💢بعد از حضرت #عیسی (ع) و قبل از حضرت #محمد (ص) چه کسی بر روی زمین حجت بود؟
#پاسخ:
✅حضرت علی (ع) می فرمایند: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً؛[۱] زمین هیچ گاه از حجتهاى خدا خالى نمى ماند، خواه آشكار و مشهور باشد یا بیمناك و مستور.»
همچنین حضرت در توصیف زمان بعثت رسول اکرم (ص) می فرمایند: خدا پیامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پیامبران پیشین مدّتها گذشته، و ملّتها در خواب عمیقى فرو خفته بودند.
از کنار هم گذاشتن این دو کلام می توانیم نتیجه بگیریم که در زمانی که بین عروج حضرت عیسی (ع)، تا زمان بعثت رسول اکرم بوده ، دوره هایی وجود داشته که یا رسولی در آن نبوده و حجت الهی غیر رسول بوده (مثل اوصیای پیامبران) یا اینکه حجت الهی، فرد مشهور و آشکاری نبوده است.
اما شناخت بعضی از حجت های الهی در این دوره ممکن است. مثلا طبق نظر بعضی از مفسران، یاران حضرت عیسی (ع) بعد از عروج ایشان صاحب ماموریت هایی شده اند و حجت الهی بوده اند:
«إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْكُمْ مُرْسَلُونَ[یس/۱۴] هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تكذیب كردند پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!»
در تفسیر نمونه، ج۱۸، ص: ۳۴۱ آمده « در اینكه این رسولان چه كسانى بودند در میان مفسران گفتگو است، جمعى گفته اند: نام آن دو نفر" شمعون" و" یوحنا" بود و نام سومین" بولس" و بعضى نامهاى دیگرى براى آنها ذكر كرده اند. و نیز در اینكه آنها پیامبران و رسولان خداوند بودند و یا فرستادگان حضرت مسیح ع (و اگر خداوند مى فرماید ما آنها را فرستادیم به خاطر آنست كه رسولان مسیح هم رسولان او هستند) باز در میان مفسران گفتگو است، هر چند ظاهر آیات فوق موافق تفسیر اول است.»
در بیان جزئی تر دو دوره متفاوت، حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که: مردم بعد از عیسى (ع) ۲۵۰ سال بدون امام ظاهرى گذراندند ... میان عیسى و محمد (ص) پانصد سال فاصله بود كه در ۲۵۰ سالش پیغمبر و عالمى در میان مردم ظاهر و با نفوذ نبود یعقوب ابن شعیب راوى حدیث گوید عرض كردم مردم در دین دارى خود چه میكردند فرمود به دین عیسى (ع) عمل میكردند عرض كردم چه حالى داشتند فرمود مؤمن بودند سپس فرمود زمین همیشه داراى یك عالم و رهبر دینى است كه اهل ایمان مى توانند از او استفاده كنند.
از دیگر حجت هایی که برای این دوره نام برده شده، می توان به اسامی زیر اشاره کرد (شمعون)، (ملیخا)، (انشوا)، (دسیخا)، (نسطورس)، (مرعیدا) و (بحیراى راهب)
📚تحف العقول ص ۱۷۱.
📚خطبه ۸۹ نهج البلاغه.
📚كمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص: ۱۶۱.
http://eitaa.com/joinchat/129761293C18ecdf27ee
#نشر_مجدد
💎 متن شایعه
«لٰا اِکرٰهَ فِی الدّینَ»/در #دین اجباری نیست
این مسخره ترین جمله ایست که من شنیدم!
از اولش ، از ریشه مشکل داشته است! اجباری نیست؟!
وقتی #خســــــــــرو_پرویز ساسانی نامه #محمد بن عبدالله (به هر دلیلی) را پاره کرد و دین و شریعت محمد را قبول نکرد ، عکس العمل محمد چه بود؟
آیا غیر از این بود که شمشیر کشیدند و نیاکان مارا به خاک و خون کشیدند؟! به چه گناهی؟!
شاید نیاکان من دوست داشتند کافر باشند،دوست داشتند بُت بپرستند، آیا حق ایشان #مــــــــــرگ بود؟!
مگر ما چند هزار سال قبل از اینکه آنان بهفهمند #خدا چیست، تعلیمات یکتا پرستی زرتشت را نپذیرفته بودیم؟
تُف به ذات کسی که از عرب پهلوان میسازد و پهلوانان خودش را لِـه میکنــــــــــد ...!
💎پاسخ:
1⃣ برخلاف متن بالا، پیامبر(ص) هرگز برای مسلمان کردن خسروپرویز! به ایران لشکرکشی نکرده است. بلکه #فتح ایران در زمان خلیفه دوم، عمربن خطاب و یزدگرد سوم رخ داده، نه در زمان خسروپرویز و پیامبر(ص).
2⃣ آنچه به عنوان #جنگ_ایران_و_عرب در رسانه های ضداسلامی تبلیغ میشود، #دروغ و توهمی بیشتر نیست. واقعیت این است که ایران #فتح شده، نه اینکه با #جنگ، #تصرف شده باشد. دستاویزهای اسلام ستیزان برای داستان سرایی از کشتار و شکنجه و تجاوز! اعراب، تنها کتابهایی چون تاریخ #طبری و دو قرن سکوت عبدالحسین #زرین کوب است که آثاری مملو از دروغ ها و جعلیات تاریخی هستند.
3⃣ چگونگی فتح ایران:
◀️ اولا شروع جنگ!،(قادسیه) توسط خود #ساسانیان بوده، نه مسلمانان.
◀️ثانیا جنگ بین #ایرانیان و مسلمانان نبوده، بلکه بین #ساسانیان و مسلمانان بوده. چرا که در همین جنگ ! 4هزار ایرانی به سپاه مسلمانان می پیوندند و در کوچه های مدائن (پایتخت زمستانی ساسانی) از مسلمانان با خرما و نان پذیرایی می کنند، و تنها 4 سردار ساسانی کشته شدند. سپس با طوفان و رم کردن فیلهای لشکر ساسانی، منهزم و شکست میخورند.
◀️ثالثا، این گفته که ایرانیان به زور و شمشیر مسلمان شدند، علاوه بر اینکه دروغ و خلاف واقعیتهای تاریخی است، بزرگترین #توهین به مردم ایران است. که آنها را ترسو و زبون و جبرپذیر معرفی میکند. ایرانیان چنان از ظلم و ستم و تبعضیات طبقاتی ساسانیان به تنگ آمده بودند، که وقتی #برابری و #عقلانی بودن اسلام را دیدند، خود حتی قبل از فتح ایران، گروه گروه مسلمان میشدند.
◀️رابعا، شاید برای نویسنده چنین متنهایی عجیب باشد که بدانند، اولین گروه از مسلمانان، همان نمایندگان و درباریان خسروپرویز بودند.
وقتی پیامبر اسلام به خسروپرویز نامه نوشت و او را به یکتاپرستی خواند، خسروپرویز با خواندن جمله اول نامه (از محمد بن عبدالله به پادشاه ایران)، فریاد زد که این چه کسی است که نام خود را پیش از نام من نوشته است. و سپس مشتی خاک به سمت پیک پیامبر(ص) ریخت و گفت پاسخ من به این فرد همین مشت خاک است. (برخلاف پادشاهان روم و حبشه و شام و... که با صبر و متانت نامه پیامبر را بطور کامل خواندند و با احترام و هدایا، پیک ایشان را بدرقه کردند)
سپس خسروپرویز به فرمانده خود در #یمن (که جزء قلمرو ایران بود) دستور داد تا این فرد (یعنی پیامبر(ص) را دستگیر کرده و به نزدش بفرستد. وقتی باذان فرمانده ایرانی یمن و یارانش به مدینه رسیدند، و از پیامبر خواستند همراه آنان برود، پیامبر(ص) خبری از غیب بدانها دادند و فرمودند: کدام پادشاه؟ خسروپرویز دیشب توسط پسرش کشته شده و دیگر وجود ندارد. آنها مبهوت شدند و گفتند از اینجا تا ایران یک ماه طول میکشد شما چگونه خبری از دیشب دارید؟ و سپس عهد کردند که اگر خبر درست بود، مسلمان خواهند شد. با اسبهای تیزپا به سمت ایران شتافتند و پیشگویی پیامبر را راست و صادق یافتند. فورا برگشتند و مسلمان شدند و سپس از جانب پیامبر(ص) فرمانده اسلام در یمن شدند. این است داستان ایمان اوردن اولین ایرانیان.
✍منابع و اطلاعات بیشتر: Homa Katouzian, The Persians: Ancient, Mediaeval and Modern Iran, p. 66
http://yon.ir/8gpl
http://yon
http://eitaa.com/joinchat/129761293C18ecdf27ee
💢این اخلاق ، جزء دین است
✅یکی از همسایگان حضرت محمد (ص) مردی یهودی بود که هنگام عبور رسولالله، به بهانه ریختن خاکروبهها در #کوچه، خاکستر بر سر و صورت حضرت محمد میریخت.
این برنامه هر روز ادامه داشت تا اینکه روزی رسولالله از آن کوچه گذشتند ولی خبری از مرد یهودی نبود.
وقتی علت را جویا شدند اصحاب پاسخ دادند:
«خدا را شکر آن مرد #یهودی مریض شده و در بستر بیماری است!»
حضرت محمد به طرف منزل یهودی رفتند.
همسر یهودی در را باز کرد.
حضرت محمد فرمودند:
«به عیادت #همسرت آمده ام!»
حضرت محمد وارد #خانه شدند و کنار بستر آن مرد نشستند و با او احوالپرسی کردند و هیچگونه کنایه ای به آن مرد نزدند.
مرد یهودی که از #رفتار پیامبر تعجب کرده بود پرسید:
«این برخورد شما ، جزء دین اسلام است یا از اخلاق شخصی شما است؟»
حضرت #محمد پاسخ دادند:
«جزء دین اسلام است!»
آن مرد همانجا و در #حضور رسول الله، مسلمان شد.
📚امثال القرآن(مکارم) جلد ۱ – صفحه ۲۰۲
http://eitaa.com/joinchat/129761293C18ecdf27ee