📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ویکم
🔻 #امتحان_کردن_داوود_علیهالسلام
🔸 #یکی_از_وزیران_داوود، هنگامی که از نمازش فارغ گشت تمام انبیاء را مدح و ثنا میگفت.
☝️🏻اما هنگامی که به داوود میرسید، #بیتفاوت از کنار آن میگذشت.😑
🔹داوود از این وضع به خداوند #شکوه کرد.☹️
🌸 #خداوند_فرمود؛
✨آنها پیامبرانی هستند که مورد #امتحان_الهی و #بلا واقع شدند✔️
⬅️ و بر اثر #صبر و #استقامت💪🏻 به چنین درجهای رسیدند،
☝️🏻اما در مورد تو بلا و گرفتاری پیش نیامد❌ و تو مورد #عافیت واقع گشتی، ✔️
🍃داوود از خداوند #خواست🤲🏻 تا #مورد_امتحان واقع شود تا به درجه صابرین برسد و ثنایش گفته شود.✅
🌸خداوند به او وعده داد که #به_زودی مورد آزمایش قرار خواهد گرفت در روزی معین☑️
☝️🏻تا اینکه روزی داوود #در_محراب خود نشسته بود، متوجه👀 #پرندهای_زیبا🕊 با بالهایی به رنگ سبز و پاهایی از یاقوت سرخ شد، پرنده در کنار داوود روی زمین نشست.
🔹چون داوود به سوی پرنده دست دراز کرد تا پرنده را بگیرد، پرنده پر کشید و به طرف خانه🏠 #اوریا حرکت کرد.
🔸داوود که به دنبال پرنده حرکت کرد. ناگهان چشمش به #همسر_اوریا 🧕🏻افتاد که در حیاط خانهاش مشغول شست و شوی خویش بود، داوود با دیدن این صحنه #شیفته_آن_زن_شد و حالت عبادت 🤲🏻خویش را از دست داد.🤦🏻♂️
☝️🏻در آن زمان #اوریا به دستور داوود در جبهه های جنگ ⚔به سر میبرد.
👤 #اوریا در جبهه جنگ در همان زمان #کشته_شد.
🍃داوود در کشته شدن اوریا به مانند سایر فرماندهان لشکرش #اندوهگین😔 #نگشت.❌
↩️بعد از مرگ او #دو_فرشته از محراب مسجد داوود پائین آمدند و خطاب به داوود گفتند.
✨ #میان_ما_داوری_کن،
👈🏻 یکی از ما بر دیگری #ستم روا داشته.
🔹یکی از آن دو فرشته گفت؛
💫برادر من #نود_و_نه_میش دارد و من تنها #یک_میش.
🔻داوود در آن زمان #نود_و_نه_زن و #کنیز در نکاح خویش داشت.
☝️🏻با این حال او به من میگوید که آن #یک_میش را نیز به او ببخشم.😒
🌿 #داوود_گفت؛
قطعا او در مطالبه میش تو اضافه بر میشهای خویش بر تو #ستم_کرده و در حقیقت بسیاری از شریکان به همدیگر ستم میکنند.
☝🏻به جز کسانی👥 که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و اینها بسیار اندک میباشند
💢و #داوود_دانست_که ما او را مورد آزمایش قرار دادهایم.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّج
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ودوم
🔻 #داوود_و_حزقیل_نبی_علیهالسلام
🔹داوود با دیدن👀 این منظره #توبه_کرد😩🤲🏻
و مدت #چهل_شبانه_روز به عبادت📿 پروردگار پرداخت ✔️
↩️و آنقدر گریست 😭 که چیزی نماند که #کشتزارهای_سرسبز🌳 از اشکهای او تبدیل به زمینهای سوخته 🔥شود
⬅️ و #در_پایان_چهل_روز بر او #وحی_نازل_شد که
💫 ای داوود ما تو را #بخشیدیم.✅
🔸پس خداوند وحی فرستاد
✨تا بر #آرامگاه_اوریا حاضر شود و از او #طلب_آمرزش و #مغفرت کند.
🔹هنگامی که داوود به آرامگاه اوریا میرفت در راه #حزقیل_نبی را دید، اما او حاضر نشد ❌داوود را بخاطر #گناهش نزد خود بپذیرد،
🌸خداوند نیز بر حزقیل #وحی فرستاد که از سرزنش داوود دست بردارد که او در جستجوی #توبه و #عافیت است.✅
🔹پس #داوود_از_حزقیل_پرسید؛
🍃 آیا تا به حال قصد گناه کردهای؟⁉️ 🤔
یا از زیادی و کثرتعبادتت مغرور😏 گشتهای؟⁉️
🌿 #حزقیل_در_پاسخ_گفت؛
بله، اما سریع خود را به شکاف این #کوه 🏔(غار) رساندهام، و نگاهم را به این نوشته انداختم که بالای سر این جمجمه قرار دارد، نگاه کن👀
و داوود نگاه کرد.
روی #دیوار_کوه (غار) نوشته✍🏻 شده بود؛
🌱«من #اروی_بن_سلم هستم.
▪️ #هزار_سال حکمفرمایی کردم
▪️ #هزار_شهر را آباد ساختم
▪️ #هزار_کنیز داشتم
☝️🏻اما در نهایت این شد که در این #بستر_خاکی بخوابم، سنگهایی که تختم شدند و کرم 🐛و مارهایی 🐍که همنشین من گشتند پس هرکس این نوشته را می بیند، #غرور_دنیا را فراموش کرده و #گول_دنیا را نمی خورد.»😊
🔸داوود نیز نزد #آرامگاه_اوریا آمد، هربار که میآمد و او را صدا🗣 میزد، #جوابی_نمیشنید.❌
☝️🏻تا آنکه بعد از مدتها نوایی به گوشش رسید، داوود اشتباهات خود را اقرار کرد😔 و از او #طلب_بخشش_کرد.
✨اوریا در صورتی حاضر شد او را ببخشد که خداوند #جایگاهی_بهشتی نصیبش کند.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐