eitaa logo
من نهج البلاغه میخوانم
2.9هزار دنبال‌کننده
191 عکس
8 ویدیو
1 فایل
تقدیم به مولایمان صاحب الزمان .عج. از طرف تمامی خوبان عالم درجهت تعجیل فرجشان لینک کانال eitaa.com/banoyealam پل ارتباطی بامدیرکانال @Ashnagharib20 ادمین روابط عمومی @Elham1397 ادمین تبلیغات کانال @Yas_313_b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 🌹۱۵۲ و قال عليه‌السلام لِكُلِّ‌ مُقْبِلٍ‌ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ‌ لَمْ‌ يَكُنْ‌. امام عليه السلام فرمود: هر چيزى كه روى مى‌آورد روزى پشت خواهد كرد و چيزى كه پشت مى‌كند گويى هرگز نبوده است.
شرح و تفسير جهان ناپايدار امام عليه السلام در اين كلام حكمت‌آميز اشاره به ناپايدارى جهان و مواهب و نعمت‌هاى آن كرده مى‌فرمايد:«هر چيزى كه روى مى‌آورد روزى پشت خواهد كرد و چيزى كه پشت مى‌كند گويى هرگز نبوده است»؛ (لِكُلِّ‌ مُقْبِلٍ‌ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ‌ لَمْ‌ يَكُنْ‌) . طبيعت زندگى اين جهان و تمام مواهب مادى آن فناپذيرى است، هرچند بعضى عمر بسيار كوتاهى دارند، بعضى كمى بيشتر؛ اموال و ثروت‌ها، جاه و مقام‌ها، جوانى و شادابى، عافيت و تندرستى و در يك كلمه همه امكانات مادى كه روزى به انسان رو مى‌كنند و او را شاد و خوشحال مى‌سازند امورى نيستند كه انسان به آنها دل ببندند، زيرا چيزى نمى‌گذرد كه همگى پشت مى‌كنند و از دست مى‌روند؛ پيرى و ناتوانى به جاى جوانى، فقر به جاى ثروت، زوال جاه و مقام به جاى مقامات و بيمارى به جاى عافيت و تندرستى مى‌نشيند و اگر اينها هم از انسان جدا نشوند و تا پايان عمر محدود انسان بمانند انسان از آنها جدا مى‌شود و چيزى جز قطعات كفن با خود همراه نمى‌برد. جملۀ (وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ‌ لَمْ‌ يَكُنْ‌) اشاره به اين نكته است كه وقتى نعمت‌ها به انسان پشت مى‌كنند آثارشان را با خود نيز مى‌برند به گونه‌اى كه گاهى انسان تصور مى‌كند اينها هرگز وجود نداشته‌اند، زيرا اگر خودشان مى‌رفتند و آثارشان باقى مى‌ماند باز ادامۀ حيات آنها محسوب مى‌شد؛ مثلاً جوانى كه مى‌رود نيرو، قدرت، شادابى، شادمانى و نشاط‍‌ و ساير آثار جوانى را با خود مى‌برد گويى هرگز نبوده است همچنين ساير نعمت‌ها ولى اعمال صالحه و كارهاى نيك و آنچه را انسان در خزائن الهى به امانت مى‌سپارد و به حكم «ما عِنْدَكُمْ‌ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ‌ باقٍ‌» ؛آنچه نزد شماست از ميان مى‌رود؛ و آنچه نزد خداست باقى مى‌ماند» ١باقى مى‌ماند. نتيجۀ روشنى كه از اين گفتار حكيمانۀ مولا گرفته مى‌شود اين است كه نه انسان به آنچه دارد دل ببندد و نه به آنچه از دستش مى‌رود ناراحت شود، چرا كه اين طبيعت زندگى دنياست، همان‌گونه كه قرآن مجيد نيز مى‌فرمايد: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ‌ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ‌». ٢ و طبق فرمودۀ مولا در حكمت ٤٣٩ حقيقت زهد همين است. ظاهر اين جملۀ حكمت‌آميز ناظر به نعمت‌ها و مواهب الهى، ولى بعضى از شارحان نهج‌البلاغه آن را تعميم داده و گفته‌اند: نقمت‌ها و مشكلات و رنج‌ها را نيز فرا مى‌گيرد، زيرا آنها نيز زائل شدنى است و روزى فرا مى‌رسد كه انسان به كلى آن را فراموش مى‌كند. يوسف گرچه سال‌ها در زندان دور از پدر و برادران و عشيره گرفتار بود ولى هنگامى كه بر تخت عزيزى مصر تكيه زد و برادران و پدر به ديدارش آمدند همۀ آن ناراحتى‌ها را از ياد برد.
من نهج البلاغه میخوانم
حکمت اول
👆⭕️اینجا ابتدای کانال هست اگه خواستین سر بزنین،راحت باشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 🌹۱۵۳ و قال عليه‌السلام لَا يَعْدَمُ‌ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ‌ طَالَ‌ بِهِ‌ الزَّمَانُ‌. امام عليه السلام فرمود: شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد هرچند زمانى طولانى بگذرد.
شرح و تفسير صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند! امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود اشاره به نكتۀ مهمى مى‌كند كه در همه فعاليت‌هاى فردى و جمعى تأثيرگذار است، مى‌فرمايد:«شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد، هرچند زمان طولانى بگذرد»؛ (لَا يَعْدَمُ‌ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ‌ طَالَ‌ بِهِ‌ الزَّمَانُ‌) . حقيقت صبر همان استقامت است؛ استقامت در برابر موانع وصول به مقصد و پيمودن راه طولانى وصول به هدف و استقامت در برابر دردها و رنج‌ها و كار شكنى‌هاى اين و آن. تا چنين استقامتى در انسان نباشد به جايى نمى‌رسد، زيرا طبيعت زندگى دنيا اين است كه با مشكلات آميخته شده و غالباً در كنار گل‌ها خارهايى است و در كنار عسل‌ها نيش زنبورانى. تاريخ نيز بارها و بارها نشان داده است كه پيروزى‌ها در انتظار افراد بااستقامت و صبور است. تا آنجا كه اين سخن به صورت ضرب المثل كوتاهى در ميان همه معروف است. عرب‌ها مى‌گويند:«مَنْ‌ صَبَرَ ظَفَرَ» و فارس‌ها مى‌گويند: صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد قرآن مجيد بارها به اين حقيقت اشاره كرده؛ از جمله در داستان يوسف مى‌گويد: هنگامى كه برادران آمدند و او را شناختند پرده از راز خود برداشت و اين جمله را گفت: «أَنَا يُوسُفُ‌ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ‌ اللّهُ‌ عَلَيْنا إِنَّهُ‌ مَنْ‌ يَتَّقِ‌ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ‌ اَللّهَ‌ لا يُضِيعُ‌ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‌» ؛من يوسفم، و اين برادر من (بنيامين) است؛ خداوند بر ما منّت گذارد. هركس تقوا پيشه كند و شكيبايى و استقامت نمايد،(سرانجام پيروز مى‌شود؛) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‌كند». ١ دربارۀ بنى اسرائيل بعد از آنكه بر فرعونيان پيروز شدند فرمود: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ‌ الَّذِينَ‌ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ‌ مَشارِقَ‌ الْأَرْضِ‌ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ‌ كَلِمَتُ‌ رَبِّكَ‌ الْحُسْنى‌ عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ‌ بِما صَبَرُوا» ؛و مشرق‌ها و مغرب‌هاى پربركت زمين را به آن قوم كه (زير زنجير ظلم و ستم) به ضعف كشانده شده بودند، واگذار كرديم؛ و وعدۀ نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، به خاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقق يافت». ٢ امام اميرمؤمنان على عليه السلام در عبارت كوتاه‌ترى كه از آن حضرت روايت شده مى‌فرمايد: «اَلصَّبْرُ مِفْتاحُ‌ الظَّفَرُ ؛صبر و استقامت كليد پيروزى است». ٣ بهترين شاهد و گواه براى كلام امام عليه السلام مطالعۀ تاريخ گذشتگان است؛ در تمام رشتۀ علمى و صنعتى و سياسى و اجتماعى كسانى پيروز شدند كه از صبر و استقامت بيشترى برخوردار بودند، همان‌ها كه بر مركب صبر سوار شدند و به سوى مقصد تاختند و شاهد مقصود را در آغوش گرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام الرَّاضِي بِفِعْلِ‌ قَوْمٍ‌ كَالدَّاخِلِ‌ فِيهِ‌ مَعَهُمْ‌. وَ عَلَى‌ كُلِّ‌ دَاخِلٍ‌ فِي بَاطِلٍ‌ إِثْمَانِ‌: إِثْمُ‌ الْعَمَلِ‌ بِهِ‌، وَ إِثْمُ‌ الرِّضَى‌ بِهِ‌. امام عليه السلام فرمود: آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت كرده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايرۀ عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى‌شود و آن گناه رضايت است).
شرح و تفسير گناه رضايت! امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ مهمى مى‌كند كه در سرنوشت افراد و امت‌ها تأثير قابل توجهى دارد. مى‌فرمايد:«آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايرۀ عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى‌شود و آن گناه رضايت است)»؛ (الرَّاضِي بِفِعْلِ‌ قَوْمٍ‌ كَالدَّاخِلِ‌ فِيهِ‌ مَعَهُمْ‌. وَ عَلَى كُلِّ‌ دَاخِلٍ‌ فِي بَاطِلٍ‌ إِثْمَانِ‌: إِثْمُ‌ الْعَمَلِ‌ بِهِ‌، وَ إِثْمُ‌ الرِّضَى بِهِ‌) . ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچ‌گونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ دليل آن با دقت روشن مى‌شود و آن اين‌كه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى‌دهد، زيرا نمى‌شود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مى‌شود هرگز به وظيفۀ امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مى‌ورزد. اين مسئله بازتاب گسترده‌اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئلۀ رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى‌گيرد. در داستان كشتن ناقۀ ثمود (همان معجزۀ الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى‌گويد: همۀ آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان‌گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقۀ ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ‌ ثَمُودَ رَجُلٌ‌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ‌ اللَّهُ‌ بِالْعَذَابِ‌ لَمَّا عَمُّوهُ‌ بِالرِّضَا) . ١ در زيارت‌نامه‌ها نيز كراراً اين مطلب به چشم مى‌خورد كه زائر لعن و نفرين مى‌كند به كسانى كه جنايات يزيديان را در كربلا را شنيدند و به آن رضايت دادند: «وَلَعَنَ‌ اللَّهُ‌ أُمَّةً‌ سَمِعَتْ‌ بِذَلِكَ‌ فَرَضِيَتْ‌ بِه» . ٢ نكته: پيوند اهداف و خواسته‌ها بر خلاف آنچه در دنياى مادى معمول است كه رضايت به اعمال مجرمانۀ ديگرى جرم محسوب نمى‌شود همان‌گونه كه رضايت به اعمال نيك نيكوكاران بى‌پاداش است، در تعليمات اسلام، مسئلۀ رضايت به كارهاى نيكوكاران و بدكاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روايات آمده است كه هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت. منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضيان به اعمال آنها يك گناه، راضيان به اعمال نيك يك ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان‌گونه كه در كلام حكمت‌آميز بالا آمد. مرحوم علامۀ مجلسى در بحار الانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى‌گويد: «إنَّ‌ مَنْ‌ رَضِىَ‌ بِفِعْلٍ‌ فَهُوَ كَمَنْ‌ أتاهُ‌ ؛كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مى‌كند. از جمله حديثى از امام صادق عليه السلام در تفسير آيۀ ١٨٣ سورۀ آل عمران آورده كه خطاب به گروهى از كافران است كه مى‌گفتند: ما به هيچ پيغمبرى ايمان نمى‌آوريم تا معجزه‌اى انجام دهد: «قَدْ جاءَكُمْ‌ رُسُلٌ‌ مِنْ‌ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ‌ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ‌ فَلِمَ‌ قَتَلْتُمُوهُمْ‌ إِنْ‌ كُنْتُمْ‌ صادِقِينَ‌» ؛بگو: پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند و دلايل روشن و آنچه را گفتيد آوردند؛ اگر راست مى‌گوييد چرا آنها را به قتل رسانديد؟!» ١امام عليه السلام در اينجا مى‌فرمايد: «وَقَدْ عَلِمَ‌ أَنَّ‌ هَؤُلَاءِ لَمْ‌ تَقْتُلُوا ؛معلوم است اينها كه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله بودند انبياى پيشين را نكشتند» «وَلَكِنْ‌ لَقَدْ كَانَ‌ هَوَاهُمْ‌ مَعَ‌ الَّذِينَ‌ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ‌ اللَّهُ‌ قَاتِلِينَ‌ لِمُتَابَعَةِ‌ هَوَاهُمْ‌ وَرِضَاهُمْ‌ بِذَلِكَ‌ الْفِعْلِ‌؛ ولى آن‌ها علاقه و فكرشان با قاتلان بود؛ از اين رو خدا آنها را قاتل ناميد چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى‌گرفت». ٢ امام على بن موسى الرضا عليه السلام در پاسخ كسى كه سؤال كرد: چگونه هنگامى كه حضرت مهدى عليه السلام قيام مى‌كند فرزندان قاتلان حسين عليه السلام را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى‌رساند در حالى كه خداوند مى‌فرمايد: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ‌ وِزْرَ أُخْرى‌» ؛و هيچ گناهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى‌كشد» ٣امام عليه السلام فرمود: به سبب آن كه اين فرزندان به اعمال پدرانشان رضايت دادند و به آن افتخار مى‌كنند و هر كس به چيزى راضى شود مانند اين است كه آن را انجام داده باشد، سپس امام عليه السلام اف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ‌ فِي أَوْتَادِهَا. امام عليه السلام فرمود: به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند.