✍️#حکایت
🌹🌹رؤیای نورانی و حل مشکلات مالی
🔹آیه الله العظمی سید شهاب الدین #مرعشی_نجفی می فرمود:
روزگاری که جوانتر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله میخواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیّه تهیه کنم. 😔
🔸با ناراحتی به حرم #حضرت_معصومه علیها السلام رفتم و با عتاب و خطاب در حالی که اشکهایم سرازیر بود گفتم:
«ای سیّده و مولای من! چرا نسبت به امر زندگی من اهمیّت نمی دهی؟
من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟» سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم، حالت غشوه مرا فرا گرفت. 😔
🔹در همان حال شنیدم در می زنند. رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت: «سیّده تو را می طلبد.»😳 با شتاب به حرم رفتم. وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند. از سبب آن پرسیدم. گفتند: اکنون سیّده می آید، پس از اندکی، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آمد، 🌺در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا علیها السلام بود. (چون جدّه ام زهرا علیها السلام را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم) نزد عمّه ام حضرت معصومه علیها السلام رفتم و دستش را بوسیدم، به من فرمود:
👈«ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده، از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای.»
وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حضرت معصومه علیها السلام اسائه ادب کرده ام. هماندم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت و مشکل زندگیم حل و آسان گردید».🌺
📚حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم، ص 157
ما را دنبال کنید در 👈👇:
🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
✍️#حکایت
🌹🌹رؤیای نورانی و حل مشکلات مالی
🔹آیه الله العظمی سید شهاب الدین #مرعشی_نجفی می فرمود:
روزگاری که جوانتر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله میخواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیّه تهیه کنم. 😔
🔸با ناراحتی به حرم #حضرت_معصومه علیها السلام رفتم و با عتاب و خطاب در حالی که اشکهایم سرازیر بود گفتم:
«ای سیّده و مولای من! چرا نسبت به امر زندگی من اهمیّت نمی دهی؟
من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟» سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم، حالت غشوه مرا فرا گرفت. 😔
🔹در همان حال شنیدم در می زنند. رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت: «سیّده تو را می طلبد.»😳 با شتاب به حرم رفتم. وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند. از سبب آن پرسیدم. گفتند: اکنون سیّده می آید، پس از اندکی، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آمد، 🌺در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا علیها السلام بود. (چون جدّه ام زهرا علیها السلام را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم) نزد عمّه ام حضرت معصومه علیها السلام رفتم و دستش را بوسیدم، به من فرمود:
👈«ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده، از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای.»
وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حضرت معصومه علیها السلام اسائه ادب کرده ام. هماندم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت و مشکل زندگیم حل و آسان گردید».🌺
📚حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم، ص 157
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @nardeban_sooud
✍️#حکایت
⛔️استفاده از لباس خارجی ممنوع⛔️
🔸حضرت آیةالله العظمی سید شهاب الدین،مرعشی نجفی، یکی از پر استادترین چهره های معاصر است، که توفیق درک محضر استادان متعدد، در رشته های گوناگون را یافت.
🔹در طول بیش از هفتاد سال تدریس در حوزه ی علمیه ی قم، شاگردان بسیاری تربیت نمود. مهم ترین خدمت فرهنگی آیةالله مرعشی، تأسیس کتابخانه ای بزرگ و کم نظیر در قم و کوشش پی گیر در گردآوری نسخ خطی، به ویژه منابع و مآخذ شیعی از سراسر جهان بود.💐
🔸هیچ وقت لباس خارجی به تن نمی کرد و از خیاط می خواست که با پارچه های تولید داخل برایش لباس بدوزد. آن موقع در ایران دکمه تولید نمی شد و خیاط از دکمه خارجی استفاده کرده بود، آیت اللّه العظمی مرعشی از خیاط خواسته بودند که با قیطان دکمه درست کنند. نمونه ای از لباس ایشان در کتابخانه محفوظ است که با این طریق تهیه شده است.👌
‼️ راستی ما چقدر سعی میکنیم از کالاها و محصولات ایرانی استفاده کنیم؟!
#علماء
#مرعشی_نجفی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @nardeban_sooud