📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وشانزدهم
🔻 #مریم_خادم_بیت_المقدس
🧕🏻مادر مریم طبق #نذری☝️🏻 که کرده بود او را به #بیت_المقدس فرستاد، و چون فهمید🤔 مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته✔️ شده است،
☝️🏻بار دیگر غمهایش زدوده شد 😊
🔹و دانست که خدا او را مشمول #لطف و #کرم خاص خود قرار داده است 😍و او را بر این نعمت برگزیده است.
👈🏻لذا #مریم را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به #روحانیون حرم 🕌سپرد و
🧕🏻گفت؛☝️🏻 این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که #خدمت_گذار_خانه_خدا باشد.
⬅️آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، #خادمین و #متولیان اطراف او جمع 👥شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند☝️🏻 #امور_دختر را زیر نظر داشته باشند و #تربیت او را به عهده بگیرند،
👈🏻زیرا #مریم دختر پیشوای آنها بود و #پدرش در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، #مقامی_والا و #ارجمند 😌داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #زکریا_و_کفالت_مریم
🔸در میان #خادمین_بیت_المقدس زکریا نسبت به مریم مهربان تر 😊بود و #رغبت_بیشتری به نگهداری او داشت.
✨او می گفت؛✋🏻 من #شوهر_خاله او هستم، این دختر را به من بدهید و مرا مخصوص توجه به او قرار دهید،☑️
☝️🏻زیرا من از جهت #ارتباط_خویشاوندی به او نزدیکتر و بیشتر مورد اعتمادم.
👥مشاجره بالا گرفت و هر یک برای مقصود خود دلیلی📜 بیان می کرد، و با #اصرار می خواستند #سرپرستی_مریم را خود به عهده بگیرند✅
❌ هیچکدام حاضر نشدند که این #افتخار نصیب شخص دیگری شود و #کفایت_مریم را به او بسپارند،😒
زیرا هر کدام امیدوار بودند که بدینوسیله به پروردگار خود #تقرب جویند🤲🏻.
⬅️بالاخره همگی 👥تصمیم به #قرعه_کشی گرفتند و در کنار نهری جمع شدند و #قلمهای ✍🏻خود را در آب انداختند، تا قلم هر کس بالا آمد #کفالت_مریم از آن او باشد.
☝️🏻پس از لحظاتی⏳ قلمها زیر آب رفت و تنها #قلم_زکریا🖋 بود که روی آب 🌊آمد، لذا تسلیم رأی او شدند و مریم را به او سپردند.
🔸 از آن پس مریم تحت سرپرستی و کفالت #زکریا درآمد و زکریا تربیت او را به عهده گرفت.✅
🌿زکریا تصمیم گرفت به #شکرانه🤲🏻 این کار وسایل آسایش و رفاه مریم را به بهترین وجه فراهم سازد.
♥️ عشق و علاقه زکریا به مریم، او را وا داشت تا مریم را دور از #دسترس_مردم نگهدارد.
☝️🏻لذا اطاق بلندی در #بیت_المقدس بنا کرد که راهی به آن جز بوسیله نردبان نبود.❌
🍃زکریا شخصاً به بررسی و کفالت امور مریم پرداخت✔️. او مرتب به #مسکن🏠 و #محراب عبادت 🤲🏻مریم سر می زد تا از حال وی آگاه گردد و #مایحتاج_زندگی او را فراهم سازد.
☝️🏻هرگاه که زکریا به نزد مریم می رفت، او را در حال #عبادت🤲🏻 می دید و همیشه غذایی🍲 آماده که در برابرش ظاهر می گشت،
🌿گفت؛ ای مریم این از کجا آمده است؟🤔
✨ او پاسخ گفت:
☝️🏻این از جانب #خداست که خدا به هرکس بخواهد بی شماری روزی می دهد.😊
🌸مریم نیز از مردم کناره گرفت و در مکانی #سکنا گزید و پوششی برای خود برگزید☝️🏻 تا از دید مردم دور باشد و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت☑️.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهفدهم
🔻 #فضائل_حضرت_مریم_علیهاالسلام
🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه
✨ #آل_عمران به این نتیجه می رسیم که #فرشتگان با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام #پاکی و #برگزیدگی در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت
🌿 #کلمة_اللّه (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍.
🌸خداوند متعال در سوره #انبیاء پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ،
👈🏻در آیه 91، #حضرت_عیسی_علیه_السلام و مادرش 🧕🏻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ملاقات_مریم_با_جبرئیل
🌻با توکل بر کریم بی نیاز
🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز
🌻مادرش مریم که دامن پاک بود
🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود
✨ #حضرت_مریم زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت #رفع_نیازمندیهای_خود به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت.
🔹یک روز طبق عادت معمول، #مریم_علیهاالسلام به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش #مضطرب😰 گشت و در خود #ترس و #نگرانی بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال #فرشته ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او #مأنوس و #همدم😊 شود.
♦️ این اتفاق #پنج_هزار_و_پانصد_و_هشتاد_و_پنج سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️
✨مریم با دیدنش از او #گریخت😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی #گنهکار و #متجاوز است😈 و مریم که زنی #پرهیزکار و #مؤمنی_عفیف و #پاکدامن بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست.
👈🏻در حالکیه #ترس😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را #آرامش و #اطمینان خاطر داد و از نگرانی او کم کرد.
✨ #مریم گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به #خدای_رحمان پناه می برم.
🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو #پسری_پاکیزه_بخشم.
☝️🏻که نامش #مسیح است،
✨ #عیسی_بن_مریم_علیهاالسلام در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت #آبرومند و از مقربان درگاه خدا است😊.
👈🏻 و در گهواره به #اعجاز و در میانسالی به #وحی با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است.
🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد
✨و به فرشته گفت؛
چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست #بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨
🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را #نشانه_ای برای مردم و #رحمتی😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود.
✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، #حیران و #متحیر😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛
🔸 که چگونه #دختر_باکره ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌
☝️🏻این افکار مریم را به #وحشت😰 انداخت و آن وحشت او را به #گوشه_گیری و #انزوا کشاند
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهجدهم
🔻 #نگرانی_مریم_و_سفر_به_دور_دست
🔹چندین ماه گذشت و مریم در این مدت پیوسته با #شکنجه_های_روحی😓 شدیدی دست به گریبان بود.
☝️🏻او بیشتر اوقات در #تنهایی و حُزن و اندوه 😔به سر می برد.
زندگی شیرین و خواب😴 و خوراک گوارا از او سلب شده و بسیاری از وقتها #فکرش پریشان و #روحش پراکنده بود😣
🔸 به هیچ چیزی توجه نمی کرد و به هیچ سخنی گوش نمی داد❌.
⏪پس مریم به آن پسر ( #عیسی_علیه_السلام ) باردار شد و به جائی دور🛣 خلوت گزید.
✅آری، مریم ناگزیر به شهر « #ناصره» زادگاه خود رفت و همراه با فرزندی که در رحم و غم و اندوهی 😔که در سینه داشت در آنجا اقامت گزید و در یک منزل🏠 تابستانی بسیار ساده ساکن شد تا از #چشم و #زبان_مردم 👥در امان و از نظر آنها مخفی باشد.
☝️🏻به این دلیل او از رفت و آمد با قوم خویش دوری می کرد و خود را به #بیماری و #کسالت🤕 می زد که می ترسید😰 #اسرار_نهانی او آشکار شود و بر سرِ زبانها بیافتد و مردم از او به زشتی یاد کنند 😒و در موردش #سخن_گزاف بگویند.
🔹هرچه قدر #دوران_بارداری او پیش می رفت، #اندوه😔 او فزونی می یافت و #نگرانی او بیشتر می شد و به زودی آنچه را که سعی می کرد #مخفی نگاه دارد ظاهر می گشت.😕
☝️🏻به راستی که می توان یقین داشت که او در ذهن خود می گذراند 🤔و چه می گفت؛
✨بار خدایا خودت #رحم_کن! این چه سرنوشتی📜 است که مقدرات، برای من در نظر گرفته شده است؟🙁
✋🏻من از #سلاله_پیامبران و از خانواده ای هستم که ریشه در آن بر #تقوی 🤲🏻و شاخه های آن سَر بَر آسمان حکمت برآورده است✅
🧔🏻 #پدرم مردی سالم و صالح و 🧕🏻 #مادرم زنی پاکدامن بوده، چگونه ممکن است، زبانها #آبروی_مرا مورد شک قرار دهند؟😔
🔸راستی که مریم مرتکب #گناهی نشده❌، و دامن او از #معصیت آلوده نشده است.
🦋مریم از #تصوراتی که در ذهن مردم دور می زد پیراسته و پاک و از آنچه در خاطراتشان می گذرد مبرا است.😰
☝️🏻و آیا مریم در چنین شرایطی جز تسلیم در برابر #قضای_خداوند چاره ای دارد🤔
☝️🏻و آیا جز #انتظار_مقدرات راه دیگری به نظر او می رسد؟🤔
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی👈
آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
📘📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهفدهم
🔻 #فضائل_حضرت_مریم_علیهاالسلام
🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه
✨ #آل_عمران به این نتیجه می رسیم که #فرشتگان با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام #پاکی و #برگزیدگی در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت
🌿 #کلمة_اللّه (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍.
🌸خداوند متعال در سوره #انبیاء پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ،
👈🏻در آیه 91، #حضرت_عیسی_علیه_السلام و مادرش 🧕🏻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ملاقات_مریم_با_جبرئیل
🌻با توکل بر کریم بی نیاز
🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز
🌻مادرش مریم که دامن پاک بود
🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود
✨ #حضرت_مریم زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت #رفع_نیازمندیهای_خود به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت.
🔹یک روز طبق عادت معمول، #مریم_علیهاالسلام به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش #مضطرب😰 گشت و در خود #ترس و #نگرانی بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال #فرشته ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او #مأنوس و #همدم😊 شود.
♦️ این اتفاق #پنج_هزار_و_پانصد_و_هشتاد_و_پنج سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️
✨مریم با دیدنش از او #گریخت😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی #گنهکار و #متجاوز است😈 و مریم که زنی #پرهیزکار و #مؤمنی_عفیف و #پاکدامن بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست.
👈🏻در حالکیه #ترس😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را #آرامش و #اطمینان خاطر داد و از نگرانی او کم کرد.
✨ #مریم گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به #خدای_رحمان پناه می برم.
🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو #پسری_پاکیزه_بخشم.
☝️🏻که نامش #مسیح است،
✨ #عیسی_بن_مریم_علیهاالسلام در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت #آبرومند و از مقربان درگاه خدا است😊.
👈🏻 و در گهواره به #اعجاز و در میانسالی به #وحی با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است.
🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد
✨و به فرشته گفت؛
چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست #بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨
🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را #نشانه_ای برای مردم و #رحمتی😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود.
✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، #حیران و #متحیر😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛
🔸 که چگونه #دختر_باکره ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌
☝️🏻این افکار مریم را به #وحشت😰 انداخت و آن وحشت او را به #گوشه_گیری و #انزوا کشاند
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_ونوزدهم
🔻 #ولادت_عیسی_علیه_السلام
☝️🏻بی تردید #پرهیزگاری_مریم، تا حدی ناراحتی های 😔او را کم می کرد، و او را #امیدوار می ساخت که خاطر پریشانش آسوده😌 گردد
🔹او همواره امید به #آینده یعنی زمان بعد از زایمان فکر می کرد🤔 که نوزاد خود می تواند دلیلی بر #بیگناهی او باشد
☝️🏻چرا که فرشته خدا به او خبر📜 داده بود که فرزندی از تو به دنیا می آید که در #گهوراه سخن می گوید.😟
☝️🏻و آیا این #برهان، دلیلی بر بی گناهی او نبود؟🤨
🔸 قطعا چنین بود، زیرا چنین کودکی خود بهترین #گواه بر پاکی مریم بود.✅
🔸بالاخره زمان وضع حمل فرا رسید✔️ و مریم درد زایمان را احساس کرد😣.
✨ مریم بی درنگ از شهر خارج شد و سر به #بیابان 🏜گذاشت تا دور از مردم👥 فرزند خود را به دنیا آورد.
☝️🏻تا اینکه درد زایمان او را به سوی تنه #درخت_خرمایی🌴 کشانید.
🦋گفت؛ ای کاش من از این پیش #مرده_بودم و از صفحه عالم به کلّی نامم فراموش شده بود😔.
🔹در آن بیابان مریم #تنها و #بی_پناه و بدون یار و مددکاری که در هنگام وضع حمل به او کمک کند و باعث تسکین دردش شود.😢
⏪پس، از زیر پای او فرشته ای ( #عیسی_بن_مریم)، مریم را ندا داد که؛
🌺 غم مدار🙂، پروردگارت از زیر قدم تو #چشمه_آبی جاری کرد.
✋🏻ای مریم شاخ درخت خرما 🌴را حرکت بده تا از آن برای تو #رطب_تازه فرو ریزد.
☝️🏻و تناول کن و از این چشمه آب بنوش و چشم خود را به #عیسی روشن دار.😊
☝️🏻در نهایت مریم #درد_طاقت_فرسا و مشقت بار😖 وضع حمل را چشید و فرزند خود را در محیطی باز و در زیر آسمان صاف به دنیا آورد.😊
✨و به این ترتیب #عیسی_علیه_السلام به قدرت الهی از مادری #نمونه و #پاک چشم به جهان گشود. ☝️🏻وقتی کودک به دنیا آمد، مریم به #بیت_المقدس بازگشت.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #سرزنش_مریم_علیهاالسلام
☝️🏻بی شک سبز شدن 🌱 #نخل_خکشیده، دلیلی محکم✊🏻 بر بی گناهی مریم و #پاکدامنی او بود و این #آیت_روشن می توانست راه تهمت دروغگویان و عیب جویان را سد کند🚧.
🔹ولی این معجزه تنها برای آن دسته 👥کارساز است که در آن مکان و در کنار نخل با مریم روبرو👀 می شدند،☝️🏻 اما چنین نبود و در آن زمان مریم تنها بود و کسی آن صحنه را #مشاهده_نکرد.❌
😈ابلیس که باخبر گشت #کودکی به دنیا🌍 آمده است به جستجوی🧐 #مسیح پرداخت☝️🏻 وقتی او را با مریم در وسط #بیابانی یافت دور تا دورش را #انبوه_فرشتگان گرفته بودند و اجازه ورود به شیطان را ندادند❌.
😈 شیطان پرسید؛ عیسی کیست؟
✨ #عنایت_پروردگار بار دیگر شامل حال مریم شد و ندایی تازه از سوی #کودکش به او رسید که:
🌺گفتند؛ او مثل #آدم_علیه_السلام است بدون پدر به دنیا آمده است.☑️
☝️🏻اگر کسی از #جنس_بشر را که دیدی به او بگو که من برای خدا نذر #روزه_سکوت 🤫کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت.
🦋مریم با شنیدن این ندا با #آسودگی_خاطر 😌تمرکز از دست رفته خود را باز یافت و قوای💪🏻 باقیمانه خود را به کار گرفت و در حالیکه #کودک_خود را در آغوش گرفته بود به طرف قریه و قبیله👥 خود به راه افتاد.
🔹با ورود مریم به شهر، خبر📢 او منتشر شد و چون مردم، او را با #نوزادش دیدند،👀 زبان به #سرزنش او گشودند و هرکس تهمتی زد و ناسزایی گفت😒.
👥آنها در #ملامت و #سرکوب او شدت عمل به خرج دادند. برخی #شرافت_خاندانش را بخاطرش می آوردند و بزرگواری اصل و نسب او را تذکر می دادند.🤨
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وبیست_ویکم
🔻 #بی_اعتنایی_مریم_در_برابر_تیره_دلان
🔹 #بیان_حکیمانه کودک مردم را مبهوت ساخت😳 و این #معجزه_بزرگ زبان قوم را از تهمت بست😐
📜 و داستان مریم را در ناصره شایع و در خانه های شهر 🏠منتشر کرد.
☝️🏻 این موضوع، #بحث_روز مردم شد و به همین جهت #مقام این کودک را ارج✨ نهادند و سوء ظن آنها نسبت به مریم به برائت او تبدیل گشت ☑️و دریافتند که این طفل همانند دیگر اطفال ناصره نیست بلکه وی #مقامی_بزرگ و #عظیم دارد.😇
🔹با وجود تمام این شواهد و برائت مردم با مریم، هنوز عده ای بودند که حاضر به قبول این واقعیت نشدند😒 و آن را #خرافه و #خیالات می دانستند😏 و یا آن را #داستانی_ساختگی📖 برای سرپوش گذاشتن بر خطای مردم و تلاش او برای حفظ آبروی وی می پنداشتند 🤔
☝️🏻تا به این وسیله #سوءظن ها برطرف گردد و سخن پراکنی مردم متوقف✋🏻 شود.
🔸آن عده #تیره_دل گروهی اندک بیش نبودند✖️ که #جهل و #نادانی آنها مانع نفوذ حقایق و #نور_حق ✨در قلب تیره شان🖤 بود،
👈🏻و #ظلمت
👈🏻و #سیاهی
👈🏻 #شک🤨
👈🏻و #تردید😒
بر ذهن آنها غالب گشته بود و چنین دلایل #واضح و #روشنی نمی توانست وسوسه را از وجود آنها پاک کند.
👥آن عده قادر به درک این موضوع نبودند❌ که خدایی که #قادر مطلق آسمانها و زمین 🌏است، آنها را از #زوال و #نابودی حفظ می کند.✅
☝️🏻او می تواند فرمان آفرینش انسانی👤 را بدون نیاز به #پدر صادر کند و تنها اراده او برای #آفرینش هر موجودی کفایت می کند.😊
🌿چنین آفریننده ای قادر است از طریق #غیر_معمول و #بدون_نیاز به لوازم طبیعی موجودی را خلق کند.
🔹آن قوم نادان سزاوار بودند که همچون #هسته_خرما کنار گذاشته شده و توجهی به رأی و گفتارشان نشود😒
👈🏻 زیرا که این #لجاجت و #عناد ورزی ناحق، ناشی از #کینه کهنه و دیرینه ای نشأت می گیرد که در قلب♥️ آنها ریشه دوانده و چشم و گوش آنها را بر حقایق کور😑 و کر ساخته و دلهای آنها را از درک حقیقت #عاجز کرده است.
☝️🏻 به همین خاطر مریم نیز اعتنایی به گفتار و رفتار و رأی آن گروه ستمگر نکرد😌 و با آسودگی خاطر و با امید 😊به پروردگار متعال سرگرم #مراقبت و #تربیت فرزند خویش شد،
زیرا او می دانست که خداوند طفلش☝️🏻 را تحت توجهات خود قرار داده و با عنایت خود از او محافظت می کند تا آنگاه که به رسالت خود در هدایت مردم #قیام_کند.⚔
ادامه دارد ....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وسی_ام
🔻 #تصمیم_بر_قتل_و_خیانت_به_عیسی_علیه_السلام
👥آنان تصمیم #قتل_عیسی⚔ را گرفتند در حالی که از مکان او اطلاعی نداشتند❌ و می دانستند که نخواهند توانست او را بیابند ☝️🏻لذا به مردم #وعده دادند و گفتند؛
🔹هرکس عیسی را بیابد و او را نزد ما بیاورد به #پاداش_بزرگی 💰می رسد.
🔸اجتماع #بزرگان و #رجال_یهود در بیت المقدس گرد👥 هم آمدند
👈🏻و درباره نحوه برخورد با عیسی به مذاکره پرداختند که چگونه #انتقام⚔ خود را از او بستانند.
🔹در همین احوال که آنها مشغول تصمیماتی #علیه_عیسی بودند☝️🏻 و بیم و ترس😰 وجود آنان را احاطه کرده بود و می ترسیدند که #دولتشان نابود گردد و مردم از آنها دور شوند.
☝️🏻یکی از #پیروان_عیسی👤 بنام « #یهودا» مضطرب و نگران😱 به جمع یهودیان شتافت و زیر گوش دربان مجلس گفت؛
✋🏻من مطلب مهمی دارم که باید در #اجتماع_یهود بیان کنم.
🔹 #یهودا چون وارد شد، حاضرین سبب حضور او را جویا شدند.🤔
👤یهودا به آنان گفت: ☝️🏻من از #خروج_عیسی از دین یهود سخت عصبانی 😠و نگرانم و روش وی خواب را از چشم من ربوده است.
⏪سپس با کمال احتیاط به آنان گفت؛ ✋🏻حاضر است #مکان عیسی را به آنها نشان دهد، تا علت پریشانی😔 آنان را برطرف سازد.
🔸هنوز سخن #یهودا تمام نشده بود که قوم یهود نفس عمیقی😌 کشدند و به تشریح وعده و نویدهای خود به یهودا پرداختند و قول دادند آرزوهای🎐 او را برآورده سازند.
👥 #یهودیان او را نزد حاکم خود بردند و داستان📜 را برای او نقل کردند، سپس حاکم گروهی از #سربازان خود را همراه آن مرد فرستاد تا #عیسی را بیاورند تا حکم را در مورد او اجرا سازند.☑️
☝️🏻در این موقع عیسی از فکر و نقش شوم😈 آنان آگاه بود و می دانست تصمیم آنان در مورد او به کجا انجامیده، لذا #متواری گشت.
ادامه دارد .....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @rafe_ahobhe
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وسی_ویکم
🔻 #عروج_حضرت_عیسی_علیه_السلام_به_آسمان
🔹قبل از #عروج، عیسی یاران👥 خود را از این اتفاق آگاه ساخته بود.
🌌 شبی که #دوازده_تن از اصحابش در کنارش بودند،عیسی درون چشمه ای🌊 بود
سرش را از میان آب بیرون کرد و گفت؛
✨ من به زودی از دست یهودیان رهایی می یابم و به آسمان ها #عروج خواهم کرد.😊
🌿عیسی رو به آنها گفت؛ ☝️🏻به زودی شخصی از میان شما دورتر از دیگران به من #کفر می ورزد.😔
🔸آن شب #یهودیان به جستجوی عیسی خانه به خانه 🏘را می گشتند.
👥گروهی از آنها نزد #مادر_عیسی رفتند و او را مورد تهمت قرار دادند و او را #جادوگر و #دروغگو خواندند.😒
🌿عیسی که به گفتار آنان نسبت به مادرش مطلع بود، از خدا خواست تا آنها را مورد #لعنت😪 خویش قرار دهد. بر اثر نفرین عیسی آن گروه همگی تبدیل به #خوک🐷 شدند.
🔹وقتی خبر این اتفاق به گوش #رئیس_یهودیان رسید، تصمیم گرفتند 🤔هرچه زودتر او را یافته و به قتل ⚔برسانند.
آنها خانه ای🏠 را که #عیسی و #یارانش در آن جمع بودند، پیدا کردند و حلقه محاصره را بر آنان تنگ کردند.
✨و یاد کن هنگامی را که خدا گفت؛ ☝️🏻ای عیسی من تو را بر گرفته و به سوی #خویش بالا می برم و تو را از آلایش کسانی که کفر ورزیده اند، پاک می گردانم😇 و تا روز #رستاخیز کسانی را که از تو #پیروی کرده اند فوق کسانی که #کافر شده اند قرار خواهم داد. آنگاه #فرجام شما به سوی من است.✅
🔸یهودیان با خیال #دستگیری⛓ عیسی وارد منزل شدند ولی به #اذن_پروردگار در همان هنگام شکل صورت عیسی به زمین🌏 آمد و بر چهره همان جوانی که به عیسی #خیانت کرده بود نشست و یهودیان او را اشتباها به جای عیسی #دستگیر_کردند☑️
📜و به روایتی دیگر گفته شده که کسی👤 که به جای #عیسی دستیگر شد کسی بود به اسم « ّ#شمعون» از یاران عیسی که مسئولیت #شکنجه و #صلیب ✝را قبول کرده بود.
☝️🏻در نهایت #عیسی_بن_مریم با لباسی بلند از پشم که مریم برای او تهیه کرده بود، به آسمان #عروج پیدا کرد.😍
👈🏻اما خداوند به او وحی فرستاد که آن بافته را به زمین 🌏بیندازد، زیرا #متاع_دنیوی است.
⬅️بعد از دستگیری آن مرد « #شمعون یا #یهودا» او را به میدان بردند و در میان غوغا و فریاد🗣، خوشحالی و هلهله 😃به جای عیسی به #دار زدند، در حالی که تصور🤔 می کردند #عیسی را کشته اند،
♦️اما او را نکشتند و به دارش نیاویختند❌
☝️🏻 بلکه امر به آنها #مشتبه شد و همانا، آنانکه درباره او اختلاف دارند و در این امر #شک و #تردید🤨 دارند، از حقیقت آگاه نیستند فقط پیروی #گمان را می
نمایند.
☝️🏻به یقین #یهودیان عیسی را نکشتند❌ بلکه خدا او را به سوی خویش بالا برد و
🌸خدا #مقتدر و کارش همه از روی #حکمت است.
ادامه دارد ....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
┏━━ °•🖌•°━━┓
@rafe_ahobhe
┗━━ °•🖌•°━━┛
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وسی_ودوم
🔻 #حکایاتی_جذاب_و_شنیدنی_از_حضرت_عیسی_علیه_السلام
☝️🏻از عیسی پرسیدند؛ چرا ازدواج نمی کنی تا صاحب فرزندانی باشی؟🤔
🌻فرمود چه احتیاجی به اولاد دارم🙂
☝️🏻اگر زنده باشند، فتنه گری😈 می کنند و اگر بمیرند باعث حُزن و اندوه😔 می گردند
💍نقش انگشتری عیسی مسیح دو جمله از #انجیل بود.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #پاداش_سیر_کردن_حیوان_گرسنه
🔸روزی عیسی در کنار ساحل دریایی🏝 نشسته بود،
🍞قرصی نان به همراه داشت، آن را میان آب🌊 انداخت.
👥اصحاب آن حضرت که در محل بودند، از او علت کارش را پرسیدند🤔
✨عیسی گفت؛ #حیوانی 🦈در میان دریا گرسنه بود 😕و من می دانم که #اجر این کار نزد پروردگارم بسیار زیاد است😊.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #درخواست_شیطان
🔹عیسی بر فراز کوهی⛰ به نام #اریحا بود، که با شیطان😈 مواجه شد.
😈شیطان گفت؛ همان گونه که #بیماران😷 را شفا می دهی، #مردگان را زنده کن و یا خود را از بالای این کوه⛰ پایین بیانداز.
✨عیسی فرمود؛ ☝️🏻در شفای بیماران و زنده شدن مردگان من از خداوند #اذن داشتم.☑️
اما در این مورد خاص اجازه چنین کاری ندارم.❌
بنده هیچ گاه در چنین مواردی #خدایش را نمیآزماید.
😈آن گاه شیطان از عیسی پرسید: آیا خدای تو قادر است دنیا🌍 را داخل یک تخم مرغ جای بدهد؟🤨
🌿عیسی پاسخ داد؛ پروردگار من از هیچ کاری #عاجز_نیست،❌
اما چیزی که تو می خواهی عاقلانه نیست.😏
ادامه دارد .....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_پنجاه_پنجم
🔻 #زنده_شدن_جرجیس_پس_از_هر_مرگ
🍃اما جرجیس به اذن پروردگار باز هم مقاومت کرد.😊
⏪ در بار سوم سرش را با میخ های بزرگی سوراخ کردند😣 و سرب داغ درون آن سوراخ ها ریختند.😰
▪️آنگاه ستون بزرگی را روی سینه او انداختند.😫
🌌 شب هنگام 🧚🏻♂فرشته ای از جانب پروردگار نزد جرجیس آمد و بشارتش داد که خداوند او را از فتنه ظالمان نجات خواهد داد 👌🏻و او را به #صبری دوباره دعوت کرد و گفت؛ تو را چهار بار خواهند کشت اما پروردگار مجددا تو را زنده خواهد کرد.😉✔️
🤴🏻پادشاه که مقاومت و زنده بودن دوباره جرجیس را دید، به تمام جادوگران🔮 خود دستور داد تا هرکس هرچه توان دارد به کار بگیرد تا جرجیس را بکشد.😒
🔹یکی از ساحران سمی قوی به او داد. سمی که قادر بود تمام مردم زمین را از بین ببرد و اما باز هم جرجیس به اذن پروردگار زنده ماند.😊
🔮جادوگری که به او سم داد، بعد از زنده ماندن جرجیس به او #ایمان آورد و به این وسیله حکمران دستور قتل جادوگر را صادر کرد.😞
💫 جرجیس به دستور پادشاه قطعه قطعه شد😢 و بدنش درون چاهی🕳 انداخته شد.🤦🏻♂
🔹بعد از مرگ جرجیس🌬 بادی سیاه شروع به وزیدن کرد. بادی که همراه با رعد و برق بود و 🗻کوهها به لرزه در آمد.
🔹در این هنگام 💫میکائیل بر بالای چاهی که جرجیس را در آن انداخته بودند، حاضر شد و از جرجیس خواست تا به اذن پروردگار از جا برخیزد و بار دیگر نزد🤴🏻 پادشاه رود.
💫هنگامی که جرجیس نزد پادشاه رفت، فرمانده لشکریان پادشاه به همراه چهار هزار نفر به جرجیس ایمان آوردند. اما 🤴🏻پادشاه دستور داد تا همه را گردن بزنند. 😑
@raf_e_shob_he
⏪آنگاه بار دیگر دستور قتل 💫جرجیس را داد. به دستور او سربی داغ در بینی او ریخته شد 😣👈🏻و بر چشم و سرش میخ هایی کوبیده شد.😫
⏪با این حال باز هم کشته نشد،👌🏻
تا آنکه او را در آتش🔥 بزرگی سوزاندند و خاکسترش را بر باد سپردند.🤦🏻♂
♥️ خداوند به 🧚🏻♂فرشتگان دستور داد تا خاکسترهای او را جمع کنند و دوباره او را زنده ساخت.✔️😊
💫جرجیس بار دیگر به میان مجوسیان بازگشت.😁
👤شخصی از آن قوم رو به جرجیس گفت؛ ما اکنون روی چهارده تخت نشسته ایم و میزی بزرگ در مقابل ما قرار دارد. این ها هر کدام از درختی خاص است. از ♥️خداوند بخواه تا بر هر یک از این چوبها پوست و برگ و میوه ای🍓🍎🍊 برویاند.
⏳چیزی نگذشت که تمام چوبهای خشکیده مجددا سبز شده و میوه دادند.✔️☺️
💥ولی باز پادشاه و یارانش به او ایمان نیاوردند🤦🏻♂
🤴🏻 و دستور داد تا با اره او را از وسط به دو نیم کنند و بدنش را داخل دیگی از قیر و سرب بیندازند و ذوب کنند. 😰
↩️مدتی بعد💫 اسرافیل به اذن پروردگار، پیکر ذوب شده او را وارونه ساخت و خواست تا به اذن خداوند دوباره زنده شود.✔️
@raf_e_shob_he
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔻 #پایان_زندگی_جرجیس
↩️بار دیگر جرجیس در برابر چشم مردم زنده شد.😊
👥👥 اکثر مردم به او #ایمان آوردند اما 🤴🏻پادشاه باز به او ایمان نیاورد😔 و دستور داد یارانش⚔ شمشیر به دست به او حمله کنند.🤦🏻♂
💫 #جرجیس_روبهمردم_گفت؛ در کشتن من عجله نکنید.
✨آنگاه🤲🏻 دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت؛
♥️خداوند اسم مرا #در_زمره_شکیبایان درگاهت قرار بده که برای تقرب به تو هر سختی را به جان خریدم.😊
🔹لحظه ای بعد جرجیس در میان برق شمشیر آن مردم نادان به اذن پروردگار به لقاءاللّه پیوست.😔
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @raf_e_shob_he
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
@raf_e_shob_he
📝 #پارت_دویست_هفتادوسوم
🔻 #مبارزه_ودعوت_علنی
👥به ابوطالب گفتند؛
🔹برادر زاده ات خدایان ما را به زشتی نام می برد. ما را دیوانه می خواند، پیشینیان ما را به گمراهی نسبت می دهد، بگو از این دعوت دست بردارد، تا ثروت خود را در اختیار او قرار دهیم.
💫 پیامبر در پاسخ آنان فرمود؛
♥️خدا مرا برنینگیخته است که ثروت اندوزم و مردم را به دنیادوستی فرا خوانم،
⏪ بلکه مرا فرستاده است تا دعوت او را به مردم برسانم و خلق را به سوی او بخوانم.✅
🍃وقتی سودجویان نتوانستند او را فریب دهند، پیشنهاد مقام و ریاست به او دادند و اگر دست از دعوت بردارد بهترین دخترانشان را به او بدهند ولی در هر بار پیامبر صلی الله علیه و آله دست رد بر سینه آنان می زد.😊
▪️جهل و نادانی و عدم رشد فکری آنان باعث شده بود تا کادر مخالفین پیامبر از جمله ابوجهل، ابو سفیان، ابولهب، عاص بن وائل، اسرُدبن عبد یغوث، عتبه، شیبه، ولید بن مغیره دست در دست هم به حیله های ناجوان مردانه متوسل شوند، تا 💫پیامبر را آزار دهند.😔
👥آنان تهمت های بی شرمانه،
آزارهای جسمانی، ناسزاگویی و مبارزه روانی را آغاز کردند،
💫پیامبر را خونین و مجروح کردند،😔
▪️ کثافات بر سر و روی آن حضرت می ریختند😢
▪️ و یاران وفادار او را مورد شکنجه قرار می دادند. 🤦🏻♂
⬅️این شکنجه ها آنقدر سخت بود که گاه منجر به #مرگ مسلمانی می شد، اما مردم دست از ایمان خود برنمی داشتند.😍✔️
🔹از جمله شکنجه ها این بود که #ریسمان بر گردن یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می بستند و آنان را کشان کشان در میان دره ها می گرداند.😓
⬅️ گاهی زره فولادی بر بدن عریان آنان می پوشاندند و آنها را در آفتاب سوزان نگاه می داشتند 😞
⬅️و گاهی آنان را گرسنه و تشنه زندانی می کردند😢
🔹روزی پیامبر، عمّار و پدر و مادرش #یاسر و #سمیه را دید که در زیر شکنجه از تاب و توان رفته بودند،😢
💫 فرمود؛
🌸خاندان یاسر پایدار باشید، وعده گاه شما بهشت برین است.😍✔️
⏪سرانجام یاسر در زیر شکنجه جان داد و سمیه به دست ابوجهل به شهادت رسید. 🕊
☝️🏻این زن و مرد اولین شهیدان اسلام بودند. ❤️
💫خود پیغمبر نیز از این فشارها در امان نبود.😔
💫 روزی در مسجدالحرام در حال سجده بود. یکی از #دشمنان پیش آمد و شکمبه یک شتر🐫 را در پشت سر و گردن رسول خدا نهاد.😖
💫 پیامبر اکرم در برابر این همه شکنجه و آزار، #بردباری می کرد و پیروان خود را به #پایداری دعوت می نمود. 😊
💫روزی بر دیوار کعبه🕋 تکیه کرده بود که یکی از یارانش جلو آمد و از #ستمگریهای قریش شکوه🙁 کرد و گفت؛
▪️آیا هنوز وقت آن نرسیده است که برای ما از ♥️خدا گشایشی بخواهی؟⁉️🤔
💫پیامبر برخاست و نشست و در حالیکه رنگ رخسارش بر افروخته😡 بود گفت؛
👥شما هنوز به پای خداپرستان پیشین نرسیده اید.
▪️ بدن آنها را با شانه های آهنین می خراشیدند بطوری که به استخوان می رسید.😞
▪️ با اره دو نیمشان می کردند،😢 آنان در راه دین خود استقامت می کردند.✔️
⏪ سوگند می خورم که خداوند دین خود را سرانجام پیروز خواهد کرد.😊✅
🍃حتی زمانی که از وی خواستند مشرکین را #نفرین کند فرمود؛
💫من بخاطر نفرین فرستاده نشده ام بلکه برای رحمت آمده ام 😍✔️
🔹بالاخره قریش از هیچ تهمت و ناروا و آزاری دست برنداشت و در مقابل پیامبر نیز دست از دعوت خود بر نمیداشت و😞
⬅️ در مقابل ازار ها تهدید ها و حتی پیشنهاد های به ظاهر خوب انان با قاطعیت میگفت
💫سوگند به ♥️خدا اگر خورشید ☀️را در دست راست من و و 🌙ماه را در دست چپ من قرار دهید از وظیغه خود دست برنمیدارم تا انکه دین ♥️خدا در روی زمین 🌎گسترش یابد با جان خود را در این راه از دست بدهم✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
╰─┈➤↴@raf_e_shob_he
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢܭَܥߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@raf_e_shob_he
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_هشتادویکم
🔻 #معراج_پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله
↩️سپس خداوند به اوصاف اهل آخرت می پردازد و می فرماید؛
🔹آنها مردمی با شرم و حیا هستند. 😊
🔹منافعشان بسیار و سخنانشان سنجیده است. 🔹چشمهایشان به خواب می رود ولی 💕دلهایشان بیدار است.
🔹دیده هایشان گریان است و 💞قلبهایشان پیوسته به یاد خداست،
🔹و شب و روز رضای مرا می طلبند و در مقابل ♨️گناه و معصیت به یاد من می افتند.✅
💫پیامبر در آن شب به جایی گام نهاد که در آن #هیچ_ملک مقرب و بنی مرسلی گام ننهاده است ⏪و بالاخره پیامبر از این سفر معنوی مراجعت نمود
▪️ و بعضی گفته اند تمام این قضایا از ابتداء حرکت تا بازگشت در سه یا چهار ساعت واقع شد.✔️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@raf_e_shob_he
🔻 #ماجرای_شعب_ابی_طالب
🔹وقتی قریش نتوانستند #یاران_پیامبر صلی الله علیه و آله را از #حبشه باز گردانند و دیدند که اسلام به خارج از حجاز هم نفوذ کرده با هم مشورت کردند تا راهی برای تسلیم شدن پیامبر و یارانش پیدا کنند.😑
▪️ لذا قرار شد 📝عهدنامه ای امضاء کنند که 💫حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و یاران و خاندانش را در محاصره قرار دهند. 😔
⏪بدین ترتیب که احدی حق نداشته باشد با آنان رفت و آمد کند.😢
▪️ قریش این عهد نامه را در صندوقچه ای درون کعبه🕋 گذاشتند.
🔹از آن پس ناگزیر پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در بیرون مکه 🕋در درّه ای بنام #شعب_ابی_طالب به سر می بردند، و زندگی آنان در کمال سختی و ناراحتی می گذشت،😢
⬅️ و با وجود این هرچه دشمن به پیامبر پیشنهاد می داد که از دعوت خود دست بردارد تا او را آزاد کنند، او نمی پذیرفت و تسلیم آنان نمی شد. ✔️
⏪آن همه فشارها و سختی ها که بر او و امت او گذشت و حتی گرسنگی و محرومیت و خطر دشمنان، او را از پای در نیاورد.👌🏻
💫 او همچنان به آینده انسانها و نجات ملت ها 💭می اندیشید و به یاران خود نوید پیروزی ✌️🏻می داد.😊
⬅️تا اینکه #سه_سال از این ماجرا گذشت و پیامبر از جانب خداوند آگاه شد که #موریانه، 📝عهدنامه قریش را خورده و جزء نام ♥️خدا از آن چیزی نمانده است.🙂
🍃 ابوطالب این مطلب را در جمع قریش اعلام کرد و آنان قول دادند که اگر گفتار پیامبر راست باشد، دست از محاصره بردارند. ✔️
↩️سپس به درون کعبه 🕋رفتند، دیدند که سخن پیامبر درست بوده✔️
📝 و عهدنامه از بین رفته است.
⏪ناگزیر پیامبر و یارانش را آزاد کردند تا به #مکه بازگردند.
⏪اما طولی نکشید که دو حامی وفادار پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی #عمویش_ابوطالب و #همسرش_خدیجه از دنیا رفتند😢 و آزار قریش از سر گرفته شد و مسلمانان بار دیگر گرفتار آزار و شکنجه شدند😢
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨
🔻 #سفر_پیامبر_به_طائف
☝️🏻در همان سالی که محاصره شعب ابی طالب برداشته شد #سال 13 بعثت بود. ✅
@raf_e_shob_h
💫پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در همان ایام، مسافرتی به #طائف (که شهری است تقریبا در صد کیلومتری مکه) نمود و مردم طائف را به اسلام دعوت فرمود،
⏪ولی نادانان و مخالفان شهر از هر طرف آمدند و دشنام گویان و با سنگ پراکنی به سوی آن حضرت، وی را از شهر بیرون کردند🤦🏻♂
ادامه دارد ....
_☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
╰─┈➤↴
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢܭَܥߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@raf_e_shob_he
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯