پندهای مولا علی علیه السّلام
در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است که فرمود: «لا تَسِبُّوا الرِّیاحَ فَإنَّها مَأمُورَةٌ وَلاَ الْجِب
4. توجیه دیگر این است که لازمه خضوع در برابر غیر خداوند این است که انسان عمل خود را براى غیر خدا قرار داده باشد و بزرگ شمردن مال در واقع نشانه ضعف یقین است، بنابراین چیزى جز اقرار به زبان باقى نمى ماند.(9)
این توجیه نیز قابل ایراد است، زیرا این گونه اشخاص معمولاً در مقابل اغنیا تعبیرات شرک آلودى مى کنند; مثلاً مى گویند: امید ما اول به خدا و بعداً به توست یا مى گویند همه امید ما به توست، بنابراین هر سه بخش از دینش مطابق این توجیه از بین مى رود.
بهترین توجیه همان است که در ابتدا گفته شد.
به هر حال شک نیست که تواضع در برابر ثروتمندان براى ثروتشان هم موجب ذلت تواضع کننده است و هم طغیان ثروتمندى که به او تواضع شده تا آنجا که گویى خود را روزى رسان مى داند و دیگران را روزى خوار خودش و متأسفانه این رذیله اخلاقى در افراد بسیارى دیده مى شود; اما در هر حال نباید احترام ثروتمندان مؤمن و صالح را به سبب خدماتشان به نیازمندان و جامعه اسلامى را مصداق این حدیث دانست; آن در واقع فضیلتى است و اداى حقى.
آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین نکته حکیمانه مى فرماید: «کسى که قرآن بخواند و پس از مرگ وارد آتش دوزخ گردد از کسانى بوده که آیات خدا را استهزا مى کرده است»; (وَمَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ کَانَ یَتَّخِذُ آیَاتِ اللَّهِ هُزُواً).
قرائت قرآن چندگونه است: گاه انسان مؤمن قرآن را تلاوت مى کند و گوش جان به آیاتش مى سپارد تا پیام خدا را از لابه لاى آن بشنود و زندگى خود را با آن هماهنگ سازد و به گفته امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه متقیان: «أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَیَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَإِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَشَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ; پرهیزگاران در دل شب بر پا مى خیزند و قرآن را با تدبر قرائت
مى کنند و جان خود را با آن محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى گیرند، هرگاه به آیه اى برسند که در آن تشویق (به پاداش هاى الهى) است با علاقه فراوان به آن روى مى آورند و روح و جانشان با شوق بسیار به آن مى اندیشد و آن را نصب العین خود قرار مى دهند و هرگاه به آیه اى برخورد کنند که بیم دهنده است گوش دل را براى شنیدن پیام آن باز مى کنند و گویى صداى زبانه هاى آتش دوزخ با آن وضع مهیبش در گوششان طنین انداز است».(10)
نیز به فرموده امام صادق(علیه السلام) در دعایى که قبل از تلاوت قرآن خوانده مى شود: «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَری فیهِ عِبادَةً وَقِرائَتی فیهِ فِکْراً وَفِکْری فیهِ اعْتِباراً وَاجْعَلْنی مِمَّنْ أتَّعِظُ بِبَیانِ مَواعِظِکَ فیهِ وَأجْتَنِبُ مَعاصیکَ; خداوندا! نگاه مرا به آیات قرآن عبادت و قرائتم را توأم با اندیشه و تفکرم را در آن مایه عبرت قرار ده و مرا از کسانى قرار ده که از مواعظ تو در آن پند مى گیرد و از گناهانت پرهیز مى کند».(11)
گروه دیگرى آیات قرآن را تنها براى ثواب قرائت مى خوانند بى آنکه به پیام هایش گوش فرا دهند.
گروه سومى نیز اضافه بر این به استهزاى آیات مى پردازند و اگر در سخن استهزا نکنند، عملاً استهزا دارند; آیات تحریم ربا را مى خوانند ولى رباخوارى مى کنند، آیه تحریم غیبت را تلاوت مى کنند ولى غیبت کردن کار همه روزه آنهاست و همچنین در برابر سایر پیام هاى قرآن. این گونه تلاوت نه تنها سبب نجات نیست، بلکه به فرموده امیرمؤمنان(علیه السلام) سبب دخول در آتش جهنم است، چون قرآن را به صورت استهزا قولاً یا عملاً خوانده است و کسى که آیات قرآن را با استهزا بخواند مستحق آتش دوزخ است.
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «رُبَّ تالِى الْقُرْآنَ وَالْقُرآنُ یَلْعَنُهُ; چه بسا کسانى که قرآن مى خوانند و در همان حال قرآن آنها را لعنت مى کند (چرا که هرگز به آن عمل نمى کنند)».(12)
مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود داستانى از تاریخ بغداد نقل مى کند که شخصى مى گوید: من از کنار قبر «احمد بن طولون» (یکى از امرا و مؤسس دولت طولونیه در مصر و سوریه در قرن سوم هجرى) عبور
مى کردم. پیرمردى را مى دیدم که در کنار قبر او نشسته و قرآن مى خواند بعد از مدتى او را
#تفسیر_حڪمت_۲۲۸
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#مــولا_عــلــی_(ع) #مــی_فــرمــایــنــد:
✍وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد ، مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه
می دهد و آرزوهای او را کوتاه می کند و چون خداوند بدی بنده ای را اراده کند ، مال و ثروت را محبوب او قرار دهد و آروزهایش را گسترش می دهد. خداوند متعال بدی هیچ یک از بندگان خود را نمی خواهد مگر اینکه خود بنده اعمالی را انجام دهد که مورد خشم پروردگار خود قرار گیرد که در این صورت خدا هم او را رها میسازد و به خودش وا می گذارد.
📚 #غررالحڪم_جلد ۳ 📖 #صفحہ_۱۶۶ #حدیث_۴۱۱۱ و ۴۱۱۰
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#ثروت_قابل_توجه_امام_علی_علیه_السلام
#قسمت_اول
این که در حالات امیر المؤمنین (علیه السّلام) و سادگی لباس و پوششان در تاریخ آمده است به جهت موقعیّت زمانی آن حضرت بود که میخواستند خودشان را در کنار محرومان جامعه (که اکثریت مردم بودند) قرار دهند. حضرت مال و ثروت فراوانی داشتند.
ولی آن را در راه خدا خرج کرده و به اصحاب نزدیک هم می فرمودند:
هیچ کس نمیتواند مانند من زندگی کند. اَلا وَ اِنَّکُمْ لا تَقْدِروُنَ عَلی ذالِکَ (1)
ـ به امیر المؤمنین (علیه السّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر میگویند که شما مال و ثروتی ندارید، این حرف بر حضرت گران آمد و دستور داد در آخر سال از پول غلات صد هزار درهم بیاورند...سپس آن پول ها را نشان طلحه و زبیر داده و فرمودند: این بخشی ازاموال من است که کسی هم بامن شریک نیست و...(2)
ـ همین وضعیت برای امام حسن (علیه السّلام) در مدینه پیش آمد و آن حضرت کسی را فرستاد تا هزار درهم از جایی قرض کرده و به عامل تقسیم صدقات بدهد که بین مستمندان پخش کنند.
باز گو کردن نعمت به معنای برتریجویی و فخر بر دیگران نباید باشد بلکه به معنای یادآوری نعمت هاست که انسان را شاكر و در مقام عبودیت تکامل بخشیده و باعث میشود کم تر،کمبودها و دردها را احساس کند، چرا که خداوند به قدری به ما نعمت داده است که اگر نعمتی هم گرفته شود نمیتوان شکر نعمت های دیگر را به جای آورد
دیگر آن تصوّر،بر عکس شد، یعنی گفتند: نمیشود کسی مال نداشته باشد و هزار درهم صدقه بدهد.
پس اظهار عجز و فقر در اسلام پسندیده نیست و شدیداً مورد نکوهش واقع شده است بلکه باید حفظ ظاهر نمود (حتّی اگر فقیر باشد) و اگر نعمت به او رسیده است که قطعاً باید اظهار نماید و پروردگار خود را هم دائماً شکرگزاری کند.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
4. توجیه دیگر این است که لازمه خضوع در برابر غیر خداوند این است که انسان عمل خود را براى غیر خدا قرا
پیرمردى را مى دیدم که در کنار قبر او نشسته و قرآن مى خواند بعد از مدتى او را ندیدم سپس به او برخورد کردم گفتم: تو همان شخص نبودى که در کنار قبر «احمد بن طولون» قرائت قرآن مى کردى چرا رها ساختى؟ گفت: او خدمت هایى به من کرده بود و من دوست داشتم به جبران آن خدمت ها مدتى بر سر قبرش قرآن بخوانم گفتم: پس چرا رها کردى؟ گفت: شبى او را در خواب دیدم به من گفت: دوست دارم که این محبت را رها سازى و قرآن در کنار قبر من نخوانى. من به او گفتم چرا؟ گفت: هر آیه اى که مى خوانى: ضربه اى بر من مى کوبند و مى گویند: آیا این آیه را نشنیدى (پس چرا عمل نکردى؟).(13)
این سخن را با حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، فرمود: «أنْتَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ ما نَهاکَ فَإذا لَمْ یَنْهَکَ فَلَسْتَ تَقْرَأَهُ; تو تا آن زمان قرآن مى خوانى که تو را از معصیت الهى باز دارد و اگر باز نداشت قرآن نخوانده اى».(14)
سرانجام امام(علیه السلام) در آخرین جمله حکیمانه به آثار شوم دنیاپرستى اشاره کرده مى فرماید: «آن کس که قلبش با محبت دنیا پیوند خورده سه چیز او را رها نخواهد کرد: اندوه دائم، حرصى که هرگز او را ترک نمى کند و آرزویى که هیچ گاه به آن نخواهد رسید»; (وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْیَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَث هَمّ لاَ یُغِبُّهُ وَحِرْص لاَ یَتْرُکُهُ وَأَمَل لاَ یُدْرِکُهُ).
«لَهِجَ» از ماده «لَهَج» (بر وزن کرج) به معناى وابستگى وشیفتگى به چیزى است. «التاطَ» از ماده «التیاط» به معناى چسبیدن است.
در این کلام حکیمانه امام(علیه السلام) رابطه حب دنیا را با سه ثمره شوم بیان فرموده است:
نخست این که دنیاپرستى همواره با غم و اندوه مستمر همراه است و چنان نیست که یک روز این غم و اندوه باشد و روز دیگر نباشد. (توجه داشته باشید که «غِبّ» به معناى یک روز در میان است و (لا یغبّ) به معناى همواره و مستمر مى باشد.
دلیل آن روشن است: انسان دنیاپرست براى به چنگ آوردن دنیا و همچنین براى حفظ آن به کوشش فراوان و گذشتن از موانع زیادى احتیاج دارد که عبور از همه آنها بسیار مشکل است. به همین دلیل غم و اندوهى، پیوسته وجود او را احاطه مى کند. آیا فلان بدهکار به موقع بدهى خود را مى پردازد؟ آیا قادر به اداى فلان دین به موقع هست؟ آیا فلان تجارت سود مى کند یا با شکست مواجه مى شود و آیا مزارع و باغات من با خشکسالى و آفت روبه رو نمى شون د؟ و آیا فلان شریک به من خیانت نخواهد کرد؟ و امثال اینها که همچون کابوسى دائماً روح او را مى فشارد.
دومین اثر شوم دنیاپرستى حرص است. حرص به معناى زیاده طلبى بى دلیل و سیر نشدن از مال و جاه دنیاست. حرص به معناى این که:
هفت اقلیم ار بگیرد پادشاه *** همچنان در بند اقلیمى دگر بدیهى است چنین حرصى آرامش را از انسان مى گیرد و شب و روز او را به خود مشغول مى کند.
بالاخره سومین پدیده شوم آن آرزوهاى طول و دراز است که امام(علیه السلام) با جمله «لا یُدْرِکُهُ» (آن را به دست نمى آورد) به آن اشاره فرموده است; آرزوهایى که گاهى چند برابر عمر آدمى براى رسیدن به آن نیز کفایت نمى کند، آرزوهاى نامعقولى که به چنگ آوردن آن هزارگونه بدبختى و ذلت و گرفتارى دارد و آرامش انسان را بر هم مى زند.
خوشا به حال قناعت پیشگان که نه آن اندوه بى پایان را دارند و نه آن حرص خطرناک شرربار و نه آرزوهاى طولانى کشنده.
در حدیثى که از فاطمه دختر امام حسین از پدرش(علیهم السلام) از جدش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده آمده است: «الرَّغْبَةُ فِى الدُّنْیا تَکْثِرُ الْهَمَّ وَالْحُزْنَ وَالزُّهْدُ فِی الدُّنْیا یُرِیحُ الْقَلْبَ وَالْبَدَنَ; دنیاپرستى غم و اندوه انسان را زیاد مى کند و زهد و قناعت در دنیا هم قلب را آرامش مى بخشد و هم بدن را».(15)
در حدیث پرمعناى دیگرى نیز از آن حضرت در این زمینه مى خوانیم: «أنَا زَعِیمٌ بِثَلاث لِمَنْ أکَبَّ عَلَى الدُّنْیا: بِفَقْر لا غِناءَ لَهُ وَبِشُغْل لا فَراغَ لَهُ وَبِهَمّ وَحُزْن لاَ انْقِطاعَ لَهُ; من ضامنم کسى که خود را بر دنیا بیفکند سه چیز را دریافت خواهد داشت: فقرى که هرگز بى نیازى در آن نخواهد بود و گرفتارى که هرگز فراغتى ندارد و غم و اندوهى که هیچ گاه قطع نمى شود»(16). (17)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۸
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#ثروت_قابل_توجه_امام_علی_علیه_السلام
اظهار نعمت های خداوند و شکر گزاری او
ـ قرآن کریم می فرماید:
«وَ أما بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (سوره الضحی، آیه ی 11) نعمت های پروردگارت را باز گو کن.
باز گو کردن نعمت به معنای برتریجویی و فخر بر دیگران نباید باشد بلکه به معنای یادآوری نعمت هاست که انسان را شاكر و در مقام عبودیت تکامل بخشیده و باعث میشود کم تر،کمبودها و دردها را احساس کند، چرا که خداوند به قدری به ما نعمت داده است که اگر نعمتی هم گرفته شود نمیتوان شکر نعمت های دیگر را به جای آورد.
-انسانی که نعمت های خداوند را متذکّر است در گرفتاری، سختی و بلایا هم دچار یأس و ناامیدی و اضطراب نمی شود و روحی آرام و قلبی مطمئن دارد.
ـ یاد آوری نعمت ها دو گونه است: لسانی و عملی
لسانی، که همان شکرگزاری و سپاس است.
عملی،که همان انفاق و بخشش در راه خداوند است، بخششی بدون منّت که حکایت از نعمت های فراوانی داشته باشد که خدای کریم به او ارزانی فرموده است مانند: صرف مال در خیرات جاریه و باقیات الصالحات مانند:ساخت مسجد، مدرسه، نشر کتب سودمند و...
پروردگار عالم نیازی به شکر ما ندارد و اگر دستور شکرگزاری داده به جهت این است که ما در مکتب عالی تربیت، بهترین مراتب شکرگزاری را طی نمائیم
لطیفه
گویند:روزی یکی از زنان زیبای بادیه نشین،درآیینه،چهرهی زیبای خود و چهرهی زشت شوهرش را مینگریست و گفت:
من امید دارم که هر دوی ما اهل بهشت باشیم. شوهرش پرسید به چه جهت میگویی ما اهل بهشتیم؟
زن گفت: تو به خاطر شکرگزاری خداوند که چه هـمسر زیبایی به تو داده است و من هم به خاطر صبر و تحمّل چهرهی زشت تو.(3)
ـ خـدای متـعال نـجات و پـیـروزی و ازدیـاد نعمت هایـش را در شـکرگـزاری و عـذاب را در کـفران نعـمت ها داده و خـطاب بـه بنی اسـرائیل(در ادامهی مواعـظ موسی (علیه السّلام) و یا در یک جـملهی مستقل خطاب به مسلمین (هر دو تفسیر، در تفاسیر قرآن آمده که البته جمع آن هم منافاتی ندارد) میفرماید:«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَکُّمْ وَلَئَنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (4) ؛اگر شکرگزاری کنید نعمت خود را بر شما می افزایم و اگر کفران کنید شما را مجازاتی شدید خواهم کرد.
ـ البته این را هم باید گفت که پروردگار عالم نیازی به شکر ما ندارد و اگر دستور شکرگزاری داده به جهت این است که ما در مکتب عالی تربیت، بهترین مراتب شکرگزاری را طی نمائیم .
پی نوشت ها :
📚 1- نهج البلاغه، نامه ی 45
📚 2- اصول کافی، ج6 ،ص440
📚 3- پندهای جاویدان،ص504
📚 4- سوره ی مبارکه ی ابراهیم، آیه ی
شریفه ی 7
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
■ گفتند امام خامنه ای معصوم نیست!
□ جواب این است ؛ بله ، مولایمان امام خامنه ای معصوم نیست ، اما پاک ترین بشر روی زمین و نائب المهدی است.
■ گفتند مولا خامنه ای شده است
بُت شما،او را میپرستید!
□ جواب این است ، خیر ،
مولا خامنهای بُت نیست! تبری است که خداوند تبارک و تعالی دارد باآن بت شرق وغرب را میشکند!
امام خامنهای ناخدای باخداست!
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_اے
@nahjolbalaghekhani
پندهای مولا علی علیه السّلام
پیرمردى را مى دیدم که در کنار قبر او نشسته و قرآن مى خواند بعد از مدتى او را ندیدم سپس به او برخورد
📔(1). توبه، آیه 50 و 51.
📔(2). عوالى اللئالى، ج 1، ص 56 .
📔(3). من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 544 .
📔(4). یوسف، آیه 86.
📔(5). شرح نهج البلاغه ابن میثم، ذیل حکمت مورد بحث; بحارالانوار، ج 75، ص 69.
📔(6). شرح نهج البلاغه ابن میثم، ذیل حکمت مورد بحث.
📔(7). طه، آیه 131 .
📔(8). بحارالانوار، ج 79، ص 78.
📔(9). همان، ج 75، ص 56، پاورقى شماره 2.
📔(10). نهج البلاغه، خطبه 193.
📔(11). بحارالانوار، ج 89، ص 207.
📔(12). بحارالانوار، ج 89، ص 184.
(13). شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 12، ص 31. این داستان علاوه بر تاریخ بغداد در کتاب «المنتظم» (ابن جوزى) ج 12، ص 233 نیز آمده است.
📔(14). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 10، ص 23 (مطابق نقل میزان الحکمة، ح 5201).
📔(15). بحارالانوار، ج 70، ص 91، ح 65.
📔(16). همان، ص 81 .
📔(17). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر در ذیل این کلام نورانى آمده است که ابن جوزى در تذکرة الخواص و کراجکى در کنزالفوائد آن را با اضافه اى آورده اند. (که نشان مى دهد از منبع دیگرى دریافت داشته اند) به علاوه این جمله هاى حکیمانه به صورت پراکنده در کتاب هاى مختلف دیگرى آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 183). مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار این کلام حکیمانه را با تفاوتى از «تفسیر عیاشى» که قبل از مرحوم سید رضى بوده نقل مى کند، تحت این عنوان که امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: در تورات چنین نوشته شده است... آن گاه این حدیث را با تفاوت و اضافاتى بیان فرموده». (بحارالانوار، ج 69، ص 196، ح 21)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۸
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#پرسش_پاسخ
#ثروت_امیرمومنان_علی_علیه_السلام
#قسمت_اول
🔴👈در مورد این سوال باید زندگی امام علی علیه السلام را به سه قسمت تقسیم کرد
الف👈 دوران کودکی
ب👈 دوران جوانی
ج 👈دوران میانسالی
ابوطالب، پدر امیرالمومنین علی (ع) از بزرگان قبیله قریش بود اما از لحاظ مالی تنگدست بود لذا پیامبر به عنوان کمک به ایشان حضرت علی(ع) را از همان کودکی از ابوطالب گرفت و نزد خود نگاه داشت. بنابر این با توجه به آنکه پدر امیرمومنان از افراد متمول نبود خود حضرت نیز در آن سنین از خانوادهای ثروتمند به شمار نمیآمد.
ب) دوران جوانی.
این دوران، مصادف با ایام رسالت پیامبر خدا(ص) بود. حضرت در این ایام تمام وقت خویش را در اختیار پیامبر بود. شغل ایشان در این ایام، کار کشاورزی محدودی بود که فقط با آن امرار معاش مینمود و باقی ایام خود را وقف پیشبرد اسلام و انجام اوامر پیامبر خدا(ص) میکرد. با پیشرفت اسلام و گسترش سرزمینهایی که توسط مسلمانان فتح میشد وضع عمومی مسلمانان (از جمله امیرالمومنین علی –ع-) بهبود پیدا کرد.
ج) دوران میانسالی.
رحلت پیامبر خدا (ص) و غصب خلافت توسط ابوبکر و پس از آن عمر و عثمان حضرت را مجبور به خانهنشینی کرد. حضرت در این ایام تمام وقت خویش را صرف کار به خصوص امور کشاورزی مینمودند. آب گرانمایه ترین و یکی از پرارزشترین داراییها در بیابانهای سوزان شبه جزیره عربستان به شمار میآمد. حضرت (با توجه به فراغت بدست آمده برای ایشان) اقدام به حفر چاههای آب بسیاری نمود که تعدادی از آنها با گذشت زمان بسیار هنوز نیز مورد استفاده قرار میگیرند و به نام «آبار علی(ع)» یعنی چاهای آب امیرالمومنین علی (ع) در عربستان مشهورند. علاوه بر حفر چاه حضرت زمینهای کشاورزی و باغهای بسیاری را ایجاد نمود. این کارها سود بسیاری را نصیب حضرت مینمود. اما با این حال این ثروت بسیار باعث آن نشد که حضرت دست از زندگی ساده خویش برداشته و رو به زندگی تجملاتی آورد.
این داستان طلحه و زبیر مشهور است که روزی از کنار امیرالمومنین گذشتند و با یکدیگر میگفتند که امیرالمومنین از اموال دنیا چیزی در دست ندارد. حضرت به کارگزاران خود دستور داد درآمد آن سال را تبدیل به سکه های نقره کرده در اتاقی جمع کنند. سپس حضرت آن دو را دعوت نموده و در حضور آنان در اتاق را گشود.
✍ #ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃