكى بود، و درايمانبهخدا و تصديقكردن پيامبرش، هيچكدامازما برديگرى برترىنداشت، و باهم وحدت داشتيم جز در خون عثمان كه ما از آن بركناريم. پس به آنان گفتيم: بياييد با خاموشساختن آتش جنگ، و آرامكردن مردم، به چارهجويى و درمان بپردازيم، تا كار مسلمانان استوارشود، و به وحدت برسند، و ما براى اجراى عدالت نيرومندشويم. امّا شاميان پاسخدادند: «چارهاى جز جنگ نداريم» پس (از پيشنهاد حق ما) سرباززدند، و جنگدرگرفت، و تداوميافت، و آتش آن زبانه كشيد. پس آنگاه كه دندان جنگ در ما و آنان فرورفت، و چنگال آن سخت كارگرافتاد، به دعوت ما (صلح و گفتگو) گردننهادند، و بر آنچه آنان را خوانديم، پاسخدادند. ما هم بهدرخواست آنان پاسخداديم، و آنچه را خواستند زود پذيرفتيم، تا حجّت را بر آنان تمامكنيم، و راه عذرخواهى را ببنديم. آنگاه آنكه بر پيمان خود استوارماند، از هلاكت نجاتيافت، و آنكسكه در لجاجت خود پافشرد، خدا پرده ناآگاهى بر جان او كشيد، و بلاى تيرهروزى گرد سرش گردانيد.
@nahgolbalagh