نمیدونم چجوریه که تو اینستا همه زوجا از اولین سفر اربعینشون، کلی فانتزی عاشقانه و اینا دارن🤔 ، ما اولین سالی که میخواستیم برای اربعین بریم کربلا...
چند روز قبلش دیدم تو خونه یکی دو تا سوسک هست، نگران شدم که تعدادشون زیاد شه!
رفتم یه سم خیلی قوی خریدم!
دستورالعمل خاصی داشت.
فروشنده گفت وقتی این سم رو
زدید، حداقل ۴۸ ساعت نباید تو خونه بمونید! به شدت هم بوی بدی میداد!🤮
منم دیدم بهترین فرصت اینه که قبل از سفر سم بزنیم و بریم!
چند ساعت مونده به حرکت، سم رو آماده کردم، چمدونا رو بردیم پایین؛
خودم رفتم تو حیاط وایسادم و به اهل منزل گفتم تو برو سم بزن و بیا بریم.😶🌫️
یه ربع بعد، اهل منزل اومد پایین در حالی که به شدت بویِ سم میداد😶
گفت: بذار من یه دوش بگیرم بعد بریم!😐
گفتم نمیشه که! فروشنده گفته کف سرویس بهداشتی و حموم باید آغشته از سم باشه😐 به قطارم نمیرسیم!
و همونجوری که بوی سم می داد رفتیم راه آهن🫥 و تا وقتی مرز رو رد کنیم و به اولین موکبِ حموم دار برسیم اوضاع همین بود🫣
همممممیشه میگه یه روز این رفتارتو جبران میکنم🥸 بالاخره یه بار قبل از سفر سم میخرم تا خونه رو سمپاشی کنی🧎♂️
ما حتی فانتزیامونم، بوی سم میده😕
#اربعین
#خاطره
#سم_پاشی
@naneebrahim
227.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوران دانشجویی یه بار با یکی از دوستایِ مسخره تر از خودم تو سلف دانشگاه نشسته بودم.
شروع کرد به تعریف کردن که:
وای چند روز پیش یه خواستگار اومد...
اصن نمیدونی چققققد خودشو تحویل میگرفت!😆
کل جلسه داشت از خودش تعریف میکرد و میگفت من خیلی خفنم و خیلی موفقم!
میگفت استادم خیلی بهم اصرار کرده که باهاش کار کنم و میخواسته چند تا پروژه بده دستم🙄
حالا رشته اش چی بود؟ کشاورزی!!
منم زدم زیر خنده و گفتم:
حتما استادش یه باغچه داشته🥸 میخواسته بده دست این، توش ریحون بکاره😆
بعد همینجوری که هی ادامه میدادیم و مثِ این گیفه👆قاه قاه میخندیدیم، یکی از دوستامون ( که برخلاف ما دختر سرسنگینی بود👧) گفت:
بچه ها، حالا رشته کشاورزی، رشته بدی هم نیست! شوهر منم کشاورزی خونده🥸👩🦽
ادامه دارد🚬
#خاطره
#ننه_سوتی
#قسمت_اول
@naneebrahim
حالا مگه دیگه میتونستیم جمعش کنیم؟😐
من و دوستِ مسخرم تا یک ربع داشتیم درباره ی اینکه همه ی رشته ها برای جامعه مفیدن صحبت می کردیم🤭 منم هی وسطش میگفتم: آخه میدونی؟ از اینکه پسره اینجوری از خودش تعریف میکنه آدم حرصش میگیره، وگرنه رشته اش که خیلی هم خوبه!🥸
دقیقا مثل این بود که ماکارانی ریخته باشه روی فرشِ سفید!🍝🍝
هرچی میخواستیم جمع کنیم، بدتر میشد😩
البته باید خاطرنشان کنم که شوهر این دوست سرسنگینم که کشاورزی خونده بود، شغلش آزاده و الان از هممون پولدارتره🤣 و در واقع، ایشونه که باید رشته ی ما و شوهرامونو مسخره کنه، با احترام🚬🙏
#خاطره
#ننه_سوتی
#قسمت_دوم
@naneebrahim