eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
412 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادار انقلاب
💢 آیا سیزدهم است؟ ریشه این فکر که نحس است از کجاست؟ ✅به نظر من دو خاصیتی كه در بشر هست سبب پیدایش فكر نحوست در اشیاء و اعداد شده است. یكی اینكه بشر به طور كلی خودخواه است، یك حالت گریز از مركزی در مسئله ی تقبل مسئولیتها دارد، یعنی نمی خواهد مسئولیت خودش را متوجه خودش بكند. ✅ همیشه دنبال این می گردد كه یك چیز دیگری پیدا كند و بگوید این بدی، این ، این بدبختی كه پیدا شد، این من نبودم، این فكر من نبود، این خُلق من نبود، این روح من نبود، این عادت اشتباه من نبود، این جهل و نادانی من نبود كه باعث این شد، یك چیز دیگری بود. این یك علت بوده است كه بشر برای اینكه از مسئولیتها فرار كند، آمده است برای اشیاء، برای چهارشنبه، برای 13، برای 25، برای صدای كلاغ، برای صدای جغد قائل شده است. ✅خاصیت دیگر، تنبلی است كه در انسان می باشد. انسان وقتی بخواهد علت قضایا را بفهمد، باید از طریق علمی و عقلی كاوش و تفكر و جستجو و تفحص كند تا علت اشیاء را درك كند، ولی با خیال، همه ی قضایا را زود می شود حل كرد. اگر در جنگی شركت كردیم و 52شكست خوردیم، چنانچه بنا بشود روی اصول دقیق علمی بررسی كنیم كه چرا خوردیم، دو ناراحتی دارد: یكی اینكه می رسیم به اینكه خودمان مسئول این شكست بودیم؛ دوم اینكه مدتها باید زحمت بكشیم، به خودمان رنج بدهیم تا علتها را به دست بیاوریم؛ بعد رنج دیگری شویم آن علتها را از میان ببریم و وضع خودمان را اصلاح كنیم. ولی با یك كلمه خودمان را راحت می كنیم، می گوییم علت اینكه ما در این جنگ خوردیم این بود كه مثلاً در روز چهارشنبه شروع كردیم یا روز 13 بود یا وقتی كه از شهر خودمان خارج می شدیم سگی جلو ما درآمد عوعویی كرد و این نحوست داشت و شكست ما اثر آن سگ بود. 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 404 https://eitaa.com/mobahelegharne_21
✅ پاسخ استاد مطهری به یک شبهه مشهور درباره #روزه: ❗️روزه از نیروی کار می‌کاهد!! 🔺استاد مطهری : مگر بشر فقط باید کار بکند؟ مگر بشر یک ماشین است که حداکثر استحصال را باید از این ماشین کرد؟ مگر حیوانِ بارکش است؟ مگر بشر #دل ندارد؟ مگر بشر #روح ندارد؟ مگر بشر احتیاج به #تقوا ندارد؟ آیا بشر فقط احتیاج به یک چیز دارد و آن #کار است؟ دیگر احتیاج به #آدمیت ندارد؟ احتیاج به اینکه #طبیعت_سرکش را رام کند ندارد؟ احتیاج به اینکه #شهوات خودش را بشکند ندارد؟ احتیاج به اینکه اراده #عقلانی و انسانی خودش را تقویت کند ندارد؟ همه چیز را باید از دریچه #کار ببینیم و #کار فقط؟! 📚 کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج ۱ ص۵۳، استاد مطهری ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
/ بسیار جذاب و خواندنی آیت الله : مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر - بعدها : گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن. گفت درون آن سینی بنشین. ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.  مرتاض را نزد استاد خود علامه بردیم. ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند ... مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن . مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و با سراسیمه گی و التهاب بیرون رفت . برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد، نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد ... •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
🌼 آیت الله بهجت: اگر بدانید چه هست این ! چه گنج هایی در این نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست. زبانتان وقتی به ذکر استغفار باز می شود، در حقیقت همه بر طرف می شود و هم برآورده می شود. اصلاً استغفار صیقل دهنده است، شما را نزدیک می کند به خدا. 🔹🔷 ((نهج البلاغه و زندگی)) 🔷🔹 روشی نوین در ارائه سبک زندگی علوی ❁❅❁❅❁❅❁❅❁❅❁❅❁ 🆔 @nahjolbalaghehvazendegi