🌷مهدی شناسی ۱۹۶🌷
🔷زیارت آل یاسین 🔷
💠حقانیت معاد💠
🌹یوم لا ینفعُ نفساََ ایمانها لم تکن آمَنَت من قبل اَو کسبت فی ایمانها خیراََ و اَنَّ الْموت حق و أَنَّ نَاکراً و نَکیراً حقٌّ وأَشْـهد أَنَّ النَّشْـرَ و الْبعـثَ حقٌّ و أَنَّ الصـرَاطَ و الْمرْصـاد حـقٌّ و الْمیزَانَ و الْحساب حقٌّ و الْجنَّۀَ والنَّار حقٌّ و الْوعد و الْوعید بِهِما حق🌹
🍃 در این قسمت، حیات بعد از این دنیا و اعتقاد به معاد جزو معتقدات یک شیعه مطرح می شود.
🍃اعتقاد بـه مقصد و معاد یکی از مسلمات اسلامی است. براساس تعالیم اسلام انسان بی هدف و عبث خلـق نشـده، بلکـه خداوند سبحان در ورای این همه، نعمات و برکات، سختی و مشکلات، شیرینی و تلخی و رنگ و لعـاب دنیـا،
نتیجه و مقصدی را برای آدمی قرار داده که در واقع آنجا قرار اصلی و منزلگاه دائمی انسـان اسـت.
🍃همـانطور که سوال از مقصد و نهایت این دنیا یکی از سه سوال اساسی هر انسانی است؛ حدوداً یـک سـوم آیـات قـرآن کریم، نیز در پاسخ به این سوال اختصاص یافته است .
💠مراحل معاد💠
🍃رسیدن به مقصد نهایی و سرای باقی، مراحـل متعـدد و گونـاگونی دارد. در ایـن فـراز هـا بعضـی از مهمترین مراحل سیر انسان بعد از این دنیا اجمالا ذکر شده است.
🍃 اولین مرحله جدایی از این دنیـا و
عبور از پل مرگ و جان سپردن است. در این مرحله قسمت مهم،سوال شب اول قبر و پاسـخ گـویی به دو ملک نکیر و منکر است. پاسـخ بـه ایـن دو جایگـاه انسـان در بـرزخ و نـوع زنـدگی برزخـی را مشخص می کند.
🍃 مرحله بعدی زنده شدن و جمع شدن همه ی انسانهای اولـین و آخـرین است.در
این قسمت تمامی افراد بشر، بعد از زنده شدن، به سمت جایگاه حساب و کتـاب و بررسـی اعمـال می روند و بررسی پرونده اعمال،بدون ذره ای ظلم بر اساس میزان و معیاری کـه خداوند منان در دنیا آن را مشخص کرده است.با عبور از پـل صراط، جایگاه هر کسی در بهشت یا جهنم مشخص خواهد شد .
🍃در این قسمت از زیارت به معاد و مراحل آن معتقد می شویم و به حقانیـت آن اعتـراف مـی کنـیم تـا در نهایت، پنج اصل توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد کامل گردد و مجموعه اعتقادات خود را بر امام عرضه کرده باشیم و بدین شکل به سنت حسنه عرضه ی عقاید به پیشگاه حجت خدا عمل می کنیم به امیـد آنکـه امـام معصوم به عنوان بهترین امین و حافظ، عقاید حقه ما را حفظ کند و در هنگام نیاز به ما برگرداند .
🍃 پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:"دوستی مـن و خانـدانم در هفت جایگاه بسیار ترسناک مفید است هنگـام جـان دادن، درون قبـر، هنگـام زنـده شـدن، زمـان حساب و کتاب، سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط."
#مهدی_شناسی
#قسمت_196
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 11 💠 قال الصادق (ع) : لو ادرکته ، لخدمته ایام حیاتی . از امام صادق (ع) سوال کردند
#رمان_محمد_مهدی 12
🔰 طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه دید صدای داد و بیداد یه پیرمرد کل بانک رو برداشته
دقت کرد دید یکی از اعضای مسجد محل خودشون هست که اتفاقا پدر شهید هم هست و در ماه مبارک رمضان ، ادعیه ماه رو با صدای قشنگ و محزون خودش می خونه
🌀 پیرمرد داد میزد و می گفت :
مگه نگفته بودین آخر این ماه درست میشه؟ پس کو ؟ چرا الان بازی در آوردین؟ میگین اعتبار ندارین؟ پس این همه پول چیه؟
چطور برای خودتون اعتبار و بودجه دارین؟ به ما بدبخت بیچاره ها که میرسه میگین پول ندارین...
خدا نگذره ازتون، خدا...
یهو قلبش گرفت ، همونجا کف بانک افتاد پایین، چند نفر از مشتری ها گرفتنش و روی صندلی نشوندنش، یه لیوان آب دادن دستش و کمی به صورتش پاشیدن ، حالش کمی بهتر شد
چشم هاش رو که باز کرد، حاج هادی رو دید که داره با لبخند بهش نگاه میکنه
❇️ گفت چی شده پدرجان؟ چرا عصبانی میشی؟ نا سلامتی من اینجا کار می کنم، هم مسجدی ، هم محله ای ،
بگو مشکلت رو برطرف میکنم انشالله
✳️ پیرمرد و هادی کنار رئیس بانک بودن ،
پیرمرد گفت خوبی پسرم؟ اصلا حواسم نبود شما اینجا کار می کنی،
آقای رئیس بانک این چه وضعیه؟ شما بمن قول داده بودین که تا آخر این ماه وام من جور میشه، پس چرا الان میگین اعتبار نیست؟
چرا میگین نمیشه؟
رئیس بانک گفت دست ما نیست حاج اقا، از مرکز به ما دستور دادن، من شرمنده روی گل شمام
پیرمرد گریه کرد ، با اون سن و سالش ، جلوی چندتا کوچیک تر از خودش داشت گریه می کرد
💠 هادی گفت پدر جان ، وامت خیلی ضروری بود؟ برای چی می خواستی؟
گفت از ضروری هم ضروری تر !
برای جهزیه دخترم می خواستم، اگه الان وام نگیرم معلوم نیست چندماه دیگه قیمت ها چقدر بره بالاتر ، خودتون که می بینین قمیتها چطور هر روز دارن سر به فلک می کشن
✳️ تا گفت جهزیه ، هادی دلش ریخت
خودش این درد رو قبلا برای خواهرش کشیده بود، وقتی دقیقا خودش می خواست برای خواهرش وام جور کنه، اما نشد و خواهرش شرمنده خانواده شوهر شد و با چشم گریان عروسی گرفت
تو این فکرها بود که صدای پیامک موبایلش اونو سر جا آورد
پیامک رو که خوند ،دید دیگه اصلا ذره ای مکث جایز نیست،
سریع به پیرمرد اشاره کرد و گفت وام شما جور میشه تا اخر هفته ، غصه نخور
شماره کارتت رو بده ، خودم وام رو به کارتتون می ریزم، اقساط وام و... هم خودم بهتون خبر می دم
به هر حال شما پدر شهید هستید ، بالای سر ما جا دارین، من وام شما رو درست می کنم
پیرمرد که همینطوری هاج و واج مونده بود گفت چطور؟
همین الان همکار شما گفت نمیشه که
هادی گفت، نه حاجی جان، اتفاقا تازه پیامک اومد از مرکز که میشه ! درست شد، ضامن هم نمیخواد !
من تا آخر هفته وام رو می ریزم، شما هم اقساطش رو پرداخت کنین
🌀 انگار دنیا رو به پیرمرد داده بودن...
پیرمرد با کلی دعا و تشکر رفت ،
هادی به رئیس بانک گفت: همین الان پیامک اومد که...
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
3_727126809182827200.mp3
10.38M
مشکل اصلی ظهور...
بسیار مهم و تاثیرگذار
💠 اجتماع قلوب
#حجت_الاسلام_پناهیان
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
@Namazshabkhanha
⚜ به خود مغرور نشویم!
▪️ آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم!
▪️ برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که با حسین علیهالسلام هستیم، یا با یزید!
📚 آیتالله بهجت (ره)، رحمت واسعه، ص۱۹۴ و ١٧۶
#نکته_اخلاقی
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی 2️⃣1️⃣ از مستمند خجالت کشیدم 😔 🔸 یک شب به حمید
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️
🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
3️⃣1️⃣ بازگشت به لیست اعزام
🟡 همان وقتی که رفقایش سوریه بودند اعزام نفرات جدید مطرح بود. وقتی این همه شوق حمید برای رفتن را دیدم با خودم خیلی کلنجار رفتم که چطور خبر خط خوردن اسمش را بگویم ❌ حمید که دید خیلی در فکر هستم علت را جویا شد بعد از کلی مکث و مقدمهچینی گفتم:
➖ بابا پشت تلفن ☎️ خبر داد که اسمتو از لیست اعزام خط زده، از من خواست بهت اطلاع بدم.
ماجرا را که شنید خیلی ناراحت شد 😔 یکی دو ساعت هیچ صحبتی نکرد. حتی بر خلاف روزهای قبل استراحت هم نکرد.
🟡 آن شب خواب به چشم های حمید نیامد میدانستم حمید این سری بماند دق میکند. صبح بعد از راه انداختن حمید به خانه پدرم رفتم کلی با پدر و مادرم صحبت کردم از پدرم خواستم اسم حمید را به لیست اعزام برگرداند گفتم:
➖ اشکالی نداره من راضیم حمید بره سوریه هرچی که خیره همون اتفاق میافتد.
پدرم گفت:
➖ دخترم این خط این نشون ✖️ حمید بره شهید میشه مطمئن باش.
مادرم هم که نگران تنهایی های من بود گفت:
➖ فرزانه من حوصله گریه های 😭 تو رو ندارم خدایی ناکرده اتفاقی بیفته تو طاقت نمیاری ❗️
در جوابشان گفتم:
➖ حرف هاتون رو متوجه میشم من به دلم برات شده حمید اگه بره شهید میشه ولی دوست ندارم مانع سعادتش بشم شما هم خواهشاً رضایت بدید حمید دوست داره بره مدافع حرم بشه از خیلی وقت پیش راه خودش را انتخاب کرده ✅
🔸 پدرم اصرار من را که دید کوتاه آمد قرار شد صحبت کند تا اسمحمید را به لیست اعزامی های دوره جدید 📋اضافه کنند.
📚 کتاب "یادت باشد..." ❣️ صفحه ۲۵۱
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
🙏 #نمازشب
♻️خداوند یک #سیستم پاک کننده روی دنیا نصب کرده که هرچند یک بار #گناهان بندگانش رو با اونها پاک می کنه تا سبکبار و طیب وارد عالم آخرت بشن..!
✅اگر نیمههای شب #گریه_بچه از خواب شیرین بیدارت کرد...، اگر رنج و مشقت نگهداری از پدر و مادر پیر و ناتوانت به گردنت افتاد...! یا سرماخوردگی و مریض شدی، سیستم خدا برات فعال شده و داری از گناهانت پاک میشی..!
@namazshabkhanha