📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وبیستوسوم
🔻 #ماجرای_گاو_بنیاسرائیل
👤 #مردی_از_بنیاسرائیل پسرعموی خود را بدلیل ازدواج💍 با دختر 🧕🏻دلخواه خود می کشد.
☝️🏻چون #قاتل_را_نیافتند🤷🏻♂️
👥👥قوم نزد موسی آمدند و #کسب_تکلیف کردند.
🔸موسی به قوم گفت؛
🍃 به فرمان خدا #ماده_گاوی 🐄که
👈🏻 نه پیر و نه خردسال است و
👈🏻 #رنگش_زرد میباشد و
👈🏻 نه رام است تا زمین را شخم زند و
👈🏻 نه کشتزار را آبیاری کند،
👈🏻 بی نقص و هیچ لکهای در آن نیست را #سر_ببرید🔪
🔹 #بنیاسرائیل آن گاو را با قیمت بالایی 💰از مرد جوانی خریدند و آن حیوان را #ذبح 🔪کردند
↩️ و #به_دستور_موسی بدن مقتول را به آن مالیدند.
⏳ بعد از مدتی مقتول به صدا🗣 در آمد و #شهادت_داد که #پسرعمویش او را به قتل رسانده است☑️
👥قوم به موسی گفتند؛
😕 نمی دانیم از اینکه خون مقتول به هدر نرفت خوشحال باشیم 😃
یا بر این جوان صاحب گاو که دارای چنین ثروتی 💰شده است.
⬅️در این حال خدا #وحی فرستاد که هرکس به مانند این جوان بر پدرش خدمت کند☝️🏻 با #محمّدصلیاللهعلیهوآله محشور میشود😍.
↩️ و به همین خاطر #ثروتمند شد.✅
♥️ #خداوند_فرمود؛
✨ فضل و بخششی که به این جوان رسید به این خاطر است که وی همیشه ذکر📿 #محمّدوآلمحمّدصلیاللهعلیهوآله را بر زبان داشت.
☝️🏻قوم #از_فقر_ونداری به خداوند #شکوه_کردند،😩
♥️ خدا نیز فرمان داد تا موسی بزرگان را به #خرابهای🏚 ببرد که در آن #گنجی💰 نهفته است بزرگان به آنجا رفتند و #دو_برابر پولی که بابت گاو 🐄پرداختند، آنجا یافتند.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وپنجاهویکم
🔻 #گمشده_طالوت
.... 🔸غلام گفت
👤 : این جا سرزمین #صوف و #زادگاه_اسموئیل (ارمیا) است✅
☝🏻تا آنجایی که من میدانم🤔 او #پیامبر_خداست و توسط فرشتگان به او #وحی نازل میشود.
نزد او برویم🚶🏻♂ و از او #کمکبخواهیم، شاید در پرتو وحی او #راهنمایی_شویم.😊
🔹 #طالوت از این فکر #خشنود_شد😍 و از آن #استقبال کرد.
👥آنها بطرف #منزل_ارمیا حرکت کردند و در راه خود به #دخترانی🧕🏻 برخورد کردند که برای بردن آب 💧از منزل خارج شده بودند، و از دختران خواستند که منزل ارمیا را نشانشان دهند.
👈🏻در همین موقع که آنها مشغول صحبت🗣 بودند،
🌸 #طلعت_ارمیا ظاهر و #عطر_نبوت وی در محل منتشر شد،
✨سیمای نورانی او حکایت از #پیغمبریکریم و #رسولیامین میکرد😊
👀چشمان #طالوت و #ارمیا متوجه یکدیگر شدند و در نگاه اول به هم #علاقهمند ❤️شدند و ارتباط قلبی بین آنها برقرار شد ☑️
☝️🏻و ارمیا یقین 😌پیدا کرد که این مرد، همان طالوتی است که👇🏻
🌿 خداوند خبرش را به او #وحی کرده بود. تا او را به #پادشاهی رسانده و #زمام_امور_مملکت را به او بسپارد✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #پادشاهی_طالوت
🌷پادشاهی دادشان طالوت نام
🍃حق پرست و مؤمن و با احترام
🌷رفته زیر پرچم و فرمان او
🍃 رو به سوی جنگ با خیل عدو
🌷لیک ز آنها گفته جمعی کای رسول
🍃ما نداریم این حکومت را قبول
⏳پس از مدتی گفتگو
✨ #طالوت_گفت؛
«✋🏻ای پیامبر خدا! آیا میتوانی #نشانی_از_چهارپایان من بدهی که آنها را پیدا کنم؟🤔»
🌿 #ارمیا_پاسخ_داد؛
«آنها راهی #محل_استراحت خویش هستند.✔️
تو #نگران آنها #نباش❌.
☝️🏻من #مسئولیتیبزرگتر برای تو دارم.»
✨ #طالوت_گفت؛
«چه مسئولیتی، با #کمال_میل انجام می دهم!😊»
🌿 #ارمیا_گفت؛
☝️🏻خداوند تو را برای #سلطنت_بنیاسرائیل برگزیده است✅
تا
⏪ آنها را #مجتمع و
⏪ #امورشان را بدست گیری و
⏪ آنها را از شرّ دشمنانشان #نجاتدهی
☝️🏻 و به زودی خدا به اراده خود #پیروزی را برای شما حتمی میگرداند و دشمنان شما را سرنگون میسازد.☑️
✨ #طالوت_گفت؛
مرا چه به #سلطنت و #ریاست؟!😲
من چه کار با #زمامداری و #پادشاهی دارم؟🤷🏻♂️
✋🏻 من از فرزندان بنیامین،
ضعیفترین پسران یعقوب و فقیرترین ایشان هستم،
با این وضع #چگونه ممکن است که من به سلطنت برسم و زمام قدرت را در دست گیرم؟!😳
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وپنجاهودوم
🔻 #پادشاهی_طالوت
🍃 #ارمیا_گفت؛
آنچه گفتم، اراده خدا و امر و #وحی اوست.
🤲🏻 شکر این نعمت را بجا آور و آماده جهاد ⚔شو!
↩️سپس دست✋🏻 #طالوت را گرفت و به #سران_قوم بنی اسرائیل معرفی کرد.
🍃 #ارمیا_گفت؛
این همان شخصی است که خداوند وعده او را به شما داده بود✔️
☝️🏻حال شما باید به وعده خود عمل کرده و
👈🏻 #تسلیم 🙌🏻او شوید ✅
👈🏻 و از او اطاعت کنید✅
👈🏻 از تفرقه بپرهیزید✅
👈🏻 و آماده نبرد با دشمن شوید.✅
🔹 #بنی_اسرائیل از این واقعه سخت #متحیر 😲شدند و آنگاه که
🍃 #ارمیا_گفت؛
سلطنت بنی اسرائیل به طالوت میرسد،☑️
🔸آثار #اکراه و #انکار 😒در آنها ظاهر گشت،
☝️🏻 زیرا میدانستند که طالوت از گمنامترین و فقیرترین افراد بنیاسرائیل است.
🔹پس، از روی #خودخواهی و #تکبّر 😏گفتند؛
👥 : چگونه ممکن است که طالوت پادشاه گردد،
☝️🏻او از نسبیاصیل و کریم برخوردار نیست،❌
🔸طالوت
⏪ نه از فرزندان « لاوی» است که از شاخه های رسالت باشد
⏪و نه اولاد « یهودا» که سلطنت را از اجدادش به ارث برده باشد،
#پس_چگونه_میتواند سلطنت را اداره و مرزهای حکومت را حفظ کند، 🤨
✨«ما خود به پادشاهی شایستهتر از اوییم، چه او را مال فراوان نیست.»✨
🌷او نباشد مالش از ما بیشتر
🍃ما از او هستیم به از هر نظر
🌷گفت «اشموئیل» با آن ناکسان
🍃هست بهر سلطنت او را نشان
🌷آن مواریثی که در صندوق بود
🍃 دشمن از دست شمایش در ربود
🌷بهر طالوت آورند افرشتگان
🍃 این بود بر سلطنت او را نشان
🍃 #ارمیا درمقابل اعتراض😠آنان #گفت؛
✨ فرماندهی لشکر و سلطنت هیچ ارتباطی به اصل و نَسَب ندارد. ❌
💰مال و ثروت برای سیاستمداری بیتدبیر و کمخرد چه فایدهای دارد؟!🤨
☝️🏻چنین فردی نمی تواند امور مملکت را با #درایت و #سیاست اداره کند.❌
⬅️همچنین حسب و نسب عالی برای فردی بیتدبیر و کند ذهن چه حاصلی دارد و او چگونه میتواند در لشکر کشی کاری از پیش ببرد؟!😒
✨طالوت را خدا به جهت #سیاست و #درایت بر شما برگزیده است،✅
☝️🏻 زیرا او دارای #کفایت و #قدرت و سایر مواهبی است که خدا برای ریاست به او عطا🎁 کرده است.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_صد_و_پنجاه_وسوم
🔻 #پادشاهی_طالوت
👥 #بنیاسرائیل_گفتند؛
☝🏻 اگر خدا دستور داده و امر و نهی در اینباره صادر کرده #برای_ما_علامتی_بیاور که بفهمیم خدا چنین حکمی صادر کرده است.
🍃 #ارمیا_گفت؛
خداوند بر لجاجت شما آگاه بوده لذا علامتی برای شما قرار داده است.
به خارج شهر بروید و #صندوق_عهد را ببینید.
👈🏻 صندوقی که با از دست دادن آن ذلیل شدید و اکنون به سوی شما میآید و اطمینان و آسایش شما را به همراه دارد.✔️
💫آن را فرشتگان بر دوش میکشند و اگر ایمان داشته باشید برای شما علامتی از سلطنت طالوت در آن موجود است.
👥 #بنیاسرائیل نیز از شهر خارج شدند و به محض مشاهده👀 صندوق آرامش و اطمینان😌 بر قلبشان💕 سایه افکند.
↩️و با این علامت با طالوت #پیمان_وفاداری_بستند و با حکومت و سلطنت او #بیعت_نمودند.🤝✔️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #نبرد_طالوت_با_جالوت
🔹طالوت به ریاست👑 برگزیده شد و در فرماندهی جنگ تدبیری اتخاذ کرد که عقل و اراده، #زیرکی_و_هوش_خود_را_آشکارساخت.👌🏻
🌿 #طالوت_به_بنیاسرائیل_گفت؛
☝🏻 افرادی در لشکر من ثبت نام کنند که فکرشان مشغول نباشد و گرفتاری نداشته باشند.🤗
⬅️ هرکس ساختمانی بنا کرده که نیمه کاره است،
⬅️ نامزدی دارد و هنوز ازدواج نکرده و
⬅️ بازرگانی و داد و ستد دارد و از کار فارغ نشده است و غیره... #ثبتنام_نکند.❌
🥁صدای طبل جنگ در شهر پیچیده و جارچیان 🗣️جوانان را به جنگ فراخواندند.
⏪در این بین #سه_برادر بودند که چون وضع را چنین دیدند، آماده رفتن به میدان کارزار گردیدند.
👤 #برادر_کوچکتر، داوود نام داشت که ابتدا پدرش به او اجازه رفتن به جنگ را نمیداد، اما پس از اصرار فراوانِ او، موافقت نمود.
👈🏻 #این_داود، #همان_پیامبریاست_که پیشانی نورانی او حکایت از هوش و زکاوت او میکرد.
🔸خلاصه پس از چندی⏳ لشکری آراسته شد✔️
وسپاهیمقتدر مقابل او حاضر شدند✅.
🔹 #لشکر_طالوت در مسیر جبهه جنگ قرار گرفتند. آنان برای مبارزه با کفار از شهر خارج شدند.
👤 #طالوت چون دید در سپاه او سرانی وجود دارند که از فرماندهی او رضایتی نداشته و میل به همکاری با او را ندارند #از_خدا_کمک_خواست
✨ خداوند نیز چنین به طالوت #وحی فرستاد تا لشکر خود را از نوشیدن آب🍶 باز دارد. ✋🏻
🔸او #رو_به_سپاهخود_کرده_و_گفت؛
🌿 «به زودی در بین راه به رودخانهای خواهیم رسید، خداوند بوسیله این رودخانه شما را #آزمایش میکند.
👈🏻 کسانی که از آب بنوشند از من نیستند. ✖️
تنها آنان که مقدار کمی آب بنشوند از یاران من به شمار می روند.»✔️
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ودوم
🔻 #داوود_و_حزقیل_نبی_علیهالسلام
🔹داوود با دیدن👀 این منظره #توبه_کرد😩🤲🏻
و مدت #چهل_شبانه_روز به عبادت📿 پروردگار پرداخت ✔️
↩️و آنقدر گریست 😭 که چیزی نماند که #کشتزارهای_سرسبز🌳 از اشکهای او تبدیل به زمینهای سوخته 🔥شود
⬅️ و #در_پایان_چهل_روز بر او #وحی_نازل_شد که
💫 ای داوود ما تو را #بخشیدیم.✅
🔸پس خداوند وحی فرستاد
✨تا بر #آرامگاه_اوریا حاضر شود و از او #طلب_آمرزش و #مغفرت کند.
🔹هنگامی که داوود به آرامگاه اوریا میرفت در راه #حزقیل_نبی را دید، اما او حاضر نشد ❌داوود را بخاطر #گناهش نزد خود بپذیرد،
🌸خداوند نیز بر حزقیل #وحی فرستاد که از سرزنش داوود دست بردارد که او در جستجوی #توبه و #عافیت است.✅
🔹پس #داوود_از_حزقیل_پرسید؛
🍃 آیا تا به حال قصد گناه کردهای؟⁉️ 🤔
یا از زیادی و کثرتعبادتت مغرور😏 گشتهای؟⁉️
🌿 #حزقیل_در_پاسخ_گفت؛
بله، اما سریع خود را به شکاف این #کوه 🏔(غار) رساندهام، و نگاهم را به این نوشته انداختم که بالای سر این جمجمه قرار دارد، نگاه کن👀
و داوود نگاه کرد.
روی #دیوار_کوه (غار) نوشته✍🏻 شده بود؛
🌱«من #اروی_بن_سلم هستم.
▪️ #هزار_سال حکمفرمایی کردم
▪️ #هزار_شهر را آباد ساختم
▪️ #هزار_کنیز داشتم
☝️🏻اما در نهایت این شد که در این #بستر_خاکی بخوابم، سنگهایی که تختم شدند و کرم 🐛و مارهایی 🐍که همنشین من گشتند پس هرکس این نوشته را می بیند، #غرور_دنیا را فراموش کرده و #گول_دنیا را نمی خورد.»😊
🔸داوود نیز نزد #آرامگاه_اوریا آمد، هربار که میآمد و او را صدا🗣 میزد، #جوابی_نمیشنید.❌
☝️🏻تا آنکه بعد از مدتها نوایی به گوشش رسید، داوود اشتباهات خود را اقرار کرد😔 و از او #طلب_بخشش_کرد.
✨اوریا در صورتی حاضر شد او را ببخشد که خداوند #جایگاهی_بهشتی نصیبش کند.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_ونهم
🔻 #خدا_به_زکریا_فرزند_عطا_میکند
🔹برخورد با مریم، زکریا را دگرگون کرد و او را در فکری عمیق🤔 فرو برد.
☝️🏻این #دوشیزه_بزرگوار 😊در روح زکریای پیر آشوبی بپا کرد.
🔸 این #دختر_آسمانی 😇و خداجوی و مقرب درگاه خدا، با یادآوری این مطلب ☝️🏻که قدرت خدا #وابسطه به اسباب و اوضاع نیست❌،
✨امید و تمایل به اولاد را در دل❤️ زکریا شعله ور ساخت و #آرزوی_فرزند را در او تشدید کرد.
👈🏻بدون تردید زکریا در این سن و سال پیری👴🏻 از #قوای_جسمی کافی برخوردار نبود ❌و در شرایط عادی و طبیعی انتظار اولاد از او نمی رفت و همسر او نیز #پیرزنی_نازا بود،
☝️🏻ولی خدایی که #مریم را به کرامت خود امتیاز داده و برای بذل نعمت خویش او را برگزیده و #میوه_های_بهشتی 🍎در غیر موسم خود همه روز برایش مهیا ساخته بود، قادر است💪🏻 به زکریا فرزندی بدهد گرچه او پیر بود و همسرش نازا.
⬅️پس باید #خدا را بخواند🤲🏻 زیرا آن کس که دست نیاز و تضرع به سوی او دراز کند، مأیوس😔 برنمی گردد.❌
🌿«آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند و گفت؛ 🤲🏻پروردگارا! از جانب خود #فرزندی_پاک و پسندیده 😊به من عطا کن که تو شنونده دعایی.
⏪پس در حالی که وی ایستاده و در محراب خود دعا 🤲🏻می کرد، فرشتگان او را ندا دادند که
🌸خداوند تو را به #ولادت_یحیی که ☝️🏻تصدیق کننده حقانیت کلمه اللّه عیسی است و بزرگوار و خویشتندار😌 و پرهیزنده از زنان 🧕🏻و پیامبری از شایستگان است مژده میدهد.»
🗓 #اول_محرم همان روزی است که زکریا از خداوند ذریه ای پاک و نیکو😇 درخواست نمود و پروردگارش دعای🤲🏻 او را مستجاب کرد.
🔹 #زکریا_رو_به_پروردگارش_گفت؛ چگونه من صاحب فرزندی می شوم،🤔 در جایی که پیر شدم، موی سرم سفید شده و استخوانم سست شده و #همسرم_نازاست.😔
🦋 #فرشته_گفت؛ کار پروردگار چنین است. خدا هرچه بخواهد می کند.😊
🍃 #گفت؛ پروردگارا! برای من نشانه ای قرار ده.
✨ #فرمود؛ نشانهات این است که #سه_روز با مردم جز به ☝️🏻 اشاره #سخن_نگویی و پروردگارت را بسیار یاد کن🤲🏻 و #شبانگاه و #بامدادان او را تسبیح 📿بگویی.»
✨«پس از #محراب خود بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روزو شب به نیایش🤲🏻 بپردازد.»✨
🌸خداوند در #روزگار_پیری زکریا، فرزند پاکیزه ای به او بخشید و در همان دوران کودکی #علم_سرشار📚 و #وحی و #نبوت را به او عنایت کرد.
⬅️پس یحیی به دنیا آمد #ششماه_بعد
🔹«از کودکی #نبوت را به او دادیم و نیز از جانب خود مهربانی😊 و پاکی به او دادیم و #تقوا_پیشه بود و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویی نافرمان نبود❌.»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وپانزدهم
🔻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام
🌺حضرت مریم،
☝️🏻 آن بانوی بزرگوار نام پدرش « #عمران» و نام مادرش🧕🏻 #حنّه» بوده است،
🧕🏻مادر مریم زنی نازا بود و فرزندی نیاورده بود😕 و سالها در حسرت طفلی برای خود میسوخت و آنقدر اشک😭 میریخت تا با خیال خوش فرزند👧🏻 به خواب برود. 😴
🍃او #نذر کرده بود که اگر ☝️🏻روزی دارای طفلی شد، او را نوکری عبادتگاه🤲🏻 #بیتالمقدس بگمارد تا خدمتگذار آنجا شود.
👈🏻و همین که فرزندی داشته باشد تا قلبش❤️ آرام بگیرد قانع بود.
🔹او هر زمانی که میدید پرنده ای🕊 به جوجه خود غذا میدهد و یا زنی طفلش را درآغوش گرفته، عاطفه مادریش شدت می یافت و نهایت میل خود به فرزند را احساس میکرد.😩
🔸تصور اینکه فرزندی ندارد❌تا موجب تسکین دردهای او باشد، خواب راحت را از چشم او ربوده بود.😔
☝️🏻او راضی بود #عزیزترین چیز و #گرانبهاترین💎 ثروتش را بدهد تا شاهد نگاه دوست داشتنی😍 و لبخند شیرین😄 فرزند باشد و او را در آغوش گرم خود بفشارد و رنج و محنت خود را فراموش کند.😌✔️
🧕🏻 #مادرمریم_باخود_پیمان_بست که فرزند خود را به هیچ کاری وادار نکند❌ و از او هیچ انتظاری نداشته باشد،
☝️🏻 بلکه او را برای خدمت به #خانه_خدا فارغ از هر قید و بند آزاد بگذارد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #وفات_عمران
🔹روزی خداوند به عمران #وحی فرستاد،
✨ من به تو #فرزندی میبخشم.
☝️🏻 او مژده را به همسرش🧕🏻 #حنّه ابلاغ کرد و مدر کرد تا فرزندش را #نذر_بیت_المقدس کند.
🌸پروردگار دعای🤲🏻 مادر را به اجابت رسانید.✔️ و خواهش او را بر آورد و روزی مادر احساس کرد که #جنین در رحم او به حرکت در آمده است.😍
☝️🏻این حادثه طراوتی به مادر بخشید و دنیا در نظرش روشن✨ شد،😍
چین و چروک جبین او را برطرف✔️ و لبخند خنشودی 😄بر لبانش نشاند.✔️
☝️🏻او با چهرهای گشاده😃 و آغوشی باز به #استقبال_زندگی رفت و با دلگرمی ❤️به آینده خوش بین شد.😌
⏪از آن پس، او روزها در کنار شوهرش مینشست و آنچه در جان و دل خویش احساس میکرد با شوهر در میان میگذاشت😊 و #آینده_کودک و آنچه را برای او آرزو داشت برای او بیان مینمود.✔️
🔸 #عمران نیز با خوشحالی و مسرّت😃 به سخنان همسرش گوش میداد. این #زنومرد_غرق_در_شادیوسرور_شدند و آن طفل با آنکه هنوز در رحم مادر بود رنج و ناراحتیهای زندگی را از آنان برطرف ساخت.👌🏻
⬅️در آن هنگام که مادر مریم در قعر دریای #افکار🤔 و #آرزوهایش شناور بود😌
🍂 برگ تازه ای از زندگی او رقم خورد و روزگار بار دیگر چهره ناراحت را بر او نمایان ساخت و #غم و #اندوه را در دل او جایگزین کرد. 😔
▪️آری او #در_انتظار_فرزند و آرامشروان 😌بود که #مرگ_شوهرش_فرارسید و اشک فراق😭 را همچون باران بهاری از دیدگانش سرازیر ساخت.
☝️🏻بار دیگر مادر مریم #تنها_شد و هرچه قدر زمان وضع حمل او نزدیک میشد، #تلخی_غم و #شهد_آرزو در وجود او درهم میآمیخت و هر زمان احساس میکرد که دردهای درونی او افزایش یافته، #امید_به_خدا قوت قلب♥️ او را احیاء میکرد و آرزوی دیدن 👀سیمای فرزندی، پرتویی در دلش میافکند و ناراحتی و اندوه او را تسکین میداد و #موجب_تسلیتخاطرش_میشد.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═
📘📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهفدهم
🔻 #فضائل_حضرت_مریم_علیهاالسلام
🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه
✨ #آل_عمران به این نتیجه می رسیم که #فرشتگان با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام #پاکی و #برگزیدگی در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت
🌿 #کلمة_اللّه (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍.
🌸خداوند متعال در سوره #انبیاء پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ،
👈🏻در آیه 91، #حضرت_عیسی_علیه_السلام و مادرش 🧕🏻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ملاقات_مریم_با_جبرئیل
🌻با توکل بر کریم بی نیاز
🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز
🌻مادرش مریم که دامن پاک بود
🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود
✨ #حضرت_مریم زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت #رفع_نیازمندیهای_خود به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت.
🔹یک روز طبق عادت معمول، #مریم_علیهاالسلام به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش #مضطرب😰 گشت و در خود #ترس و #نگرانی بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال #فرشته ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او #مأنوس و #همدم😊 شود.
♦️ این اتفاق #پنج_هزار_و_پانصد_و_هشتاد_و_پنج سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️
✨مریم با دیدنش از او #گریخت😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی #گنهکار و #متجاوز است😈 و مریم که زنی #پرهیزکار و #مؤمنی_عفیف و #پاکدامن بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست.
👈🏻در حالکیه #ترس😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را #آرامش و #اطمینان خاطر داد و از نگرانی او کم کرد.
✨ #مریم گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به #خدای_رحمان پناه می برم.
🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو #پسری_پاکیزه_بخشم.
☝️🏻که نامش #مسیح است،
✨ #عیسی_بن_مریم_علیهاالسلام در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت #آبرومند و از مقربان درگاه خدا است😊.
👈🏻 و در گهواره به #اعجاز و در میانسالی به #وحی با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است.
🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد
✨و به فرشته گفت؛
چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست #بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨
🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را #نشانه_ای برای مردم و #رحمتی😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود.
✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، #حیران و #متحیر😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛
🔸 که چگونه #دختر_باکره ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌
☝️🏻این افکار مریم را به #وحشت😰 انداخت و آن وحشت او را به #گوشه_گیری و #انزوا کشاند
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی👈
آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
📘📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهفدهم
🔻 #فضائل_حضرت_مریم_علیهاالسلام
🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه
✨ #آل_عمران به این نتیجه می رسیم که #فرشتگان با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام #پاکی و #برگزیدگی در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت
🌿 #کلمة_اللّه (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍.
🌸خداوند متعال در سوره #انبیاء پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ،
👈🏻در آیه 91، #حضرت_عیسی_علیه_السلام و مادرش 🧕🏻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ملاقات_مریم_با_جبرئیل
🌻با توکل بر کریم بی نیاز
🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز
🌻مادرش مریم که دامن پاک بود
🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود
✨ #حضرت_مریم زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت #رفع_نیازمندیهای_خود به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت.
🔹یک روز طبق عادت معمول، #مریم_علیهاالسلام به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش #مضطرب😰 گشت و در خود #ترس و #نگرانی بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال #فرشته ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او #مأنوس و #همدم😊 شود.
♦️ این اتفاق #پنج_هزار_و_پانصد_و_هشتاد_و_پنج سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️
✨مریم با دیدنش از او #گریخت😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی #گنهکار و #متجاوز است😈 و مریم که زنی #پرهیزکار و #مؤمنی_عفیف و #پاکدامن بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست.
👈🏻در حالکیه #ترس😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را #آرامش و #اطمینان خاطر داد و از نگرانی او کم کرد.
✨ #مریم گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به #خدای_رحمان پناه می برم.
🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو #پسری_پاکیزه_بخشم.
☝️🏻که نامش #مسیح است،
✨ #عیسی_بن_مریم_علیهاالسلام در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت #آبرومند و از مقربان درگاه خدا است😊.
👈🏻 و در گهواره به #اعجاز و در میانسالی به #وحی با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است.
🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد
✨و به فرشته گفت؛
چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست #بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨
🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را #نشانه_ای برای مردم و #رحمتی😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود.
✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، #حیران و #متحیر😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛
🔸 که چگونه #دختر_باکره ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌
☝️🏻این افکار مریم را به #وحشت😰 انداخت و آن وحشت او را به #گوشه_گیری و #انزوا کشاند
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐