#معارف_ذکر_های_نماز
🥀 رسول الله صلى الله عليه و آله: إذا قالَ العَبدُ: «سُبحانَ الله» فَقَد أنِفَ لله، و حَقٌّ عَلَى اللهِ أن يَنصُرَهُ.
👌 أنِفَ ؛ فيكون هنا بمعنى رفع الله عن مرتبة المخلوقين بالكلّية، لأنّه تنزيه عن صفات الرذائل و الأجسام.
🥀 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هرگاه بنده بگويد: «پاكا خداوند!»، خدا را [از مرتبه مخلوق،] وارسته دانسته است و بر خداست كه او را يارى بخشد.
📚 بحار الأنوار، ج 93، ص 183.
╔═ 🌼 ═💔═ 🌸 ═╗ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╚═ 🌸 ═💔═ 🌼 ═╝
#نماز_آزادگان
🌼 مثل موج دریا 🌼
🍃 به اردوگاه عنبر وارد شدیم. بچه ها را در اتاق ها و ما بیست و سه قطع نخاعی را در بهداری اردوگاه جا دادند.
🔻 دورتادور اردوگاه، سیم خاردار فشرده و متراکم بود که عمق آن به ده متر می رسید. فرمانده ی اردوگاه با غرور به سراغ ما اسرای تازه وارد آمد
🍃 و اعلام کرد: «نماز جماعت ممنوع! هر گونه تجمع، دعا خواندن، گریه کردن و سوگواری ممنوع! اما رقص و آواز آزاد است!»
🔻 بچه ها که فهمیدند اگر به چرندهای او گوش بدهند تا آخر، بنده ی حلقه به گوش او خواهند شد؛ به سیم آخر زدند و صفوف منظم و باشکوه #نماز_جماعت را تشکیل دادند.
🍃 آن جا بلوک بسیجی ها و افسران و سربازان جدا بود. تازگی به همه لباس بلند عربی داده بودند.
🔻 تصور کنید! ناگهان صدها نفر با لباس های بلند سفید، دوش به دوش هم و بی حرکت، به نماز جماعت بایستند و هنگام رکوع و سجود، مثل دریا موج بردارند.
🍃 طوری شده بود که گاهی خود عراقی ها می ایستادند و با حیرت و حسرت به آن ها خیره می شدند. حتی آن عراقی که تحت تأثیر نماز جماعت قرار می گرفت، می رفت و در جمع دوستانش این ماجرا را تعریف می کرد و این تبلیغ خوبی بود.
🔻 بعضی ها هم باورشان نمی شد که ایرانی ها مسلمانند و نماز می خوانند. آن ها می گفتند: «شما مجوسید؛ پس چه طور نماز می خوانید؟»
🍃 ما بیست و سه نفر هم دوست داشتیم در بهداری نماز جماعت بخوانیم؛ اما وجود جاسوس ها مانع این کار بود.
📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 191، خاطره ی حسین معظمی نژاد.
╭━🍃━⊰❤️⊱━🍃━╮ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╰━🍃━⊰❤️⊱═🍃━╯