✨دوشنبهها #حسنیه بپاستدرقلبم
سلاممیدهم ازعمقجان به سمت #بقیع
#حسینمرادی💚
#دوشنبههایامامحسنی🌱
🍃🌸 @nahnoll_hosseineun
✨( مَن ڪانَ لله کانَ الله لَه )
[[ تو برای خدا باش،
خدا و همه ملائڪهاش
برای تو خواهند بود...
#شیخرجبعلیخیاط💚 ]]
🍃🌸 @nahnoll_hosseineun
آیا برای مقرب شدن به امام زمان(ع) باید بیشتر به نماز شب، قرآن، روضه و توسل بپردازیم؟ البته این کارها هم کمک میکند، ولی اینها کار اصلی نیستند. باید دید کار اصلی امام زمان(ع) چیست؟
امام زمان(ع) چیزی از جنس سیاست، حکومت و ولایت بر جهان است؛ هر کسی میخواهد به امام زمان(ع) مقرب شود، باید کار سیاسی کند، ولایت را تبیین کند و علیه دشمنان اصلی ولایت (استکبار جهانی) قیام کند.
#حاج_آقا_پناهیان
@nahnoll_hosseineun
🌈💫#پزشکانه_سلامتی😇
🤔🤔چـطوری پوسیدگی دندان رو ازبین ببریم؟
👈 سیر رنده شده را با کره ترکیب و برای 30 دقیقه روی دندون بذارید😉
👈 درمان سینوزیت:سیر له شده را با کره تفت دهید و با نان بخورید🙃
😄#سبک_تغذیتو_عوض_کن☺️👇🏻👇🏻
@nahnoll_hosseineun
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
بـه او کـه نیـسـت بـرسـانـیـد،، مـن دوسـتـش دارم... #یـاایـهاالـعزیز 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @nahnoll_hosseineun 🌸🌸🌸
#یابنالحسن
این روزها که می گذرد،
هر روز
در #انتظار آمدنت هستم ...!
اما
با من بگو
که آیا #من نیز
در روزگار آمدنت هستم ...؟
🌸🍃 @nahnoll_hosseineun
#تلنگر
🍂هیچ وقت نگو:
محیط خرابه، منم خراب شدم
👈هر چه هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میکنی!!!
✅پس هر چه جامعه فاسدتر شد،
تو لباس تقوایت را بیشتر کن👌
#اللهمعجلالولیکالفرج❤️
@nahnoll_hosseineun
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اگر خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است چه نیازی به واسطه هست؟
#توسل
#وهابیت
#اعتقادی
@nahnoll_hosseineun
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
🌌🌠🌌🌠🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 #رمان😍 #دلداده_او😇 #قسمت_دوم☺️ پووووووف😪باز مادر دلنگرانم بود😑😏بی حالتر جواب میدهم:
🌌🌠🌌🌠🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
#رمان😍
#دلداده_او😇
#قسمت_سوم☺️
تا اینکه سال آخر دوره اول که بودم،با رویا و آوا همکلاس شدم و از قضا چون پشت سرماهم می نشستند کم کم با گفتوگو دوستی ما شروع شد و به رفاقتی شدید تبدیل شد.
اواسط سال با پیشنهاد رویا تصمیم به رفتن آموزشگاه زبان گرفتیم.هم بخاطر سنگینی درس مدرسهمان و هم علاقه داشتن به زبان من و کیانا پیشنهادش را پذیرفتیم.
زبانکده زیاد از خانه ما دور نبود،برای همین هم پیاده میرفتیم.
محل قرارمان عصرها سرخیابان ما بود و یک ربع قبل از کلاس من و کیانا و درآنجا منتظر رویا و آوا بودیم که باهم برویم.
خوب بود.من خیلی از تنهایی دور شده بودم،مادرم هم وقتی میدید دخترش دیگر تنها نیست و دوستان خوبی دارد(درظاهری ک من تعریف داده بودم البته، چون او تا آن موقع به جز کیانا بقیه را ندیده بود)خیال همیشه راحتش راحتتر میشد و به کارهایش میرسید😏
چند ترم ابتدایی زبان را به خوبی و با نمره بالا به پایان رساندم.درکلاس زبان با مهشید(دوست قدیمی رویا)هم آشنا شدیم.دوسال از ما بزرگتر بود اما اوهم کم کم مثل کیانا و بقیه برایم عزیزشد.
ابتدای ترم جدید بودیم.
هرروز دوستی ما محکم تر و صمیمی تر میشد.دیگر تمام فکر و ذکرم آنها شده بودند،خودم را خیلی خوشبخت تصور میکردم.
بعداز آنهم پایشان به خانهی ما باز شد و چون من همیشه تنها در خانه بودم،آنجا پاتوقمان شده بود و از ۲۴ ساعت شبانه روز به جرئت میتوانم بگویم ۲۰ ساعت را دد خانه ما میگذشت.
اوایل وقتی به کلاس میرفتم خیلی لباس های معمولی و مرتبی میپوشیدم یا به قول دوستان خیلی بچه مثبت گونه بودم.
اما آرام آرام با تحتتاثیر شدید قرار گرفتن از بچه ها،من هم شروع کردم و نیم ساعت قبل از زمان رفتن جلوی آینه موهایم را درست میکردمو...به ظاهرم خیلی میرسیدم،این عادت آنقدر تشدید شد تا آنکه رفتن به کلاس زبان برای من بیشتر شبیه رفتن به شوی لباسو آرایش💄💅🏻👗تبدیل شده بود تا خواندن زبان انگلیسی😏
بدتر از آن اینبود که....
نویسنده:#ز_سین_میم
🌈ادامه دارد...😉🙃
🚫کپی با ذکر نام نویسنده مجاز است😊
@nahnoll_hosseineun