#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_سی_سوم فاطمه: سرلانی اپراتور:آدرس؟ +: خ سلطانی کوچه روبه رو و سمت راستی مسجد داخل کوچه --: شماره پلاک هم بگید +:فکر کنم پلاک شماره 19باشه به هر حال واحدتون بیاد داخل ماشین دزدا رو که وسط در حیاط گذاشته میبینه فقط عجله کنید --: باشه چشم الان اطلاع رسانی میکنم برای پیگیری +: خیلی ممنون تشکر --: انجام وظیفه است مهسا: خب زنگ زدی چی شد؟ فاطمه: گفتن الان پیگیری میکنیم فقط خدا کنه زودتر بیان +: ایشالله به امید خدا --: عه نگاه کن ببین نرجس داره بهوش میاد.. نرجس .. نرجس مهسا:الهی شکر که بیدار شدی راستی چرا یهو غش کردی؟ نرجس:نمیدونم ولی فکر کنم بخاطر همین دزدی غش کردم وای نه دزدی یکی زنگ بزنه پلیس +: نترس قبل از بهوش اومدنت فاطمه زنگ زد خبرشون کرد کم کم باید پیداشون بشه نرجس: خدا رو شکر فاطمه جون عزیزم دستت درد نکنه فاطمه: خواهش میکنم آبجی کاری نکردم تنها کاری بود که میتونستم انجام بدم #ادامه_دارد ✍️: #محمدرضا_بدخشان ✅هرشب همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال زیر باشید: http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938