eitaa logo
ننه ابراهیم🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
243 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این ماه برای خیریه زورکی ۱۵۰ جمع شد؛ اونوقت ۱۶۰ تومن رفتید اینجا کمک کردید😏 @naneebrahim
حتی یک نفرم تا الان نگفته به خاطر قلب مهربونت یادتم و اینا😕😕 همش یا جلو موکب کویتی ها عکس فرستادید یا همین کارامو به روم آوردید😕😕 @naneebrahim
این عکس رو تو اینترنت دیدم و یادِ اولین سفرِ اربعینم افتادم! سال ۹۸ دوتایی رفتیم اربعین، یه مقدار زود رفته بودیم و موکب ها کامل راه نیفتاده بود و غذا کم بود! شب اول بعد از کلی پیاده روی، رسیدیم به موکبِ امام رضا... دیگه با خوشحالیِ اینکه اینجا حتما موکبِ خوبیه رفتم داخل... اون قسمتِ گوشه ی موکب داشتن یه چیزی پخش میکردن، گفتم ببخشید ساعت چند شام میدید؟🤤🤤 گفت: شام نمیدیم😐 فقط آب داریم امشب😐 منم خیط شدم نشستم یه گوشه!🗿 یه مادر و دختری کنارم بودن، یه کم هم صحبت شدیم، کم کم از تو کیفشون خوراکی درآوردن و به منم تعارف کردن👀 مامانه گفت: چه خوبه شما ازدواج کردی، دخترِ منم همسن شماست ولی سخت میگیره و خواستگاراشو رد میکنه! دختره گفت: من الکی رد نمیکنم که؛ من رو تیپ و قیافه حساسم! تیپ و قیافه خیلی مهمه👀 منم از ترسِ اینکه خوراکی ها رو جمع نکنه، همینجوری که میخوردم، تایید میکردم که آره بالاخره مهمه🥸🤝 آخراش انگار یه حسِ سرخوردگی و ناراحتی داشت که ازدواجش جور نشده! @naneebrahim
ننه ابراهیم🇮🇷
این عکس رو تو اینترنت دیدم و یادِ اولین سفرِ اربعینم افتادم! سال ۹۸ دوتایی رفتیم اربعین، یه مقدار زو
همون لحظات، اهل منزل پیام داد که بیا وسایلاتو ببر! این دختر خانم هم همون موقع یع کاری بیرون از موکب داشت و اتفاقی با من همراه شد. وقتی از در موکب اومدم بیرون، از دور دیدم اهلِ منزل با یه زیرپیرهنی سبز، در حالی که یدونه از این‌ پیژامه های زرد_ سورمه ای پوشیده و تا بالای نافش کشیده بود بالا ، داره از دور میاد😩 واقعا مثل باب اسفنجی شده بود😩 تمامِ نظراتِ دختره درباره ی اهمیتِ تیپ داشت تو مغزم مرور میشد😵‍💫😵‍💫 در حالی که هی صورتمو میکردم اونور که اهل منزل پیدام نکنه و دختره رو بپیچونم و بعدا بیام وسایلامو بگیرم، اهل منزل از دور دست تکون داد و با خوشحالی اومد جلو و وسایلامو داد👩‍🦼 بعدم با دختره سلام علیک کرد! اون قضیه بود که پارت قبلی گفتم احساسِ سرخوردگی و ناراحتی داشت که ازدواجش جور نشده! خب؟ اون قضیه رو کاملا کنسل در نظر بگیر😕😕😕 قشنگ احساس کردم دختره داره تو ذهنش میگه: اگه شوهر اینه، من نمیخوام😕😕😕 فکر کنم بعدا هم رفت برا مامانش تعریف کرد که زیاد غصه نخوره شوهر نکرده🗿🤝 @naneebrahim
ننه ابراهیم🇮🇷
دوستانی که راهی کربلان... پیشاپیش زیارتتون قبول اگه کسی از موکب کویتی ها، صفِ کباب و کباب ترکی و جا
پرسیدید از مکان های مذهبی چطور؟ از اونجا هم نمیخواد عکس بفرستید😒مخصوصا عکس هنری!!!! فقط برامون دعا کنید😕 و کل ثوابِ زیارتتون رو تقدیم کنید به ماها که نتونستیم بیایم🦦 نترس😒 ثوابای معنوی اینجوری نیست که با پخش کردنش بین بقیه، از ثواب خودت کم بشه😒 یه بار من تو صف بودم تا برسم زیر قبه، به قدری صف شلوغ بود که آخراش فقط داشتم نذر میکردم از اون صف، سالم بیام بیرون! ولی نفر جلوییم، قشنگ معلوم بود از اون فانتزی بازای درجه یکه🗿 تو اون شلوغی یه جاسوییچی شهید ابراهیم هادی گرفته بود دستش، هی می آورد بالا که بتونه عکسِ هنری با ضریح بندازه😐 شاید ۲۰ بار عکسو تکرار کرد تا خوب شه😩 آرنجشم هر ۲۰ بار تو قرنیه ی من بود😩 @naneebrahim
نمیدونم چجوریه که تو اینستا همه زوجا از اولین سفر اربعینشون، کلی فانتزی عاشقانه و اینا دارن🤔 ، ما اولین سالی که میخواستیم برای اربعین بریم کربلا... چند روز قبلش دیدم تو خونه یکی دو تا سوسک هست، نگران شدم که تعدادشون زیاد شه! رفتم یه سم خیلی قوی خریدم! دستورالعمل خاصی داشت. فروشنده گفت وقتی این سم رو زدید، حداقل ۴۸ ساعت نباید تو خونه بمونید! به شدت هم بوی بدی میداد!🤮 منم دیدم بهترین فرصت اینه که قبل از سفر سم بزنیم و بریم! چند ساعت مونده به حرکت، سم رو آماده کردم، چمدونا رو بردیم پایین؛ خودم رفتم تو حیاط وایسادم و به اهل منزل گفتم تو برو سم بزن و بیا بریم.😶‍🌫️ یه ربع بعد، اهل منزل اومد پایین در حالی که به شدت بویِ سم میداد😶 گفت: بذار من یه دوش بگیرم بعد بریم!😐 گفتم نمیشه که! فروشنده گفته کف سرویس بهداشتی و حموم باید آغشته از سم باشه😐 به قطارم نمیرسیم! و همونجوری که بوی سم می داد رفتیم راه آهن🫥 و تا وقتی مرز رو رد کنیم و به اولین موکبِ حموم دار برسیم اوضاع همین بود🫣 همممممیشه میگه یه روز این رفتارتو جبران میکنم🥸 بالاخره یه بار قبل از سفر سم میخرم تا خونه رو سم‌پاشی کنی🧎‍♂️ ما حتی فانتزیامونم، بوی سم میده😕 @naneebrahim
🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠 @naneebrahim