📗*کتابِ آه*
🔥 #بازخوانی مقتل امام حسین علیه السلام
#قسمت_پنجاه_و_پنج
تشنگی، حسین و اصحاب او را سخت آزرده کرد.
پس حسین کلنگی برداشت و پشت خیام ( خیمه) زنان به فاصلهی نُه یا ده گام به طرف جنوب، زمین را کند.
آبی گوارا بیرون آمد. آن حضرت و همراهان همه آب آشامیدند و مشکهایشان را پر کردند.
کمی بعد آن آب ناپدید شد...
خبر به ابن زیاد رسید. او نامهای سوی عمر سعد فرستاد که:
_به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب بهدست میآورد! و خود و یارانش آب مینوشند! وقتی نامه من به تو رسید، خوب بنگر که تا میتوانی آنها را از کندن چاه بازداری و بر آنها سخت بگیر و نگذار آب بنوشند و با آنها همان کار را بکن که با عثمان کردند!
عمر سعد بر حسین و یارانش سخت گرفت. تشنگی بر آنها چیره شد.
یکی از اصحاب که بُرَیر نام داشت، و زاهد بود با حسین گفت:
_یابن رسول الله! به من اجازه دهید که نزد عمرسعد بروم و با او دربارهی آب سخن بگویم. شاید پشیمان شود!
امام فرمود:
_تو اختیار داری.
پس بُرَیر سوی عمر سعد رفت و به او سلام نکرد.
ابن سعد گفت:
_ای مرد همدانی چه چیزی تو را از سلام کردن به ما بازداشت؟ مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول او را نمیشناسم؟
بُرَیر گفت:
_اگر مسلمان بودی به جنگ اهل بیت رسول خدا نمیرفتی تا آنها را بکشی! تو این آب فرات را که حیوانات صحرا هم از آن مینوشند، میان حسین بن علی و برادران و زنان و خاندان او مانع شدی و نمیگذاری از آن بنوشند! آنها از تشنگی جان میدهند!...
فکر میکنی خدا یا رسول او را میشناسی؟
عمر سعد سر به زیر انداخت، آنگاه گفت:
_به خدا سوگند ای همدانی من میدانم آزار دادن ایشان حرام است؛ ولی در خود نمیبینم که بتوانم مُلک ری را به چیز دیگری واگذار کنم.
پس بُرَیر بازگشت و به امام حسین علیهالسلام گفت:
_عمر سعد راضی شد که شما را به حکومت ری بفروشد!
وقتی تشنگی بر حسین و اصحاب او سخت شد، برادرش عباسبنعلیبنابیطالب( حضرت ابوالفضل) را خواند و او را با سی سوار و بیست نفر پیاده و بیست مشک فرستاد تا شبانه نزدیک آب شوند. پیشاپیش یاران امام *نافعبنهلال* بود.
عمربنحجاج گفت:
_کیستی؟
نافع نام خود را گفت.
ابن حجاج گفت:
_ای برادر خوش آمدی! برای چه آمدی؟
نافع گفت:
_آمدهام از این آب که ما را منع کردهاید بنوشم.
ابن حجاج گفت:
_بنوش! گوارایت باد!
نافع گفت:
_به خدا سوگند چون حسین و اصحاب او تشنهاند، من تنها آب نمینوشم!
همراهان ابن حجاج(سربازان عمرسعد) متوجه آنها شدند.
عَمربنحجاج گفت:
_راهی برای انجام این کار نیست. و ما را اینجا گذاشتهاند تا مانع آب برداشتن سپاه حسین شویم.
وقتی سربازان نزدیکتر شدند حضرت عباس و نافع به همراهان خود گفتند:
_مشکها را پر کنید!
پیادگان رفتند و مشکهایشان را پر کردند.
سربازان عمرسعد خواستند مانع آب بردن آنها شوند؛ اما عباس بن علی و نافع ابن هلال بر آنها حمله کردند و آنها را نگه داشتند تا وقتی که پیادهها دور شدند.
قرار شد پیادهها مشکها را به خیمهها برسانند و سواران با سربازان دشمن بجنگند...
سربازان اندکی عقب رفتند. در حین جنگ، نافع، مردی از قبیله صُداع را نیزه زد.
آن مرد، زخم را چیزی نگرفت و سهل و آسان پنداشت. اما بعد از این، آن زخم گشوده شد و از همان زخم مرد!
و اصحاب حسین آن مشکها را به خیمهها رساندند.
#ادامه_دارد ..
🎁 @namazemahboob
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
ali-fani-27.mp3
19.43M
سلامُُ علی آلِ یاسین❤️
✨🌱 السلامُ علیکَ یا خلیقه الله و ناصر حقه
سلام بر تو ای خلیفه خدا و یاریکننده حقّ خدا🌹
🎁 @namazemahboob
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
📝 #خلیفهُالله
شاید در وهله اول این سوال پیش بیاد که:
همه انسانها خلیفه و جانشین خدا روی زمینند
این جانشینی چه امتیازی برای امام زمان داشته که اینجا مطرح شده؟
جواب: درسته همه ادما جانشین خدا هستند ولی امام زمان علیهالسلام، خلیفه الله مطلق هستند.
یعنی جانشین کامل و جامع✅✅
ببین یوقت مدیر
یکی رو جای خودش میذاره و یه اختیارات محدود و موقتی بهش میده ولی گاهی یکی رو جای خودش میگذاره و تمام اختیارات مدیریت رو هم تا جای ممکن بهش میده👌
جانشینی امام زمان اینطوریه✅
📝 ناصِر حقِّه: یاری کننده حق خدا
این دیگه واقعا کمی فکر میخواد🧐
حق خدا چیه؟
که امام زمان یاری کننده حق خداست؟!
امام سجاد علیهالسلام یه #رساله_حقوق دارن خیلی قشنگه
اونجا اولین حق رو حق خدا بر مردم دونستن و فرمودند:
حق خدای بزرگ بر تو اين است که " او را عبادت کنی و چيزی را شريک او قرار ندهی"
حالا اینجا تو زیارت میگیم امام زمان این حق خدا رو بعد از ظهورشون به طور کامل به وجود خواهند آورد.
✅یعنی با احاطه علمی و قدرت کامل خودشون، شرایط عبادت خدا رو در جهان فراهم خواهند کرد✨