🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 👏 و چه خوش گفت فرزدق! 🔸در زمان خلافت عبدالملك👹، پسر او هشام بن عبدالملك👺 نفوذ بسيارى در حكومت پدر داشت و با مردم بسيار مغرورانه برخورد مى‏ نمود. 🔹 در يكى از سال‏ها هشام در مراسم حجّ🕋 شركت كرد. هنگام طواف ازدحام جمعيت به قدرى بود كه هشام هرچه كوشيد نتوانست دستش را به حجرالاسود برساند، ناگاه در اين هنگام امام سجّاد عليه السّلام به طرف حجرالاسود آمد، مردم به احترام آن حضرت توقف كردند و به كنار رفتند. 🔸هشام (با اينكه آن حضرت را مى ‏شناخت خود را به نادانى زد و) گفت: او را نمى‏ شناسم،‏ او کیست؟! 🔹 فرزدق که پيوند دوستانه و تنگاتنگ با خاندان رسالت داشت‏ آنجا بود و گفت: من او را مى ‏شناسم، او على بن الحسين زين العابدين عليه السلام است و سپس اشعاری سرود که در تاریخ مانگار شد. 🌺 هذا الذى تعرف البطحاء وطأته‏ اين مرد كسى است كه سنگ ريزه هاى مكه جاى پاى او را مى شناسند. 🌺 والبيت يعرفه والحلّ والحرم‏ خانه كعبه و بيابان هاى حجاز از بيرون حرم وداخل حرم او را مى شناسند. 🌺 هذا ابن خير عبادالله كلهم‏ اين فرزند بهترين همه بندگان خدا است. 🌺 هذا التقى النقى الطاهرالعلم‏ اين همان مرد پرهيزكار و پاكيزه وپاكى‏ است كه نشانه خدا در روى زمين است‏. 🌺 اذا رأته قريش قال قائلها وقتى كه او را قريشيان مى نگرند، سخنگوى آنها گويد. 🌺 الى مكارم هذا ينتهى الكرم‏ بزرگوارى ‏ها به مقامات معنوى اين شخص منتهى شده است.‏ 🌺 ما قال «لا» قط الا فى تشهده‏ آن حضرت جز در تشهّدش هرگز «نه» نگفت. 🌺 لو لا التشهد كانت "لا"ئه نعم‏ اگر تشهّد نبود «نه» او هم بله بود. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #حکایت #میلاد_امام_سجاد علیه السلام #فرزدق ما را دنبال کنید در 👈👇 🆔 @nardeban_sooud