eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (ع) / بخش سوم صوت (ع) (س) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... @seyedrezanarimani اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه پیرمرد افتاد، جوونا دارن می‌خندن میونِ این کوچه، دستمو دارن می‌بندن کشون کشون می‌بردنم آه افتادم از نفس توی راه نیمه‌ی شب غریبم اما الحمدالله ، الحمدالله یه‌کم زمین میخوردم و یه‌کمی می‌دویدم و نفس من بند اومده خدا دیگه بریدم و همه رو ریختم تو دلم حرفایی که شنیدمو نمیکنن رعایتِ محاسن سفیدمو «یا مظلوم 'امام صادق۳'» @seyedrezanarimani یه عده بی‌غیرت، ریختن میون این خونه از درِ خونه‌م زد، شعله‌ی آتیش زبونه جلوی چشم زن و بچه‌م سر و پای برهنه رفتم هوای مادرم روکردم امون از این غم ، امون از این غم به یاد بیت فاطمه که کندن از جا دَرِشو چهل نفر بسته بودن تموم دور و برشو علی رو مسجد میبرن شمشیره بالا سرشو حسن نشسته بود رو خاک لگد زدن مادرشو (سیلی زدن مادرشو) «واویلا 'آه واویلا۳'» @narimani_matn بازم خداروشکر، به خون خضابم نکردن به داغ ناموسم، منو عذابم نکردن دلا بسوزه واسه جدَم میون اون همه نامحرم ناموسشو بردن اسیری ای‌وای بمیرم ، ای‌وای بمیرم دل منو خون میکنه معجرا پامال که میشه خدایا زینب چه‌کنه نوبت قتال که میشه میفته رو خاک بلا رقیه بی‌حال که میشه مادر میفته رو زمین وارد گودال که میشه «واویلا 'آه واویلا۳'» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه امام صادق خیلی با روضه مادرمون گره خورده... یکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت، آقا سوال کردن کجا بودی؟ چند روزی پای درس ما نیومدی! گفت آقا از شما چه پنهون بچه‌دار شدم، خدا بهم دختر داده. آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده، ان‌شاءالله عاقبت به‌خیر بشه، حالا اسمش رو چی گذاشتی؟ گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا. تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کنه... گفت آقاجان نکنه بی‌ادبی کردم! چرا گریه می‌کنید؟ فرمود آخه نام مادر مارو رو بچه‌ت گذاشتی؛ یه‌وقت نکنه بهش بی‌احترامی کنی، یه‌وقت نکنه سرش داد بزنی، یه‌وقت نکنه کتکش بزنی... @seyedrezanarimani کشید بند طناب و تو را زمینت زد میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد *یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره، باید یه‌کم بایسته استراحت کنه. اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه....* بلند شو که دوباره جسارتی نکند چه‌ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد رسیده‌ای وسط کوچۀ بنی هاشم صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد یه وقته یه مرد زمین می‌افته، زود بلند میشه، یاعلی میگه، سریع خودش رو جمع‌و‌جور میکنه. اما یه‌وقته یه زن زمین می‌افته. وقتی یه زن زمین می‌افته خیلی خجالت میکشه، دور‌وبرش‌رو نگاه میکنه کسی ندیده باشه. تازه مادر ما باردار بوده. همچین که زمین افتاد، امام حسن دستش رو گرفت: پاشو مادر.... یازهرا.... *شاعر شعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون نانجیب یه جوری آقامونو تو کوچه‌ها میبرد، این آقای من و تو زمین می‌افتاد، پا می‌شد... اما این‌جا گرچه آقا امام صادق زمین می‌افتاد، آقا رو رو زمین می‌کشیدن، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزد.... همچین که رسید، منصور دوانیقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه اما نتونست، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زنده‌ت نمیذارم. از غضب پیغمبر ترسیدم.... معذرت خواهی کرد از امام صادق، گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم. اگه کاری با من داری بفرما. فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟ گفت نه منم باهات کار ندارم، اگه درخواستی داری بهم بگو. فرمود منو زود برسونید خونه‌م، الان زن و بچه‌م تو خونه نگرانن. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته، تازه درِ خونه‌م رو آتیش زدید می‌دیدم بچه‌ها هی دارن این‌طرف و اون‌طرف میدَوَن، مضطربن، نگرانن.... (فقط یه جمله بگم) اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچه‌ش بود. آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد یه‌مرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمه‌ها حمله‌ور میشن، با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد، صدا زد هنوز حسین زنده‌ست داره نفس میکشه، چرا به خیمه‌ها حمله‌ور شدین.... حسین.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده غم روی دل کاری کار من گریه و زاری شده توی مدینه باز قصه‌ی کوچه تکراری بازم آتیش بازم هیزم دوباره خنده‌ی مردم صدای بچه‌های من شده توی شلوغی گم تو این شهر پر از غربت و غم تنهای تنهام عدو کشیده جانمازمو از زیر پاهام دل منو شکسته بی‌حیا، خونه دو چشمام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" @seyedrezanarimani شبونه دل رو آزردن بچه‌هام غصه میخوردن بی‌عبا و بی‌عمامه منو تو کوچه می‌بردن پیِ ناقه دویدم من غم و مهنت کشیدم من امام و این جسارت‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم من مثِ بابام علی تو کوچه‌ها بستن دو دستام از وقتی که درو آتیش زدن میلرزه پاهام کسی همسرمو نزد ولی به یاد زهرام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" @narimani_matn توی خونه شده غوغا هجوم لشکر اعدا می‌کنم گریه من یادِ غروب و عصر عاشورا به یادِ آتیش و خیمه به یادِ سیلی و دشنه می‌کنم گریه و زاری برای غربت عمه جلوی چشم بچه‌ها میشد خیمه‌ها غارت به ناموس خدا نامحرما کردن جسارت با دست بسته عمه زینبو بردن اسارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدینه غرق آهه، شب سختی تو راهه امام بی‌پناها، تو این شهر بی‌پناهه شنیدم نیمه‌ی شب، چقدر هیزم آوردن امام موسفیدو توی آتیش آوردن تو شعله داره باز در میسوزه یه آقا با چشم تر میسوزه از این آه که از سینه‌ش در اومد گمونم داره مادر میسوزه بارون ببار، درِ خونه تو آتیشه بارون ببار، داره باز در کنده میشه بارون ببار، بارون ببار "واویلا، آه‌ و ‌واویلا" @seyedrezanarimani می‌بردن پیرمردو نفسهاش در شماره این آقا بود پیاده، همه بودن سواره گمونم گریه میکرد به اشکای رقیه شکسته ناخن پاش مثل پای رقیه نذاشتن کمی آقا بشینه ندیدن عرق روی جبینه یه نامرد به مادر ناسزا گفت الهی که هیچ‌وقت خیر نبینه گریه کنید، آقا رو بی‌یاور بردن گریه کنید، اونو مثل حیدر بردن گریه کنید، گریه کنید "واویلا آه و واویلا" @narimani_matn با دست و پای بسته، چقدر حالش خرابه کی گفته این آقا جاش توی بزم شرابه توی این مجلس شوم، نه تشت و نه سری بود ولی تو شام به‌جز تشت، حراج روسری بود بمیرم یه روزی تو دل شام با زنجیر ترک به استخون خورد بمیرم برای اون آقایی که لبهاش به چوب خیزرون خورد ای وای حسین، چه‌طور از دلش می‌اومد ای وای حسین، روی لبها چوب‌و میزد ای وای حسین، ای وای حسین "واویلا آه و واویلا" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn